درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

درسهای مقدماتی/درس ششم:  چه باید کرد؟ وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی

 پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(13-قسمت)

دراین صورت روشن است که چگونه مسلمین با تغییر خودشان اسباب از دست رفتن نعمت خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ را فراهم کردند و این خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  تبدیل شد به حکومت شاهیگری ملوکیت که تا کنون ما در اشکال و کوچک و بزرگی با آن دست و پنجه نرم می کنیم . الله تعالی می فرماید : وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/25)‏خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ستم می‌کنند (بلکه اگر جلو ستمکاران گرفته نشود ، خشک و تر به گناه آنان می‌سوزد) و بدانید که خداوند دارای کیفر سخت و مجازات شدید است. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:« لتُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ ،عُرْوَةً عُرْوَةً , فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ، تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا ، وَأَوَّلُهُنّ نَقْضًا الْحُكْمُ، وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»  دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آنچه نزدیک آن است چنگ می زنند، اول آنها شکستن حکم است و آخر آنها نمازاست. با شکستن حکم کردن از کانال  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  مردم به آنچه نزدیک بود چنگ زدند. بلکه مسلمین آن زمان به حکومت شاهیگری بنی امیه چنگ زدند و به تدریج دستگیره ها یکی بعد از دیگری شکسته شده اند تا به زمان ما رسیده است و فتنه ای که آن زمان استارتش زده شده است هنوز دامنگیر ما هم هست آن هم با شدت بیشتری.

در هر صورت این حکومت ملوکیت و شاهیگری بنی امیه در حالت اضطرار مورد پذیرش واقع شد که در این حکومت بدیل اضطراری به حکم «الضرورات تبيح المحظورات» اصحاب زیادی هم وجود داشتند و بالاجبار برای پرهیز از بدتر و انجام یک واجب شرعی به آن بیعت هم دادند.  واجب چرا؟ چون انجام واجبهای دیگری از طریق این حکومت انجام می شوند و اگر این حکومت نباشد دیگر واجبات هم انجام نمی شوند .  مَا لاَ يَتِمُّ الْوَاجِبُ إِلاَّ بِهِ؛ فَهُوَ وَاجِبٌ.

ما در حالت ضرورت زمانی که خوراک تمیز و حلال را از دست می دهیم و نداریم، برای حفظ جانمان به گوشت مردار و چیزهای دیگری که نهی شده اند پناه می بریم، و خوردن این گوشت مردار برای حفظ جانمان بر ما واجب می شود تا این ضرورتمان رفع بشود و دوباره به طعام سالم و حلال دست پیدا کنیم. چون حفظ جان واجب است و تنها از طریق این گوشت مردار است که ما می توانیم جانمان را نجات بدهیم پس خوردن این گوشت مردار هم واجب می شود. زمانی هم  که خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ را از دست دادیم و نداریم برای حفظ دینمان و اسلاممان به حکومت بدیل اسلامی پناه می بریم تا این ضرورتمان هم رفع بشود و دوباره به  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  بر گردیم .

این هم می دانیم زمانی که ما در حالت ضرورت قرار می گیریم و مجبور می شویم که مثلا برای حفظ جانمان گوشت مردار بخوریم  به دلیل حفظ جانمان است نه به دلیل اینکه مثلا از بوی این مردار یا از مزه ی این مردار یا از رنگ این مردار خوشمان می آید؛ نخیر، ما خیلی هم از این لاشه بدمان می آید. دلیل و علت و هدف استفاده مان از این گوشت، تنها حفظ جانمان است و رسیدن به این هدف است، و زمانی که به این هدفمان رسیدیم آن را هم دور می اندازیم.

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏(بقره/173) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیرخدا (به هنگام ذبح) بر آن گفته شده باشد بر شما حرام کرده است. ولی آن کس که مجبور شود (به خاطر حفظ جان از آن اشیاء حرام بخورد) در صورتی که علاقمند (به خوردن و لذّت بردن از چنین چیزها نبوده است ) و متجاوز (از حدّ سدّجوع هم) نباشد، گناهی بر او نیست. بی‌گمان خداوند بخشنده و مهربان است .‏

بدون شک حفظ دین مقدم بر حفظ جان، مال و دنیا و تمام خواسته های دنیوی ماست و طبیعی است که اگر ما برای حفظ دینمان درحالت اضطرار قرار بگیریم ناچارا باید به اسبابی شرعی پناه ببریم که دینمان را حفظ کنیم که بالاتر از جانمان و سایر متعلقات دنیویمان است  .

حالا زمانی که آنهمه صحابه به یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی رضایت می دهند به دلیل حفظ دین و رسیدن به اهدافی است که دارند، نه به دلیل تأئید و موافقت با انهدام خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  یا به دلیل تأئید اعمالی که معاویه از زمان علی بن ابی طالب تا زمان حسن بن علی برای رسیدن به چنین مقامی انجام داده است؛ نه، اسباب و تغییرات منفی که مسلمین در خودشان به وجود آورده بودند این بزرگان را در حالت اضطرار قرار داده بود و به این نتیجه رسیده بودند که برای فرار از تفرق، خاتمه دادند به کشت و کشتار میان مسلمین، شروع کردن مجدد فتوحات اسلامی که از مرگ عثمان تا الان متوقف شده بود، بازگشت رفاه و امنیت به میان مسلمین و دلایل خوب دیگری که از آنها  بی خبریم  ابزاری غیر از این حکومت بدیل اضطراری اسلامی وجود ندارد، و ناچارا باید در وضع اضطراری موجود از این ابزار نازل و بدیل اسلامی استفاده کرد .

   زمانی که انسان درحالت اضطرار قرار می گیرد مشخص است  که با امری عادی سروکله نمی زند، زمانی که نمی توانی ایستاده نماز بخوانی و نشسته نمازت را می خوانی یعنی یک عیبی در بدن به وجود آمده است اما باز نمازت را ترک نمی کنی، و با وجود آن عیب باز نشسته نمازت را می خوانی، حالا اگه مجبور بشوی درازکش نمازت را بخوانی این هم واضح و روشن نشان می دهد که عیب بزرگتری در جسمت هست که نمی توانی فریضه ی نماز را در حالتهای عادیش انجام بدهی اما باز نمازت را ترک نمی کنی و انجامش می دهی . تمام این عیبها مانع آن نمی شوند که تو نتوانی نمازت را بخوانی حتی اگر مشکلاتی در زمینه ی پاکی یا ناپاکی لباس و یا وضو گرفتن یا نگرفتن یا توانائی بر تیمم کردن یا نکردن هم برایت  پیش بیاید و در حالت اضطرار بدتری هم قرار بگیری باز نمی توانی به خاطر این حالتها فرض عین نماز را ترک کنی .

(ادامه دارد…….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *