شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(95- قسمت)

 این ها می گفتند ما اجازه نمی دهیم فلان قبیله بر ما حکومت کند که قریش باشد. ما می خواهیم قبیله ی خودمان بر ما حکومت کند، ما هم حاکم باشیم مثل ابوبکر رضی الله عنه و سایرین. این ها ملیت را برجسته کرده بودند. پس، این ها مرتد نبودند همان چیزی که ابوبکر قبول داشت آن ها هم قبول داشتند. اینها با اندیشه های ملی گرائی و قبلیه گرائی برای قدرت می جنگیدند نه برای ارتداد و کفر. این ها و مخصوصاً مانعین زکات چنین تأویل کرده بودند و بر اساس تأویلشان به این نتیجه رسیده بودند که نباید زکات را به مسلمین و حکومت اسلامی پرداخت کنند؛ یا می گفتند ما اجازه نمی دهیم فلان قبیله بر ما حکم کند و این حق قبیله ی ماست که خودمان بر خودمان که هیچی بر دیگران هم حکومت داشته باشیم. جانشینی رسول الله صلی الله علیه و سلم حق ماست. قبیله ی ما بیشتر است قدرتمان هم بیشتر است. همان قومیت گرائی که کفار آشکار جهانی طی چند قرن گذشته در میان مسلمین آن را زنده کرده اند و آن را ابزاری برای تفرق و ذلیلی مسلمین قرار دادند و قرار داده اند و هم اکنون هم روی آن انگشت می گذارند. این ها یک دسته از اهل فن بودند که اینگونه جبهه ی مرتدین را آنالیز می کردند و به نفع مسلمین آرای خود را صادر می کردند.

  • دسته ی دیگر کلماتی چون ارتداد حکمی و ارتداد حقیقی را تولید کردند.[1]

  ارتداد حکمی و ارتداد حقیقی یعنی ما نمی توانیم و نمی دانیم که این جبهه ی روبروی ما کدام دسته هستند؟ ما نمی توانیم این را تشخیص دهیم و نمی دانیم کدام دسته هستند. همه مرتدین حقیقی هستند یا مسلمین مخالفی هستند که در صف این ها با ما می جنگند؟ به همین دلیل، ما حکم را بر اکثریت قاطع و غالبی می دهیم که برایمان آشکار و روشن است و همه را یکی حساب می کنیم و حکماً می گوییم که همه ی این ها مرتد هستند تا زمانی که برای ما حقیقت و قصد استثناهای این ها مشخص شود.

خیلی جالب است، دقت کنید، این چیزی است که خیلی از دوستان در مورد آن اشتباه می کنند، ارتداد حکمی و ارتداد حقیقی، آن را با چیزهایی قیاس می کنند که با اصل مطلب تفاوت فاحشی دارد. پس، این ها می گویند ما همه را یکی حساب می کنیم و حکماً می گوییم که همه ی این ها مرتد هستند تا زمانی که برای ما حقیقت و قصد استثناهای این ها مشخص شود. حالا یا این استثناهای مجهول و ناشناخته، زنده به دست مسلمین می افتند و مشخص می شوند این ها واقعاً جزو مرتدین هستند؟ یا مشخص می شود این ها جزو مرتدین نیستند بلکه، مسلمانانی هستند که با ما در مواردی دچار اختلاف شده اند؛ یا زنده به دست ما نمی رسند و در جنگ کشته شده اند و حقیقت آن در قیامت معلوم می شود. پس، این ها یا زنده به دست ما می افتند و زنده با آن ها صحبت می کنیم و مشخص می شود این ها چه هستند؟ یا این که کشته می شوند و در این صورت خودشان و قیامت خودشان.

در درس چهارم عرض شد که اعطای اسلام حکمی برای کسانی است که وارد دایره ی مسلمین شده اند هرچند که ممکن است در میان آن ها منافق کافری هم وجود داشته باشد و دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها هم وجود داشته باشند. در هر صورت، چون نمی توانیم تشخیص دهیم کدام یکی منافق کافری است که این وسط گم شده، در نتیجه به همه می گوییم مسلمان هستند. همه ی آن ها را مسلمان می نامیم. حالا، در جبهه ی کفار مرتد هم، چون نمی دانیم کدام یک از آن ها مسلمان مخالف ماست و قدرت تشخیص این ها را نداریم، در نتیجه به همه حکم ارتداد می دهیم تا زمانی که برایمان مشخص شود.

(ادامه دارد……)


[1] تمام این اصطلاحات که ما خیلی آن ها را به کار می بریم علما آن ها را تولید کرده اند و برداشت خودشان است برای رسیدن به کاری. مثل یک ابزار، مثل ماشینی که ما از آن استفاده می کنیم برای یک کاری، این ها هم چنین عباراتی را تولید کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *