آیا حکومت اسلامی در مقابل فحشا و بی حجابی وظیفه بازدارندگی دارد یا خیر؟
اخیرا شبهاتی در فضای مجازی و متاسفانه در کلام برخی عالمان دین دیده می شود که حکومت اسلامی در مقابل بی حجابی و فحشا و گناه وظیفه اش صرفا ارشاد و توصیه است و حق برخورد و تعزیر را ندارد.
در حالی که اجماع اهل سنت و جماعت است که از وظایف حکومت اسلامی مقابله با گناهان و فسادهای جامعه است و این امر جزء امور حسبه حکومت اسلامی است و در مسیر امر ضروری دین که نهی از منکر است، می باشد.
به کلام چند تن از علما و فقهای بزرگ اهل سنت و جماعت در این زمینه اشاره می کنیم:
ضياء الدين القرشي رحمه الله در خصوص وظایف حسبه حکومت اسلامی می فرماید :
فَإِذَا خَرَجَتْ جِنَازَةٌ أَمَرَ النِّسَاءَ أَنْ يَتَأَخَّرْنَ عَنْ الرِّجَالِ، وَلَا يَخْتَلِطْنَ بِهِمْ، وَيَمْنَعُهُنَّ مِنْ كَشْفِ وُجُوهِهِنَّ، وَرُءُوسِهِنَّ خَلْفَ الْمَيِّتِ، وَيَأْمُرُ مُنَادِيًا يُنَادِي فِي الْبَلَدِ بِالْمَنْعِ مِنْ ذَلِكَ، وَالْأَوْلَى أَنْ يَمْنَعَهُنَّ مِنْ تَشْيِيعِ الْجِنَازَةِ، وَمَتَى سَمِعَ بِامْرَأَةٍ نَائِحَةٍ أَوْ مُغَنِّيَةٍ أَوْ عَاهِرٍ اسْتَتَابَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِمْ فَإِنْ عَادُوا عَزَّرَهُمْ، وَنَفَاهُمْ مِنْ الْبَلَدِ، وَكَذَلِكَ يَمْنَعُ الْخُنْثَى مِنْ حَلْقِ لِحْيَتِهِ، وَدُخُولِهِ عَلَى النِّسْوَانِ، وَهَذَا حَرَامٌ كُلُّهُ.
معالم القربة في طلب الحسبة ص 51
ترجمه: اگر جنازه ای می بود، به زنان امر میکرد که از مردان عقب بمانند و در مسیر با مردان اختلاطی نداشته باشند ،صورتها و موهایشان را پشت سر جنازه کشف نکنند و منادیی را امر میکرد که در شهر ممنوعیت این کار را اعلام کند و اولی تر آن بود که زنان را از حضور در تشییع جنازه منع کند و هرگاه درباره ی زنی نوحه خوان یا خواننده و یا بی حیایی میشنید او را میخواند و استتابه میکرد و اگر به کار خود بازگشت تعزیر و تبعید میشد و مخنثان را از تراشیدن ریش و ورود بر زنان منع میکرد و همه ی آن حرام است.
عبدالرحمن بن نصر شیزری در خصوص وظایف حسبه حکومت اسلامی می نویسد :
ويلزم المحتسب مباشرة الأماكن التي يجتمع فيها النسوان مثل سوق الغزل، وسوق الكتان، وشطوط الأنهار، وأبواب حمامات النساء، وما أشبه ذلك، فإذا رأى شابًا معترضًا لامرأة يكلمها في غير معاملة في البيع والشراء، أو واقفًا ينظر إليها، عزره ومنعه من الوقوف هناك، فكثير من الشباب المفسدين يقفون في هذه المواضع، وليس لهم حاجة غير التلاعب على النسوان.
ثم يتفقد مجالس المواعظ، ولا يدع الرجال يختلطون بالنساء، ويجعل بينهم ستارة، فإذا انفض المجلس، خرجت الرجال قبل النساء وذهبوا في طريق، وتخرج النساء بعدهم، ويذهبن في طريق أخرى، ومن وقف من الشباب في طريقهن بغير حاجة عزره.
ثم يتفقد المقابر، فإذا سمع بنائحة، أو صارخة عزرها ومنعها من ذلك؛ لأن النواح حرام، وقد قال رسول الله ﷺ: «النائحة ومن حولها في النار»، ويأمر النساء بأن لا يخرجن لزيارة القبور، وإذا خرجن للقبور أمر النساء أن يتأخرن عن الرجال، ولا يختلطن بهم، ويمنعهن من كشف وجوههن ورءوسهن خلف الميت، ويأمر مناديًا ينادي في البلد بالمنع من ذلك، والأولى منعهن من تشييع الجنائز، ومتى سمع بامرأة عاهر، أو مغنية، استتابها عن معصيتها، وإن عادت عزرها ونفاها من البلد. ويمنع المخنث من دخوله على النسوان، وكذلك الأمرد النكريش، متى حلق لحيته ونتفها، كان ذلك دليلًا على فساده.
ترجمه: و بر محتسب لازم است که در اماکن تجمع زنان حضور داشته باشد مانند بازار پارچه و بافندگی و در کناره ی رودها(محل شستشو)و ورودی حمام های عمومی زنانه و مانند آن .که اگر جوانی را دید که با زنی در غیر امر خرید و فروش صحبت کند یا به آن نگاه کند ،تعزیرش کند و از ایستادن در آنجا منعش کند.زیرا بسیاری از جوانان مفسد در آن اماکن ظاهر میشوند و هدفی جز بازیچه قرار دادن زنان ندارند .
سپس مجالس ذکر را در نظر بگیرد(محتسب) مبادا زنان با مردان اختلاطی داشته باشند .بینشان پرده ای حائل کند ،و اگر مجلس اتمام شود ،مردان قبل از زنان خارج شوند و وقتی از مسیر دور شدند زنان خارج شوند و از مسیری دیگر بروند و هرگاه یکی از جوانان راهشان را بدون امر موجه بگیرد ،تعزیر شود .
سپس محتسب مقابر را در نظر داشته باشد و اگر زن نوحه خوان یا فریاد کنانی دید منعش کند و او را تعزیر کند چون نوحه حرام است . همانطور که پیامبر فرمودند : زن نوحه خوان و هر آنکه دورش جمع میشود در دوزخ است .
و به زنان امر میکند که به زیارت قبور نروند و اگر رفتند از مردان عقب بمانند و اختلاطی بینشان صورت نگیردو از کشف صورت و موی خود پشت جنازه منع میکرد و منادیی به منع این کار در شهر ندا میداد و هرگاه درباره ی زنی نوحه خوان یا خواننده یا بدکار میشنید استتابه اش میکرد و اگر برگردد او را تبعید میکرد و مخنث را از ورود بر زنان منع میکرد و اگر کسی ریشش را برمیداشت علامتی بر فساد او بود
نهاية الرتبة في طلب الحسبة ص 110
عبدالرحمن بن نصر شیزری رحمه الله در جایی دیگر می نویسد که هر کی خلاف قانون یا گناه انجام دهد = تعزیر فاعل:
:
وينبغي للمحتسب أيضًا أن يلقي القبض على كلّ من يخرج على القوانين، وأن يعزِّره على حسب ما يليق به من التعزير بقدر الجناية، وأن يقصد إلى القومص حيث يكون، لينهى إليه ويعرض عليه كافة الأمور التي اكتشفها ومنعها. وإذا وصل إلى علمه أن شخصا ارتكب مخالفة أو اقترف ذنبا، فعليه أن يأمر من يجب أن يكون معه من الأعوان بالقبض عليه وأخذه إلى حضرة القومص، وإخبار القومص بذنبه أو تهمته. وإذا كان القومص غائبا أو كان مشغولا بأمرٍ بحيث لا يستطيع النظر في أمر المقبوض عليه، فلمحتسب أن يأمر بحبس المذنب، وأن يخبر القومص بذلك في أقرب وقت مستطاع.
وللمحتسب أن يقبض على أي فرد من الناس، وأن يودعه السجن، غير أنّه لا يستطيع إطلاق سراحه إلا بأمر القومص، أو بإذن من مجلس الحكم.
نهاية الرتبة في طلب الحسبة – الشيزري ص 128
ترجمه: و محتسب (مامور حکومت اسلامی) باید هر خارج از قانونی را دستگیر کند و او را همانگونه که جنایتش مستحق باشد تعزیر کند و نزد قومص آن مکان برود و هر آنچه را که کشف و منع کرده بازگویی کند و اگر چنان برایش مبین شود که آن شخص مخالفتی انجام داده یا گناهی مرتکب شده،باید افراد همراه خود را امر کند که با اون نزد شخص بروند و پس از دستگیری او را نزد قومص ببرند و گناه او را آنجا برایش بگویند.و اگر قومص مشغول باشد فرد را تا موقع حضور قومص و بررسی امر فرد بازداشت میکنند.
محتسب میتواند هر فردی را بازداشت کند اما آزادیش مقرون به امر و موافقت قومص یا مجلس حکم است.
ابن قیم در کتاب الطرق الحکمیه می نویسد :
وَفِي حَدِيثٍ آخَرَ «بَاعِدُوا بَيْنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ» وَفِي حَدِيثٍ آخَرَ: أَنَّهُ قَالَ لِلنِّسَاءِ: «لَكُنَّ حَافَّاتُ الطَّرِيقِ» .
وَيَجِبُ عَلَيْهِ مَنْعُ النِّسَاءِ مِنْ الْخُرُوجِ مُتَزَيِّنَاتٍ مُتَجَمِّلَاتٍ، وَمَنْعُهُنَّ مِنْ الثِّيَابِ الَّتِي يَكُنَّ بِهَا كَاسِيَاتٍ عَارِيَّاتٍ، كَالثِّيَابِ الْوَاسِعَةِ وَالرِّقَاقِ، وَمَنْعُهُنَّ مِنْ حَدِيثِ الرِّجَالِ، فِي الطُّرُقَاتِ، وَمَنْعُ الرِّجَالِ مِنْ ذَلِكَ. وَإِنْ رَأَى وَلِيُّ الْأَمْرِ أَنْ يُفْسِدَ عَلَى الْمَرْأَةِ – إذَا تَجَمَّلَتْ وَتَزَيَّنَتْ وَخَرَجَتْ – ثِيَابَهَا بِحِبْرٍ وَنَحْوِهِ، فَقَدْ رَخَّصَ فِي ذَلِكَ بَعْضُ الْفُقَهَاءِ وَأَصَابَ، وَهَذَا مِنْ أَدْنَى عُقُوبَتِهِنَّ الْمَالِيَّةِ.
وَلَهُ أَنْ يَحْبِسَ الْمَرْأَةَ إذَا أَكْثَرَتْ الْخُرُوجَ مِنْ مَنْزِلِهَا، وَلَا سِيَّمَا إذَا خَرَجَتْ مُتَجَمِّلَةً، بَلْ إقْرَارُ النِّسَاءِ عَلَى ذَلِكَ إعَانَةٌ لَهُنَّ عَلَى الْإِثْمِ وَالْمَعْصِيَةِ، وَاَللَّهُ سَائِلٌ وَلِيَّ الْأَمْرِ عَنْ ذَلِكَ.
الطرق الحكمية في السياسة الشرعية ص 238
|
ترجمه:
و در حدیثی دیگر :(بین زنان ومردان فاصله بیندازید) و در حدیثی دیگر به زنان فرموده اند:(اطراف و گوشه های راه را بگیرید )
و بر او واجب است که مانع خروج زنان به صورت متزین و متجمل شود و مانع پوشیدن لباسهای بدن نما مانند لباسهای شفاف و نازک و نباید با مردان در راه و کوچه هم صحبت شوند و مردان هم نباید با آنان صحبت کنند و اگر ولی امر این صلاح را ببیند که لباس زن را با جوهر و همانند آن خراب کند ، بنابر رای بعضی فقهاء که رایشان صواب است میتواند این کار را انجام دهد و این حکم خفیف تر از جریمه ی مالی کردن آن هاست .
ومیتواند زن را درخانه زندانی کند اگر در خروج از خانه اش زیاده روی کند مخصوصا اگر متزین خارج شود و اگر زنان این فعل او را اقرار کنند و به ان راضی باشند گناه است و خداوند داناتر است
از سایت اسلام وب سوال می شود:
سوال: لو فرضنا أنه يقام الحكم بشرع الله في جميع البلدان الإسلامية، ماذا يفعل بالنساء اللاتي يرفضن الحجاب؟
اما جواب سایت اسلام وب:
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أما بعد: فنسأل الله سبحانه أن يعلي كلمته، وأن يقيم الحكم بشريعته في الأرض كلها وليس في البلدان الإسلامية فقط. وقول السائل (ماذا يفعل بالنساء اللاتي يرفضن الحجاب) فترك واجب من الواجبات وفعل محرم من المحرمات يشرع فيه التعزير إذا لم يكن هناك حد مقدر. فمن فعل محرماً لا حدّ فيه، كسرقة ما دون النصاب وأكل الربا والغش في الأسواق وشهادة الزور، وتقبيل الأجنبية أو الخلوة بها، وعدم لبس الحجاب الشرعي، وغير ذلك من المحرمات التي ليس فيها حد شرعي، فإنه يشرع في حقه التعزير، وهو عقوبة غير مقدرة شرعاً تجب حقاً لله أو لآدمي في كل معصية ليس فيها حد ولا كفارة غالباً. والله أعلم.
ترجمه:
سوال:اگر فرض کنیم که شرع خداوند در تمامی کشورهای اسلامی اجرا شود،با زنانی که حجاب را رد میکنند چه باید کرد؟
جواب:با صلوات برحضرت محمد ،از پروردگار طلب میکنیم که کلمه حق خود را نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در کل جهان اعتلا بخشد،اما در جواب این پرسش؛ترک واجبی از واجبات و انجام محرمی از محرمات تعزیر را در صورت نبود حد معلوم ایجاب میکند
منبع: https://www.islamweb.net/ar/fatwa/39720/يشرع-التعزير-إذا-لم-يكن-هناك-حد-مقدر
فلذا وظیفه حکومت اسلامی مقابله با فساد در اجتماع است و تعزیر و اجرای حدود از وظایف حاکمیت است تا جلوی فساد و فسق در جامعه گرفته شود، لکن اگر افرادی وظیفه حکومت را صرفا ارشاد می دانند ، یا متاثر از گفتمان غرب و علمانیت هستند؛از رای اسلام خارج شدند، و یا از احکام حسبه حکومت اسلامی بی اطلاع هستند.
وظیفه علما روشنگری در این موارد فقه حکومتی برای عموم مسلمانان است و اگر مولوی یا صاحبی خلاف فقه اسلام صحبت کرد، او را نصیحت کنند و در مقابلش سکوت نکنند.
والله اعلم.