درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

 پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(8-قسمت)

بر این اساس امام، امیر، رهبر یا خلیفه ی مسلمین باید ابتداء عالم به منابع شرعی و به دنبال آن عالم به مسائل روز باشد.  بله اولین چیزی كه باید  به آن علم وافر وكافی داشته باشد، احكام شرعی است؛ چون رهبر مسلمین مكلف است تحت نظارت شورای اولی الامر احكام شرعی را تطبیق کند و دولت را مطابق حدود شرعی رهبری كند، پس اگر دراین بخش علم جامع نداشته باشد، این وظیفه را  به هیچ صورتی نمی تواند ادا کند و صلاحیت رهبر شدن را ندارد. حتی بعضی از فقها براین نظرهستند كه تنها علم داشتن به احكام شرعی به شكل تقلید برای خلیفه كافی نیست؛ چون تقلید (از نظر آنها) درحقیقت یك نوع نقص وكمبود به حساب می آید.  به همین دلیل لازم می دانند كه باید علم امام درحد اجتهاد باشد و چنین استدلال می كنند كه چون منصب و مقام رهبریت برترین منصب و مقام است پس باید متصدی آن كاملترین شخص درتمام صفات علمی باشد. البته عده ی کمی از فقهای اهل سنت هم هستند که علم كافی را شرط دانسته ومقلد بودن امام را جایز می دانند وضرورتی به لزوم مجتهد بودن نمی بینند. 

تمام علمای اهل سنت وجود رهبری عالم و فقیه به قانون شریعت الله را به دو دلیل لازم و ضروری می دانند :

  • چون قانون شریعت الله تا روز قیامت قانون اساسی جامعه ی مسلمین است، بدون شناخت و بدون تفقه در این قانون، امکان تطبیق صحیح آن نیست .
  • رهبریت بزرگترین مقام قوه ی مجریه ست و تا علم و فقه کامل شرعی نداشته باشد نمی تواند متناسب با «وضع موجود» و «نیازهای روز» تصمیمات لازم را از منابع شرعی بگیرد.

قوانین متغیر و موقت که بر اساس ضرورت ها و نیازها تدوین می شوند، یا فرمانها و تصمیماتی که در امور نظامی و امنیتی و اقتصادی و غیره گرفته می شوند همگی باید در چهار چوب قوانین شریعت الله باشند و هرگز نباید از اصول کلی و قوانین ثابت شریعت الله بیرون باشند. بدون حضور رهبری که در شریعت فقیه و عالم شده باشد انجام این وظایف امکان پذیر نیست، چون فقیه متخصص در مدیریت جامعه است که می تواند مقررات موافق با اصول کلی  شریعت اسلام و مخالف با قانون شریعت الله را از هم تشخیص دهد.

اجرای احکام الهی، و پیاده کردن نظام اسلامی، بدون هدایت و نظارت فقیه منتخب شورا، امکان پذیر نیست، خصوصاً احکام مربوط به جهاد و دفاع، اجرای حدود و تعزیرات، اخذ وتوزيع امور مالي اسلامي، و تنظیم روابط سیاسی با دولت های خارجی، و بخشی از امر به معروف و نهی از منکر، هرگز بدون نظارت فقیه، امکان پذیر نمیشود، چون تطبیق احکام در این موارد آن چنان حساس و آسیب پذیر استکه بدون سرپرستی یک متخصص اسلامی و بدون وجود یک فقیه و عالم در امور شرعی انجام نمی گیرند

     6 – قریشی بودن : قریشی و سید بودن رهبر مورد اختلاف است، برخی ها این شرط را شرط اولویت وبهتری می دانند، وتعدادی هم شرط انعقاد می دانند . از دلایل لزوم این شرط احادیثی است که از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است مثل: ” إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ فِي قُرَيْشٍ لَا يُعَادِيهِمْ أَحَدٌ إِلَّا كَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ مَا أَقَامُوا الدِّينَ”[1]” زمامداری مسلمانان مخصوص قریش می باشد تا زمانیكه دین را برپا می دارند، وهركه با آنها دشمنی كند، خداوند اورا سرنگون خواهد نمود “.وروایت دیگربخاری از ابن عمر رضی الله عنهما چنین است : لَا يَزَالُ هَذَا الْأَمْرُ فِي قُرَيْشٍ مَا بَقِيَ مِنْهُمْ اثْنَانِ[2]همواره این امر(زعامت مسلمانان) مخصوص قریش است تا زمانیكه دوشخصی از آنها باقی باشند”.

 حالا اگر چنین رهبر عالم و فقیهی سرپرستی و ولایت مسلمین را بر عهده گرفت در برابر مسئولیتهائی که دارد بر مسلمین هم حقوقی دارد که علاوه بر تأمین امور مالی و نصیحت شدن، اساسی ترین حق امام برمردم، سمع واطاعتی است که در همان چارچوبه ی قانون شریعت الله باشد . 

بله، چیزی که بین همه ی انسانها اجماع وجود دارد این است که  مفهوم دولت و حکومت دو تا مؤلفه اصلی دارد؛ یکی «حکم»است و دیگری «اطاعت»است. تمام انسانهای مسلمان و غیر مسلمان از گذشته های دور تا به امروز وقتی راجع به حکومت صحبت می‌کنند، اشتراک آنها در دو مفهوم حکم و اطاعت حتماً  وجود دارد .

رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت کلی  حدود اطاعت از امام و رهبریت را مشخص می کند و می فرماید :” لاَ طَاعَةَ فِى مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِى الْمَعْرُوفِ “[3]“اطاعت از امير و رهبر و خلیفه و غیره درمعصیت الله نیست، بلكه اطاعت فقط دركارهای نیك می باشد”.

  ابْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند که : عَلَى الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ فِيمَا أَحَبَّ وَكَرِهَ إِلاَّ أَنْ يُؤْمَرَ بِمَعْصِيَةٍ فَإِنْ أُمِرَ بِمَعْصِيَةٍ فَلاَ سَمْعَ وَلاَ طَاعَةَ.[4]از عبد الله بن عمر روایت است كه رسول الله فرمود:” برانسان مسلمان واجب است كه سخن امیر خود را بشنود واز او اطاعت كند در كار هایی كه مورد پسند او است وكارهایی كه مورد پسندش نیست، تا وقتیكه او را به گناه دستور  ندهد، اگر او را به گناه حكم می كند، در این صورت نه اطاعت وی واجب است ونه شنیدن سخنان وی”.

(ادامه دارد……)


[1] صحيح البخارى ج9 ص12 

[2] صحيح البخارى ت ج9ص13

[3] متفق عليه 

[4] متفق عليه 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *