کافر و منافق 5

کافر و منافق 5

این اهل تفرق و گریزانان از عدالت و انصاف، چنان ثمرات تلخ و مصیبت باری برای جامعه ی مسلمین به بار آورده اند كه انسان صبور و بردبار هم گاه از اینهمه سطحی نگری و قشری گری ضد شرعی آنها دچار حيران و تعجب می شود که اینها چگونه با چسبیدن به یک دیپلماسی غلط ، با دین، جان، ناموس ، آبرو، عزت، مال، وطن و حتی موجودیت مومنین بازی می کنند؟ 

در کنار تجزیه و تفکیک و شناخت دقیق و درجه بندی شرعی دشمنان، باز باید دانست که دشمن از لحاظ میزان قدرت نظامی و تکنولوژی در چه سطحی قرار دارد و  اینکه خود ما نیز در چه درجه ای از قدرت نظامی و سایر قدرتهای وابسته مثل قدرت اطلاعات و تخصص و غیره برخورداریم؟ آیا باید مثل غزوه حنین از کفاری چون صفوان بن امیه مشرک اسلحه قرض بگیریم؟[1]یا مثلاً با نصرانی های نجران پیمانی مبنی بر کمکهای نظامی ببندیم؟[2]  یا در برابر ارتش دشمن حالت تهاجمی داشته باشیم مثل بدر و تبوک یا حالت تدافعی داشته باشیم مثل خندق؟

حالا چه کسی تشخیص می دهد که در وضع موجود روشها و شکلهای تطبیق قاعده ی قتال و جنگ با یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ باید چگونه باشد و کدام شکل و روش مناسب وضع موجود است؟ مشخص است که این کارِ افراد و گروههای متفرق نیست، بلکه تنها کار شورای متخصصین امور نظامی و اولی الامر این تخصص است که تابع یکی از «3ابزار»برتر هستند و رای آنها به همراه رای سایر متخصصین در سایر شئون مدیریتی جامعه از زبان رهبر به عنوان رای واحدی ارائه می شود.

تشخیص اینها تنها و تنها در حیطه ی شورای اولی الامر نظامی و امنیتی است که با ترکیب با داده های سایر شوراهای متخصصین در زمینه های تبلیغی و اقتصادی و… روح مطلب و انرژی نهائی آن توسط رهبریت که نماینده ی تمام شوراهای اولی الامر و نهادهای حکومتی است ارائه می شود.

در کل رهبریت جامعه ی اسلامی با تکیه بر نهادهای مختلف نظامی و امنیتی و اقتصادی و غیره که در اختیار دارد متناسب با «وضع موجود» ی که حاکم شده است به تجزیه و تفکیک دشمن و تمرکز بر دشمن اصلی دور یا نزدیک اقدام می کند و اینگونه بر اساس «وَما أَمَرْتُكُمْ بِهِ فأتوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ» پاسخی مناسب و شرعی برای یکی از «نیازهای روز» مومنین و دارالاسلام ارائه می دهد که متناسب با وضع موجود مومنین است. 

پس معادله همان اصل ثابت است: میزان قدرت نظامی و چگونگی توزیع و به کارگیری این قدرت نظامی توسط رهبریت .

میزان قدرت نظامی و تشخیص شورای متخصصین تحت امر رهبریت است که تعیین می کند ما «در وضع موجود» «نیازهای روزمان» را چگونه برطرف کنیم، نه آراء افراد و گروههای متفرقی که همیشه به سوی عذاب و سستی و بی ابهتی و ذلیلی و شکست دعوت کرده اند.  

اینجاست که رسول الله صلی الله علیه وسلم و به دنبال آن «یکی از 3ابزار»برتر راهکارهای شرعی را به مردم ارائه می دهند، و مسلمین در این گونه مسائل اجتهادی، قرآن و سنت صحیح را بر اساس فهم شورای متخصصین اولی الامری دریافت می کنند که متناسب با وضع موجود و نیازهای روزشان ارائه شده است.

آیا تخصصی مهمتر و حساس تر از رهبریت و فقه جهاد که « ذِروةُ سَنامِهِ» اوج قله ی رفیع اسلام است و با حفظ یا نابودی دین، جان، ناموس، عقل، آبرو، عزت، مال و وطن مسلمین سروکار دارد وجود دارد؟ پس نقشه، راهکار و مسیر صحیح حرکت را تنها از کانال شرعی و وحدت گرای رهبریت «3ابزار» برتر بگیر و اجازه هم نده اهل تفرق و ذلیلی در آن برایت سخن پراکنی شبه جهادی کنند و در مسیر اهداف دشمنان اسلام و مسلمین هدایت و خرجت کنند.


[1] تاریخ الطبری، ج 3، ص 73.                                        

[2] الطبقات الکبری، ج 1، ص 220.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *