خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان

خائنین آفتهای تهدید کننده دارالاسلام افغانستان و انتظار مومنین از مسئولین دارالاسلام ایران و افغانستان

(8  – قسمت)

در زمان فتح مکه نیز با آنکه رسول الله صلی الله علیه وسلم با محتوای پیام: اَلْیَومَ یَومُ الْمَرحَمَه (امروز، روز رحمت و گذشت است) به جای: اليومَ يَوْمُ المَلْحَمَةِ [1] کفار اصلی را بخشید که دستشان به خون مسلمین آلوده شده بود و مسلمین را شکنجه کرده بودند و مسلمین را محاصره اقتصادی کرده بودند و صدها جنایت دیگر مرتکب شده بودند اما با این وجود دستور داد دو گروه اگر به پرده های کعبه هم آویزان شده باشند باز کشته شوند و آنها را نبخشید:

  1. در میان کفار اصلی، مجریان جنگ روانی که در قالب شعر و ترانه و غیره بر علیه مومنین و دارالاسلام فعالیت کرده بودند حتی اگر زنان و کنیزهایی ترانه خوان بوده باشند. [2]
  2. مرتدین، که قبلاً مسلمان بوده و بعد با خیانت به اسلام و دارالاسلام مرتد شده بودند مثل عبداللَّه بن سعد بن ابی سَرح که ابتدا مسلمان شد و حتی کاتب وحی هم شد اما بعد از آن از اسلام برگشت و دوباره سکولار (مشرک) شد[3] و دارالاسلام را رها کرده بودند و به دارالکفرسکولار مکه پناه آورده بودند و قبل از آنکه مومنین با جنگ مسلحانه منطقه را فتح کنند و قبل از آنکه مومنین به آنها دست پیدا کنند توبه نکرده بودند و با پیوستن به دارالاسلام صف خود را از کفار جدا نکرده بودند.

اگر چه ابن خَطَل که به پرده ی کعبه آویزان شده بود به دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم به قتل می رسد [4]و با آنکه بعد از سه بار امتناع از پذیرش بیعت مجدد مرتدینی چون عبدالله بن ابی سَرح به علت مصلحتهائی و با پادرمیانی عثمان بن عفان مجبور به پذیرش بیعت می شود اما رسول الله صلی الله علیه وسلم آشکارا به یارانش می گوید: أَمَا كَانَ فِيكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ، يَقُومُ إِلَى هَذَا حَيْثُ رَآنِي كَفَفْتُ يَدِي عَنْ بَيْعَتِهِ فَيَقْتُلَهُ [5] رسول الله صلی الله علیه وسلم با سه بار درنگ کردن امیدوار بود یکی از اصحاب، عبدالله بن ابی سَرح را به قتل برساند.[6] اما جالب است بدانید درنگ رسول الله صلی الله علیه وسلم در بخشش مرتدین بی دلیل نیست . عبدالله بن ابی سَرح با آنکه با پادرمیانی عثمان بن عفان بخشیده شد و با آنکه برادر رضاعی عثمان بن عفان بود و در زمان خلافت عثمان حاکمیت مصر را نیز داشت اما در مساله ی قتل عثمان بی طرف ماند و رهبریت دارالاسلام که برادر رضاعی او هم بود را در برابر دشمنان رها کرد و بعد از قتل عثمان نیز به خلیفه بعدی مسلمین علی بن ابی طالب بیعت نداد و با وجود رهبریت شرعی دارالاسلام از دادن بیعت به او طفره رفت و کناره گیری کرد و خودش را مشمول: «مَن خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ، وفارَقَ الجَماعَةَ فَماتَ، ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً»[7] کرد.

لازم است در اینجا منافقین و دارودسته ی منافقین و مومنین ضعیف الایمان موجود در دارالاسلام را که در معرض انواع اخبار و تحریکهای رسانه ای کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و منافقین آشکار شده ی فراری هستند قبل از وارد شدنشان به دایره ی خائنین و مرتدین به توبه دعوت کنیم، البته توبه با لوازمی که الله تعالی برای اینها تعیین کرده که می فرماید: « إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا * بیگمان منافقان در اعماق دوزخ و در پائین‌ترین مکان آن هستند و هرگز یاوری برای آنان نخواهی یافت (تا به دادشان رسد)، إلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا(نساء/146-145) مگر کسانی (از ایشان) که توبه کنند (تَابُوا) و برگردند و به اصلاح بپردازند (وَأَصْلَحُوا) و به الله متوسّل شوند (وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ) و دین خودشان را خالصانه از آن الله کنند (وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ). پس آنان از زمره مؤمنان خواهند بود و الله به مؤمنین پاداش بزرگی خواهد داد.‏

بر خلاف کفار اصلی که تنها با توبه و ورود به اسلام پاک می شوند، این آیه واضح می فرماید که برای منافقین و سکولارزده ها توبه وجود دارد اما تنها توبه کافی نیست، چون مفسد بوده اند باید بعد از توبه «أَصْلَحُوا» کنند و مفاسدشان را جبران کنند و در مرحله ی سوم، توکل و امیدشان به الله باشد دیگر توکلشان به این نباشد که آمریکا و انگلیس و روسیه و چین و سایر طاغوتهای جهانی و منطقه ای مثل ترکیه و پاکستان و ازبکستان و تاجیکستان و امارات و قطر و آل سعود و …از آن ها حمایت کنند. در مرحله ی بعدی و مهم ترین مرحله بعد از توبه «وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ»، یعنی همان چهار مفهوم دین 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن 4- مجازات و پاداش را برای الله خالص کنند و از تمام صفات  سکولاریستی که به آن آلوده بوده اند خودشان را پاک کنند.

در این مرحله ی «وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ»، قدرت و حاکمیت را تنها مال دین الله بدانند، قانون و برنامه را تنها مال الله بدانند، اطاعت کردن را تنها مخصوص حکومت اسلامی و قانون شریعت الله بدانند و در نهایت، پاداش دادن ها و مجازات کردن هایشان (که آزاد و ممنوع برای آن ها قرار داده شده) را نیز تنها و تنها مختص دین الله بدانند. به این شیوه، دین، خالص مال الله می شود. و به این شکل بعد از 1- (تَابُوا) 2- (وَأَصْلَحُوا) 3- (وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ) این دستور چهارمِ«وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ» هم انجام می شود.

حالا عده ای از این مرتدین و دارودسته ی منافقین و مجریان جنگ روانی که تا آخرین لحظات حضور اشغالگران سکولار آمریکا و ناتو در خاک افغانستان با مجاهدین جنگیدند، به دلیل رها شدن توسط آمریکا وسایر اشغالگران، مجبور به تسلیم شدند؛ امارت اسلامی افغانستان هم با عفو عمومی و حتی استخدام مرتدین و دارودسته ی منافقین و مجریان جنگ روانی در نهادهای مختلف حکومتی و بخصوص ارتش، راههای نفوذ این تسلیم شده ها را باز گذاشت در حالی که عفو عمومی شامل مسلمین اهل بغی و کفار اصلی می شود نه مرتدین و کفار مجری جنگ روانی که ناچاراً و در حین جنگ تسلیم شده اند.

(ادامه دارد…..)


[1] صحيح البخاري4280 / أسد الغابة، ج ۲، ص ۲۸۴،/  فتح الباري شرح صحيح البخاري،كتاب المغازي، باب أين ركز النبي صلى الله عليه وسلم الراية يوم الفتح ، ج 7، ص 597

[2] ابن كثير، اسيرة النبويّة، ج 3، ص 563 به بعد.

[3] النسائي 4069 وأبو داود 4358 / عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِى سَرْحٍ يَكْتُبُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَأَزَلَّهُ الشَّيْطَانُ فَلَحِقَ بِالْكُفَّارِ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنْ يُقْتَلَ يَوْمَ الْفَتْحِ فَاسْتَجَارَ لَهُ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فَأَجَارَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم .

[4] صحيح أبي داود 2685 أخرجه البخاري (1846)، ومسلم (1357) باختلاف يسير./ أنَّ رَسولَ اللَّهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ دَخَلَ عَامَ الفَتْحِ وعلَى رَأْسِهِ المِغْفَرُ، فَلَمَّا نَزَعَهُ جَاءَ رَجُلٌ فَقالَ: إنَّ ابْنَ خَطَلٍ مُتَعَلِّقٌ بأَسْتَارِ الكَعْبَةِ، فَقالَ: اقْتُلُوهُ.

[5] صحيح أبي داود 4359/ ابن الملقن ، البدر المنير 7/450

[6] مغازی واقدی ص۶۳۱ / تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۱۸۷/ فتح الباری، ج ۸، ص ۱۱-۱۲٫ / خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان ۱۳۸۸

[7] مسلم1848 / مَن خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ، وفارَقَ الجَماعَةَ فَماتَ، ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً، ومَن قاتَلَ تَحْتَ رايَةٍ عُمِّيَّةٍ يَغْضَبُ لِعَصَبَةٍ، أوْ يَدْعُو إلى عَصَبَةٍ، أوْ يَنْصُرُ عَصَبَةً، فَقُتِلَ، فقِتْلَةٌ جاهِلِيَّةٌ، ومَن خَرَجَ علَى أُمَّتِي، يَضْرِبُ بَرَّها وفاجِرَها، ولا يَتَحاشَى مِن مُؤْمِنِها، ولا يَفِي لِذِي عَهْدٍ عَهْدَهُ، فليسَ مِنِّي ولَسْتُ منه. وفي رواية : لا يَتَحاشَ مِن مُؤْمِنِها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *