شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(114- قسمت)

در هرحال، تشخیص زمان، مکان و چگونگی اجرای حکم مرتدین بر عهده ی حکومت اسلامی و امیر مسلمین است. این همه روی آن تأکید می شود به دلیل اهمیتی است که وجود دارد، و خیلی از دوستان چنین کلماتی، چنین احکامی و چنین موقعیت هایی را نادیده می گیرند، و متأسفانه سهل انگاری می کنند و دچار اشتباهات بزرگی می شوند و صدمه های زیادی را، هم به جنبش اسلامی و هم به خودشان می زنند.

خوب است در اين زمينه به نمونه هايی اشاره کنیم كه با زمينه ای كه رهبريت جامعه ی اسلامی فراهم کرده بود، و با اختیار و قدرتی که رهبر حکومت اسلامی به آن ها داده بود مسلمین توانستند و می توانند تحت این شرایط و با رعایت شروط تعیین شده و در موارد مشخص و تعیین شده،[1] این ها می توانند به صورت شخصی حدودی را بر بعضی از مجرمین و مرتدين اجرا  کنند، مانند:

  • صاحب برده و كنيز می تواند به صورت شخصی حكم را اجرا کند. رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايد: أَقِيمُواالْحُدُودَعَلَى مَامَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ.[2] يعنی، حدود شرعی را بر بردگان و كنيزان خود اجرا کنید. و نيز فرموده است: إِذَا زَنَتْ أَمَةُ أَحَدِكُمْ فَلْيَجْلِدْهَا.[3]الان، که چنین پدیده ای حداقل در سرزمینهای مسلمان نشین وجود ندارد هر چند که در سرزمینهای تحت حاکمیت سکولاریستها به اشکال مختلفی چون کارگران جنسی و غیره به حیات خود ادامه داده است و این پدیده به شکل وحشتناک و خیلی بدتر از قرون وسطی و قرون باستان هم به حیات خود ادامه می دهد. در هر صورت، این هم یک نمونه است که شخص می تواند حکم را اجرا کند و دین و شریعت اسلام به او اجازه داده است.
  • كسی كه با مسلمين پيمان صلح و آشتی بسته، چنین کسی به رسول الله صلی الله عليه وسلم فحش می دهد یا به الله توهین می کند كشتن این مثل كشتن يك كافر جنگ طلب و محارب می شود، حکومت اسلامی چنین چیزی را اعلام کرده و آگاهی هایی را داده است. در این صورت، اقدام به كشتن او بر هر مسلمانی واجب می شود و كشتن او اشكالی ندارد. دليل اين كار هم گفته ی عبدالله بن عمر رضی الله عنهما است كه به وی گفتند: فلان راهب به رسول الله صلی الله عليه وسلم فوش داده است، او هم گفت: اگر من آن را می شنيدم او را می كشتم. سپس راهب را نزدش آوردند و عبدالله بن عمر رضی الله عنهما هم شمشيركشيد اما، راهب انكار كرد و او را رها نمود.[4]

مثال عبدالله بن عمر رضی الله عنهما در عصر رسول الله صلی الله عليه وسلم هم زياد اتفاق افتاده است، مثل همان شخص مسلمانی كه به حكم رسول الله صلی الله عليه وسلم راضی نشد و عمر رضی الله عنه هم گردن او را زد و قرآن هم اقدام او را تأييد نمود. همچنين دختر مروان كه به رسول الله صلی الله عليه وسلم فحش داد و عمیر بن عدی او را به درك فرستاد و از طرف رسول الله صلی الله عليه وسلم به او لقب «پشتيبان الله و رسولش» داده شد.

  • كشتن ساحر به دست جُندب بن كعب غامدی به همراه وليد رضی الله عنه در زمان خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه که ساحر را با دست خودشان کشتند.
  • حفصه ام المؤمنين رضی الله عنها با دست خود يك زن ساحره را به قتل رساند.
  • مرد مسلمان كوری كه همسر خود را به دليل فحش دادن به رسول الله صلی الله عليه وسلم به درك فرستاد و رسول الله صلی الله عليه وسلم هم خون آن زن را هدر رفته اعلام کرد.

(ادامه دارد……)


[1] خیلی مهم است وقتی می گوییم شروط تعیین شده، وقتی می گوییم موارد مشخص و تعیین شده خیلی مهم است

[2]– أخرجه أبوداود، 4/161،كتاب الحدود: باب في إقامة الحد على المريض،حديث 4472 و غيره

[3]– رواه البخاري و مسلم و احمد و غیره

[4] قبلاً عرض کردیم که انکار شخص به منزله ی تبرئه ی او می شود هر چند که شواهد هم بیایند هر چند که مشهور هم شده باشد این گفتیم که در مورد مسلمان است؛ در اینجا عبدالله به عمر آن را در مورد کافر هم انکار خودش را به معنی درست دانستن دانسته و او را رها کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *