
درسهای مقدماتی/درس ششم: چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(7-قسمت)
در این شرایط جدید است که ام المومنین عایشه رضی الله عنها در مورد هجرت اهل مکه یا سایر سرزمینهای دارالاسلام می گوید: انْقَطَعَتْ الْهِجْرَةُ مُنْذُ فَتَحَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَكَّةَ[1]. چون مکه پایتخت آن زمان شبه جزیره بود که با فتح آن سایر مناطق هم فوج فوج و گروه گروه مسلمان شدند . الله تعالی حتی کمکهای مالی قبل از فتح پایتخت را با کمکهای مالی پس از فتح آن یکی نمی داند: لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (الحديد/10) کسانی از شما که پیش از فتح (مکّر، به سپاه اسلام کمک کردهاند و ازاموال خود)بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند . آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند اما به هر حال، خداوند به همه، وعده پاداش نیکو میدهد، و او آگاه از هر آن چیزی است که میکنید.
نکته ای که لازم است باز به آن اشاره بشود این است که جایگاه هجرت در هر سرزمینی تا زمانی حفظ می شود که آن سرزمین تصرف نشده باشد و جایگاه و ارزش کمکهای مالی هم متناسب با زمان فتح این پایتخت یا قبل از این فتح ارزشگذاری می شود. حالا اگر کسی توانائی هجرت داشت و جزو معذورین نبود و هجرت نکرد چه؟
در دنیا امر این است: الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلاَیَتِهِم مِّن شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(انفال/72) امّا کسانی که ایمان آوردهاند اما (با وجود توانائی)مهاجرت نکرده اند (هیچ گونه تعهّد و مسؤولیّت و) ولایتی در برابر آنان ندارید تا آن گاه که مهاجرت میکنند . اگر به سبب دینشان از شما کمک و یاری خواستند، کمک و یاری بر شما واجب است، مگر زمانی که مخالفان آنان گروهی باشند که میان شما و ایشان پیمان باشد. (در این صورت رعایت عهد و پیمان، از رعایت حال چنین مؤمنان بیحالی لازمتر است . به هر حال ) خداوند میبیند آنچه را که میکنید.
و درقیامت هم وضع بسیار بدی دارند: الله سبحانه مي فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيراً * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً * فَأُوْلَئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا (نساء/97-99)بیگمان کسانی که فرشتگان ( برای قبض روح) به سراغشان میروند و (میبینند که به سبب ماندن با کفّار در کفرستان، و هجرت نکردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم کردهاند ، بدیشان میگویند: کجا بودهایدکه اینک چنین بیدین و توشه مردهاید و بدبخت شدهاید؟ عذرخواهان ) گویند : ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم .گویند : مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید ؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی !مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چارهای نمیدانند. پس امید است که خداوند از آنان درگذرد (چون قدرت هجرت نداشتهاند) و خداوند بس عفوکننده و آمرزنده است .
الان آن عده ای که از دارالاسلام مورد نظر خودشان هم به دارالکفر و دارالحربی چون انگلیس و کانادا و آمریکا و اردن و روسیه و غیره می روند باید چه وضعیتی داشته باشند و باید چه جایگاهی نزد ما در دنیا داشته باشند؟ بخصوص آن دسته ای که خودشان را هم عالم می دانند و از آن دارالکفرهای دارالحرب برای مریدان مسلحشان خط و نشان تعیین می کنند و با دین، جان، ناموس، زن، فرزند، پدر، مادر، مال و وطن مریدانشان بازی و حتی معامله می کنند.[2]
- مورد سومی که در اینجا بهآن اشاره می کنیم پشتیبانی از دارالاسلام با سمع و طاعه برای رهبریت جامعه ی مسلمین است
فرق و مذاهب معروف به اهل سنت برای کسی که باید رهبریت جامعه را در اختیار داشته باشد شروط و ویژگی هایی را لازم دانسته اند مثل :
1- اسلام: چون وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً ( نساء/ 141). هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت پس روا نيست انسان كافر، والى و رئيس مسلمانان شود. و مى فرمايد: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ( آل عمران/ 149). اي كساني كه ايمان آوردهايد ! اگر از كافران، فرمانبرداري كنيد، شما را به كفر برميگردانند و زيان ديده (از سوي دين و ايمان به سوي كفر و حرمان) برميگرديد .
2 – مرد بودن : عمر بن خطاب رضی الله عنه می گويد: «ما در جاهليت زنان را چيزى به حساب نمى آورديم اما زمانيكه اسلام آمد و خداوند آنان (زنان) را در قرآن ذكر نمود، دريافتيم كه آنان حقوقى برگردن ما دارند، جز اينكه آنان را وارد امورمان (امورادارى و اجرايى مملكت) ننماييم.»[3]
3- عدالت : وجود عدالت در شخصیت رهبر شرط مهمی بحساب می آید، پس درست نیست كه، رهبر شخص فاسق و فاجری باشد، وعدالت شرط لازمی در انعقاد رهبریت می باشد، مگر در حالت اضطرار که تا رفع اضطرار شخص فاجر تا جاهایی تحمل می شود .
4- كفایت و توانائی : برای اجرای عدالت بر اساس قانون شریعت الله شخص مسلمان لازم است از كفایت وتوانائی هایی برخوردار باشد، که مهمترین آنها علم به قانون شریعت الله و مسائل روزاست .
(ادامه دارد……)
[1]صحيح البخارى
[2] در جلسه ی اول از درس ششممان در مورد وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی، عرض کردیم که تقویت کردن و پشتیبانی مومنین توسط همدیگردراین بُنْيَانِ الْمَرْصُوصِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًاساختمان سربی یا به قول ما پولادین كه يك قسمت آن، قسمت ديگر را محكم نگه مى دارد تنها زبانی و روی نقشه نیست، بلکه این ساختمان سازی و محافظت از آن پس از ساخته شدن نشانه هایی دارد و باید اعمالی انجام بشود که نشان بدهد طرف در ادعایش چقدر صادق و پایبند است که به دو مورد آن اشاره کردیم … در این جلسه مان هم سعی می کنیم با ذکر دو مورد کلی دیگردرسمان راادامه بدهیم . ان شاء الله .
[3] رواه البخاري