شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(55- قسمت)

زمانی که یک شخص به عقب برمی گردد و وارد یکی از کفار آشکار می گردد، یا مشخص می شود به چنین کافری تبدیل شده، همین کافی است که او را از این چهار مرحله که از امتیازات مسلمین است محروم کند. پس، طی کردن این چهار مرحله مربوط یک مرتد کومله، دمکرات، حزب کارگران اوجالان مسیلمه ی کذاب فعلی کردها، بارزانی و سایر احزاب سکولار کافر و مرتد نیست. این ها به میل خودشان خود را از دایره ی اسلام خارج کرده اند و وارد دایره ی کفار شده اند، طبیعی است که از امتیازات مسلمین هم محروم شوند و باید آن ها را جزو کفار آشکار به حساب آورد. چون، طبق قاعده ی «مَن لَم يَكفر الكافر فَهُو كافر»، کسی «آگاهانه» کافری چون یهود، نصارا، مجوس، صابئین و مشرکین که امروزه به آن ها سکولاریست می گویند را کافر نداند در حالی که می داند الله آن ها را کافر دانسته؛ در این صورت، «آگاهانه» حکم و قضاوت الله را اشتباه دانسته است و به واسطه ی آن خودش کافر می شود، چون «آگاهانه» حکم الله و رسولش را کنار زده برای همین به جرم مخالفت «آگاهانه» با شریعت الله، باعث کافر شدن خودش می شود.

البته، باید دقت کرد که هم اکنون خیلی از مسلمین هنوز نمی دانند که سکولاریستهای امروز همان مشرکین موجود در منابع شرع هستند. کسی به زبان امروز منافقین، مشرکین، دهری ها و امثالهم را برایشان روشن نکرده است. برای همین، ابتدا باید آشکار و روشن برایشان روشن شود که ابلیس همان شیطان است، ملک طاووس یزیدی ها و علی اللهی ها همان شیطان است، دهری ها همان طبیعت پرستان و آئتیستها و ماتریالیستهای امروزین هستند. به همین شیوه، سکولاریستها همان مشرکین هستند که دارای احکام خاصی هم می باشند که احکام آن ها با کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب فرق می کند. این تغییر اسم مثل همین کلمه ی دگرباشان است که امروزه به لوطی ها و همجنس بازها می گویند. ماهیت یکی است، فقط اسم عوض شده است. این تغییر اسم مشرکین به سکولاریستها هم چیزی است که مسلمین باید بدانند و باید با دلیل و با منابع شرعی، با استناد به قرآن و سنت، با استناد به منابع فقهی و با آگاهی و با درک این مطلب، به شخص رسانده شود.

در هر صورت، کفار عذر به جهل ناشی از تأویل، شک و شبهه، خطا، فراموشی و غیره ندارند و کسی برای اینها عذری قائل نیست و طبیعی است که آنها را عضوی از مسلمین به حساب نیاورند؛ اما مسلمان با دارا بودن تمام این امتیازات، زمانی که در جرمی مربوط به دین می افتد، تا زمان بیان واقامه ی «حجت نبوی» و گذراندن آن از مراحل چهارگانه مجرم شناخته نمی شود، و کسی که مسلمان را با دارا بودن این عذرها و موانع، تکفیر کند در واقع، برادر مسلمانش را تکفیر کرده و خودش جرمی در حد تکفیر کردن خودش را مرتکب شده، یعنی در واقع خودش خودش را تکفیر کرده است.

خوب، حالا اگر در مورد شخص متهم به جرم ارتداد هم تمام این مراحل را طی کردی و مشخص شد این شخص مجرم است، و حکم قطعی بر او صادر شده و تکفیر شده و تنها منتظر اجراست، تو هم باید همچون یک وظیفه ی شرعی او را کافر بدانی. این کافر هم چیزی است مثل همان کفار آشکار که همچون یک وظیفه باید آن ها را کافر بدانی. چون، الله آن ها را کافر دانسته، وقتی می گوییم وظیفه، یعنی عبادت است.

تکفیرِ کافرِآشکار عبادت است. اما، با آنکه جایگاهش در عقیده مهم و کلیدی بوده و کفر به طاغوت و استارت ورود به اسلام است، تنها عبادتی شخصی مثل نماز و … نیست بلکه، عبادتی است مثل روزه، زکات و جهاد؛ تو حتی قبل از نماز، جهاد، زکات و روزه این را قبول کردی. چون قبل از نماز، شهادتین آوردی و به لا اله – الا الله اقرار کردی. قبل از نماز و روزه و سایر عبادات به  «لا اله» و کفر به طاغوت اقرار کردی: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (بقره/256).

(ادامه دارد……..)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *