شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(96- قسمت)

قاعده ی کلی که نزد اهل علم مورد پذیرش واقع شده این است : کسی را که از احوالش بی خبریم و نمی دانیم مسلمان است یا کافر؟ یا آدم درستی است یا مجرم؟ چنین انسانهای مجهول الحالی را جزو اکثریت حساب می کنیم. منافقین را به همین شیوه جزو اکثریت حساب کردیم تا زمانی که برایمان مشخص و آشکار شوند. آدم درستی در میان دارودسته ی دزدها را دزد حساب می کنیم تا واقعیت آن برایمان مشخص و روشن شود و به همین شیوه، مثالهای زیادی را می توان زد.

به خاطر بیاوریم که ابراهیم علیه السلام به ساره خانم علیها السلام فرمود: يَاسَارَةُ! لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الأَرْضِ مُؤْمِنٌ غَيْرِي وَغَيْرَكِ،[1] ای ساره! بر روی زمین غیر از من و تو هیچ مؤمنی وجود ندارد. به این مثال دقت کنید، به این شیوه، سیدنا ابراهیم علیه السلام  تمام اهل زمین را تکفیر می کند و تنها خودش و ساره علیها السلام را مسلمان می داند. این در حالی بود که در همان زمان، سیدنا لوط علیه السلام هم زنده بوده است. الله تعالی می فرماید: «وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ‏* قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» ‏(عنكبوت/31-32)، هنگامی که فرستادگان (فرشته) ما به پیش ابراهیم آمدند و نوید دادند و گفتند: که ما اهل این شهر را هلاک و نابود خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند.‏ ابراهیم گفت: لوط در آن شهر است. گفتند: ما بهتر می‌دانیم که چه کسانی در آن شهر هستند. گفتند: او، خانواده و پیروانش را نجات خواهیم داد، مگر همسر او را که از جمله ماندگاران و نابود شوندگان خواهد بود.
 این آیه هم بعد از این بوده که سیدنا ابراهیم علیه السلام در میان اینهمه کافر، وجود سیدنا لوط علیه السلام و همراهانش برایش معلوم شده است. چون، قبل از آن حکم را بر اکثریت داده بود و حال سیدنا لوط علیه السلام برایش آشکار و معلوم نبوده است.

دقت کردید دوستان، ارتداد حکمی را اینگونه متوجه شوید. اول مشخص نبوده که سیدنا لوط علیه السلام در میان آن هاست حکمش مثل همه صادر می گردد و سیدنا ابراهیم علیه السلام همه را تکفیر می کند. چون، همه در ظاهر همین بودند اما، زمانی که برایش روشن می شود که سیدنا لوط علیه السلام زنده است و هست، آن زمان چنین صحبتی را مطرح می کند، و ما به همین روش آن مسلمانان را از میان مرتدین و کفار بیرون می کشیم.
در این صورت، حکم بر عموم صادر می گردد و استثنائات تا زمانی که مشخص نشده اند جزو همان اکثریت محسوب می شوند که در آن گم شدند و هنوز پیدا نشدند و آشکار نشدند، وقتی که آشکار شدند آنوقت حکم مخصوص آن ها هم صادر می شود.

دقت کنید دوستان، به عنوان مثال، کل ساکنین سرزمینهای اسلامی جزو دارالاسلام محسوب می شوند و اهل ذمه ی کافر سرزمینهای اسلامی هم جزو دارالاسلام محسوب می گردند و مشمول قواعد دارالاسلام می شوند نه دارالکفر، و در دارالکفر هم مسلمین آنجا جزو دارالکفر محسوب می شوند نه دارالاسلام، و به خاطر همین تعداد اندک مسلمان موجود در آن ها حکم دارالکفر از سرزمینهای تحت حاکمیت کفار برداشته نمی شود؛ اما زمانی که مسلمینِ سرزمینهایِ تحت حاکمیتِ کفار و دارالکفر مشخص و معلوم شدند، آنوقت این مسلمین اندک هم مشمول حکم سایر مسلمین می شوند و مثل سایر مسلمین با آن ها برخورد می شود. در این صورت، استثنائات جزو اکثریت محسوب می شوند تا زمانی که مشخص شونداین ها جزو اکثریت نیستند؛ نه اینکه اکثریت قاطع آشکار و شناخته شده جزو استثنائات مجهول و نامشخص محسوب شوند. قاعده برعکس می شود.

در این زمینه، در مسائل فقهی هم باز می بینیم که مسائلی مثل قاعده ی کلی نماز و روزه و اوقات کلی نماز و روزه طبق احوال اکثریت ساکنین زمین صادر شده است، حالا اگر شخصی در قطب شمال زندگی کرد چه؟ در این مناطق تقریبا 6 ماه به صورت روز است و 6 ماه به صورت شب.

(ادامه دارد……)


[1]– رواه البخارى و مسلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *