
درسهای مقدماتی/درس ششم: چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(10- قسمت)
احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم روشن می کنند که مسلمین در مسیر حرکت خودشان بعد از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم و دوران نبوت تا روز قیامت 3 گونه حکومت را خواهند دید: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم :
تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله ُأَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، ُثمَّ سَكَتَ.[1]
- خلافت مطابق منهج و روش رسول الله . خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ.
- دوران پادشاهی که به دو دسته ی کلان تقسیم می شود، که بعضی تنها با خشونت همراه بودند، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، و بعضی ها علاوه بر آن با استبداد و خودکامگی هم به مسیر خودشان ادامه دادند، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً
- بازگشت خلافت مطابق منهج و روش رسول الله .خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ
در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه:
· ابوبكر صديق رضی الله عنه در این زمینه می گوید : ««اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید» [2]
· عمر فاروق رضی الله عنه هم می گوید : «محبوبترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر شود». [3]و نیز فرموده است: «از آن ميترسم كه خطايي از من سر زند، اما هيچیک از شما جرأت نكند به من تذكر دهد». [4]
· عثمان رضی الله عنه هم می گوید: «اگر در كتاب خدا آيهاي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد».[5]
· علي رضی الله عنه هم می گوید: «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچكس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانهي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم».[6]
و اصل مهم دیگر در خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ شورای اولی الامراست. در چنین سیستمی امور قابل اجتهاد هم از کانال شورای واحد و اجماع واحد ارائه می شود برای همین است که ما در این دوران چیزی به نام مذهب نمی بینیم و هر چه هست اسلام است و با وجود آنهمه صحابی و تابعین عالم و دانشمند ما شاهد پیدایش مذاهب به سبک عصر شاهیگری بنی امیه و بنی عباس و غیره نیستیم .
در مورد طول عمر این خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ پس از فوت رسول الله صلی الله علیه وسلم خود ایشان می فرماید: خِلافَةُ النُّبُوَّةِ ثَلاثُونَ سَنَةً ثُمَّ يُؤْتِي اللَّهُ الْمُلْكَ أَوْ مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ[7]«خلافت نبوت، سي سال است و پس از آن، خداوند، پادشاهي را به هر كس كه بخواهد، ميدهد». یا می فرماید: الْخِلاَفَةُ فِي أُمّتِي ثَلاَثُونَ سَنَةً، ثُمّ مُلْكٌ بَعْدَ ذَلِكَ.[8]
می دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم در ربیع الاول سال 11 هجری وفات کردند و ابوبکر صدیق خلیفه شدند و حسن بن علی رضی الله عنهما هم در ربیع الاول سال 41 هجری، سالی که به سال قحطی شهرت یافته بود، اجبارا دست از خلافت کشید و قدرت حکومتی را به معاویه واگذار کرد، و خلافت دقیقا 30 سال طول کشید؛ اینهم یکی از نشانه های غیر قابل انکار نبوت رسول الله صلی الله علیه وسلم و معجزه ای غیر قابل کتمان است که الله تعالی از زبان رسولش آن را نشان داده است.
حسن بن علی رضی الله عنهما تنها از قدرت حکومتی دست کشید و سایر نهادهای حکومتی پس از حاکم شدن معاویه هنوز به صورت مستقل به حیات خودشان ادامه می دادند، سیستم زکات، سیستم حل مسائل فقهی، سیستم قضاوت و غیره همانی بود که در خلافت حسن وجود داشت. حتی یکی از شروط حسن بن علي رضی الله عنه با معاویه این است که معاويه در ساختار حکومتی خودش، مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و روش خلفاي راشدين عمل کند. گفته شده است یکی دیگراز شرایط صلح حسن بن علي با معاويه این بود كه پس از معاويه، حسن بن علي زمام امور را بهدست گيرد.[9] و معاويه هم قول داد که چنانچه زمانی توان رهبری مسلمانان را نداشته باشد، زمام امور را به حسن رضی الله عنه بسپارد.[10] یا ابن حجر هيتمي ميگوید: در پیمان صلح، قرار بر آن شد که جانشين معاويه، توسط شوراي مسلمانان تعيين گردد.[11]برای همین وضعیت و چنین شروطی بود که می بینیم معاویه می گوید: «من آخرین خلیفه و اوّلین پادشاه هستم!؟»[12]
(ادامه دارد……)
[1] روى الإمام أحمد عن النعمان بن بشير/ وروى الحديث أيضًا الطيالسي والبيهقي في منهاج النبوة، والطبري ، والحديث صححه الألباني في السلسلة الصحيحة، وحسنه الأرناؤوط
[2]البداية و النهاية (6/306).
[3]البداية والنهاية (6/305).
[4]الشيخان ابوبكر و عمر، ص231.
[5]الشيخان ابوبكر و عمر ص231 و نظام الحكم في عهد الخلفاء الراشدين ص 198.
[6]مسند احمد (524).
[7]سننابيداود، شرح عونالمعبود (12/259) و صحيح سنن (3/879). صححه آلبانی
[8] الترمذي عن سعيد بن جمهان
[9]فتح الباري (13/70).
[10]سيراعلامالنبلاء (3/264).
[11]الصواعق المحرقه (2/299)
[12]البدایة والنهایة : ج 8 ص 16