درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

 پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(5-قسمت)

در جای دیگری هم باز رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«لَا يَحلُ لمُسلم أَنْ يَهجُر أخاهُ فَوق ثَلاث لَيالٍ يَلْتَقِيَانِ فَيُعْرِضُ هَذَا وَيُعْرِضُ هَذَا، وَخَيْرُهُمَا الَّذِي يَبْدَأُ بِالسَّلَامِ [1] «برای هیچ‌کس جایز نیست که بیشتر از سه شب با برادر مسلمانش قهر باشد، چنان‌که هنگام ملاقات از یکدیگر روی‌گردانند؛ و بهترین آنان کسی است که ابتدا سلام کند.

و نيز فرمود: لَا تَحَاسَدُوا، وَلَا تَنَاجَشُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَلَا تَدَابَرُوا، وَلَا يَبِعْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَيْعِ بَعْضٍ، وَكُونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَانًا الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ، وَلَا يَحْقِرُهُ التَّقْوَى هَاهُنَا وَيُشِيرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ «بِحَسْبِ امْرِئٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ[2]نسبت به یکدیگر حسادت نکنید و به قصد فریب مشتری قیمت کالا را بیشتر نکنید؛ با یکدیگر دشمنی نکنید و به یکدیگر پشت ننمایید. برخی از شما بر معامله برخی دیگر معامله نکند، بندگان الله و برادروار باشید. مسلمان برادر مسلمان است، بر او ظلم و ستم روا نمی‌دارد و او را (بی‌یاور و ذلیل و) خوار رها نمی‌کند، او را تحقیر نمی‌کند، تقوا اینجاست». و سه بار به سینه‌اش اشاره کرد و فرمود: «برای گناه کار شدن شخص همین بس است که برادر مسلمانش را تحقیر کند؛ همه چیزِ مسلمان بر مسلمان حرام است. خونش، مالش و آبرویش “. همچنین در جای دیگری می فرماید: « انْصُرْ أَخَاكَ ظَالِمًا أَوْ مَظْلُومًا»: «برادرت را چه ظالم یا مظلوم یاری کن». گفته شد: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، یاری دادن مظلوم روشن است، اما چگونه وی را یاری دهیم در‌حالی‌که ظالم است؟ فرمودند: «تَحْجُزُهُ، أَوْ تَمْنَعُهُ، مِنَ الظُّلْمِ فَذَلِكَ نَصْرُه «او را از ظلم کردن منع کنید، این یاری دادن اوست[3]

رسول الله صلي الله عليه وسلم باز می فرماید:لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ.[4] ايمان هيچ يك از شما به كمال نمي رسد مگر آنكه هر چه را براي خود مي پسندد براي برادرش نيز بپسندد.

  و باز رسول الله صلی الله علیه وسلم در جایی در تعریف یک مسلمان واقعی می فرماید:« المُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِه[5] «مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند . روایات در این زمینه خیلی زیاد هستند و نیازی به تکرار نمی بینم چون در این زمینه ما خیلی نصیحت شده ایم . در کل باید بدانیم که ما روزانه حداقل 9 بار  هنگام بازگشت از گفتگوی با الله درنمازمان برای تمام مسلمین این مژده را می آوریم که : السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. این چیزی است که ما پس از گفتگو با خالقمان برای مسلمین می آوریم .

  1. مورد دوم هجرت از دارالکفر به دارالاسلام است: که در صورت توانائی و نداشتن عذری یکی از نشانه های ایمان و به دنبال آن از نشانه های صداقت و پایبندی شخص به ساختن این ساختمان و محافظت از آن و جلوگیری از فروپاشی و تخریب این ساختمان است.

ابتدا لازم است تعریف مجددی از دارالکفر و دارالاسلام داشته باشیم :

دارالکفر یعنی :  سرزمینی که یک حاکم کافرطاغوتی بر اساس قوانین کفری بر آن حاکمیت می کند، و با زور اسلحه قوانین کفری خودش را تحکیم می کند، و در راه همین قوانین کفری هم با مخالفین قوانینش می جنگد. در اینجا حاکمیت طاغوت معنی پیدا می کند. ما به طاغوتهای زیادی کفر کردیم، یکی از رئوس الطواغیط  کفاری هستند که بر سرزمینی حاکمیت پیدا کردند که به آن می گفتند دارالکفر و این حکام در راه تحکیم قوانین کفری از کانال سربازان و دستگاه تبلیغاتی و مالی خودشان با مومنین هم می جنگند: الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً‏(نساء/76) کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه یزدان می‌جنگند، و کسانی که کفرپیشه‌اند، در راه شیطان می‌جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید. بیگمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است .‏

نکته ی مهمی که در مورد دارالکفر همیشه به آن اشاره شده این است که معیار قوانینی هستند که بر آن جامعه حاکم است نه ساکنان آن جامعه، و حکمی که صادر می شود بر قوانین و حاکمیت آن جامعه است نه مردمان آن جامعه . چون ممکن است ساکنان یک دارالکفری همه کافر باشند یا ممکن است مثل الان اکثر سرزمینهای مسلمان نشین قانون و حاکمیت کفری باشد اما مردم مسلمان باشند . (ادامه دارد………)


[1] البخاری مع الفتح، کتاب الأدب، باب الهجر، وقول الرسول ج: لا یحل لرجل أن یهجر أخاه فوق ثلاث بلا عذر شرعی (4/1986)، (ش: 2560).

[2]أخرجه أحمد (2/277 ، رقم 7713) ، ومسلم (4/1986 ، رقم 2564) . وأخرجه أيضًا: البيهقي (6/92)

[3] مسلم في کتاب البر، باب انصر أخاك ظالماً أو مظلوماً (4/1998)، (ش: 2584)؛ به  همین معنا؛ و أحمد (3/99)؛ والبخاری مع الفتح فی کتاب المظالم، باب أعن أخاك ظالماً أو مظلوماً (5/98)، (ش: 2443، 2444)؛ وکتاب الإکراه، باب یمین الرجل لصاحبه (12/223)، (ش: 6952)

[4] البخاری مع الفتح، کتاب الإیمان، باب من الإیمان أن یحب لأخیه ما یحب لنفسه (1/56)، (ش: 13)؛ ومسلم، کتاب الإیمان، باب الدلیل على أن من خصال الإیمان أن یحب لأخیه ما یحب لنفسه (1/67)، (ش: 45)

[5] البخاری مع الفتح، فی کتاب الإیمان، باب أی الإسلام أفضل (1/54)، (ش: 11)؛ ومسلم کتاب الإیمان، باب بیان تفاضل الإسلام وأی الأمور أفضل (1/65)، (ش: 41)؛ متن از مسلم می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *