معنی جاهلیت

معنی جاهلیت

زمانی که هدف تمام پیامبران کفر به طاغوت و به دنبال آن ایمان به قانون و شریعت الله مطرح می شود، باید فهمید مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا آگاهی یا عدم آگاهی بر علوم تجربی نیست بلکه، مسأله به منهج به جهانبینی و به قانون و برنامه ای بر می گردد که آنها برای خودشان انتخاب کرده اند.
الله متعال می فرمایند:

  • وَلَقَدْ بَعَثْنا في‏کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(نحل/36)، ما ميان هر ملّتی پيغمبری را فرستاده‌ايم (و محتوای دعوت همه‌ی پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد (عبادت یعنی تمام افعالی که انسان براساس قانون شریعت الله انجام می دهد که عبادتان فقط برای الله باشد) و از طاغوت دوری كنيد.
    در جای دیگری هم می فرمایند:
  • فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي‏لاَانْفِصامَ لَها(بقره/256)،كسی كه از طاغوت (کفر کند به طاغوت و طاغوت را زیر پا بگذارد) و نافرماني طاغوت كند و به خدا ايمان بياورد، به محكم‌ترين دستاويز چنگ زده است (و او را از سقوط و هلاكت می‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد.
    کفر به طاغوت یعنی «لا اله» و ایمان به قانون شریعت الله یعنی «الا الله». بر همین اساس بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا. بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید.
    با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و می تواندمفهوم جاهل و جاهلیت را عینی تر کند، به کار بردن کلمه ی عالم و علماء برای مسلمانان اهل توحیدی چون سمیه و یاسر و عمار وبلال و … است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند؛ و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که چنانچه گفته شد دانشمند و سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود.
    در این صورت، شخص می تواند باسواد، لیسانس، فوق لیسانس، دانشمند و دکتر و پروفسور باشد اما جاهل؛ و شخص می توانددر برابر بی سواد باشد اما عالم. این نگرش قرآنی است، این نگرشی است که الله متعال به ما درمورد عالم و جاهل یاد می دهد. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هم بی سواد بود، این نکته ایست که خیلی ها نمی خواهند به آن دقت کنند، و طبیعی است که همچون اطرافیانش نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود اما، عالمی بود به تمام معنا.
    پس، جاهلیت نمی تواند در برابر سواد و علوم تجربی قرار بگیرد. بلکه، جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته باشد. به همین دلیل، اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ی ظهور و غالب شدن قوانین شریعت الله می داند،در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار می گیرد.
    رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگامی كه «معاذ بن جبل» را به یمن اعزام می کند، به او دستور می دهد: «أَمِتْ أَمْرَ اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلاَّ مَا سَنَّهُ اَلْإِسْلاَمُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ اَلْإِسْلاَمِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ ؛ امور عصر جاهليت را، جز آنچه اسلام تأييدش کرده، ريشه كن کن و بمیران، و امر اسلام را، چه كوچك و چه بزرگ، علني ساز و حاکم گردان. رسول الله صلی الله علیه وسلم در برابر اعرابی كه سالیان سال فرهنگ و قوانین جاهلی و عقاید خرافی بر آن ها حكومت كرده بود؛ چنین می گفت: «کُلُّ مَأْثَرَهٍ فِی الْجاهِلِیَّهِ تَحْتَ قَدَمی». تمام آنچه از جاهلیت است زیر پای من قرار گرفت. بله، تمام آنچه جاهلیت است باید زیر پا بگذاریم. پس، جاهلیت به معنی جهل به علوم تجربی و فنون و تکنولوژی نیست، بلکه جهل به قانون شریعت الله و جهل به دستور شریعت الله است، و فرق نمی کند این جاهل یک پروفسور و دانشمند باشد، یا آدم باسوادی باشد یا بی سواد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *