انواع دارالاسلام
(7-قسمت)
حالا میزان و اندازه ی ضرورتی که امیر المومنین حسن رضی الله عنه پیش رفته بود تا کجا بود؟ اگر به منابع تاریخی نگاه کنیم یکی دیگراز شرایط صلح حسن بن علي با معاويه این بود كه پس از معاويه، حسن بن علي زمام امور را بهدست گيرد. [1]و معاويه هم قول داد که چنانچه زمانی توان رهبری مسلمانان را نداشته باشد، زمام امور را به حسن رضی الله عنه بسپارد.[2] یا ابن حجر هيتمي ميگوید: در پیمان صلح، قرار بر آن شد که جانشين معاويه، توسط شوراي مسلمانان تعيين گردد.[3]
پس ما در این حالت ضرورت و اضطرار طبق قاعده ی شرعی «الضَّرُورَاتُ تُبِيحُ المَحظُورَاتِ» در«دارالاسلام»با این حکومتهای «بدیل» وارد معامله می شویم و طبق قاعده ی شرعی «الضَّرُورَةُ تُقَدَّرُ بِقَدَرِهَا» در مسیر نهادینه کردن «شوراها» و «نظارت عمومی» بر تمام نهادهای حکومتی و ارتقاء و تکامل آن به حکومت اسلامی «عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» به پیش خواهیم رفت باذن الله، و اجازه نخواهیم داد دوستان جاهل و دشمنان آگاه،ما را به در جا زدن یا عقب گرد بکشانند.
پس در «دارالاسلام» حکومتی که در حالت اضطرار و ضرورت به عنوان «بدیل» و جایگزین حکومت اسلامی «عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» مورد پذیرش قرار می گیرد تحت عنوان حکومت «بدیل + اضطراری + اسلامی» از آن نام برده می شود، چون در حالت ضرورت و اضطرار و از روی ناچاری به عنوان «بدیل» و جایگزین حکومت اسلامی «عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» پذیرفته شده و بر «دارالاسلام» بر اساس یکی از مذاهب اسلامی یا بر اساس اجماع مسلمین در شورای اولی الامر حکومت می کند.
تا اینجا تمام مذاهب اسلامی متفق القولند اما زمانی که پای مذهب مخالف و اجتهاد در مورد مذاهب دیگر به میان کشیده می شود دیدگاهها و به دنبال آن واکنشها و اعمال مسلمین تغییر می کند.
به عنوان مثال ابن تیمیه نقل می کند که علمای شهر قیروان مصر را که فاطمی ها (العبيديين) بر آن حاکمیت داشتند دارالحرب می دانستند و بر حکام شیعه ی فاطمی مصر حکم کفر و ارتداد داده بودند[4]البته در آن زمان غیر از علمای این شهر در هیچ جای «دارالاسلام» هیچ فتوائی داده نشد و این تنها فتوای علمای یک شهر بود. غیر از آن قرنها بعد، محمد بن عبدالوهاب و تمام علمای نجد و پیروان آنها فاطمی ها را مرتد و سرزمین آنها را دارالحربی مثل سرزمین مسیلمه ی کذاب می دانند[5] اما نگاه می کنیم که شافعی ها و سایر علمای مالکی و حنفی و غیره چنین دیدگاهی ندارند و کسی چون صلاح الدین ایوبی رحمه الله به همراه عمویش شیرکوه برای یاری حکومت شیعه مذهب فاطمی مصر در برابر کفار نصرانی اهل کتاب و دشمنان شماره 3 مسلمین روانه مصر می شوند و حتی سالها مقام وزارت (آنهم وزارت مهمی چون وزارت جنگ و وزیر اعظمی) این حکومت را نیز به عهده می گیرند، بدون آنکه در آن زمان و حتی پس از آن تا کنون مورد نقدی هم قرار گرفته باشند. آیا شما تصور می کنید که به قول نجدی ها صلاح الدین ایوبی رحمه الله در دارالحرب وزیر مرتدی چون مسیلمه ی کذاب شده باشد؟
پس این «دارالاسلام»ممکن است مثل زمان امام احمد بن حنبل رحمه الله تحت حاکمیت «حکومت بدیل اضطراری اسلامی» معتزلی هائی باشد که معتقد به فسقی چون خلق قرآن بودند و امام احمد هر کسی را که معتقد به خلق قرآن بود کافر می دانست. یعنی از نگاه امام احمد بن حنبل رحمه اللهحداقلش این بود که این حاکمیت معتزلی ها حاکمیت اهل بدعت است.
(ادامه دارد……)
[1]فتح الباري (13/70)
[2]سيراعلامالنبلاء (3/264)
[3]الصواعق المحرقه (2/299)
[4]مجموع الفتاوی 13/178
[5]محمد بن عبدالوهاب در مؤلفات شيخ الإسلام محمد بن عبدالوهاب، القسم الخامس، الرسائل الشخصية ص 220