کافر و منافق 3

کافر و منافق 3

حالا زمانی پیش می آید که عده ای از دارودسته ی منافقین نفاق خود را آشکار می کنند و مرتد می شوند وبه قول ابن مسعود حکم اینها می شود مثل حکم سکولاریستها یا مشرکین « أَنَّ اللَّه أَمَرَ نَبِيّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ جِهَادِ الْمُنَافِقِينَ، بِنَحْوِ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ مِنْ جِهَادِ الْمُشْرِكِينَ». مثل مسیلمه ی کذاب و امثالهم در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم، اما رسول الله صلی الله علیه وسلم با وجود اینها و دهها قبیله ی مشرک دیگر که نزدیکترین کفارآشکار به دارالاسلام بودند دستور تشکیل ارتش برای جنگ با کفار دور را به فرماندهی اسامه بن زید صادر می کند و برای این کفار نزدیک تنها به ثابت قدمان همان قوم دستور مقاومت و جهاد می دهد.

به دنبال فوت رسول الله صلی الله علیه وسلم عربهای بیشتری مرتد می شوند و ابوبکر صدیق رضی الله عنه باز ارتشی که به فرماندهی اسامه بن زید رضی الله عنهما برای کفار دور تهیه شده بود را روانه می کند و وجود کفار نزدیک مانع از جنگ با کفار دور نمی شود، به همین دلیل مجاهدین دولت اسلامی را در دو جبهه ی جهاد با کفار دور و نزدیک سازماندهی می کند.

یعنی در زمان خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه یهود در مسافت 180 کیلومتری مدینه در خیبر  و همچنین در یمن اقامت داشتند و نصارا نیز در نجران و مجوس هم در الأحساء به زندگی خود ادامه می دادند در حالی که ابوبکر رضی الله عنه :

  • ارتشی بزرگ به فرماندهی اسامه بن زید برای جنگ با امپراطوری روم شرقی روانه می کند
  • با منکرین زکات و مرتدین و مانعین زکات در سراسر جزیره العرب با فراهم کردن بیشتر از 19 ارتش جنگهای وسیع و دامنه داری را به پیش می برد.
  • به دنبال فراغت از سرکوب مرتدین و مانعین زکات ارتش خود را برای کفار دوری در عراق ساسانی و روم شرقی ارسال می کند.

در تمام این حالات کفار یهودی و نصرانی و مجوس که بسیار نزدیکتر بودند و در جزیره العرب نیز حضور داشتند باز اخراج نمی شوند. مگر آگاهتر از ابوبکر به سنت و دستورات رسول الله صلی الله علیه وسلم وجود داشت؟

به دنبال ابوبکر و در زمان خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه باز می بینیم که یهودیان خیبر و نصارای نجران و مجوس هِجر در سرزمینهای خودشان به سر می برند و ارتش دولت اسلامی به کفار دوری در دو قاره ی آسیا و آفریقا و بخشهائی از امپراطوری روم مشغول جهاد هستند.

یعنی ارتش مسلمین هزاران کیلومتر دورتر به فتح قلمرو ساسانیان درایران زمین و فتح شام و فتح مصر وشمال آفریقا مشغول می شوند و این کفار نزدیک در سرزمینهای خود در جزیره العرب می مانند، غیر از یهود خیبر که عهد شکنی می کنند و آنها را به تَیْماء در 400 کیلومتری شهر مدینه پایتخت اسلامی می فرستد که بر سر راه ارتباطی تبوک و خیبر و مدینه و نزدیک دره ی آبادِ وادی القری قرار داشت که هم اکنون هم جزو عربستان است؛ و نصرانی های نجران هم که شرط صلح با رسول الله صلی الله علیه وسلم مبنی بر عدم معامله ی ربوی را می شکنند و به خاطر این عهد شکنی آنها را کوچ می دهد. در کنار این ما می بینیم که یهودیان یمن بر پیمان خود می مانند و تا زمان حاضر نیز در یمن زندگی می کنند و مجوس الأحساء نیز به حیات خود ادامه می دهند تا اینکه سالها بعد و به تدریج مسلمان شده و در میان مسلمین حل می شوند.  این است فقه و فهم خلفای راشدین از منابع شرعی و تطبیق آن در زمین .

زمانی که این قاعده ی شرعی در زمان ما به هم می خورد:

  • جنگ بر علیه اهل کتابی که در دنیا حتی یک حکومت در اختیارش نیست و تحت حاکمیت سکولاریستها قرار گرفته اند به جای جهاد با منافقین و سکولاریستهای اشغالگر جایگزین می شود
  • به جای تمرکز جهاد بر کفار سکولار مهاجم و اشغالگر، جنگ بر علیه مذاهب اسلامی و آراء مخالف شروع می شود

البته این آشفتگی تنها متعلق به الان نیست بلکه مصیبتیه که قرنهاست مسلمین را گرفتار کرده . از زمانی که مسلمین حکومت شورائی خودشان را از دست داده و وحدت را با حاکمیت شاهیگری « مُلْكًا عَاضًّا» و « مُلْكًا جَبْرِيّاً»  و تفرق جایگزین کردند این مصیبت هست و تا زمانی که به شورای اولی الامر حکومت اسلامی بر منهاج نبوت برتر برنگردیم  این مصیبت بردوام است و عده ای مجرم و تفرقه انداز هستند که هزاران آیه و حدیث و نصیحت نمیتواند آنها را اهلی کند و تنها با قدرت نظامی مدیریت و اداره می شوند. «إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطانِ ما لا یَزَعُ بالقرآنِ» خداوند با قدرت حکومتی، کاری را به انجام می‌رساند، که با قرآن به انجام نمی‌رساند. اینجاست که باید به این دوستان نامیزان و نامتعادل و تقریباً نیمه دیوانه گفت: تمامش کنید، زمانی که شب و روز تنها جهت تولید تفرق بیشتر و خروس جنگی نعره می کشی :” فعلَيكم بسُنَّتي وسُنَّةِ الخُلَفاءِ المَهديِّينَ الرَّاشِدينَ”[1]. در این زمینه هم روش صحیح تبعیت از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و روش این خلفاء را نیز یاد بگیر.


[1] أخرجه أبو داود (4607) واللفظ له، وأحمد (17185)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *