
پروسه ی اجتناب ناپذیر«اتحاد» اسلامی، دوران گذار از تفرق کنونی به «وحدت» اسلامی (1)
( 4 – قسمت)
با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا(ی که خودش را در آخرین پیامش معرفی کرده)، و نه به قیامت (ی که در آخرین شریعت توصیف شده) ایمان دارند، و نه چیزی را که خدا (در قرآن) و فرستادهاش (در سنّت خود ) تحریم کردهاند حرام میدانند، و نه دین حق را میپذیرند، بجنگید تا زمانی که خاضعانه به اندازه توانائی، جزیه را میپردازند.
پس باید دقت داشته باشیم زمانی که اهل کتاب و شبه اهل کتاب مثل مجوس که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده با آنها مثل اهل کتاب برخورد کنید: سُنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ [1] و امام شافعی می گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم از مجوس بحرین جزیه گرفته: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ- صلى الله عليه وسلم- أَخَذَ الْجِزْيَةَ مِنْ مَجُوسِ الْبَحْرَيْنِ؛ اینها از درِ پیمان با مسلمین وارد تعامل می شوند و در واقع با مسلمین از درِ «اتحاد» وارد شده اند نه «وحدت».
«اتحاد» هم مصدری از باب افتعال است که بر بیشتر از یک نفر دلالت دارد، که این چند نفر بخواهند با تاثیر پذیری از عامل یا عواملی، تشویق به همبستگی و یکپارچه و هم دست شدن شوند. چون باب افتعال معنی مطاوعه و اثر پذیری دارد.
یعنی هم عامل درونی و خواست درونی و هم عوامل خارجی محرک این توافق و «باهم یکی شدن» و «همبستگی» شده اند و این متحد شدن متاثر از عوامل خارجی هم هست. مثل «اتحاد» صلاح الدین ایوبی شافعی مذهب با شیعیان فاطمی مصر که عامل خارجی به نام صلیبی ها سببش شد. یا اتحاد کوردهای اهل سنت با شیعیان در زمان شیخ حسام الدین نقشبندی رحمه الله که عامل خارجی سببش شد، یعنی روسهای سکولار به عنوان یک عامل خارجی بخشهائی ازکوردستان ایران را اشغال می کنند و شیعیان و شافعی ها تحت فرمان سنجر خان رحمه الله قرار می گیرند و متحدا مثل مجاهدینی چون مجاهده و فرمانده ی رشید اسلام فاطمه گلباخی رحمها الله با روسهای سکولار جهاد می کنند و دیدیم که مجاهدین متحد شافعی و جعفری این قدرت بزرگ سکولار آن زمان را به فرماندهی سنجرخان رحمه الله تا پل منجیل در شمال ایران فراری می دهند.
در این صورت «اتحاد» یعنی اینکه: دو یا چند جانب که دارای نقاط متفاوت و مختلفی باشند و بخواهند ضمن حفظ این اختلافات، با تقویت جنبه های مشترکی که دارند، با تاثیر پذیری از عواملی، در میان خود، توافق، ائتلاف، اتفاق،همراهی، هماهنگی و یکپارچگی و یکی شدنی به وجود بیاورند.
(ادامه دارد…..)
[1] أخرجه مالك فى ” الموطأ ” (1/278/42) الشافعى (1182) البيهقى (9/189)