شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
 (57- قسمت)

جرم این شخص بسیار بدتر از جرم شخص مسلمانی است که شراب می خورد، دزدی می کند، مال مردم را می خورد، زنا می کند، غیبت می کند و سایر گناهان کبیره را انجام می دهد و می داند این ها حرام هستند. حداقل این است که شخص بااین جرمهایی که می داند حرام اند اما آن ها را انجام می دهد کافر نمی شود و سودی هم در دنیا به او می رسد، اما بیچاره ای که از روی حماقت و کینه، اکثرا ً از روی کینه کسی را بدون یقین تکفیر می کند، در واقع  خودش را تکفیر می کند، و هیچ لذتی هم در دنیا به او نمی رسد. به نظر شما کسی هست تا این اندازه به دنیا و قیامت خودش ظلم کند؟ کسی هست که تا این اندازه به خودش اهمیت ندهد؟ خودش را ذلیل، پست و ناچیز بداند؟ قطعا چنین انسانی وجود ندارد.

چون، کفار آشکار هم حداقلش این است که در دنیا از لذتهای جسمی برخوردار می شوند، اما جرم این بیچاره به نحوی است که هیچ لذت دنیوی هم برایش ندارد غیر از اعصاب خُردکنی، آشفتگیهای درونی و رفتاری نباشد. دزد که دزدی می کند در این دنیا چیزی به او می رسد که می تواند در این دنیا از آن استفاده کند اما، این بیچاره غیر از آسیب و ضرر هیچ چیزی به او نمی رسد؟ دوستان، چه چیزی به او می رسد؟ هیچ چیزی.  

پس، تکفیر یا کافر کردن، یعنی شما به یک کافر که الله او را کافر دانسته بگویی کافر. مثلاً به یک یهودی، نصرانی، مجوس، صابئی یا مشرک و سکولار بگویی این ها کافر هستند. یا به یک مسلمان یا مؤمنی که با گفتار یا کرداری مستحق این می شود که به او بگویی کافر بگویی کافر.

 یا زمانی که الله تعالی می فرماید: «لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ»ۚ. الله تعالی به این شیوه دسته ای از مؤمنین را تکفیر می کند و به آن ها می گوید شما بعد از ایمان کافر شده اید. کافر شدن بعد از  مسلمان بودن و ایمان هم یعنی مرتد شدن. اما، می بینیم که این منافقین و سکولارزده ها به دلایلی مشمول حکم مرتدین و کشتار نمی شوند بلکه، مشمول همان حکم «حذر» می شوند که قبلاً آن را توضیح دادیم «لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ».

در هر صورت، تکفیر و کافر کردن یعنی حکم دادن به اشخاصی که الله در شریعتش آن ها را کافر دانسته است. می دانیم که در تکفیرهم، هیچ جایگاهی برای عقل و رأی فلانی و فلانی وجود ندارد. نمی توانی بگویی فلان امام، فلان پیشوا، فلان عالم این را گفته است. جایی برای رأی، اجتهاد و عقل فلان و فلانی وجود ندارد و حکم شرعی محضی است که فقط و فقط باید دلیلی از الله بر آن وجود داشته باشد. این هم درجات و مراتبی دارد که مهمترین آن مسائلی هستند که برای همان شخص روشن و آشکار شده باشند. یعنی برای این شخص با یقین و بدون کوچکترین شکی ثابت شده باشد که این افراد کافر هستند. مانند تکفیر کردن کسی که الله تعالی آن ها را در قرآن تکفیر کرده و کافر دانسته است. مثل شیطان، فرعون و هر کسی که دینی غیر از اسلام را قبول کند، مثل کفار اهل کتاب، کفار شبه اهل کتاب و کفار مشرک که امروزه به آن ها می گویند سکولاریست.

یا تکفیر کسانی که خاص و عام می دانند. شخص مجرم و غیر مجرم می دانند که اگر کسی این سخن یا عمل را انجام دهد آشکارا از دین اسلام خارج می شود، مثل کسی که مکلف باشد، شخص مکلفی که وجود بهشت، جهنم یا وجود الله را انکار کند؛ یا بگوید زنا حلال است و خودش کاملا آگاه باشد که جریان از چه قرار است، یا بگوید شراب حلال است، همجنس بازی حلال است یا ازدواج با حیوانات مثل اروپا که در حال حاضر رایج است حلال است و مسائلی مثل این که برای خاص و عام روشن شده اند و هیچ انسان مکلفی وجود ندارد و نیست که در آن ها شک داشته باشد. در اینجا اگر کسی مرتکب چنین جرمهای آشکاری شد که علم آن نزد همه وجود دارد، همه می توانند این ها را کافر بدانند مثل همان رفیق ایماندار صاحب باغ که زمانی که صاحب باغ، قیامت را انکار کرد به او گفت: آیا تو کافر شدی به کسی که تو را آفریده؟ «قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَيُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلا» (كهف/37).

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *