شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(139- قسمت)

وجود روایتهای دروغین تولید شده توسط یهودیان، نصارا، غلات و یا دوستان نادان حدیث ساز، در منابع تمام فرق به گونه ای است که کمتر فرقه ای از این بیماری در امان مانده و هیچ فرقه ای نیست که کل روایتهای موجود در تمام کتب روایی خودش را در طول تاریخ تأیید کند.

به همین دلیل است که هم در کتب فرق معروف به اهل سنت می توان مطالب انحرافی زیادی گیر آورد و هم در کتب فرق شیعه می توان به راحتی مطلب گیر آورد؛ حالا به هر دلیلی(ضعف حدیث، اجتهاد اشتباه و…) که علمای یک فرقه مطلبی را رد کنند، علمای فرقه ی مخالف نیز به همان دلایل می توانند مطالبی را رد کنند و از خودشان دور کنند هر چند که در کتب آنها هم وجود داشته باشد.  

در این صورت، گیردادن غلات شیعه به سنی و غلات سنی به شیعه بر سر این روایات دروغینی که هر دو آن هارا ضعیف و دروغین دانسته اند و بر آن ها ردیه نوشته اند چه چیزی می تواند باشد؟ غیر از مرض و ایجاد جنگ میان شیعه و به اصطلاح سنی که هم اکنون هست؟ سود این به جیب چه کسی میرود؟ دقت کنید، روی آن فکر کنید. مورد دومی که می آورد می گوید:

  • ثانياً: يأتي كفرهم من جهة قولهم بقرآن فاطمة، ونزول الوحي عليها ..!اینهم یکی از همان عقاید غلات است که هیچ پایه و اساسی در شیعیان کنونی ندارد. یعنی این ها شرم نمی کنند که می گویند با همین یک دروغ تمام شیعیان 12 امامی مرتد هستند؟ در حالی که شیعیان کنونی عموماً به همین قرآن موجود اعتقاد دارند. این ها شرم نمی کنند. گفتیم که کافر و مرتد دانستن در قرآن و سنت عبور از همان چهار فیلتر و مراحل چهارگانه مورد دوم ما بود، کجا این مراحل را رعایت کرده؟ این هیچ مسیری را این دو قدم با مسیر فرق معروف به اهل سنت و جماعت هیچ کدام دو قدم با آن ها هم نیامده، این مسیری را می رود و فرق دیگر اهل سنت و جماعت و سایر مسلمین مسیر دیگری را می روند. یعنی می گوید این ها معتقدند که قرآن فاطمه هست و این ها را باید بکشید. خوب، همین الان برو از آن ها بپرس، برو از مردم بپرس، مگر در میان مردم نیستید؟ حتی کسانی که هنوز عقاید فاسد غلات هم در میانشان مانده و هنوز بعد از هزار و خرده ای سال تصفیه نشده اند، عقایدشان پاک نشده، برو به آن ها مراجعه کنی باز هم آن ها همین قرآن را حق می دانند؛ دیگر چه برسد به علمایی که صحبت هایشان واضح است. مورد سوم می گوید:  
  • ثالثاً: يأتي كفرهم من جهة غلوهم في الأئمة، والقول بعصمتهم ..!

اگر بدون درنظر گرفتن شرایط و موانع تکفیر، غلو در ائمه و بزرگان باعث مرتد شدن شخص شود به نظر شما فرق معروف به اهل سنت در طول تاریخ که در مورد پیامبر، شیوخ، علما و ائمه ی خود دچار غلو شده اند همه مرتد نمی شوند؟ الان چه؟ چند درصد آن ها قِسِر در می روند؟ آیا اکثریت قاطع آن ها به نظر این ها مرتد نمی شوند؟ پس، تعجب نکنید که از مریدان این ها الان کسانی پیدا شده اندکه به صراحت امام نووی و ابن حجر و دیگران را تکفیر می کنند و در میان مسلمینی که بعضی از صفات متصوفه را دارند صفات ناپسند متصوفه را دارند به راحتی انفجاراتی را انجام می دهند و هیچ چیزِ مسلمین از دست و زبان آن ها در امان نیست.

این ها برای اصلاح نیامده اند، این ها برای تصفیه کردن مسلمانان از عیب هایشان، از ایرادهایشان نیامده اند. این ها نمی دانند آن مراحل چهارگانه چیست؟ آن ها برای فیلترهای چهارگانه ای که شریعت گذاشته نیامده اند، این ها فقط آمده اند مسلمان را به مسلمان مشغول کنند. بروید کل کتاب های فرق را نگاه کنید، بروید همین مسلمانانی که هستند (ما آن ها را عموماً مسلمان می دانیم) بروید آن ها را نگاه کنید، ببینید رأی آن ها در مورد فلان شیخ، فلان پیر، فلان امام، فلان چیزشان چیست؟ این ها جنایت کارند که مسلمانان بیمار را می کشند به جای این که آن ها را درمان کنند. مسلمان فقیر را می کشد به جای این که او را غنی کند. قبلاً در این زمینه مفصلاً صحبت کردیم که به همین یک دلیل، خون مسلمان ریختن را می گویند حلال است. غلوهم في الأئمة، به همین دلیل اگر آن حلال باشد به همین دلیل هم می رود مرکز صوفی ها را مگر ندیدیم در پاکستان، افغانستان، مصر، جاهای دیگر، در عراق و در جاهای دیگر منفجر می کند و مسلمینی که در داخل مسجدی رفته اند یا در مکانی جمع شده اند همه را منفجر می کنند؛ زن و مرد، پیر و جوان، همه را، کودک را، همه را زنده زنده تکه تکه می کنند. این، بر اساس این فتواست. پس، نگاه کنید این ها از کجا آب می خورند؟ به خدمت چه کسی هستند؟ این ها در خدمت مسلمین اند یا دشمنان مسلمین؟ 

  • رابعاً: يأتي كفرهم من جهة تكفيرهم للصحابة، وعامة المسلمين …! 

من قبلاً در این زمینه صحبت کرده ام. در این صورت، و در نظر این ها خوارج هم مرتد هستند، چرا؟ چون کسانی همچون علی رضی الله عنه و آنهمه صحابه رضی الله عنهم را تکفیر کردند. در حالی که پیامبر صلی الله علیه و سلم به صراحت، علی رضی الله عنه را جزو اهل بهشت معرفی کرده بود. اما، خوارج آمدند و او را به همراه هزاران صحابی تکفیر کردند. علی رضی الله عنه در برابر این ها، این ها را تکفیر نکرد بلکه، گفت این ها: اخواننا بغوا علینا یا قومٌ بغوا علینا؛برادران ما هستند که علیه ما بغی کردند. او این ها را برادر خود نامید نه کافر. هر چند که این ها به صراحت او را تکفیر کرده بودند و دستشان هم به خون صدها مسلمان آلوده شده بود و بعدها دستشان هم به خون خودش هم آلوده شد. امام علی رضی الله عنه را هم این ها کشتند.

علی بن ابی طالب رضی الله عنه برای این تکفیری ها تا زمانی که دستشان به خون مسلمین آلوده نشده بود هیچ مجازاتی قرار نداد و در مساجد آن ها و پشت سر امام آن ها نماز خوانده می شد و ممنوعیتی هم برای  نماز خواندن در مساجد آن ها وجود نداشت و آن ها هم برای آمدن به سایر مساجد محدودیتی نداشتند. اما، در بدترین حالت عده ای از فقها برای جلوگیری از افکار مخرب این ها، تعزیراتی را در نظر گرفته بودند تا دست از بددهنی خاص خودشان بردارند و ادب شوند نه اینکه مثلاً احکام مرتدین را بر آن ها اجرا کنند. این ها رامثلاً مثل کسی که به دیگران فحش و ناسزا می گوید یا به دیگران تهمت دزدی، قتل، زنا، مشروب خواری و غیره میزند مورد محاکمه قرار می گیرند، آن ها هم می گفتند باید مورد محاکمه قرار بگیرند. یعنی جرمش ناسزاگوئی، فحاشی، بددهنی و تهمت زنی است، و ادعا کرده که خواهر یا برادرش جرمی مرتکب شده اما، نتوانسته آن را ثابت کند و همچون یک دروغگو و تهمت زن و فحاش تعزیراتی چون شلاق زدن و چند روز زندانی شدن رابرایش در نظر گرفتند.

علاوه بر آن، اگر این جرم را تکرار کردند باید مثل دروغگوها، فحاشها و تهمت زنها از آن ها حذر داشت؛ یعنی همان حذری که در مورد منافقین و سکولارزده ها باید کرد. چون تو هر چه برایت مهم باشد به شدت از آن محافظت می کنی و در محافظت از آن سهل انگاری نمی کنی. این ها از اینکه کفر به خودشان برگردد ابایی ندارند، و نشان می دهند که برگشت کفر برایشان ترسناک نیست، و برایشان مهم نیست که خودشان در کفر بیفتند، برای همین سهل انگاری که می کنند و ریسکی که انجام می دهند در واقع، روی ایمانشان ریسک می کنند. در حالی که، یک مؤمن پرت شدن از روی یک کوه به پائین را بسیار بهتر می داند از اینکه دوباره به دنیای کفر برگردد؛ برای همین به شدت از ایمانش محافظت می کند.

(ادامه دارد…….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *