خیر و شر

خیر و شر

 

مسلم و بخاری از حذیفه رضی الله عنه نقل کرده اند که می‌ گوید: «مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد خیر و خوبی می‌پرسیدند اما من  در مورد شرّ و بدی؛ چون می‌ترسیدم که مبادا گرفتار آن شوم».

در این صورت، تنها شناسایی خیر و حق کافی نیست. چون، اگر تنها خیر و خوبی را بشناسیم ممکن است گرفتار بدی و شر شویم و ندانیم این کاری که دچارش شده ایم شر و بدی است. مثل اکثر مسلمان زاده هایی که دچار جاهلیت و آفات دین سکولاریسم شده اند اما از حقیقت آن بی خبر هستند.

بر این اساس است که عمربن خطاب می گوید: «زنجیر اسلام حلقه حلقه گسسته می‌شود (پاره می شود،) چه وقت؟ هرگاه در اسلام کسانی رشد و به وجودبیایند که جاهلیت را نمی‌شناسند».

صحابه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم خیر و شر را کاملاً می شناختند چون در آن (شر) پرورش یافته بودند و قاطعانه خیر را دوست داشتند و از شر بیزار بودند. چون زیبایی و خوبی ایمان و عمل صالح و زشتی و پلیدی کفر و گناهان را می دانستند. به همین دلیل بود که ایمان آنها و فهم و درایت آنها از کسانی که پس از آن ها آمدند قوی تر و باصلابت تر و محکم تر بود و کسانی چون سمیه، خدیجه، مصعب، بلال و … از چنان جاهلیتی ظهور کردند و به چنان درجه ای از قدرت ایمان، صلابت و استقامت رسیدند.

 در زمانهای بعد هم، کسانی که جاهلیت را خوب فهمیدند، از کسانی که قبلاً از پدر و مادری مسلمان به دنیا آمدند و جاهلیت را نشناختند اسلام را هم بهتر فهمیدند، و در راه ایمان و جهاد، مسیرشان به صحابه نزدیکتر بوده، در این صورت، زمانی که یک مسلمان می گوید «لا اله» و کفر به طاغوت می کند، باید قبل از گفتن «الا الله» و گردن نهادن به دستورات و قانون شریعت الله، شناخت صحیحی از «لا اله» و کفر به طاغوت و جاهلیت داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *