شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(51- قسمت)

این همان مسیری است که اکثر بیماران عقیدتی و رفتاری مسلمین در آن افتاده اند. بیماران عقیدتی و رفتاری مسلمین در همین چیزها و در همین مسیر افتاده اند.این ها قصد اطاعت از الله را دارند اما، در اجتهاد و تأویل دچار اشتباه شده اند، و بدتر از همه ما شورای اولی الامری هم به عنوان قاضی و مرجع نداریم  و چنین قاضی و شورائی وجود ندارد که بتوان به همان سادگی عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم و عصر خلفای راشدین به آن مراجعه کرد و مسأله را در سطح منطقه و جهانی خاتمه بخشید، ما فقط شاید بتوانیم در سطح روستای خودمان، گروه یا شهر خودمان یا همین اطرافیان خودمان بتوانیم کاری انجام دهیم. به همین دلیل است که عذر به شبهه یا به تأویل همیشه وجود داشته است و در وضع موجود هم تنها از کانال شورای اولی الامر وابسته به حکومت اسلامی از بین می رود.[1]

اما با این وجود، باید به این نکته هم اشاره شود و گفته شود که: عذر به تأویل به این معنا نیست که شخص می تواند مثلاً به انکار لا اله الا الله یا انکار بهشت و جهنم و یا هریک از مسلمات شریعت که برای همه ی اهل قبله به ضرورت معلوم است اقدام کند، کسی نمی تواند چنین چیزهایی را انکار کند. مثل همین کاری که کفار سکولار هم اکنون آن را انجام می دهند، ملحدین آن را انجام می دهند یا قبلاً به آن ها زنادقه می گفتند، غلات که قبلاً انجام می دادند هم اینک هم هستند و دارند انجام می دهند، و به این معنا هم نیست که در صورت مخالفت با قانون رایج اجرائی و آشکار شریعت نمی توان «حد» را برشخص تأویل کننده اجرا کرد، نه اینگونه نیست؛ بلکه چنین شخصی هم همچون سایر مسلمین غیر قابل استثناء است. همچنانکه قدامة بن مظعون رضی الله عنه وقتی در مورد نوشیدن خمر تأویل کرد حد زده شد، و همینطور به این معنی هم نیست که افکار چنین کسی که تأویل کرده مستحق نقد و آسیب شناسی نباشد، نه. بلکه، این به این معناست که این تأویلات شرعی مانعی می شوند که اجازه نمی دهند صدمه ای به ایمان شخص وارد شود و مانعی می شوند که حکم تکفیر بر شخص صادر شود. مانعی برای جلوگیری از صدور حکم تکفیر بر شخص تأویل کننده و مقلدی که از چنین مجتهدی تقلید کرده است می شود.

در هر صورت، کل مسلمین، غیر متأول بودن را در تکفیر شرط می دانند، و اگر کسی تأویلی شرعی از منابع شرعی داشته باشد، همین تأویل وی مانع از آن می شود که تکفیر گردد. خوب، الان شما اطراف خودتان را نگاه کنید، ببینید کسانی از فرق اسلامی که شما آن ها را به خاطر فعلی که انجام می دهند کافر می دانید واقعاً این سخنان و کارهایشان تأویلی از آیات، احادیث و روایتهای تاریخی نیست؟ آیا این ها واقعاً به خاطر اطاعت از الله این سخنان را می گویند و این کارها را می کنند یا به خاطر دشمنی با الله؟ اگر حتی شک هم داشتید همین شک و شبهه هم باز مانع از آن می شود که آن ها را تکفیر کنید. چون با یقین وارد اسلام شده اند و با شک و شبهه از آن خارج نمی شوند.

حالا، کسانی هم که تمام این بدیهایت اهل قبله را در مورد شخص یا مذهب تأویل کننده نادیده می گیرند، بدون شک یا دشمنان دانای اهل قبله چون منافقین و سکولارزده ها هستند و می خواهند گروهی از اهل قبله را در برابر گروه دیگری قرار دهند، یا دوستان جاهلی هستند که نیازِ به حمایتِ مردمیِ فرقه ی خود، علیه فرقه ی مخالف دارند همین نیاز آن ها را وادار کرده در چنین اشتباهاتی بیفتند و بی محابا به تکفیر گروه مخالف اقدام کنند.

در هر دو حالت، این ها در مسیر غیر شرعی درحرکت هستند، و هر دو وحدت و قدرت اهل قبله را هدف قرار داده اند، و در راستای تضعیف مسلمین و عمیق تر شدن شکافهای تفرق میان اهل قبله در تلاش اند و هر دو خواسته یا ناخواسته مانعی برای وحدت و برگشت قدرت و ابهت به اهل قبله هستند و حتی مانع عقیم شدن جهاد بسیاری از بزرگواران در راستای تشکیل حکومت اسلامی در سایر سرزمین های مسلمان نشین هم می شوند.

(ادامه دارد……)


[1] دوستان، روی این مسائل دقت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *