
رهبری یا شورای نخبگان رهبری انتخاب می شود که خودشان توسط مردم انتخاب شده اند. شخص مومن همینکه در انتخابات شوراهای مختلف و بخصوص شورای خبرگان رهبری مشارکت می کند یعنی بر همان بیعت اهل حل و عقد و بر بیعت عمومی به نظام اسلامی و رهبریت آن پایبند است.
(متن کامل مطلب)
همین الان تنها کفار سکولار جهانی و 2درصدی های اوایل انقلاب متشکل از مرتدین سکولار محلی (دشمنان آشکار) و دارودسته ی منافقین بومی (دشمنان پنهان و نفوذی) هستند که در پناه جنگ رسانه ای و روانی وسیع خود و با اسامی مختلف قومی برای همه پرسی و رفراندوم یا بیعت عمومی دوباره در دارالاسلام تبلیغ می کنند که در همان ابتدای انقلاب هم در برابر 98درصد رای مثبت ملت ایران آنها با جمعیت 2درصدی خود رای منفی دادند و جنگ مسلحانه داخلی را بر مردم و دارالاسلام ایران تحمیل کردند.
این دعوت به رفراندم به سبک اوایل انقلاب نوعی بازی با افکارعمومی مسلمین است و تسلیم خواست این دشمنان آشکار و پنهان شدن هیچ اساسی در شریعت الله و سیره خلفای راشدین و فقه مذاهب مختلف اسلامی ندارد و تنها جنگی است روانی که از سوی «مثلث دروغساز» جهت زیر سوال بردن میزان مقبولیت نظام حاکم بر دارالاسلام راه افتاده است و شما هرگز در میان این طرفدارانِ رفراندوم برای نوع حاکمیت، حتی یک مومن پیدا نمی کنید؛ یعنی حتی مومنینی که مخالف این نظام هم هستند باز طرفدار رفراندوم نیستند و هرگز برای آن با یک کلمه هم تبلیغ نکرده اند.
با این وجود اصل 59 قانون اساسی دارالاسلام ایران می گوید: ” در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.”
در دارالاسلام که قوانین آن بر اساس شریعت ثابت الله از کانال یکی از مذاهب اسلامی تدوین شده است نه خواست و آرزوی متغیر مردم؛ در دارالاسلام که برای هر تخصصی شورای اولی الامر خاص همان تخصص وجود دارد؛ در دارالاسلام که برای اولین بار بعد از 14قرن ما شاهد یک رهبر فقیه با شورایی از نخبگان رهبری و متخصصین امر در اطرافش هستیم، رها کردن این متخصصین امر و مراجعه به آراء انبوهی از مردمان مسلمان و غیر مسلمان غیر متخصص متفرق نمی تواند کار صحیحی باشد.
خلفای راشدین هم در اموری که تصمیم گیری برایشان مشکل می شد به شورای اولی الامر یا متخصصین اهل حل و عقد مراجعه می کردند نه عموم مردم دارالاسلام که در میان آنها کفار یهودی اطراف مدینه یا نصرانی های نجران یا مجوس الاحساء و عده ی کثیری از دارودسته ی منافقین و یا مومنین غیر متخصص وجود داشتند.
زمانی که از شورای اولی الامر یا متخصصین امر صحبت می شود منظور کسانی است که در همان تخصص، خبرگان و متخصصین امر هستند که توسط متخصصیین همان حرفه یا تخصص انتخاب شده اند. مثلاً شورای اولی الامر امور پزشکی توسط پزشکان متخصص انتخاب شده اند و زمانی که به امری متعلق به امور پزشکی برخورد می کنیم که نیاز به رای دارد کسی این مساله را به رفراندوم نمی گذارد، بلکه رای متخصصین امور پزشکی معیار قرار می گیرد که با قدرت حکومتی بر مردم اجرا می شود و از مردم تنها «اطاعت» آنها خواسته می شود.
به همین شکل در امور مهم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیز باید به شورای اولی الامر این امور مراجعه کرد و دستورات این شورا را با قدرت حکومتی اجرا کرد که، مومنین با «ایمان» خود از این دستورات «اطاعت» می کنند و دارودسته ی منافقین نیز از ترس قدرت حکومتی و قدرت فردی یا جمعی مومنین«اطاعت» خود را نشان می دهند و کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب نیز بر اساس پیمان و معاهده ای که با دارالاسلام دارند «اطاعت» می کنند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ یُطِعِ الأَمِیرَ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَمَنْ یَعْصِ الأَمِیرَ فَقَدْ عَصَانِی.[1] هرکس، از من اطاعت کند، همانا از الله اطاعت کرده است. و هرکس از من نافرمانی کند، همانا از الله نافرمانی کرده است. و هرکس از امیرش اطاعت کند، یقیناً از من اطاعت کرده است. و هرکس که از او نافرمانی کند، یقیناً از من نافرمانی کرده است.
غیر از خوارج اهل تاویل، تنها گروهی که در میان مسلمین تمایل ندارد این «اطاعت» خود را در امور شرعی و معروف به رهبریت دارالاسلام بدهد و همیشه تمایل به سرپیچی و ایجاد تفرق و جدا کردن صف خود از جماعت مومنین با نامها و عنوانهای مختلف را دارد دارودسته ی منافقین هستند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «أَنَا آمُرُكُمْ بِخَمْسٍ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهِنَّ، السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ وَالجِهَادُ وَالهِجْرَةُ وَالجَمَاعَةُ، فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ قِيدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ إِلَّا أَنْ يَرْجِعَ، وَمَنْ ادَّعَى دَعْوَى الجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّهُ مِنْ جُثَا جَهَنَّمَ» من شما را به پنج چیز امر میکنم که الله آنها را به من امر کرده: سمع (شنیدن) اطاعت (فرمان برداری کردن)، جهاد، هجرت کردن و با جماعت بودن (وحدت داشتن) زیرا که هرکس که به اندازهی یک وجب از جماعت جدا شود، طناب (تعهّد) اسلام را از گردن خود در آوَرده مگر این که به جماعت بر گردد، و هرکس که خود را به نامها و عناوین جاهلیّت بخواند و بر آن اعتقادات باشد، همانا او از جملهی جهنّمیان میباشد. در این هنگام، مردی گفت: ای رسول الله! اگرچه که نماز هم بخواند وروزه هم بگیرد؟! رسول الله فرمود: «وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ، فَادْعُوا بِدَعْوَى اللَّهِ الَّذِي سَمَّاكُمُ المُسْلِمِينَ المُؤْمِنِينَ، عِبَادَ اللَّهِ»[2]: اگرچه نماز هم بخواند و روزه هم بگیرد، پس ای بندگانِ الله! هم دیگر را با نام و عنوانی که الله شما را بدان خوانده و نامیده، مسلمین با مؤمنین بخوانید.
پس شورا بر تمام نهادها و ارگانهای اجرائی و حکومتی و حتی برزندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی مسلمین حاکمیت دارد و مومنین باید «اطاعت» خود را به اجماع واحد این شورای واحد بدهند که برایشان تولید جماعت واحد می کند و از تفرق و چند دستگی میان مومنین جلوگیری به عمل می آورد و این «اطاعت» بر اساس: مَن خَلَعَ يَدًا مِن طَاعَةٍ، لَقِيَ اللَّهَ يَومَ القِيَامَةِ لا حُجَّةَ له، وَمَن مَاتَ وَليسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[3] به بیعت عامی برمی گردد که به رهبریت دارالاسلام داده اند.
در کنار این اصل شورا، یکی دیگر از مشخصه های حکومت اسلامی عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ اصل مهم «نظارت همگانی» آنهم بر اساس قانون شریعت الله بر عملکرد داخلی حاکمیت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی است؛ چنانچه خلیفه راشد می گوید: اگر در كتاب الله آيهاي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد.[4]
در یک جمع بندی می توان گفت: حیطه ی فعالیت عموم مردم دخالت در اصل شورا و امور متلعق به متخصصین اولی الامرنیست بلکه دایره ی فعالیت عموم مردم بعد از دادن بیعت خاص و عام به این اصل «نظارت همگانی» برمی گردد.
البته افراد دارالاسلام که هجرتی برایشان نمانده می توانند بر موارد متعددی به رهبریت دارالاسلام بیعت دهند مثلاً بر اسلام و ایمان و جهاد؛ یعنی بعد از بیعت بر اسلام و وارد دایره ی عام مسلمان شدن، بیعت دهند که وارد دایره ی خاص مومنین نیز شوند و جهاد کنند: مُجَاشِع می گوید من و برادرم بعد از فتح مکه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدیم من گفتم یا رسول الله با برادرم آمده ایم که از ما بیعت هجرت بگیرید. رسول الله فرمود: ذَهَبَ أهْلُ الهِجْرَةِ بما فِيهَا، سلسله هجرت مهاجرین بعد از فتح مکه تمام شده است. من گفتم پس شما از چه کاری از ما بیعت خواهید گرفت؟ رسول الله فرمود: أُبَايِعُهُ علَى الإسْلَامِ، والإِيمَانِ، والجِهَادِ،[5] اکنون بیعت بر اسلام و ایمان و جهاد از شما گرفته خواهد شد.
به قول بزرگان: رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَه نَفْسِهِ وَلَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ. الله رحمت کند کسی را که اندازه و قدر خود را بشناسد و از حدّ و اندازۀ خودش تجاوز نكند.
[1] متفق علیه
[2] أخرجه أبو داود (4758)، وأحمد (21561) باختلاف يسير، وابن أبي عاصم في (السنة) 892/ صحيح الترمذي2863
[3] مسلم1851
[4] الشيخان ابوبكر و عمر ص231 و نظام الحكم في عهد الخلفاء الراشدين ص 198
[5] أخرجه البخاري 4305-4307/ ومسلم 1863