س: آیا فقط با رسیدن قرآن به شخص حجت بر او تکمیل شده است و عذری ندارد؟

س: آیا فقط با رسیدن قرآن به شخص حجت بر او تکمیل شده است و عذری ندارد؟

ج: در پاسخ به این سوال لازم است بین مسلمین با غیر مسلمین فرق گذاشته شود. برای غیر مسلمین تنها آمدن پیامبر و رسانیدن قرآن و پیام وی به آنها تنها در حد شناختی که در حد«يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ» باشد اقامه ی حجت الله بر آنان است و همین شناخت ظاهری برایشان کافی است. با آنکه اکثر غیر مسلمین با وجود اقامه ی حجت باز به دلایلی از فهم آن عاجر هستند، اما با این وجود این نفهمی آنها، که خودشان اسباب آن را فر اهم نموده اند، برایشان عذر نمی گردد . الله متعال در این مورد می فرماید: “أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚإِنْهُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا” (فرقان/44)

در این صورت اصل عام در مورد حجت غیر مسلمین، رسیدن آن به شخص مکلف است، کسی که حکم شرع به وی برسد حجت بر وی اقامه شده است همچنانکه ابن عباس گفته است:”من بلغه القرآن فهو لـه نذير(تفسير الطبري 7/163) اما «هم اکنون» در مورد فهم حجت و جزئیات این اصل و صدور حکم بر شخص مسلمان دو قول  وجود دارد یکی متعلق به مذاهب سنتی و دیگر متعلق به تفکر نجدیت:

  1. برای شخص شنونده یا بیننده تنها قرائت و خواندن حکم کافی نیست بلکه علاوه بر آن شخص باید توانائی فهم آنچه بر وی عرضه می شود را داشته باشد، منظور از این فهم فهمی است مجمل  و کلی، به نحوی که شخص قادر باشد  تصوری کلی از این امر جدید داشته باشد، نه فهمی جزئی ودقیق مثل متخصصین .

از فقه حنفی و جعفری و از ظاهر گفتار امام شافعی فهمیده می شود که برای شخص جاهلی که این صفات الله متعال را رد می کند تنها قرائت آیات باعث اقامه ی حجت بر وی نمی گردد، بلکه باید حکم شرعی برای شخص آشکار و روشن گردد .(ابــن قدامــة، إثبــات صــفة العلـــو ص 124)

ابن العربي المالكي نیز می گوید: شخص جاهل و کسی که در این امت دچار خطاء می گردد چنانچه عملی کفرآمیز و شرکی را انجام دهد مشرک و کافر نمی گردد، او به واسطه ی جهل و خطأ دارای عذر است تا زمانی که حجت و دلیل برایش به گونه ای واضح و روشن بیان شود که با چیز دیگری اشتباهی گرفته نشود، و شخص با وجود چنین آگاهی،  منکر امری ضروری در دین گردد که تمام مسلمانان بدون نظر و تأمل آن را می شناسند و برایشان آشکار و معلوم شده است.(القاسمي، محاسن التأويل 5 /1307)

وابن تيمية حنبلی نیز می گوید: کسی که به الله و رسولش ایمانی کلی و مطلق داشته باشد، و چنان آگاهی به وی نرسیده باشد که خوب و بد شریعت را تشخیص دهد، در این صورت حکم بر کفر وی داده نمی شود تا زمانی که حجتی بر وی اقامه گردد که اگر با آن مخالفت شود شخص کافر می گردد. در حالی که بسیاری از مردم در تأویل قرآن دچار خطاء و اشتباه می گردند و بسیاری نیز در معانی قرآن و سنت نا آگاه و جاهل هستند، و علاوه بر اینها، خطاء و فراموشی از این امت برداشته شده اند، در این صورت شخص کافر نمی گردد مگر بعد از روشنگری و آشکار شدن حکم.( مجموع الفتاوى12/ 23-24)

  • تنها با رسیدن  حکم به شخص مسلمان، بر وی اقامه ی حجت شده است ؛حتی اگر آن را نیز نفهمد. عده ای از پیروان محمد بن عبدالوهاب دارای چنین دیدگاهی هستند.

چون إسحاق بن عبد الرحمن بن حسن که پس از بیان چند جمله از محمد بن عبدالوهاب می گوید: حجت بر کسی که قرآن به وی رسیده و آن را شنیده اقامه شده است هر چند که قرآن را نفهمیده باشد.( حكم تكفير المعين ص 13) عبد الله أبو بطين نیز بر همین مطلب تأکید کرده و چنین اشخاصی را دارای عذر به جهل نمی داند.(الـــدرر الســـنية  ،10  / 315وانظـــر)

رشيد رضادر تعلیقی بر این دیدگاه می گوید:عده ای از علمای نجد بر این باورند  که حجت تنها با رسیدن و ابلاغ قرآن به مردم اقامه می گردد هر چند که آن را نفهمیده باشند و این عاقلانه نیست…. و مشرکینی که الله آنها را به کرو لالی که بر قلبهایشان مهر نهاده شده است توصیف می کند، تمام اینها مدلول آیات قرآن در توحید و رسالت را می فهمیدند چون آنها اهل لغت و ادبیات بودند. (مجموعة الرسائل والمسائل  5/638)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *