تعریف دارالاسلام و دارالکفر در مذاهب مختلف اسلامی

تعریف دارالاسلام و دارالکفر در مذاهب مختلف اسلامی

(6-قسمت)

ابن مفلح الحنبلي رحمه الله نیز می گوید: اگردرهرجاوسرزمينياحکاموقوانينمسلمينبرآنغلبهداشتدارالاسلاماست،وچنانچهاحکامكافرانبرآنغالببوددارالکفراستوغيرازايندو،سرزمينودارديگري وجودندارد.[1]

ابن القيم  نیز با همین مضمون آورده است:«دَارُ الْإِسْلَامِ هِيَ الَّتِي نَزَلَهَا الْمُسْلِمُونَ، وَجَرَتْ عَلَيْهَا أَحْكَامُ الْإِسْلَامِ، وَمَا لَمْ تَجْرِ عَلَيْهِ أَحْكَامُ الْإِسْلَامِ لَمْ يَكُنْ دَارَ إِسْلَامٍ . جمهور علما گفته اند، دارالاسلام منطقه ای است که مسلمانان در آن ساکن  هستند و احکام اسلامدر آن جاری است؛ اما جایی که احکام اسلامدر آن جاری نباشد دارالاسلام نیست، اگرچه هم به  دارالاسلام  چسپیده باشد…».[2]

ظاهری مذهبها :

ابن حزم اندلسی در المُحلی می گوید:دارالاسلامسرزمينیاستكهبرآنسلطهاسلامی[یا حکومت اسلامی]غالبمی شود،واقامهاحکاماز سلطه[ حکومت] می آيد،پسمادامیكهسلطه[ حکومت]  غالبهسطله[ حکومت] اسلاماستاحکامشاقامهمی شود.[3]

قانون و حاکمیت بلا استثناء قدرت و غلبه را به همراه خود می آورد  که در مفاهیم 4 گانه ی محتوا و مفهوم دین خود را به نمایش گذاشته است. بر همین اساس است که علمائی چون ابن حزم اندلسی ظاهری مذهب می گویند: لِأنَّ الدَّارَ إنَّمَا تُنْسَبُ لِلْغَالِبِ عَلَيْهَا، وَالْحَاكِمُ فِيهَا، وَالْمَالِكُ لها[4].زيراسرزميننسبتدادهمیشودبهكسی کهبرآنجاغالبباشدو در آنجا حاکم باشدو مالک آنجا باشد.

شیعیان زیدی :

 زیدی ها و کسانی چون صاحب المُحلی و غیره معتقد هستند که از محمد نفس زکیه رحمه الله روایاتی تحت عنوان کتاب السیر در منابع زیدی باقی مانده که  مسائل مربوط به احکام دار الاسلام و دار الکفر  و دارالحرب و مسائل مرتبط با امور جنگ و صلح و سایر شئون متعلق به جهاد وجود دارد.[5]اما بعدها تمام مباحث متعلق به حکومت اسلامی و مسئولیتها و وظایف حاکم را نیز در بر گرفت.

شیعیان زیدی بر این باور هستند که امام ابوحنیفه رحمه الله زیدی بوده و به محمد نفس زکیه رحمه الله بیعت داده . البته دیدگاههای انقلابی امام ابوحنیفه رحمه الله در برابر ظالمین و کشته شدن امام ابوحنیفه رحمه الله در زندان این نگرش را بیشتر در میان زیدی ها تقویت کرده است؛ غیر از این چون امام مالک رحمه الله در حمایت از نهضت نفس زکیه رحمه الله فتوا داد که بیعت اجباری با ابوجعفر را می توان شکست و به خروج با محمد نفس زکیه رحمه الله فتوی داد[6]به همین دلیل دیدگاههای زیدی ها در مورد دارالاسلام و دارالکفر  تفاوتی با دیدگاه حنفی ها و مالکی ها ندارد.

(ادامه دارد…..)


[1] الآداب الشرعية  1/ 231-212 / عبد الله محمد بن مفلح المقدسي ، الآداب الشرعية، المحقق: شعيب الأرناؤوط – عمر القيام ، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۹ – ۱۹۹۹ ج۱/ص۲۳۱ / فكل دار غلب عليها أحكام المسلمين فدار الإسلام، وإن غلب عليها أحكام الكفار فدار الكفر، ولا دار لغيرهما .

[2]أحكام أهل الذمة لابن القيم:  1/ 366، ط دار العلم للملايين 1983. / «قال الجمهور: دار الإسلام هي التي نزلها المسلمون وجرت عليها أحكام الإسلام، وما لم تجر عليه أحكام الإسلام لم يكن دار إسلام وإن لاصقها، فهذه الطائف قريبة إلى مكة جدا ولم تصر دار إسلام بفتح مكة وكذلك الساحل»

[3]المحلی 13/140) / بأنها الدار التي تغلب عليها السلطة الإسلامية وإقامة الْحکام تأتي  تبعاً للسلطة فما دام أن السلطة الغالبة هي سلطة الإسلام أقيمت أحکامه .

[4]المحلى 11/251 )

[5]المحلی، 1423: 274 و الوجیه،1420: 918 و هارونی حسنی،1422: 55-56

[6]الغریری، 2006: 211-212

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *