شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(110- قسمت)

پس، هر مسلمانی می تواند بگوید این ها کافر هستند و من آن ها را قبول ندارم:«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»(رفتار و کردار) ابراهیم و کسانی که همراه او بودند، الگوی خوبی برای شماست،زمانی که به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خدا می‌پرستید، بیزار و گریزانیمو شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم، و دشمنی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما به وجود آمده است، شما را قبول نداریم (كَفَرْنا بِكُمْ، این خیلی مهم است، باید نسبت به آن ها کافر باشی آن ها را کافر بدانی و کفر به طاغوت یعنی همین كَفَرْنا بِكُمْ) و دشمنی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما به وجود آمده است تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورید و او را به یگانگی می‌پرستید حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. تا زمانی که سکولاریست های مرتد و کافر به تمام آن چه که الله نازل کرده ایمان نیاورند بین ما و آن ها دشمنی و کینه‌توزی همیشگی به وجود آمده تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورند. بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً، همیشه، حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ.

این قبول نداشتن کفار یعنی کفر به این ها؛ یعنی وقتی این ها را قبول نداشتی وکافر دانستی در واقع عقاید آن ها را هم قبول نداری. بعد از این، مسلمان باید بتواند مثلاً به آن ها بگوید: ای کافرهای یهودی، یا ای کافرهای نصرانی، یا ای کافرهای مجوس، یا ای کافرهای سکولار و صابئی. به این شیوه باید«قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ» را به زبان بیاورد.

این یک امر است برای همه ی مسلمین و مختص به باسواد و بی سواد، پیرو جوان و زن و مرد ندارد. بلکه امری است که هر مسلمانی را شامل می شود و هر مسلمانی باید آن را انجام دهد. سیدنا ابراهیم علیه السلام هم برای همه ی مسلمین در این مسأله الگو می باشد نه برای طبقه ی خاصی از مسلمین. باسواد و بی سواد ندارد برای همه در این مورد الگو است.

 همه ی مسلمین باید دشمن را دشمن بدانند و باید در برابر دشمن واکنش نشان دهند. حالا، این واکنش به اندازه ی توانایی اشخاص است. اما، در هر صورت، یک حکم است برای کسی که توانایی واکنش دارد. تو اگر نتوانستی کفر به طاغوت را به زبان بیاوری در بعضی از موارد، در دلت که می توانی؟ توانایی تو در این اندازه هست. تمام شد، یک وظیفه است. در هر صورت یک حکم است که باید انجام شود. در این صورت، می شود اطاعت از یکی از دستورات الله و به این شیوه یک وظیفه و یک عبادت می شود، چون یکی از دستورات الله را اطاعت کرده ای.

دوستان به من یک جوری نگاه می کنند، در مورد همین موضوع کمی بیشتر توضیح می دهم چون معضل بزرگی شده است. تصور کنید، اگر یک دكتر متخصص با انجام تمام آزمايشات، تشخيص داده باشد كه فلانی ايدز يا سل، وبا، مالاريا، طاعون ويا يكی ديگر از بيماری های واگير و كشنده را دارد و شما اين بيماری ها را انكار کنی، يا از اعلام  آن سرپيچی نمایی و آن را بپوشانی، در حالی که می توانی آن را اعلام کنی و آن را نپوشانی، خوب حالا چه نتيجه ای به دست می آيد؟ اولين نتيجه ی آن اين است كه دكتر متخصص را دروغگو شمرده ای و يا تشخيص او را دست كم گرفته ای، و نتيجه ی بعدی هم اين است كه، زمينه را برای ابتلا به اين بيماری واگير فراهم کرده ای و به هر اندازه كه مردم به اين بيماری واگير گرفتار می شوند تو هم گناهكار و شريك جرم می شوی. اين برای سلامت جسم و بدنِ فرد و افراد جامعه است.

حالا، الله متعال به عنوان عالم ترين و حكيم ترين ذات، می فرمايد كه فلانی به چنين بيماری خطرناك ايمانی و درونی مبتلا شده كه واگير هم هست و شما بايد برای محافظت و دفاع مشروع از ايمان خودتان و ديگران اين انسانهایِ بيچاره یِ فاسدِ تاريخ گذشته را شناسايی کنی و به دیگران هم بشناسانی، و با راستگو شمردن من، اينها را از جامعه ی خودتان جارو کنید. الله این را به عنوان عالم ترين و حكيم ترين ذات گفته است. اما، كسی بيايد و از روی علم، آگاهی، عمداً و با اختیار خودش – نعوذ بالله – بگوید من اين نسخه ای كه الله برای سلامت ايمانی و عقيدتی من و مسلمين ارسال کرده را قبول ندارم، و يا اينكه از اعلام آشكار آن سرپيچی کند در حالی که می تواند آن را اعلام کند، و آن را بپوشاند در حالی که می تواند آن را نپوشاند؛ در اين صورت، چه نتيجه ای به دست می آيد؟

(ادامه دارد……)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *