
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(130- قسمت)
اما، اهل یعنی، شک و گمانی در آن نیست و معمولاً به معنی مقیم و ساکن می آید. خوب، به معنی خانواده می آید، به معنی سزاوار، شایسته :
- ساکن، مقیم مثل این که: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ» (بقره/آیه 126)، آن گاه را که ابراهیم گفت: خدای من! این (سرزمین) را شهر پر از امن و امانی گردان، و اهل آن را کسانی که از ایشان به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند از میوهها روزیشان رسان و بهرهمندشان گردان. وَارْزُقْ أَهْلَهُ، یعنی ساکن، مال این شهر.
- یا در مورد خانواده می گوید، اهل به معنی خانواده هم هست: «إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَاراً» (نمل/ آیه 7)،زمانی را که موسی به خانوادهاش گفت: من آتشی میبینم.
اهل مثلاً: اهل اسلام = مسلمین، کسانی که داخل اسلام ساکن شدند که سرزمین محل سکونتشان هم دارالسلام است؛ درست است؟ اهل اسلام، مسلمین هستند. سرزمینشان هم دارالسلام است. یا می گویی اهل کفر= کافران، کسانی که در کفر ساکن و مقیم شدند که به سرزمینشان هم می گویند دارالکفر. اهل رده = مرتدین، کسانی که در رده ساکن شدند، اهل ذمه = کسانی که شایستگی ذمه بودن هستند یا مردمان ذمی. اهل سنت هم = مقیمین سنت، ساکنین سنت، کسانی که با سنت شناخته می شوند و موافق آن هستند.
در این موارد شک و گمانی نیست. تو مطمئنی که الان اینجا ساکن هستی و اهل اینجا یا اهل فلان جا هستی. شک که نداری؟ داری؟ نداری؟ شک هم نداری که همسرت، برادر و خواهرت جزو خانواده ات هستند. اهل تو هستند.
خوب، حالا که همه «منتسب» به اسلام هستند و فرقی بین طوایف شیعه با شافعی ها و حنفی ها و غیره نیست؛ در این صورت، باید برای تکفیر آن ها هم به صورت یکسان با ایشان برخورد شود. هر چه باعث می شود یک حنفی یا شافعی در اسلام باقی بماند همان چیزها هم باعث می شوند یک شیعه ی 12 امامی در اسلام باقی بماند. اگربرای یک حنفی یا شافعی و سلفی و غیره عذری وجود دارد، برای این ها هم وجود دارد، برای شیعه ی 12 امامی هم وجود دارد. اگر باید برای یک شخص از فرقه ی معروف به اهل سنت چهار مرحله، چهار فیلتر و قاضیانی متخصص گذاشته شود تا آلودگی شخص تشخیص داده شود برای یک شیعه ی 12 امامی هم باید گذاشته شود. در واقع، طبق همین حکمِ دوله باید با کل اهل قبله که «منتسب» به اسلام هستند به یکسان برخورد کرد. الان اگر می بینیم که در این بیانیه ها تضادی دیده می شود یا مشکلاتی دیده می شود احتمال می دهیم شاید دقت بیشتری نکرده اند و اشتباه کرده اند یا ممکن است دلایل دیگری داشته باشد که ما نمی دانیم.
- شما چرا از منابع شیعی دلیل می آورید و رأی آنها را هم بیان می کنید؟
چون، بزرگان دین هر جا لازم بوده از آن ها دلیل آورده اند. به عنوان مثال، امام ابن حزم رحمه الله می گوید: «اتّفق جَمِيع أهل السّنة وَجَمِيع المرجئة وَجَمِيع الشِّيعَة وَجَمِيع الْخَوَارِج على وجوب الْإِمَامَة».به عنوان نمونه می گویم: جمیع اهل سنت، جمیع مرجئه، جمیع شیعه و جمیع خوارج را هم می آورد یعنی، همهی اهل سنت، همهی مرجئه، همهی شيعه و همهی خوارج بر وجوب امامت اتفاق نموده اند. نمونه در این زمینه زیاد است. در اینجا اگر دقت کنید از کلمه ی شیعه استفاده شده نه روافض و یا غلات. من هم از شیعه دلیل آوردم نه از روافض یا غلات. شیعه هم که تاریخش مشخص است و فرقه ای است مانند تمام فرق دیگر.
این یک طرفش که شیعه هم فرقه ای است مانند تمام فرق دیگر، با این وجود می بینیم که در قرآن هم حرف حق به زبان هر کسی بیان شده الله تعالی آن را بیان کرده است. مهم نیست این حرف حق را فرعون گفته باشد یا یکی دیگر از کفار یا حتی شیطان گفته باشد. مهم این است که حرف حقی را گفته است. همان داستان ابوهریره و شیطان مشهور است که گفت این کلمات را به تو یاد می دهم که بگویی و شیطان به تو نزدیک نمی شود. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: صَدَقَهُ وَ هُوَ کَذبه. این دروغگو راست گفت. مهم نیست حرف حق را از چه کسی بشنوی از یکی از فرق اسلامی بشنویم آن را روایت می کنیم از خود شیطان هم باشد حرف حق باشد آن را روایت می کنیم. مهم نیست. این روشی است که دین، قرآن و سنت صحیح پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما یاد می دهد. الان فِرق شیعه هم مثل تمام فِرق دیگر نکات مثبت خوبی دارند ما از آن ها یاد می کنیم همچنان که از تمام فِرق دیگر یاد می کنیم.
(ادامه دارد…….)