درس پنجم مقدماتی / دشمن شناسی شرعی(5) درجه بندی شرعی دشمنان

درس پنجم مقدماتی / دشمن شناسی شرعی(5) درجه بندی شرعی دشمنان

بسم الله و الحمد لله

« براستی حمد و سپاس تنها لایق خدا است او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و آمرزش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به خدا از شرور نفسهایمان واز بدیهای اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه کند هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی بجز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است»

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید آنچنانکه  شایسته است، از خدا بترسید و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید».
 «ای انسانها از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان خلق کرد و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت. و از (خشم) خدایی بپرهیزید که همدیگر را به او سوگند می‌دهید، و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را قطع کنید بیگمان خداوند مراقب شما است»

 «ای مؤمنان از خدا بترسید و سخن حق و درست بگویید. در نتیجه خدا (توفیق خیرتان می‌دهد و) اعمالتان را شایسته می گرداند و گناهانتان را می‌بخشد. اصلاً هر کس از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست می‌یابد»

«اما بعد: راستترین سخن کتاب خدا، و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است،وهر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، وهر گمراهی در آتش است»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

امروز و در ادامه ی درسهای مقدماتیمان، از درس پنجم  در مورد دشمن شناسی شرعی می رسیم به بخش پنجم این درس که به درجه بندی دشمنانی می پردازیم که درچهار بخش گذشته آنها را به تفصیل توضیح دادیم .

در درس شناسائی مشرکین یا همین سکولاریستهای امروزین توضیح دادیم که  سکولاریستها با کفار اهل کتاب و شبهه اهل کتاب متفاوت هستند و هریک از اینها قوانین خاص خودشانرا دارند، و همچنین عرض کردیم که مجموعه ی مشرکین یا سکولاریستهاهم یکدست نیستند،[1] اما همه ی آنها این امر با هم مشترک هستند که قانون نباید قانون شریعت الله باشد.

آنها قبول نمیکنند که قانونگذاری از انسان گرفته بشود و تماما در اختیار الله گذاشته شود، برای همین، روی  مبارزه ی با قوانین شریعت الله با هم متحد بودند، و الان هم با دیکتاتوری خشن، تمامیت خواه، بی رحم و سازمان یافته ی مسلحی که به راه انداخته اند، در مبارزه با قوانین شریعت الله با هم متحد هستند،و با شديدترين وجه ممكن به قلع و قمح هرگونه تحرکی که بخواهد قانون شریعت الله را اجراء کندمشغول  هستند .

الله تعالی در تقسیم بندی که در دشمن شناسي و درجه بندي دشمنان ارائه میدهد اين سکولاریستها را به همراه يهوديان، دشمنان شماره يك مسلمين می شناساند، و نصارا را با دلايلي كه می آورد در درجات پائینتریقرار داده است  و می فرمایند :لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى (مائده /۸۲) (اي پيغمبر!) خواهي ديد كه دشمن‌ترين مردم براي مؤمنان، يهوديان و مشركانند،(دقت کنید برادران: یهودیان و مشر کانند ) و خواهيد ديد كه مهربان‌ترين مردم براي مؤمنان، كسانيند كه خود را نصرانی مي‌نامند .[2]

در اينجا، یهود و مشركين در رديف دشمن شماره‌ي يك باقي مي‌مانند،[3] همین مشركين و سکولاریستها در همان دوره مكي هم دشمن شماره يك مسلمين بودند و در دوره مدني و كسب قدرت و حكومت توسط مسلمين هم باز دشمن شماره يك بوده اند، و با تصويب قرآن تا روز قيامت دشمن شماره يك مسلمين باقي می مانند، و تنها موقعیت و میزان قدرت مسلمین و روش برخورد آنهاست كه تعيين مي‌كند هم پيمان باشند يا دشمن جنگي.چون به صورت عموم و کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائات تا روز قیامت دیپلماسی و زبان گفتگوی سکولاریستها با مسلمین زبان جنگ و اسلحه ست تا زمانی که مسلمین دست از آن 4 مفهوم و معنی و محتوای دین بکشند که قدرت و حاکمیت، قانون و شریعت، اطاعت پذیری از این قانون و حکومت و در نهایت مجازات و پاداش بر مبنای این قانون و شریعت است که از قانون و شریعت الله منبعث می شود . وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ .

اینها تا زمانی که ما تابع حکومت و قانون و سیستم مجازات و پاداش آنهانشویم و از آنها اطاعت نکنیم با ما خواهند جنگید. زمانی که دست از قدرت حکومت اسلامی و قانون شریعت الله و اطاعت کردن از قانون شریعت الله و مجازات و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله کشیدیم آنوقت است  که دست از جنگ با ما می کشند . چون ما را چیزی مثل خودشان کردند و تابع حکومت و قانون خودشان کردند و یک اسلام تو خالی برایمان  جا گذاشتند.

به این شیوه الله تعالی، هم دشمنان شماره یک ما را معرفی میکند و هم اینکه بیان می کنند که سکولاریستها که دسته ای از این دشمنان شماره یک ما هستند به صورت مداوم با مسلمین «قتال» می کنند، یعنی جنگ و کشت و کشتار؛ تا کی؟ تا زمانی که مسلمین دست از اون مفاهیم چهارگانه ی دین و محتوای دین بردارند و انار به ظاهر سالمی را در اختیار داشته باشند که محتوایش را خالی کردند. این یکی از همون تفاوتهای اساسی بین دشمنان شماره یک ماست که باید به آن  توجه و دقت  داشته باشیم.

عرض شد که این سکولاریستهاهم خودشان به چند دسته تقسیم میشوند که ممکن است به خاطر همین اختلافاتشان به نسبت ضرری که برای مسلمین دارند توسط رهبریت و شورای مسلمین درجه بندی بشوند . چون عرض کردیم همین سکولاریستهاهم خودشان ناهمگون و رنگارنگ هستند. در میانشان  کمونیست و دهری هست،که این کمونیست و دهری خودشان به ده ها فرقه بلکه صدها فرقه تقسیم می شوند، در برابر اینها لیبرالها هستند با صدها فرقه و گروه مختلف و متضاد. حالا ممکن است به میزان خطری که می توانند برای مسلمین داشته باشند درجه بندی بشوند و در روش برخورد با آنها اولویت بندی بشود. مثل دیپلماسی رسول الله صلی الله علیه وسلم در ایجاد هم پیمانی با دسته ای از اینها بر علیه دسته ی دیگری از اینها،  که فتح مکه هم نتیجه ی همین دیپلماسی بود .[4]

البته در میان مسلمین کسانی هم هستند که در یک مرحله ای تصمیم  می گیرند که از اسلام به عقب برگردند و مرتد بشوند. این مرتدین هم در ردیف سکولاریستها قرار می گیرند و مشمول حکم آنها میشوند اما با سختگیری بیشتری در مسأله ی توبه و غیره. اینهاهم میرونددر ردیف دشمنهای درجه یک مسلمین که دردرس قبلیمان در مورد مرتدین و احکام مرتدین به تفصیل در موردشان صحبت کردیم .

حالا بعد از یهود[5]و سکولاریستها که الله تعالی آنها را سرسخت ترین دشمنان مسلمین معرفی میکنه و در جایگاه دشمن شماره یک مسلمین قرار می گیرندو مرتدین هم که به میل خودشان به این دسته ملحق میشوند،[6]بعد از این ما متوجه یک دسته بندی دیگری هستیم که الله تعالی در آیات اولیه ی سوره ی  روم بهآن اشاره می کند. قبل از اینکه به سراغ آیات برویم باید بگوییم : زمانی که شاهپورِ مجوسِ شبه اهل کتابِ ساسانی بر هراکلیوس یا هرقلِ اهل کتابِ نصرانیِ حاکم روم غلبه پیدا می کند، هم مسلمین و هم مشرکین و سکولاریستهای قریش بی طرف نمی نشینند و بگویند به ما چه؟ بلکه موضع گیری متناسب با عقایدشان می گیرند و مسلمین در برابر این قضیه ی بین المللی و عقیدتی موضع گیری شرعی می گیرند و واکنش نشان میدهند .

عَبْد اللَّه بْن مَسْعُود رَضِيَ اللَّه عَنْهُ میگوید : كَانَتْ فَارِس ظَاهِرَة عَلَى الرُّوم وَكَانَ الْمُشْرِكُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر فَارِس عَلَى الرُّوم. وَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يُحِبُّونَ أَنْ تَظْهَر الرُّوم عَلَى فَارِس لِأَنَّهُمْ أَهْل كِتَاب . وَهُمْ أَقْرَب إِلَى دِينهمْ : «فارسها بر روميان پيروز شده بودند، مشركان دوست داشتند كه ايرانيان بر روميان پيروز شوند، و مسلمین هم دوست داشتند که روم بر فارسها پیروز بشوند، چون روميان اهل كتاب بودند و به دین مسلمانان نزديكتر بودند.[7]با این مضمون از ابن عباس و دیگران هم روایت شده است.

دقت کنید مسلمین صدر اسلام با آنکه اکثریت قاطع آنها بی سواد بودند از چه دشمن شناسی دقیقی برخوردار بودند، و با چه حساسیتی وقایع بین المللی رو بررسی و پیگیری می کردند، و موضع گیری و شادی و نگرانیشان بر اساس همین دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان تنظیم می کردند. معیار این بود: هر چه به ما نزدیکتراست به پیروزیش خوشحالترهستیم ، هر چند که اورا کافر هم بدانیم . [8]

مشرکین و سکولاریستها از زمان اولین پیامبر دشمن شماره یک شریعت الله بوده اند، و از زمان قریش تا کنون و تا روز قیامت علاوه بر آنکه از پیروزی اهل قبله نگران می شوند بلکه از پیروزی هر کسی که از نظر موده به اهل قبله هم نزدیک باشد باز نگران می شوند، و پیروزی هر کسی بر اینها راپیروزی خودشان می دانند و پیروزی هر کسی بر اهل قبله را پیروزی خودشان می دانند  و احساس خوشحالی می کنند .

یعنی سکولاریستها اگه یک یهودی بر یک مسلمان پیروز بشود احساس خوشحالی می کنند و حتی اگه هم بتوانند به آنها کمک هم می کنند. چرا؟ چون یهود را به خودشان نزدیکتر می بینند. اگر باز یک مجوس بر یک نصرانی پیروز بشود باز خوشحال می شوند و اگر از دستشان هم ساخته باشد به مجوس در پیروزی بر نصارا کمک می کنند؟ چرا؟ چون مجوس به آنها نزدیکتر هستند، اگر بین یک نصرانی با یک فرقه ی اهل بدعت اسلامی هم جنگ بشود باز از نصرانی حمایت می کنند و اگر بین یک فرقه ی اسلامی اهل بدعت با یک فرقه ی اسلامی پاکتری جنگ بشود باز از همان فرقه ی اهل بدعت حمایت می کنند. دقت کردید چه طور شد؟ سکولاریستها اگر میان کسی که به اهل توحید نزدیک است با کسی که یک کمی از اهل توحید دورتر است جنگی و اختلافی پیش بیاید از آن کسی حمایت می کنند که از توحید دور تراست و به شکست آن کسیی که به توحید نزدیکتراست رضایت دارند .

مسلمین برعکس این را می خواهند، مسلمین می خواهند آن کسی که به آنها نزدیکتر است بر آن کسی که از آنها دورتر است پیروز بشود هرچند که هر دو را کافر هم می داند، اما از پیروزی کافری که به او نزدیکتراست خوشحال می شود و این را پیروزی خودش بر دشمن دورتر می داند، تا می رسد به دشمن اصلی که همان سکولاریستها ومرتدین و یهود بودند .

علاوه بر آن کفار نصرانی جزوشریعت نسخ شده آسمانی و مسلمین به انحراف رفته هستند، و پیوند نزدیکتری با اهل توحید دارند، و خودی های منحرفی هستند که شایستگی آن را دارند که در برابر کفار شبه اهل کتاب از آنها حمایت بشود حالا چه رسد به جنگ آنها در برابر سکولاریستها. این یکی از همان مواردی است  که مسلمین اکثرا باسواد امروزی ما از درک آندردرجه بندی دشمناشان و در تنظیم موضع گیریهایشان و تنظیم شادی و نگرانی شان در رویدادهای بین المللی و حتی منطقه ای و محلی هم ازش غافل و بی خبرند و گاه بر عکس این را از خودشان نشان میدهند .

مسلمین صدر اسلام از اینکه کافر نزدیکتر به آنها از کافر دورتر از آنها شکست خورده است ناراحت و نگران بودند و این را ضربه ای به خودشان می دانستند . الله تعالی در پاسخ به این نگرانی و واکنش شرعی مسلمین در مورد شکست رومی های اهل کتاب از مجوس ایرانی شبه اهل کتاب می فرماید:

الم * غُلِبَتِ الرُّومُ ‏* فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ‏* فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏* بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ‏* وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‏* یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ‏.(روم/ ۱-۶)

«الف.لام.ميم، روميان شكست خورده اند، در نزديك ترين سرزمين، و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند در مدت چند سالي (بضع سنين: كمتر از نه سال یا بین 3 تا 9 سال) همه چيز در دست خدا و به فرمان اوست، چه قبل (كه روميان شكست خورده‌اند) و چه بعد (كه آنان پيروز مي‌گردند) در آن روز (كه روميان پيروز مي‌گردند) مؤمنان شاد مي‌شوند، (آري خوشحال مي‌شوند) از ياري خدا، خدا هر كسي را كه بخواهد ياري مي‌دهد .[9]و او بس چيره و بسيار مهربان است، اين وعده ايست كه خداوند داده است و خداوند هرگز در وعده‌اش خلاف نخواهد كرد[10] و ليكن بيشتر مردم اين را نمي‌دانند، (اين اكثريت كوتاه بين) تنها ظاهر و نمادي از زندگي دنيا را مي‌دانند و ايشان از آخرت كاملا بي خبرند»

بله، این واکنش یک مسلمان در جنگ بین یک کافر اهل کتاب و یک کافرشبهه اهل کتاب بود و نگاه کنید که الله تعالی نصرتش را به چه کسی می دهد؟ و چه کسی شایستگی نصرتش را دارد ؟ این واکنش یک مسلمان است در برابر همه اینها، و نصرت الله تعالی برای کافری که بر یک کافر دیگر پیروز شود، اما آن کافر نصرانی از نظر موده به شریعت مسلمین نزدیکتر است، به دینش نزدیکتر است، خودش این را تشخیص داده، کفار شبه اهل کتاب فاصله بیشتری با مسلمین دارند و کفار نصرانی اهل کتاب نزدیک ترند به همین دلیل سکولاریستها در جنگ روانی از آنکه از مسلمین دورتر بود بر علیه آنکه به مسلمین نزدیکتر بود حمایت می کرد و مسلمین بر عکس آن  را، در حالیکه از هر دو جزیه گرفته می شود .

در ادامه ی دسته بندی و درجه بندی دشمنانمان عملا متوجه می شویم که کفار شبهه اهل کتاب همچون مجوس در درجه دوم قرار می گیرند .این کفار به دلیل شباهت به کفاراهل کتاب شامل همان احکام اهل کتاب می شوند اما در درجه بندی و دسته بندی دشمنان اهل توحید  حد فاصل دشمنان شماره یک مسلمین و نصرانیها هستند . در این صورت  یهود و سکولاریستها به همراه مرتدین دشمن شماره یک مسلمین و کفارشبهه اهل کتاب در درجه ی دوم قرار می گیرند و نصرانیها در درجه ی سوم قرار گرفته اند. ‏

حتی می بینیم که مسلمین همچنان که در بین سکولاریستها و یهود فرق می گذارند در میان نصرانی ها هم درجه بندی می کردند و به پیروزی آنی که به آنها نزدیکتر بود خوشحال می شدند و حتی اگه از دستشان هم بر می آمد به آنی که به آنها نزدیکتر بود کمک هم می کردند . مثل خوشحالی از پیروزی لشکر کافر نجاشی رحمه الله بر کودتا گران و ارتش مخالفش، که آنها هم باز نصرانی بودند، اما خواهان برخورد بدتری نسبت به مسلمین بودند و می خواستند محدودیتهای بیشتری نسبت به مسلمین مهاجر وجود داشته باشه .[11]در اینجا، هم ارتش نجاشی رحمه الله همگی کفار نصرانی بودند و هم لشکر کودتا گران، اما لشکر نجاشی رحمه الله از لشکر کودتا گران به مسلمین نزدیکتر بودند . علاوه بر آن لشکر کافر تحت فرمان نجاشی رحمه الله  نيروي بازدارنده در برابر نصرانی های مخالف بود و آزادیهای مسلمین را ضمانت می کرد. برای همین شكست و ضرر لشکر کافر نجاشی به صورت غير مستقيم شكست و ضرر مسلمانان بدون پناه محسوب می شد .

زمانی که سپاه دشمن به ارتش و حاکمیت نجاشی رحمه الله حمله کرد، نجاشی شخصاً برای جنگ بیرون رفت.  صحابه با خود مشورت کردند که یکی از ما برود و خبری بیاورد، و در صورتی که به ما نیازی باشد، ما هم به کمک نجاشی برویم. هرچند که زبیر رضی الله عنه از همه کم‌سن و سال‌تر بود اما اوبرای انجام این مأموریت اعلام آمادگی کرد؛ به وسیلۀ مَشک‌های بادی از رود نیل عبور کرد و خودشرا به میدان جنگ رساند. از سوی دیگر، صحابه برای فتح و پیروزی لشکر کافر نجاشی رحمه الله دعا می‌کردند، بعد از چند روز زبیر رضی الله عنه برگشت و خبر پیروزی ارتش کافر نجاشی را به مسلمین مژده داد. [12]تمام  این رویداد را به صورت مفصل می توانیند در مسند امام احمد بن حنبل رحمه الله بخوانیند. البته ابن هشام و ابن سعد و طبری و دیگران هم به تفصیل این واقعیت تاریخی رابیان کردند.

خوب، حالا زمانی که شخص یا گروهی از میان مسلمین تبدیل می شوند به مرتد، مثلا تبدیل می شوند به کومله ها یا دموکراتها یا مریدان اوجالان مسیلمه ی کذاب فعلی کوردها یا هر چیز دیگری، اینها خودشان را جزء دشمنان شماره یک مسلمین قرار داده اند، حالا اگر بین این سکولاریستهای مرتد یا سایر مرتدین با نصرانیها یا مجوس یا صابئین جنگی رخ بدهد ما باید به پیروزی کدام یکی خوشحال باشیم؟

اینجاست که نشان می دهد ایمان و ولاء و براء شما برچه اساسی است؟ براساس قانون شریعت الله است یا بر اساس طاغوتها ویا معیار های دیگری؟ زمانی که بین این مرتدین کومله ها ودموکراتها یا هر چه که باشندبا یک نصرانی یا مجوس جنگی رخ دهد به پیروزی کدام خوشحال می شویم؟هر چند که این مرتدین از هم زبانها و اقوام باشند و آن نصرانی از یک نژاد یا قاره ی دیگری باشد. مشخص است که ما به پیروزی یک نصرانی بر مرتدین کومله یا دموکرات یا پارتی و یکیتی و حزب مزدوران اوجالان و غیره خوشحال می شویم و اگراز دستمان هم ساخته باشد به این نصرانیها کمک می کنیم. این رضایت و حمایت قلبی یا زبانی یا عملی ما از نصرانیها بر علیه مرتدین عمل به دین است، و عمل به دین هم یعنی عبادت. این کفر به طاغوت است، این تنظیم کردن ولاء وبرا بر اساس چیزی است که الله خواسته و براساس شریعت الله است نه بر اساس سایر اله ها و طاغوتهایی که در درس طاغوت به آنها اشاره کردیم .

ما از یک نصرانی یا مجوس یا صابئی بر علیه دشمنان شماره یکمان چون یهود و سکولاریستها و مرتدین حمایت می کنیم و این را یک وظیفه می دانیم، بخشی از عقیده ما است، ما از اینها حمایت می کنیم چه رسد به اینکه از یکی از فرق اسلامی و حتی فرق اهل بدعت چون خوارج و جهمیه و روافض و غیره باشد که از اینها در برابر همه ی کفار آشکار دفاع و حمایت می کنیم، و حمایت از مذاهب اسلامی چون حنفی و مالکی و شیعه و شافعی و حنبلی و سلفی و ظاهری و غیره  در برابر تمام  کفار آشکار و مذاهب اهل بدعت سابق را یک واجب و تکلیف شرعی می دانیم.  مخلصین له الدین یعنی همین، دینتان را خالص کنید برای الله؛ صحت گفتار شما در« ان صلاتی و نسکی و محیا ومماتی لله رب العالمین» در چنین جاهائی خودش را نشان می دهد، این یکی از آن مواردی است که شما با آن مورد آزمایش قرار می گیرید.

 این  در جه بندی دشمنان از جانب الله و خالقی صورت گرفته  که بهتر از هر موجودی دشمنان اسلام و مسلمین را می شناسد و می فرماید : وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا‏ (نساء/۴۵) ‏ خداوند (از شما) بهتر دشمنانتان را مي‌شناسد، و كافي است كه خدا سرپرست (و نگهدارتان) باشد، و كافي است كه خدا ياور (و مددكارتان) باشد. اگر ما الله را و قانون الله را رها کنیم چه کسی می تواند این گونه دشمنان ما را با این دقت برای ما دسته بندی کند و ما را سر پرستی بکند در چگونگی برخورد با آنان؟ «وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا‏»، بله دشمنان ما را تعیین کرده؛ ما هم اگر در این مسیر حرکت کنیم یاری گر ما هم خواهد بود .ان شاء الله

این دشمن شناسی شرعی و درجه بندی دشمنان یکی از همان موارد اساسی و مهمی است که مسلمین صدر اسلام قبل از سایر احکامی که بعدها نازل می شود یادش گرفته بودند و به آن عمل می کردند، اما مسلمین کنونی ما با آنکه ممکن است صدها حکم و سنت دیگر را بلد باشند اما نسبت به این امر مهم  جاهلند و مرتکب اعمال و موضع گیریهائی می شوند که ربطی به واکنش یک مسلمان آگاه ندارد.

در این علم دشمن شناسی و درجه بندی دشمنان اگه کسی بیاید و از پیروزی یک مجوس شبه اهل کتاب که دشمن شماره 2 ماست  بر علیه یک نصرانی اهل کتاب که دشمن شماره 3 ماست خوشحال بشود در مسیری ضداسلامی حرکت کرده است، حالا چه رسد به اینکه یک مجوس رابر علیه یک نصرانی حمایت هم بکند چه با یک کلمه هم باشد. به همین شیوه در جنگ بین مجوس و سکولاریستها هم باید به پیروزی مجوس خوشحال بود . یک مسلمان از دشمن شماره ی 3 در برابر دشمن شماره 2 و از دشمن شماره 3و2 در برابر دشمن شماره یک حمایت می کند نه بلعکس. در هر صورت باید هر گونه حمایتی به نفع مسلمین تمام بشود نه به نفع دشمنان شماره یک مسلمین. این طرف مسلمین هستند و آن طرف سکولاریستها و یهود و مرتدین، و باید از هر حمایتی که به نفع این دشمنان شماره یک تمام میشودخودداری بشود. چون آنها هم از هر حمایتی و هر کاری که به نفع ما تمام شود خوداری می کنند و همیشه ضرر ما را می خواهند .

برعکس این، با قلب یا زبان یا دست حمایت کردند یعنی: در مسیر ضد شریعت الله و ضد حرکت اسلامی حرکت کردند، و شیطان را یاری دادن، و دستورات شیطان را پذیرفتن، و دستورات الله را کنار زدن. و این برای یک مسلمان آگاه خیلی خطرناک است. اینها دستورات واضح و روشن الله است که نعمتی است برای یک مسلمان، و یک مسلمان پیمان بسته است که به محض شنیدن اطاعت کند و چک و چانه نزند.إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(نور/51) مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران واقعی اینها هستند .‏

الله تعالی فرموده که وظیفه ی ما فقط سمعنا و اطعنا است اگر می خواهید جز مفلحون باشید، رستگاران واقعی باشید، اما ممکن است کسی در همین جا گیر کند، برای همین الله به یک سم و بیماری خطرناکی اشاره می کند که به این دستور الله صدمه می زند که باعث شود شخص را جزء مفلحون قرار ندهد و آن هم «تنفر و کینه ی غیر شرعی»است .تنفر و کینه از قومی ممکن است انسان را از این قانون بلغزاندو انسان را دچار ظلم و بی عدالتی کندو پیمانی را که به الله داده است را بشکند. و این پیمان شکنی خیلی خطرناک است.برای  همین است که الله تعالی به صراحت این خطر را گوشزد می کند، و ضمن یادآوری این نعمت، پایبند بودن به این پیمان را به سمع و طاعه و تقوی ربط میدهد و می فرماید:

وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْوَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم بِهِإِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏*یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏*وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ * وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ‏‏(مائده/7-10)و (ای مؤمنان !) به یاد آورید نعمت خدای را بر خود، و به یاد آورید پیمانی را که با شما بست ، آن زمان که گفتید : شنیدیم و اطاعت کردیم. و از خدا بترسید که خدا از درون سینه‌ها آگاه است . ای مؤمنان ! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید، و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که ( با ایشان ) عدالت نکنید . عدالت کنید که عدالت به تقوا و پرهیزگاری نزدیکتر است . از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید.‏ خداوند به کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند، وعده می‌دهد که آمرزش و پاداش بزرگی از آن ایشان باشد.‏ و کسانی که کافر شوند و آیات ما را تکذیب کنند، آنان اهل دوزخ هستند.‏پناه به الله که ما یک آیه از خداوند را تکذیب کنیم.

پایبند بودن به این دشمن شناسی شرعی،و درجه بندی کردن دشمنان و تنظیم حمایت قلبی و زبانی و عملی خود یکی از ان احکام اساسی و مهمی است که قبل از احکام مربوط به زکات و حج و حجاب و ممنوعیت مصرف مست کننده ها و صدها حکم و سنت دیگه بر مسلمین واجب شده، و مستقیما به سمع و طاعه از قوانین شریعت الله و ایمان شخص بر می گردد .

اما پایبند شدن به این قانون اساسی و زیر بنائی شریعت الله بدون دردسر هم نیست و قطعا باید منتظر جنگ روانی و برچسب زنی و تهمت پراکنی آن دسته از کفاری بود که این درجه بندی به نفعشان نیست و سعی می کنند این درجه بندی را به هم بزنند:

  • زمانی که الله تعالی یهود و سکولاریستها را دشمن شماره یک می داند و نصرانیها را نزدیکتر به مسلمین می داند (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ)
  • زمانی که الله تعالی به صراحت از پیروزی نصرانیها بر مجوس شبهه اهل کتاب هم حمایت می کند (وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏* بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ)

در این میان اولین اتهام یهودیها و سکولاریستها و مجوس این بوده است  که پیامبر در اختیار نصرانیها بوده، و به اصطلاح برای نصرانیها کار کرده، و یا حتی گفتند این دین را نصرانیها به اوآموزش دادند و برای محکم کردن اتهامات و دروغهایشان اسم کسانی را هم تولید کردند.[13]

مشرکین سکولار قریش گفتند قدیم نصرانی هائی چون عداس، یسار، نصر، ابوفکیهه رومی و  غیره  اینها را به او یاد میدهند: وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْماً وَزُوراً * وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَأَصِیلاً ‏ ‏(فرقان/4-5)کافران می‌گویند : این (قرآن) دروغی بیش نیست که خود (محمّد) آن را از پیش خود سرهم کرده و به هم بافته است و گروهی او را در این کار یاری داده‌اند . آنان واقعاً (با بیان این سخن) ستم و بهتان بزرگی را مرتکب شده‌اند .‏(درباره قرآن نیز) می‌گویند: افسانه‌های پیشینیان است که (از دیگران) خواسته است آن را برایش بنویسند، و چنین افسانه‌هائی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده می‌شود (تا آنها را حفظ کند و به خاطر سپارد) .‏

سکولاریستهای کافر قریش باز گفتند: این را جوانی به نام جِبر که اهل روم و نصرانی بود و در مکّه به ساختن شمشیر مشغول بود و تا اندازه‌ای با تورات و انجیل آشنائی داشتبه او یاد داده و از طرف الله نیست:وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ ‏(نحل/103)ما می‌دانیم که (کفّار سکولار مکّه تهمت می‌زنند و) اینها می‌گویند:  (این آیات قرآنی را خدا به محمّد نمی‌آموزد و بلکه) آن را انسانی به او یاد می دهد. زبان کسی که (آموزش قرآن را) به او نسبت می‌دهند، گنگ و غیر عربی است و این (قرآن) به زبان عربی گویا و روشنی است.‏

 بعد از این است که الله تعالی به صراحت می فرمایند:  إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ ‏(نحل/105) تنها و تنها کسانی دروغ می‌بندند که به آیات خدا ایمان نداشته باشند . و در حقیقت آنان دروغگویان واقعی هستند.

بیشتر نصرانی هائی  که سکولاریستها و دیگران می گویند اینها معلم رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند برده های بیچاره و بیسوادی بودند که در مکه یا اطراف آن پیش ارباباشان زندگی می کردند، و اگر راهبهائی چون)بحیرا و راهب دیربُصری) را اسم  می آورند اساساً ملاقات رسول الله صلی الله علیه وسلم با این دو راهب نصرانی درتاریخ جای شک و شبه ست و فاقد منبع معتبری است . حتی اگر چنین ملاقاتی هم صورت گرفته باشد مگر ممکن است چنین قرآن و شریعت عظیم و سازمان یافته ای را در دو ملاقات بسیار کوتاه و گذرا و شتابزده و سرراهی در هنگام عبور کاروان آموزش داد و یاد گرفت و حفظش کرد؟  ما سرعت کم و متوسط و خوب حفظ قرآن را نمی گوییم، در سرعت خیلی بالا  كه در هر هفته 6 ورق یعنی 12 صفحه حفظ می ‌شود، در مجموع حفظ كل قرآن كریم در 50 هفته برابر با حدود یک سال طول می کشد. دیگر آموزش احکام و روشنگری در مورد احکام و ریزه کاریهای دیگر ش بماند. آنوقت این برچسب زنها و انگ تراشان دروغگو می گویند در یک توقف بین راهی همه ی اینها را به رسول الله صلی الله علیه وسلم  یاد دادند .

این اتهامات توسط سکولاریستهای قریش به رسول الله صلی الله علیه وسلم زده شد، اما اینها همه اش دروغ و افک به رسول الله صلی الله علیه وسلم است و الله تعالی به روشنی بیان می کند که : وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ‏(یونس/37) این قرآن از سوی غیر خدا، ساخته و پرداخته نشده است و بلکه (وحی خدا است و) تصدیق‌کننده کتابهای آسمانی پیشین و بیانگر کتابهای گذشته است . شکّ و تردیدی در آن نیست، و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است .‏

اما سکولاریستهای امروزی که عربهای دوران جاهلیت را به دلیل حماقتها و جهالتهایشان مورد تمسخر قرار می دهند، خودشان هم که داعیه ی علم و دانشهای روز را دارند بر همین دلایل بی پایه و اساس و دروغین سکولاریستهای قریش تکیه کرده اند، و همان مسیر را رفته اند و می روند .

سکولاریستهائی چون «اسمیت» و «رودولف» هنوز هم می گویند که آموزه های نصرانیت در احکام قرآن تأثیر گذاشته و قرآن منبعش به نصرانیت بر می گردد. و دیگران هم با برجسته کردن کسانی چون بحیرا و دیگران به این داستان سرائیها دامن زده اند و می زنند .

و یا به دلیل قرارداد و پیمان مدینه با یهودیان و آنهمه امتیازی که از طرف حکومت اسلامی به یهودیان داده می شود و آنهمه داستانهائی که در مورد یهودیان در قران وجود دارد سکولاریستهائی چون «گی گر» و «وول هاوسن» و دیگران به صراحت میگویند محمد دینش را از یهودیان حجاز کپی برداری کرده  است.

یا به دلیل قرار گرفتن مجوس ایران و صابئین و نصرانیها در امتیازات ویژه ای که مشرکین و سکولاریستها از آن بی بهره اند سکولاریستهایی چون«ئه هرِنز» می گویند پیامبر از آریانها و نسطوریها و مانویها دینش را تولید کرده است.

سکولاریستهای کنونی ایرانی هم می گویند که: سلمان فارسی  این مفاهیم را در قالب شعر به پیامبر یاد داده  است که برگرفته از فرهنگ و آئین مجوسیت ایرانیان بوده، و می گویند قرآن سروده هائی است که از قواعد شعر پارسی بويژه گاتاهای زرتشت تبعیت کرده .

تمام این اتهامات تا کنون تنها و تنها به یک دلیل بوده است: بیان لا اله الا الله  و موضع گیری الله تعالی و عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم در درجه بندی دشمنانش بر اساس میزان نزدیکی آنها به قانون شریعت الله و میزان نزدیکی آنها به مسلمین که این هم بر اساس حالات قلبی آنها بیان شده بود.

حالا اگرما به این صراحت دوباره این موضع گیری قرآنی را بیان کنیم به نظر شما دوباره در معرض انواع اتهامات از طرف همین کفار سکولار و یهود و مجوس و غیره قرار نمی گیریم؟ در حالی که کسی جرئت ندارد از ترس این اتهامات، همین بدیهیات قانون شریعت الله در دسته بندی دشمنان و موضع گیری در برابر مخالفین را بیان کند. چون می ترسد مثل پیامبر صلی الله علیه وسلم متهم بشود که مزدور فلان جاست، از نصرانی ها آب می خورد، یا از یهود است. دیدید که هر امتیازی را که برای گروهی قائل می شود مخالفین این گروه او را به یک جایی می چسبانند، و الان هم کسی جرات ندارد که مخلصا له الدین همین مسائل را بیان کند. لازم است شما خوب و کامل همین دشمن شناسی را درک کنید.

علمای کوردستان را نگاه کنید: چند تا نوشته و نوار صوتی و تصویری در رد فلان فرقه و تفسیر اسلامی دارند؟ دهها و بلکه صدها مورد. اما چند تا نوشته یا نوار صوتی یا تصویری در رد بتهای سکولاریستهای مرتد کوردستان چون قاضی محمدمرتد و قاسملو واوجالان و طالبانی و بارزانی و غیره دارند؟ کمی فکر کنید بعد جواب بدهید.

 این سکولاریستهای مرتد وارد خانه ی ما شدند و حتی کفار سکولار خارجی و صهیونیستها راهم وارد خانه ی ما کردند، خیلی ها گذاشتندهمه قِسِر دربروند. این برای این علماء بدون شک عیب است. عیب این نیست که غارتگران و دزدان وارد خانه ات بشوند، عیب این است که هیچ واکنشی در برابرشان نشان ندهید در حالی که می توانی و از دستت بر می آید کاری کنی، و عیب این است کهاجازه بدهی اینها به میل خودشان هرچه خواستن بکنند و بعد به سلامت ازخانه ات خارج بشوند، این عیب بزرگی است.

 اما هم اکنون این ننگ بر پیشانی بسیاری از علمای ما باقی می ماند که، این دزدان و غارتگران سکولار وارد خانه شان شدند و با آنها هم همکاری کردند،ولو با خیانت سکوت و یا با بی طرف نشان دادن خودشان، و یا حتی با حمایت تبلغی و مشارکت در برنامه ها و سیستم این غارتگران بوده باشد. ننگِ بالاتر از این نمی تواندبرای یکانسان سالم وجود داشته باشد که با دشمن شماره یک دین و ملت و خانواده اش همکاری داشته باشد و لو با سکوت کردن هم باشد در حالی که می تواند سکوت نکند و می تواند واکنش نشان بدهد .

در چنین فضای مسمومی که دین فروشان و علمای سوء فراهم کرده اندحالا اگه شما به تبعیت از کلام الله و سنت صحیح رسول الله شروع کردید به شکستن این بتهای دین سکولاریسم و مبارزه با این جنایتکاران و دزدانی که به حمایت از دشمنان آشکار و درجه یک الله و ما، وارد خانه ی ما شده اند، به نظر شما چه اتفاقی می افتد؟ باید منتظر جنگ روانی بدتر از آنی بشویم که سکولاریستهای قریش و یهود بر علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم راه انداختند . چون سکولاریستهای عصر ما از بسیاری از معیارهای اخلاقی سکولارهای قریش هم تهی شده اند و از تمام خطواط الشیطان وتجربیات فاسد سایر ملل هم استفاده می کنند و با استفاده از انواع رسانه های صوتی و تصویری بی سابقه جنگ روانی و نرم خودشان را بر علیه مجاهدین و آزادیخواهان معاصر به پیش می برند . پس منتظر چنین جنگ روانی باشید اگر می خواهید دین خودتان را مخلص برای الله کنید، اگر می خواهید ولاء وبراتان را خالص کنید برای الله، اگر می خواهید بگویید ان صلاتی ونسکی و محیا و مماتی  لالله رب العالمین باید منتظر چنین بر چسبها و چنین جنگ روانی باشید

تا اینجا درجه بندی دشمنان و روش برخورد با این کفار آشکار یهودی و سکولار و مرتد (دشمنان شماره 1) و مجوس و صابئی (دشمنان شماره 2) و نصرانیها (دشمنان شماره 3) بسیار ساده ست، و فقط کافیه به شخص برسد انوقت دیگر کسی نمی تواند فریبش بدهد و راحت می تواند واکنشهای خودش رامتناسب با آنچه الله تعالی خواسته تنظیم کند وطبق پیمانی که با الله تعالی بسته «سمعنا و اطعنا» در خدمت اوامر الله باشد. این دشمنان شماره 1و2و3 همگی دردایره ی جامعه ی کفار هستند .

ما در درسمان عرض کردیم معیار درجه بندی این دشمنان میزان دوری یا نزدیکی آنها به قانون شریعت اللهِ، چه چیزی باعث می شود انسان به قانون شریعت الله نزدیک بشود؟ نبود تکبراست.درمیان این کفار یا این دشمنان ما چه چیزی باعث می شود از قانون شریعت الله دورتر بشود؟ وجود و میزان تکبره. برای همین در درجه بندی دشمنان عامل تعیین کننده اندازه ی «مَّوَدَّةً» نسبت به مسلمین و میزان تکبراست، نه اندازه و سنگینی کفر. ممکن است کسی کفر بزرگی داشته باشد و اهل تکبر نباشد و به محض رسیدن حق دست از دشمنی با شما بردارد، در عوض ممکن است کسی کفرش کوچکتر باشد اما متکبر باشد و با لجبازی تسلیم حق نشود و در دشمنی باشما شدید و شدیدتر باشد.

برای همین است که الله تعالی مَّوَدَّةً را در برابرعَدَاوَةً و تکبر قرار می دهد و علت اینکه نصارا را در درجه ی بعدی قرار میدهد میزان مَّوَدَّةً آنها نسبت به مسلمین و دوری آنها از تکبراست. لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ ‏(مائده/81) «عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ» از اینجا هم گفته «أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً» موده را در برابر عداوه گفته است «وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ» علتش را هم گفته  است «بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَوَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ»

زمانی که مَّوَدَّةً باشد و تکبر و استکبار نباشد انسانها به محض شنیدن قانون شریعت الله تسلیم حق می شوند و مسلمان می شوند و دست از دشمنی بر میدارند و دشمنیشان موقتی و به خاطر جهل است، و به هر میزان تکبر و استکبار وجود داشته باشد و مَّوَدَّةً ضعیفتر باشد یا نباشد میزان گرایش به قانون شریعت الله کمتر می شود و به جای مَّوَدَّةً، تکبر و استکبار جایگزین می شود و دشمنی شدیدتر و بادوام تر می شود. 

مَّوَدَّةً و تکبر و عَدَاوَةً هم اموری قلبی هستند و تنها الله از میزان آنها خبر دارد، و تنها خودش می تواند تشخیص بدهد میزان دشمنی یا موده و تکبر اشخاص چقدراست، و  تنها خودش است که می تواند انسانها را بر در این زمینه درجه بندی و دسته بندی کند. انسانها فقط می توانند بر اساس ظاهر قضاوت کنند، و اینها امور ظاهری نیستند، بلکه قلبی و پنهان هستند، و تنها الله از آنها خبر داردو الله بهتر از هر کسی می داند دشمنان دینش و بنده هایش چه کسانی هستند.  ومی تواند آنها را درجه بندی بکند: وَاللّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَى بِاللّهِ وَلِیّاً وَکَفَى بِاللّهِ نَصِیراً ‏(نساء/45) خداوند (از شما) بهتر دشمنانتان را می‌شناسد، و کافی است که خدا سرپرست (و نگهدارتان) باشد، و کافی است که خدا یاور (و مددکارتان) باشد .‏

برای  همین است که هیچ انسانی نمی تواند کسی رادر فلان درجه قرار بدهد مگر اینکه الله اورا قرار داده باشد و انسانها تنها می توانند حکم الله و تشخیص الله را بیان کنند و خودشان نمی توانند حکم بدهند یا خودشان را صاحب تشخیص بدانند .

 وقتی الله فرموداست این مسلمان است و این کافر، حکم تنها مال خودش است و کسی نمی تواند الکی اهل قبله ای را مادام که مرتد نشده  باشدو ارتداد آن بعد از گذر از آن 4 مرحله و فیلترپیچیده تشخیص داده نشده است ، اورا در ردیف کفار قرار بدهد؛ زمانی که الله تعالی فرموده است بدترین دشمنان یهود و سکولاریستها هستند دیگر کسی نمی تواند بگوید: نه، به نظر من مجوس یا نصارا بدتر از یهود یا سکولاریستها هستند. یا بگوید به نظر من فلان فرقه ی اهل بدعت مسلمان در درجه ای بالاتر از یهود و نصارا یا مجوس و سکولارها و یا حتی هم درجه با این کفار هستند. کسی نمی تواند این کار را انجام دهد این کاری نیست چیزی نیست که مخلوق در آن دخالت کند، این طبقه بندی را الله خودش انجام داده است و در تخصص هیچ مخلوقی نیست، هیچ مخلوقی نمی تواند در این زمینه رای دهد، درصورت آگاهی اگر کسی بگوید به نظر من این فرقه از نصارا یا مجوس در دشمنی شان در درجه بد تری از یهود یا سکولاریستها هستند، در  صورت آگاهی و علم، چنین سخنی مخالفت صریح با قضاوت و حکم الله و مخالفت صریح با قوانین شریعت اللهِ. أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ*مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (قلم/35-36) آیا مسلمین را همچون مجرمین یکسان می‌شماریم‌؟ ‏شما را چه می‌شود ؟! چگونه داوری می‌کنید ؟ (چتون شده؟ چه جوری حکم می کنید؟)[14]

مشخص است  که انسان در این درجه بندی نمی تواند دخالت داشته باشد و اجتهاد انسان در این مورد جایگاهی ندارد. چون بر اساس عمل قلب تنظیم شده اند و طبقه بندی قلبها کار مخلوقات نیست.[15]

حالا الله تعالی در کنار این دشمنان مشخص و معلوم و آشکارِدرجه 1و2و3 که همه را با هم جزو جامعه ی کفار معرفی کرده است، دسته ای دیگر از دشمنان مسلمین را معرفی کرده که آنها را جزو جامعه ی مسلمین قرارداده. این دسته از دشمنان منافقین هستند که در دوره ای با اسم زندیق و ضالین، مضلین وغیره و در عصر ماهم با اسم سکولار زده ها شناسانده می شوند. الله تعالی به صراحت آنها را دشمن نامیده است، و دستور داده استکه باید ازآنها حذر بشود«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»

این دسته از دشمنان با وجود خطرات سهمگینی که دارند و باوجود جایگاه بدی که در جهنم دارند، الله تعالی آنها را جزو مسلمین حساب کرده است نه جزو کفار، و ما نمی تونیم در دنیا آنها را از مسلمین جدا بدانیم،یعنی نباید آنهمه خطر اینها و آن جایگاه بدی که در جهنم دارند باعث بشود مسلمان رادچار اشتباه  یا گناه کند و آنها را در کنار سایر کفار آشکار قرار بدهد مگر اینکه شخص مثل سایر مسلمین باطی کردن مراحل و فیلترهای 4 گانه مرتد شده باشد، تا زمانی که شخص مرتد نشده است نمی شود او رادر جامعه ی کفار تعریف کرد و او را در درجه آنها و در طبقه آنها و در درجات 1و2و3 قرار داد. برای همین ماچنین اشتباهی مرتکب نمی شویم، و طبق قانون شریعت الله آنها را از حقوق ظاهری مسلمین برخوردار می کنیم تا اینکه خودشان بخواهند به میل خودشان صف خودشان را از مسلمین جدا کنند یا کاررا به جایی برسانند که حکومت اسلامی آنها را بیندازد بیرون و آشکارا در برابر مسلمین قرار بگیرند.

 زمانی که اینها از صف مسلمین به هر دلیلی جدا شدند، در این صورت اینها هم مشمول حکم مرتدین می شوند ودرصف یهود و سکولاریستها قرار می گیرند و جزو دشمنان درجه اول مسلمین می شوند. اما تا زمانی که به صورت آشکار صفشان جدا نشده است با تمام مشکلات و مفاسدی که از لحاظ فکری و عقیدتی و رفتاری به بار می اورند، باز دشمنان درجه 4 چهارمی هستند که جزو مسلمین محسوب می شوند و تنها باید از آنهاحذر بشود و احتیاط کرد و مواظب باشید.

با توجه به اینکه الله تعالی اینها را از آن دشمنان درجه 1و2و3 پائین تر دانسته می توانیم اینها را دشمنان درجه 4 مسلمین بدانیم، اینها ممکن است یک جریان نامنظم باشند یا ممکن است در دارودسته ی خاصی مثل یک اپوزیسیون در داخل مسلمین خودشان را نشان بدهند. ما تنها کسی یا چیزی را می توانیم دسته بندی و صف بندی و درجه بندی کنیم که برایمان آشکار و معلوم باشد، و نمی توانیم چیزهای ناپیدا و مجهول رادر کنار چیزهای آشکار و پیدا دسته بندی کنیم. الله تعالی اینها را دشمن دانسته اما دشمنی پائینتر از دشمنان درجه 1و2و3،چرا؟ چون تعداد افراد منافقی که این جریان را هدایت میکنند خیلی کم هستند و اکثرا مسلمینی هستند که گول اینها را خورده اند یا مسلمین ضعیف الایمانی هستند که به خودشان ظلم کرده اند و احتمال برگشت اینها خیلی زیاد است برای همین الله تعالی اینها راجزو مسلمین حساب کرده است. دشمنانی در دل مسلمین .

ما هم سمعنا و اطعنا آنها را از حقوق دنیوی مسلمین برخوردار می کنیم و مثل مسلمین بیمار و آلوده تنها ازآنهاحذر می کنیم . و این کارِ خیلی پیچیده و حساسیه که نیاز به برخورداری از علمِ مدیریتِ شرعی و بصیرت و صبر بالائی دارد که هر کسی از چنین بصیرت و حکمتی برخوردار نیست، و معمولا خیلی ها کم میآورند و در روش برخورد با این جریان و دشمنان درجه 4 دچار اشتباهات فاحشی می شوند. خیلی ها را دیده ایم.

در درس مفصلمان در مورد این جریان توضیح دادیم که اینها چه مصیبتهائی به بار می آورند و چه جوری باید با آنها برخورد بشود و در اینجا لازم به تکرار نمی بینم . فقط باید یادآوری کنم که تنها ابزاری که می تواند اینها را مهار کند و جلو مفاسدشان را بگیرد«قدرت» است و بخصوص قدرت حکومت اسلامی است . هر چه قدرت حکومت اسلامی و مسلمین بیشتر باشد کنترل و مهار اینها راحتتراست  و هر چه «قدرت» مسلمین کاهش پیدا می کند دایره ی فعالیت اینها و تخریبات عقیدتی و رفتاری اینها هم بیشتر میشود .

 زمانی که مسلمین از نعمت حکومت اسلامی محروم شدند و قدرت حقیقی خودشانرا از دست دادند به تدریج دامنه ی فعالیت اینهاهم افزایش پیدا کرد، و تنها قدرت عمومی مسلمین در برابر اینها مانع درست می کرد که معمولا علمای هر عصری به صورت غیر رسمی این قدرت مردمی را هدایت می کردند، و حکومتها تنها زمانی وارد عمل می شدند که این دارودسته ی منافقین که گاه به شکل غلات هم در میآمدندبرای قدرتشان تهدیدی به حساب بیایند، یا افکار عمومی مسلمین و فشار علماء این حکام رو مجبور به دفع اینها بکند. البته مواردی هم بوده است که حاکم به خاطر دفاع از اسلام با اینها جنگیده است،تابع مذهب خاصی بوده و به خاطر دفاع از اسلام با اینها جنگیده است، اما فضای عمومی حاکم بر این 14 قرن گذشته همین بوده است  که قبلا عرض شد.

حالا این منافقین و سکولارزده ها در این خلاء قدرت حکومت اسلامی که به وجود آمده است و شورای اولی الامر واحدی هم نیست که بر فعالیتهای آنها نظارت داشته باشد موفق می شوند با فریب مسلمین، فرق اهل بدعت زیادی را تولید کنند، که حتی دسته ای از این فرق بدعی از طرف حکومتها هم حمایت شدند.

سوالی که برای خیلی از برادران ما پیش می آید این است که جایگاه این فرق اهل بدعت در درجه بندی دشمنان اسلام کجاست؟ آیا می شود اینها رادر ردیف یکی از کفار آشکار و مشخص قرار داد؟  پاسخ به این سوال می تواند کمک بزرگی به درجه بندی اینها و درجه بندی دشمنان داشته باشد.

قبل از پاسخ باید برای چندمین بار یادآوری کرد که  جوامع روی زمین دو دسته بیشتر نیستند، یا مسلمان هستن یا کافر ودسته ی سومی وجود ندارد.قُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ مِنۡهَا جَمِيعٗاۖ فَإِمَّا يَأۡتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدٗى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ* وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ (بقره/۳۸-۳۹)گفتیم: همگی از آن فرود آیید! پس هر گاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی‌که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه غمگین خواهند شد و کسانی‌که کافر شدند و نشانه‌های ما را دروغ پنداشتند آنان اهل دوزخند، و همیشه در آن خواهند بود.[16]

خوب، پس جوامع انسانی دو دسته بیشتر نیستند . حالا اگه این اشخاص اهل بدعت و فِرق اهل بدعه را با طی کردن تمام آن مراحل 4 گانه آنها رااز این 4 فیلتر1- اثبات جرم، 2-  تأئید جرم توسط الله و رسولش،3- شروط تکفیر و4-  موانع تکفیر عبور داده شدند، و باز با یقین و بدون کوچکترین شک و شبهه ای آلوده و فاسد و کافرتشخیص داده شدند در این صورت این شخص تبدیل می شود به یک کافر آشکار که عنوان مسلمون ازاو برداشته می شود، و می شودکافر و مرتد آشکاری مثل سایر مرتدین که صف خودشان راآشکارا از صف مسلمین جدا کرده بودند، در این صورت می توان این مرتدین را در ردیف یهود و سکولاریستها به عنوان دشمن شماره یک اهل قبله قرارداد.

اما اگراین مجرمین و اهل بدعت به درجه ی ارتداد نرسیده باشند، تحت هیچ عنوانی نمی توان یک مسلمان اهل بدعت را در ردیف یک کافر اصلی قرار داد بلکه در همین دایره ی اسلام باقی می ماند و باید به سبک اسلامی و با پشتوانه ی قدرت اسلامی و نهادهای تحت امر آن چون شورای اولی اولی الامر واحد مسلمین و اجماع واحد ناشی از آن به کنترل و درمانشان مشغول شد. ما الان تنها می توانیم آنها را سرپائی پانسمان کنیم و درمان اصلی زمانی است که قدرت حکومت اسلامی و قدرت شورا را در اختیار داشته باشیم ، تا با این قدرت به صورت غیر مستقیم آنها را کنترل کنیم، اینها از قدرت می ترسند، قدرت که وجود داشته باشد دچار جرمهای آشکار و علنی خطرناک نمی شوند.

تا آن زمان ما با تبعیت از قانون شریعت الله از تمام این منافقین و فرق اهل بدعتی که تولید کرده اند بر علیه تمام کفار اصلی و مرتدین حمایت می کنیم، و به پیروزی این فرق اهل بدعت بر کفار اصلی و مرتدین خوشحال می شویم و چنانچه کاری از دستمان بر بیاید در حمایت از این فرق اهل بدعت انجام می دهیم.این هم یک وظیفه ست. الله اینها را در داخل دایره مسلمین قرار داده است  و ما هم داریم به همان وظیفه ای که الله تعالی دستور داده عمل می کنیم .

اینها با وجود اهل بدعت بودن و دشمن درجه 4 بودنشان باز مسلمانند و حمایت از اینها حمایت از یک مسلمان است، حالا فرق ندارد یک مسلمان سالم باشد یا بیمار. اهل قبله ی سالم باشد یا بیمار، مهم این است که این شخص مسلمان است واهل قبله است و حمایت از آن در برابر کفار اصلی و مرتدین یک وظیفه ست و کسی که بر عکس این را«آگاهانه و به میل خودش» انجام بدهد و از کافر یا مرتدی بر علیه این مسلمین اهل بدعت حمایت و پشتیبانی کند، بدون شک چنین شخصی در کفر و ارتداد افتاده است. حالا فرق نمی کند این مسلمان اهل بدعت از کدام فرقه و مذهب اهل قبله باشد .

بدون شک هر کافر اصلی که از دشمن درجه 1 تبدیل بشودبه دشمن درجه 2 یک امتیاز برای مسلمین است  و اگراز دشمن درجه 2 تبدیل بشود به دشمن در 3 باز امتیاز خوبی است، حالا اگر هر یک از این دشمنان درجه 1و2و3 که کافرند تبدیل بشوند به دشمن درجه 4 و یکی از این فرق بیمار و آلوده و اهل بدعت باز امتیازی به نفع مسلمینه که شکی در آن نیست.

دقت کردید؟ معادله خیلی ساده ست. اینها هر چه پائین تر می آیند به مسلمین نزدیکتر می شوند و از یهود و سکولاریستها و مرتدین فاصله می گیرند و این یک امتیاز بزرگی است. حالا اگه هر چه این فِرق آلوده و بیمار تصفیه بشوند و از بدترین تبدیل بشوند به بدتر و این بدتر هم تبدیل بشود به بد باز امتیازی به نفع اهل قبله و مسلمین است تا زمانی که این اهل بدعت بد هم تبدیل بشوند به خوب که این پیروزی بزرگ و هدف مبارکی است.

ابن تیمیه رحمه الله می گوید که اگر یک کافر اصلی تبدیل بشود به یک «مسلمان» رافضی یا «مسلمان» جهمیه یا سایر فرق اهل بدعت موجود در میان مسلمین، بهتر از آنی است که بر کفر خودش بماند، اگر این کافر تبدیل بشود به یک مسلمان اهل بدعت بهتر از آنی است که یک کافر باشد. وقد ذهب كثير من مبتدعة المسلمين من الرافضة والجهمية وغيرهم إلى بلاد الكفار فأسلم على يديه خلق كثير، وانتفعوا بذلك، وصاروا مسلمين مبتدعين، وهو خير من أن يكونوا كفارا [17]یعنی خیلی از همین مسلمین اهل بدعت رفتند و کفار را تبدیل کردند به یک مسلمان اهل بدعت، و تبدیل شدن یک کافر به یک مسلمان اهل بدعت بهتراست . باور کنید سرزمینهای زیادی هستند که توسط همین فرق اهل بدعت از یک کافر آشکار تبدیل شدند به یک مسلمان اهل بدعتو بعدها فرزندان آنها اصلاح شدند و الان مجاهدین اهل توحید بزرگی ازآنها تولید شدند که در مواردی بر بسیاری از مسلمین جزیره العرب هم برتریهائی دارند. این همان آینده نگری است که عده ای از تنگ نظران محدود بین ما نمی توانند درکش کنند .

برا ی همین است باز ابن تیمه رحمه الله در مجموع الفتاوی درجواب کسانی که یهود و نصارا را بر فرقی همچون خوارج و مرجئه و شیعه وجهمیة، معتزلة، اشاعرة، ماتریدیة، و غیره برتری می دهند می گوید:  كل من كان مؤمنا بما جاء به محمد فهو خير من كل من كفر به، وإن كان في المؤمن بذلك نوع من البدعة، سواء كانت بدعة الخوارج والشيعة والمرجئة والقدرية أو غيرهم[18]هرکسی که مومن باشد به آنچه محمد آورده بهتر از تمام کسایی است که به آنچه محمد اورده کافر هستند، حتی اگرآنی که به او ایمان اورده است دارای بدعت هم باشد، فرق ندارد بدعت خوارج باشد یا بدعت شیعه و مرجئه و قدریه و یا هر گروه دیگه ای باشد. [19]

خوب، حالا که ابن تیمیه و امثال ابن تیمیه به تبعیت از قانون شریعت الله و به تبعیت از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان، این فِرق و گروههای اهل بدعت رادر ردیف کفار اصلی قرار نمی دهند، به نظر شما اینها جهمیه – به عنوان بدترین فرقه ی اهل بدعت- شدند؟ یا خوارج و قدریه وغیره شدند؟ یا طرفدار آنها شدند؟  یا دارند به شریعت الله در خدمت به بندگان الله خدمت می کنند؟[20]

یعنی دقت کنید دوستان ابن تیمیه رحمه الله این گروههای اهل بدعت که بعضی از آنها چون جهمیه که توسط عده ای از ائمه تکفیر هم شده بودند را در ردیف کفار اصلی چون نصارا دشمنان درجه 3 هم قرار نمی دهد، حالا چه رسد به اینکه این گروههای منحرف اهل بدعت مسلمان را در ردیف دشمنان شماره 2 مثل مجوس و صابئین و یا در ردیف دشمنای شماره 1 مثل مشرکین و یهود و مرتدین قرار بدهد، در حالی که هم اکنون کسانی هستند که به راحتی این مسلمین اهل بدعت را جزو مشرکین و دشمنان شماره یک قرار می دهند . کمی فکر کنید ببینید چه اشتباه بزرگی رامرتکب می شوند.[21]

 می بینیم که در حمله ی مغولهای سکولار هم ابن تیمیه می رود تحت پرچم همین حکومت اهل بدعت، و فتوا می دهد به جهاد تحت پرچم این امیر اهل بدعت، که ثمره آن هم وحدت عمل و متوقف کردن تهاجمات مغولهای سکولار بود. جنگ در افغانستان و تحت پرچم گروههای اهل بدعت بر علیه کمونیستهای شوروی و سکولاریستهای آمریکا هم در همین راستا صورت گرفته و می گیرد.[22]

اما در پیش گرفتن این رویه اصلا به نفع دشمنان اهل قبله و بخصوص به نفع دشمنان شماره یک اهل قبله یعنی یهود و سکولاریستها و مرتدین نبوده ونیست.برای همین است که زود دست به کار می شوند که با تولید و حمایت ازعلمای سوء و الرویبضه اجازه ندهند مسلمین به این درجه از شعور و فهم برسند، یا اگررسیدند به نحوی انها را از کانال شبهات و دین فروشها و یا از کانال مسلمینِ جاهلِ صادق به راههای انحرافی بکشانند .

نمونه ی نزدیکی که حالت فرامنطقه ای به خودش گرفته را ما در چند دهه ی گذشته از کانال حکومت فاسد آل سعود مشاهده کرده ایم (که همه به نحوی با آن درگیر بودیم و همه به نحوی صدماتی از آن خورده ایم) سلفیت درباری و وابسته ی آل سعود است که قبل از جنگ دوم خلیج فارس و در چند سال آخر جنگ بر علیه سکولاریستهای سوسیالیست شوروی در قالب جامیگری و بعدها مدخلیسم و غیره توسط سازمان اطلاعات آل سعود و سازمان جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود، طرح  و توطئه ای را در لباس دعوت و توحید در میان مجاهدین پیشاور منتشر کرد، که هدف عمده ی این طرح سرد کردن جوانان از جهاد مسلحانه بر علیه اشغالگران سکولار و کافر خارجی، و در مرحله دوم اگر موفق نشدند، هدفشان به راه انداختن جنگ مذهبی و جنگ داخلی میان مسلمین و منحرف کردن مسیر اصلی جهاد و مبارزات مسلحانه بود، حتی اگراین جنگ به سمت نصرانیها و یهودیهای غیر محارب هم باشد، مهم نبود این لوله ی تفنگ به کدام سو هدف گیری می کند مهم این بود که به سمت یهود و سکولاریستها و مرتدین دشمنان شماره یک مسلمین نباشد. اگه تنها به تفسير «في ضلال سورة التوبة»ی دکتر عبدالله عزام رحمه الله نگاه کنید متوجه می شوید که ایشان چقدر از دست این دست از سلفی های تولیدی دستگاه آل سعود و آمریکا می نالید و گله داشت.[23]

این سلفیون تولیدی دستگاه آل سعود و سازمان جاسوسی آمریکا، به تدریج در تمام کشورهایی که آمریکا و سایر طاغوتها در آن قدرت داشتند، نفوذ کردند، و منابر و ماهواره ها و کرسی های درس در مدارس و دانشگاهها و افتاء به آنها داده شد، و بخصوص درکشورهای عربی حاشیه ی خلیج فارس فعالیت گسترده داشتند و در سالهای پایانی جنگ که آمریکائیان و غربی های سکولار و لیبرال تشخیص داده بودند جنگ بر علیه شوروی در حال اتمام است، این مخدرها و ساحران مذهبی با آوردن بهانه ها و شبهات متعددي مثل :

  • مردم افغانستان مشرك هستند،  قبر پرست هستند،اهل بدعت و خرافی و غیره هستند
  • جنگ افغانستان جنگي اسلامي نيست .
  • بسياري از رهبران جنگ افغانستان از نظر عقيده سالم نیستند و يا با بعضي از كشورهاي خارجي در ارتباط هستند

و با تولید دهها شبهه ی دیگرحتی مسلمین را از دادن كمكهاي مادي به مجاهدین افغانستان در برابر کمونیستهای شوروی هم منصرف مي كردند، و اسبابی شدن برای سرد کردن بسیاری از مسلمین و بخصوص جوانها از پشتيباني كردن و ياري رساندن به جهاد افغانستان در سالهاي پايانيش، و بدتر از آن تولید جوجه سلفیون مسلحی که همه را مشرک و قبر پرست و اهل بدعت و اهل ضلالت و مرتد و غیره می دانستند، و کار اینها به جائی رسید که دکتر عبدالله عزام و بعدها شیخ اسامه بن لادن تقبلهما الله را هم تکفیر کردند، و حتی عده ای بر این باور بودند که طرح ترور دکتر عبدالله عزام تقبله الله  هم کار همین گروه غلات تکفیری بوده، چون تبلیغات این گروه بسیار شدید و حتی تهدید آمیز شده بود. خطراینجاست.

این همان خطری است که حتی کسانی چون ترکیبنعلی و قحطانی و صدها نفر دیگرهم در الجزائر و چچن و افغانستان و عراق و سوریه و غیره را به کام خودش کشانده است.

این همان خطری است که شهرهای رقه و بوکمال و سایر شهرهارا از درون فلج کرد و دو دستی تحویل مزدوران آمریکا داد.

این همان خطری است که قیام چند قرنه ی مسلمین چچن بر علیه روسیه ی نصرانی و شوروی سکولار سوسیالیست و روسیه ی سکولار لیبرال نابود کرد و کسانی چون شیخ ابو عمر السيف هم نتوانستند جلو خطر اینها را بگیرند، اینها مردم را از مجاهد و نهضت جدا کردند، آب را از ماهی گرفتند و ماهی را خفه کردند و مردم را ذلیل و به سوی دجالها کشاندند. خدمتی که اینها به سیستم حکومتی روسیه کردند کسی نتوانسته بود بکند و ظلمی که اینها به جهاد و نهضت مسلمین چچن کردند تا به حال کسی نتوانسته بود بکند.اینها ایمان به جهاد را از مردم گرفتند و مردم از جهاد دلزده کردند در حالی که قرنها کفار روس تنها جسم انها را نابودکرده بودند، ایمان به جهاد باعث تداوم جهاد بود، اما اینها ایمان مردم را هدف قرار دادند و جهاد را خفه کردند و خودشان هم کمی بعد راهی کشورهائی چون ترکیه ی سکولار شدند. وخیلی از همین ها هم مصیبتهایی را در داخل سوریه به بار آوردند

اینها در تمام سرزمینهای مسلمان نشین به صورت غیر مستقیم مجریان توطئه ای هستند که مخدرها و ساحران آل سعود به دستور آمریکا و یهود طراحیش کرده بودند و بازیگران سناریویی هستند که دشمنان شماره یک تمام اهل قبله برایشان نوشته اند . [24]

در برابر اینها اگر شما بگویید که نباید جنگ رابر مسلمین مصیبت زده و آلوده به خرافات تحمیل کرد، زود می گویند تواهل بدعت شدی و در ولاء و براء و کفر به طاغوتت مشکل داری، یا می گوئید: نباید جنگ رابر فلان حنفی ماتریدی تحمیل کرد زود می گویند تو ماتریدی شدی، یا اگر بگوئی این صحیح نیست بر شیعه یا صوفی ها یا غیره جنگ را تحمیل کرد زود می گویند فلانی شیعه یا خوارج یا صوفی یا غیره شده و جنگ را برخودت هم تحمیل می کنند. اگر نتوانند جنگ مسلحانه را بر تو تحمیل کنند قطعا جنگ روانی را بر تو تحمیل می کنند.

اگربگویی برادر من، الله تعالی یهود و نصارا و مجوس و صابئین را هرگز جزو مشرکین قرار نداده  است و حکم اینها با مشرکین فرق می کند حالا تو چه طوری یک صوفی یا دیوبندی یا شیعه یا ماتریدی یا اشعری یا درویش و غیره از اهل قبله رامشرک می دانی؟ تو چطور این اجازه را به خودت می دهی؟ زود دست به تکفیر می شوند و به جای جواب شرعی از قرآن و سنت صحیح خودت را با اجتهاد اشتباه اشخاص متهم به دیوبندی بودن یا شیعه بودن یا اشعری بودن و غیره می کنند و بلا فاصله حکم مشرک بودن خودت را هم صادر می کنند .[25]

اگر بگویی در کردستان بر پایه ی اسناد ومدارک مستند و غیر قابل انکاری که خودت هم قبولشان دارید حالا صهیونیستها و سکولاریستها و مرتدین با هم جبهه ی متحدی رابر علیه اهل قبله تشکیل داده اند، و دشمنان شماره یک ما همه با هم یک جبهه ی متحدی را بر علیه ما و شما تشکیل داده اند، و با من و شما اعلام جنگ کرده اند و نباید بر دشمنان شماره 2 و دشمنان شماره 3 و یا بردشمنان شماره 4 و گروههای اهل بدعت جنگ را تحمیل کرد، و نباید آغازگر جنگ بر علیه آنها بود، فورا یک برچسبی برایتان آماده می کنند و برعلیه شما جنگ روانی برا ی سرکوب کردنتان راه می اندازند .

عرض کردیم اینها دو گروه هستند، گروهی که در دارودسته ی مخدرها و ساحران سلفی فاسد آل سعود هستند، و کارشان همین است، و برا ی همین کار تولید شده اند تا فشار جنگ را از دشمنان شماره یک ما بردارند که سکولاریستها و یهود و مرتدین هستند، گروه دیگر دشمنان آل سعود و دشمنان اربابان کافر آل سعود چون آمریکا و اسرائیل و روسیه هستند که ناخواسته با نقشه های آل سعود و اربابهای آل سعود به پیش می روند. در هر دو حالت اینها هر دو به  یک وظیفه مشغول هستند و همه به صورت خواسته یا ناخواسته فشار جنگ را از دشمنان شماره یک اهل قبله به دشمنان شماره 2 یا 3 یا شماره  4و فرق اهل بدعت میان مسلمین و حتی سایر فرقی که اهل بدعت نیست اما در اجتهاد و تطبیق حکمی با اینها اختلاف دارند منتقل می کنند. این همان خدمت بی مزدی است که ناخواسته بعضی از برادران ما به دشمنان ما و دشمنان خودشان می کنند .

بله، ممكن است  ما به خاطر عمل به اين سياست دقيق و اساسی قانون شریعت الله، ازطرف سكولارهاي بومي و حتی جهانی در معرض انواع اتهامات و برچسب‌هايي قرار بگیریم، كه اينهم اگر از جانب دشمن تمامي شریعتهای آسمانی يعني دیکتاتوری سکولاریسم برای درست کردن جنگ و آشوب مذهبي و يا جدائی صف ما با ديگر شریعتهای نسخ شده يا مذاهب اسلامی و حتی اهل بدعت باشد، جاي هيچ اشكالي نيست؛ چون صفت گرگ درندگي است و اگر اين صفت را از او بگيريم ديگرحيواني مي‌شود مثل سگ يا روباه و دیگر نمی شود به او گفت گرگ. اما اگر این اتهامات و برچسب‌ها از طرف برادران نامتعادل و نامیزان و فریب خورده ی جاهل خود ما باشد بدون شک اشکال دارد و خطری است که نمی شود به همین سادگی از کنارش گذشت .

توطئه ی دشمنان در تولید دشمن سازی و ایجاد توهم در مسلمین

این توهمات با بکارگیری تمام خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و برچسب زنی ها و انگ زنی ها می تواند در صورت عدم دقت، عملا معادله و سیستم درجه بندی دشمنان توسط الله نزد شخص را بهم بریزد،[26] و شیطان و مریدانش از کانال کینه و نفرت و جهلی که بر شخص حاکم شده است درجه بندی مصنوعی و تقلبی رابر او تحمیل کنند، و این درجه بندی تقلبی و جعلی هم شخص را در مسیر شکست و ذلت و ظلم به خود و اطرافیانش و خدمت به دشمنان اصلی او قرار بدهد .  

در مورد تاکتیک برچسب زنی و تهمت زنی  فقط کافی است دقت کنید که همین آمریکای سکولار درسال 1930ن[27] برای  برچسب زنی بر علیه حکومت سکولار هیتلر یک موسسه ای با نام «تحلیل تبلیغات» راه می اندازد، و درسال 1939ن از نتیجه ی کارهای این موسسه کتابی تحت عنوان«هنر ظریف تبلیغات» را نشر می دهد. حالا تصور کنید که برای برچسب زنی و انگ زنی برعیله مسلمین چند موسسه در حال فعالیت هستند؟

طاغوتها از خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ و برچسب زدن و انگ زدن به عنوان یک ابزار برای تخریب یک شخص و عقیده و جناح و گروهی خاص ومخالفینشان برای آماده سازی جامعه و عموم مردم برای سرکوب یک شخص یا یک اندیشه یا یک عقیده یا یک حزب و جماعت از آن سود می برند.

 این حکومتها از طریق رسانه هایی که در اختیار دارند به اندازه ای یک صفت مورد تنفر مردم را در مورد شخص یا گروه و حزب و عقیده ای تکرار می کنند که به تدریج افراد اون جامعه این صفت را در مورد آن شخص یا عقیده یا گروه می پذیرند و برایشان درونی می شود، زمانی که مردم به این درجه رسیدند حکومتها می توانند به راحتی آن شخص یا گروه یا عقیده را بدون کمترین مقاومت مردمی سرکوب کنند. مانند همان کاری که فرعون بر علیه موسی کرد و بقیه هم تا کنون در برابر مصلحین کرده اند.

تمام طاغوتها و تمام احزاب و گروههای سکولار و مرتد محلی از چنین خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و تاکتیک فاسدی عقب نمانده اند، و این رویه ی عادی تبلیغاتهای آنها شده است که مسلمین شب روز با آن مواجه اند و امری عادی برای همه شده است. اما متأسفانه به بعضی از گروهها و جماعتهای نامیزان و نامتعادل اسلامی هم رسیده است، و آنها را هم به نسبتهای مختلفی آلوده کرده است، و به عنوان ابزاری برای آماده سازی جهت سرکوب و جنگ با گروه مخالفشان یا حکومت مخالفشان یا اشخاص مخالفشان یا عقاید مخالفشان استفاده می کنند . فلانی مرتد نیست تبلیغ می کنند هست، خوارج نیست تبلیغ می کنند هست، رافضی نیست تبلیغ می کنند هست ، مزدور نیست می گوند هست و دهها برچسب دیگر که برای توجیه سرکوب و جنگ بر علیه شخص یا گروه یا عقیده ی مخالفشان استفاده می کنند. زمانی که شما به یک شخص یا گروهی برچسب غلط و انگ غیر شرعی می زنید سه  اتفاق عمده می افتد:

  • یکی اینکه این شخص می فهمد شما چقدر دروغگو و احمق و ظالم هستید و در دشمنیش با شما محکمتر می شود.  تو اگر به یک مجوس هم بگویی یهودی در حالی که نباشد از شما متنفر می شود و در دشمنیشان با شما حریص تر می شود حالا چه رسد به اینکه به یک بی گناه تهمت مشرک بودن و خوارج بودن و رافضی بودن و مرتد بودن و اربکی بودن و غیره بزنی در حالی که اینچنین نیست . 
  • اتفاق دیگر اینکه این  برچسب شما باعث می شود خیلی از مردم، نسبتِ به آن برچسب و انگ شما واکنش نشان بدهند نه به آن شخص یا گروهی که به او انگ چسباندند، [28]و این ممکن است در کوتاه مدت و به صورت موقت به نفع شما باشد.

اما این حالت تا زمانی باقی می ماند که مردم واقعیت شخص یا گروه را ندانند و تنها آن برچسبی که شما به آنها چسباندید را بدانند، وبه محض اینکه مردم واقعیت آن شخص یا گروه را می فهمند و می فهمند که شما چه دروغ بزرگی به آنها گفتید و چه کلاهی سرشان گذاشتید، آنوقت است که طرفدار  آن شخص یا گروه مخالف شما می شوند. حتی عده ای بدون توجه به سایر نقاط ضعف آن شخص یا گروه مخالف شما به او ملحق می شوند و بر علیه شما می شوند.

اینها به صورت ساده اش مخالف دروغی شدند که شما گفتید و کاری به سایر ضعفها ندارند،  جهالت باعث دوام این سحر شما می شود و آگاهی و علم آنرا باطل می کند. در این صورت شما با این برچسب زدن و دروغ پردازی و اتهامات غلط تان یک دشمن سرسخت برا ی خودتان تولید کردید. زمانی که به فلان گروه میگویید مرتد اما نیست تو برا ی خودت دشمن تراشیدی، زمانی که به فلان شخص یا گروه می گویی خوارج یا رافضی یا صحوه یا اربکی و جاش اما نیست تو برای خودت دشمن تراشیدی .

 الان باید فهمیده باشید که برا ی چه در قرآن حتی یک برچسب و دروغ در مورد کثیفترین دشمنان ما از شیطان گرفته تا سایر کفار پنهان و آشکار وجود ندارد و این را جزو خُطُوَاتِ الشَّیْطَان معرفی کرده است.

  • و آخرین اتفاق این است که به عنوان یک مجرم باید پاسخگو باشید و نتیجه ی برچسب زنی و تهمتی که به حریم اشخاص و گروهها و جامعه زدید را تحمل کنید. بله، تو یک مجرمی که باید حد بر شما اجرا بشود.

این برچسب زنی و انگ زنی یکی از صفات ناپسند دشمنان آشکار و پنهان ما بر علیه مسلمین بود، نگاه کن الله تعالی بعد از آن افک و تهمت و برچسبی که به مادرمان ام المومنین عایشه رضی الله عنه زدند چه فرمود؟ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(نور/19) بی‌گمان کسانی که دوست می‌دارند گناهان بزرگی در میان مؤمنان پخش شود، اینها در دنیا و آخرت، شکنجه و عذاب دردناکی دارند . خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید.‏ به دنبال این تهدید است که مسلمین را سفارش می کند که:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‏(نور/21) ای مؤمنان ! گام به گام شیطان، راه نروید و به دنبال او راه نیفتید، چون هرکس گام به گام شیطان راه برود و دنبال او راه بیافتد (مرتکب پستی و زشتیها میشود). چرا که شیطان تنها به زشتیها وبدیها فرا می‌خواند و  فرمان می‌راند . اگر تفضّل و مرحمت الهی شامل شما نمی‌شد هرگز فردی از شما پاک نمی‌گردید، ولی خداوند هر که را بخواهد پاک می‌گرداند، و خدا شنوای آگاه است .‏بله توبه کنید تا خداوند شما را پاک کند و لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ

پس این خطواط الشیطان و برچسب زنی ها و انگ زنی ها مربوط به شیطان و مریدان شیطان است نه مسلمین. مربوط به کسانی است که در مسیر شیطان قدم بر می دارند نه کسانی که درمسیر الله و اولیاء الله در حرکت باشند و بخواهند از این بر چسب زنی هابرعلیه مسلمین استفاده کنند.

  رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: كُلُّ أُمَّتِي يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلا مَنْ أَبَى قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ يَأْبَى قَالَ مَنْ أَطَاعَنِي دَخَلَ الْجَنَّةَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ أَبَى”[29].”همه ‌ی امت من وارد بهشت می ‌شوند مگر کسی که خود نخواهد. گفتند: و چه کسی است که نخواهد؟!! فرمودند: هرکس از من اطاعت کند وارد بهشت می ‌شود و هرکس از من سرپیچی کند نخواسته است – که وارد بهشت شود. شما را به الله قسم می دهم حیف نیست با دست خودتان و با پیروی از شک و گمان و بغض و کینه و برچسب زنی و سایر خُطُوَاتِ الشَّیْطَان خودتان را از نعمت بهشت محروم کنید؟ واقعا حیف است و ضرر بزرگی است.

در زمینه ی برچسب زنی و خُطُوَاتِ الشَّیْطَان نمونه ها زیاد هستند اما فکر کنم اسامه بن لادن رحمه الله به نسبت نزدیک بودنش به عصر ما می تواند نمونه ی خوبی در این زمینه باشد. دروغ سازی در مورد اسامه بن لادن رحمه الله و نوکری او برا ی شیعه و دست نشانده بودن او توسط شیعیان ایران یکی از این اتهامات و برچسبهای رایج سکولاریستها و حکام طاغوت و ملاهای دین فروش بوده و هست که حتی دهها فیلم مستند و صدها تحلیل و میزگرد ماهواره ای و حتی بین المللی هم برا ی جا انداختن این تهمت آشکار راه انداختند، و میلیاردها دلار در تبلیغ این دروغ و افک آشکار خرج کردند.  چرا؟ چون اسامه بن لادن رحمه الله که دشمن شماره یک شریعتهای آسمانی و مسلمین یعنی آمریکا و صهیونیستها و مرتدین را نشانه رفته بود، هرگز بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران فتوا نداد، و هرگز بر علیه شیعیان به صورت عام فتوا نداد، در برابر بر علیه تمام متحدین آمریکا و ناتو چون رژیم فاسد آل سعود و امارات و مصر و اردن و پاکستان، افغانستان و غیره فتوای جهاد و جنگ مسلحانه صادر کرد.

اما این به دل آمریکا و اسرائیل و مرتدین و متحدینش و بخصوص رژیم فاسد و جنایتکار آل سعود و نوچه هایش نبود. برای همین ابتدا تابعیت سعودی اورا باطل کردند و او را به شیعه بودن، و دست نشانده بودن حکومت شیعی ایران، و نوکری برای شیعیان ایران متهم کردند، و حتی القاعده را ساخته و پرداخته ی حکومت شیعه مذهب ایران معرفی کردند. و القاعده را مزدور ایران معرفی کردند.

 این همان برچسبی است که به ما و امثال ما زده  اند و می زنند. چرا؟ چون ما هم دشمن شماره یک تمام اهل قبله یعنی کفار سکولار و یهود و مرتدین محلی را نشانه رفته ایم، و همه را به دوری از تفرق و همه را به وحدت بر علیه این دشمن مشترک و شماره یک دعوت می کنیم. و این به دلشان نیست و برایشان ضرر دارد و فشار جنگ را بر آنها متمرکز می کند. برای همین است می خواهند این فشار رابا هر دروغ و اتهام و تولید سناریوهای دروغین و توطئه های حساب شده به پائین تر از خودشان به دشمنان شماره 2 یا شماره 3 یا شماره 4 و فرق اهل بدعت و یا سایر فرق اسلامی منتقل کنند، یا اگرنتوانستند «کل» این فشار را منتقل کنند حداقل «کمی» فشار را بر خودشان «کم» کنند و این فشار را بر دیگران هم توزیع کنند و نفس راحتی بکشند.

ويژگي عمده‌ي کفار سکولار جهانی و سایر دشمنان شماره یک ما و بخصوص سکولارشده های بومی هم خيانت، دروغ، مکر و فریب، تفرقه افكني، جنايت پيشگي، مردم فروشي و تمام صفت‌هاي پليد انسانی است، و اگر اين صفت‌ها را ازآنها بگيريم قطعاً چيزي میشوند شبيه آن‌هايي كه بهره‌اي از احكام الهي برده‌اند، و اگرچنين صفات فاسد و فاسد کننده نبودند قطعا با احكام و دستورات خدا و رسولش اعلان جنگ و مبارزه نمي‌كردند، پس برچسب زنی و پیروی از خُطُوَاتِ الشَّیْطَان روش و سنت اینهاست، اما اگر به خاطر عمل به اين سياست دقيق و اساسی قانون شریعت الله در زمینه ی دشمن شناسی شرعی و درجه بندی دشمنان، ازطرف مسلمانان فريب خورده مورد اتهام و برچسب‌هايي قرار بگیریم، قطعا جاي نگراني است و باید اصلاح بشود.

این خطر و انحراف بزرگی است که آشکارا به تفرق میان اهل قبله دامن می زند و وحدت و قدرت مسلمین را هدف قرار می دهد، وعمل به سناریو و نقشه ای است  که دشمنان اهل قبله برا ی خدمت به اهدافشان طراحی کرده اند.این سناریویی است که دشمنان اهل قبله دنبال بازیگرانش می گردند و نقشه ای است که در جهت اهدافشان طراحی کرده اند . برا ی یک مسلمان عیب است  و حتی ننگ است که به دلیل تنفر از فلان قوم یا مذهب اسلامی اهل بدعه قانون شریعت الله راکنار بزند و طبق نقشه ی کفار و دشمنان قانون شریعت الله و بر اساس خُطُوَاتِ الشَّیْطَان به پیش برود و عمل کند.

باید کسانی چون امام شافعی رحمه الله بیایند و کسانی چون یمنی ها را به سبک اسلامی متوجه کنند که این برچسبهائی که زدند صحیح نیست، نه امام شافعی رافضی است و نه شما رافضی هستید، این یک توطئه از طرف دشمنای مشترک من و شماست. بگوید نه من وهابی هستم نه شما، نه من رافضی هستم نه شما، نه من خوارج هستم نه شما، نه من مرتد هستم نه شما بلکه همه ی ما اهل قبله ای هستیم که دارای دشمنان مشترک و دارای نقاط مشترک و منافع مشترک بسیار زیاد و اختلافات فقهی جزئی بسیار ناچیزی هستیم که تنها شورای واحد با اجماع واحد می تواند از بینشان ببرد و باید حول مشترکاتمان با هم بر علیه دشمن مشترکمان متحد بشویم.

نکته ی ظریف و حساسی که در این زمینه ممکن است بعضی از برادران ما را دچار اشتباه کند این است که دیده شده است که علمائی در دوره ای خاص و در مکانی خاص بر علیه دشمنان شماره4 و یکی از این فرق و مذاهبِ اهل بدعت فتوای جنگ داده باشند. اما این هم دارای شروط خاص خودش است، علماء جنگ بر علیه کسی یا گروهی از اهل بدعت را صادر کرده اند که این شخص یا گروه بر حاکم شرعی مسلمین خروج کرده باشد و بر علیه حاکم شرعی مسلمین قیام کرده باشد، یا دشمنان کافر رابر علیه مسلمین یاری داده باشد و موارد اینچنینی؛ و این جنگ به دلیل این است که اینها بغی کردند و شورش کردند و خیانت کردند و مسلمین را کشتند، نه به این دلیل که اینا ن کافرِ محارب باشند . 

اینجاست که به دو نکته ی اساسی می رسیم :

  • یکی اینکه یهود و سکولاریستها بدون شک دشمنان شماره یک ما هستند، اما ممکن است دسته هائی از آنها در حال جنگ با ما نباشند و قرار نیست ما همیشه با یهودیی که تا روز قیامت دشمن شماره یک ماست در حال جنگ مسلحانه باشیم. چون ممکن است اهل ذمه باشند یا پیمانی با ما داشته باشند و جنگ ما با آنها تنها منحصر بشود به جنگ سرد و روانی و جنگ نرم. بر خلاف سکولاریستها که در موقعیتهای ضرورت و استثنائی و به تشخیص رهبریت جامعه اسلامی نباشد، نمی شود با آنها پیمانی بست و هرگز اهل ذمه هم نمی شوند و چاره ای جز جنگ مسلحانه یا پذیرش اسلام ندارند چون روش گفتمانی آنهاهم با مسلمین تنها اسلحه ست.
  • نکته ی دیگر اینکه به همان مسأله ی دشمن صائل می رسیم که چندین بار در مورد آن صحبت کردیم . و این دشمن صائل  کاری به مذهب و دین و نژاد و قوم و خویش و بیگانه ندارد.

ممکن است آن کسی که الان آمده جلوی شما ایستاده و جنگ را بر شما «تحمیل» کرده است قوم وخویش خودتان، و هم محله ای و همشهری و هم مذهب خودتان باشد،و تو را «مجبور» کرده باشد که با او بجنگی، مثل جنگ جمل و صفین و نهروان که بر امیر المومنین و رهبر مسلمین «تحمیل» شد و «چاره ای جز» دفع اینها نبود، در حالی که دشمنان درجه اول و دوم و سوم و چهارم هم از دور اینها را نگاه می کردند و دشمنان داخلی و درجه 4 هم به این جنگها دامن می زدند. بله جنگ بر رهبر مسلمین تحمیل شد جنگ را بر مسلمین تحمیل کردند.

یا ممکن است یک نصرانی خودش را دشمن صائل شما کرده باشد، و «چاره ای جز» جنگیدن برایتان نگذاشته باشد. مثل  جنگهای صلیبی. در این صورت است که می توان گفت: اعمال دشمنان عليه مسلمين گاه باعث می شود که مسلمین در «حالت اضطرار» قرار بگیرند و از آن حالت عادی و طبیعیش مسلمین را خارج کنند، و به حکم «الضرورات تبیح المحظورات» دشمنان درجه اول و دوم و سوم را رها کنند و مشغول دفع یک جنگ «تحمیلی» و «اضطراری» بشوند .کسانی جنگ را بر  مسلمین تحمیل کردند که نباید می کردند و هدف مسلمین نیست این جنگ این جنگ خاص مسلمین نیست ولی بر آنان تحمیل شده در این جا یک دشمن درجه چندم ممکن است خودش را به درجات بالاتری برساند که مسلمین «مجبور بشوند» با اینها بجنگند، یا حتی ممکن است یک دشمن بالاتر با وجود دشمن بودن خودش را از اینکه در اولویت جنگ مسلحانه ی مسلمین قرار بدهد به درجات پائین تری برساند وخودش را از اولویت جنگ با مسلمین بکشد کنار.

مثلا یک یهودی یا نصرانی یا مجوس یا صابئی می توانند خودشان را هم پیمان، ذمی و مستأمنین قرار بدهند یا در حال جنگ مسلحانه با مسلمین . البته مشرکین و سکولاریستها هم ممکن است در مراحلی به تشخیصِ رهبریتِ حکومتِ اسلامی جزو هم پیمانها قرار بگیرند و اولویت جنگی مسلمین نباشند. مثل قبیله ی خزاعه و غیره  که متحد و هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بودن بر علیه حکومتِ مرکزیِ سکولاریستهایِ جزیره العرب یعنی قریش. در این صورت غیر از سکولاریستها، خود دشمنان هستند که تعیین می کنند مسلمین چه طوری با آنها برخورد کنند وعمل مسلمین واکنشی به درخواست و عمل آنهاست .

با مثالی که در مورد سلفیون تولیدی دستگاه آل سعود تأثیرات منفی آن در افغانستان و سایر سرزمینهای مسلمان نشین آوردیم باید تا کنون متوجه شده باشیم که یهود و سکولاریستها همین طوری ساکت نمیشوند که مسلمین با خیال راحت مثل نسل اول صحابه هرچه دلشان خواست برسرشان در بیا ورند و مسلمین به آنهمه قدرت و ابهت و بزرگی برسند، برای همین وارد حیله و مکر میشوند و می خواهند مسلمین را گیج کنند و مسلمین را به جنگهای انحرافی بکشانند.

 قاعده ی کلی جنگ هم همین است :«الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» یعنی جنگ فریب است. نُعَيمبن مَسْعُود با اجازه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم توانست با جنگ روانی خودش درغزوه ی احزاب، هم اتحاد میان سپاه متحد سکولاریستهای قریش را بهم بزند که متشکل از قریش و غطفان و غیره بودند، و هم توانست اتحاد این سکولاریستها را با یهود بهم بزند. این کار خیلی بزرگی بود و رسول الله صلی الله علیه وسلم به این صحابیِ گرامیِ طراح و مجریِ سناریویِ جنگ روانی و جنگ سرد در میانِ دشمنان متحد فرموده بود که: «إِنَّمَا أَنْتَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَخَذِّلْ عَنَّا مَا اسْتَطَعْتَ، فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ».«تو یک مرد تنهایی، هرچه در توان دارید به سود ما عزم دشمن را سست کن؛ که جنگ سراسر نیرنگ است!» و به او اجازه داد هر چه میخواهد بگوید حتی  برا ی شکست عزم و اراده ی دشمنان متحد می تواند دروغ هم بگوید.

نُعَيم بن مَسْعُود رضی الله عنه با موفقیت این سناریو و جنگ نرم و روانی را به پیش برد تا اینکه به هدف خودش رسید، و اوهم ایجاد تفرق در میان دشمنان بود. تفرقی که به عنوان عامل اصلی شکست در میان هر قومی است. بله، او موفق شد تفرق را در میان اینها به وجود بیاورد و وحدتشان را از بین ببرد و با از بین رفتن وحدت، دشمنان قدرتشان هم از بین رفت، و به این شیوه عزم و اراده ی دشمنان اهل قبله سست شد و شکست خوردند. 

خوب خُدْعَة یک اسلحه ست که مسلمین درجنگ روانی و جنگ نرم و سردشان بر علیه دشمنان مسلحشان به کار بردند، و طبیعی است  که انتظار داشته باشیم که دشمنان ما هم از همین اسلحه بر علیه ما استفاده کنند . چون چنین اسلحه ای مثل شمشیر و کلاشینکف و نارنجک و امثالهم در اختیار همه هست و نمی شود گفت که فقط ما داریم و دشمنانمان ندارند. چرا دارند و بلکه با انواع خُطُوَاتِ الشَّیْطَان هم آن را پرورش داده اند. برا ی همین است که دشمنان هم  بی کار نمی نشینند و سعی می کنند با توسل به هزاران مکر و فریب و دروغ و حیله و خُطُوَاتِ الشَّیْطَان همین بلا را بر سر مسلمین در بیاورند. چون رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت مختصر و کوتاه جنگ را این طوری تعریف کرده است: « الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» یعنی جنگ فریب است. این یعنی، باید منتظر مکر و فریب دشمنانی باشیم که در موقعیتهای غیر جنگی هم از هیچ مکر و فریب و خیانت و دروغی دریغ نمی کنند، حالا چه رسد به زمان جنگ که خود جنگ بر اساس مکر و فریب تعریف شده است .حالا چه رسد به این زمان که در جنگ مسلحانه باشیم .

در این صورت همچنانکه باید در برابر گلوله های دشمنان راه چاره پیدا کرد و آموزشهای لازم و  پیشگیری های لازم را برا ی محافظت از جسم سربازان و مجاهدین انجام داد، به همین شیوه، و بلکه حساس تر، باید در برابر مکر و فریب و جنگ نرم و سرد وخُطُوَاتِ الشَّیْطَان دشمنان آموزشهای لازم و پیشگیریهای لازم را برای محافظت از ایمان، و محافظت از اراده و وحدت صفوف و پرهیز از تفرق انجام داد.

عرض کردیم که: وجود کفار اهل کتاب و شبهه اهل کتاب و بخصوص وجود منافقین و سکولار زده ها در میان مسلمین حکم کارگاههای آموزشی را دارند که این فرصت را به مسلمان می دهند که در فضائی باز و سازمان دهی شده  ایمانش را در برابر انواع شبهات آبدیده و قوی کند. مسلمان وقتی که غلط آنها را می بیند و درست خودش را لمس می کند یقین و ایمانش بیشتر می شود.

از میان دشمنان اهل قبله  کفار پنهان داخلی یا منافقین یا سکولار زده ها که در درجه ی 4 دشمنان ما قرار گرفته اند بزرگترین ابزارشان این بوده است که خودشان را شبیه مسلمین در بیاروند، و سعی کنند اهداف خودشان را پشت شعارهای اسلامی، و در قالبی اسلامی و دینی به پیش ببرند تا به اهدافشان می رسند، و برای همین بیشتر جنگهای خودشان را به نام دین و حتی دفاع از دین به پیش برده اند. تمام این حیله ها برای رد گم کنی بوده است که عده ی زیادی از مسلمین هم تا کنون فریبشان را خورده اند .

کفار پنهان داخلی که همان مشرکین و سکولاریستهای بی عرضه ی و بی غیرتی هستند که در دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها خودشان را قایم کرده اند، این ترفندشان  بوده و خواهد بود، کفار سکولار و مشرکین آشکار هم سعی خواهند کرد از همین ترفند هم کیشان بی عرضه شان برای ایجاد جنگ روانی و انحراف لوله های اسلحه ی مسلمین و هدر دادن انرژی مخالفینشان استفاده کنند.

بارزترین نمونه ی این ترفند در عصر ما جرج دبليو بوش شيطان پرست سکولاریست و عضو انجمن استخوان و جمجمه و نماينده مشركين سكولار دنيا بود كه هيچ اعتقادي به نصرانیت ندارد، اما میآید و جنگ خودش را بر علیه مسلمين «جنگ صليبي» معرفي می کند. وحتی الان هم در خیلی از هواپیماهای بدون سر نشینشان  و حتی بعضی از گلو له ها یشان عنوان جنگهای صلیبی را می آورند.

 در حالي كه برای همه كاملا روشن است كه اين چیزی جز خدعه و فریب و خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و چیزی  جز توطئه‌اي عظيم عليه شریعتهای آسماني و منحرف کردن مبارزات مسلمین نیست؛ این رهبر کفار سکولار دنیا با این ترفند کثیف سعی کرد که مسلمین را در برابر نصرانی ها قرار بدهد نه در برابر سکولاریستها، و دشمن مسلمین را نصرانیت معرفی کند نه دین سکولاریسم؛ و به مسلمین بگوید من که آمدم با شما بجنگم دشمن شماره 3 شما هستم نه شماره 1، پس شماهم بروید با شماره 3 بجنگید و اهمیت ندهید به اینکه سکولاریستها دشمن شماره 1 شما در همه ی دنیا رهبریت جنگ با مسلمین رادر اختیار دارند، و اهمیت ندهید که در تمام دنیا مسلمین با واسطه یا بی واسطه توسط سکولاریستها دشمنان شماره 1 شما قتل عام می شوند، و اهمیت ندهید که در تمام دنیا دین و ناموس و مال و سرزمینهای مسلمین توسط سکولاریستها دشمنان شماره 1 شما از بین می رود !! و اهمیت ندهید که شما توسط سکولاریستهای محلیتان دارید سرکوب می شوید، و اهمیت ندهید که همه ی این سکولاریستهای جنایتکار را خودم اداره می کنم، و اصلا اهمیت ندهید که ما سکولاریست و دشمنان شماره 1 شما هستیم، بروید با نصرانیها بجنگید. حتی نگفت بروید با یهود یا مرتدین بجنگید. چرا؟ چون یهود و مرتدین به خودش نزدیکتر هستند و همه باهم دشمن شماره یک مسلمین هستند.

 هدف این رهبر سکولاریستهای جهان این بود نصرانیتی را به عنوان دشمن مسلمین معرفی کند که قرنهاست حكومت و تسلطش را بر جامعه از دست داده است، و اصلا حکومتی نصرانی وجود ندارد که بیاد با مسلمین بجنگد و خود نصرانی ها هم قربانی سکولاریستها شده اند.[30] اما بوش و دنیای سکولار قصد داشتند تا در يك توطئه حساب شده مسلمین را به جان نصرانیها بیندازند، و خودشان در امان بمانند، و خودشان از دور سودش را ببرند وبه ریش همه بخندند.

عده ای از مسلمین هم فریب اینها را خوردند و دهها کلیسا و مرکز عبادی نصرانی ها را صرفا به دلیل نصرانی بودن منفجر کردند، و صدها نصرانی موجود در آن را قتل عام کردند چون خیال می کردند که رئیس جمهور سکولار و مشرک آمریکا راستگو است و یانصرانی است و اینها نصرانی های محارب هستند.  و به همان شیوه ای که نیروهای متحد سکولار جنگ احزاب فریب نُعَيمبن مَسْعُود را خوردند این مسلمین هم به همان شیوه فریب کسانی چون جورج بوش را خورده اند، و هنوز هم دست بردار نیستند و نمی دانند چه کلاه بزرگی سرشان رفته است .

در حالی که به فرض محال اگر آمریکا و روسیه و آلمان و فرانسه و غیره که تحت یک پرچم بر علیه مسلمین جمع شده اند سکولار و مشرک نبودند و یک کافر اهل کتاب هم بودند، باز منفجر کردن مکانهای عبادی آنها و کشتن آنهمه انسان در آنها نمی تواند امری شرعی باشد . چون یکی از اهداف جهاد حفظ این اماکن قبل از حفظ مساجد مسلمین است . این امر در اولین آیاتی که اجازه ی قتال و جنگ مسلحانه دراسلام داده می شود آمده است ، دقت کنید اولین آیات: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ‏* ‏ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‏(حج/39-40)

‏اجازه جنگ مسلحانه به کسانی داده می‌شود که به آنان ظلم شده و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند.‏ همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خود اخراج شده‌اند و تنها گناهشان این بوده است که می‌گفته‌اند پروردگار ما الله است! اصلاً اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دفع نکند، دیرهای (راهبان و تارکان دنیا) و کلیساهای (نصرانیها) و کنیسه های(یهودیان)، و مسجدهای (مسلمانان) که در آنها خدا بسیار یاد می‌شود، تخریب و ویران می‌شود. و به طور مسلم خدا یاری می‌دهد کسانی را که (با دفاع از آئین و معابد) او را یاری دهند. خداوند نیرومند و چیره است .‏

 دقت کردید چه شد؟  این اولین آیاتی است که الله تعالی دستور جنگ مسلحانه را به مسلمین داده و اهداف این جنگ هم تعیین کرده است، و حفظ این مکانها را یاری الله معرفی کرده است، و یاری و نصرت خودش را منوط به حفظ این اماکن و جلوگیری از تخریب این اماکن عبادی دانسته است . چون این اماکن هرگز تخریب نمی شوند حتی اگه مردم آن دیار هم مسلمان بشوند باز این اماکن تبدیل به مسجد می شوند و باز به روش صحیح تر آن در عبادت الله می شود. مثل اکثر آتشکده های ایرانی که بعد از مسلمان شدند ایرانیها تبدیل به مسجد شدند یا کلیساهایی چون ایاسوفیا در ترکیه و غیره  همه ی اینها در اساس برای عبادت الله ساخته شدند اما به تدریج چیزهای دیگر ی غیر از پیام الله در این اماکن تبلیغ شده است .

 این تبلیغ غلط باعث انهدام این اماکن نمی شود. بلکه باید به سبک اسلامیش تبلیغ درست را جایگزین تبلیغ غلط کرد . تصور کنید خود کعبه هم همین دوران را طی کرده است. مگر چند تا بت داخل کعبه و اطراف کعبه وجود داشتند؟ مگر چه کسانی غیر از ابولهب و زنش و امثال آن عهده دار حفظ این مکان بودند. حالا وجود این بتها و امثال ابولهب باعث می شود این مکان را منفجر کرد؟ در حالی که در آن زمان قبله ی مسلمین هم نبود و مسلمین به سوی بیت المقدس نماز می خواندند. پس نمی شود شبه پراکنی کنند و بگویند آنجا قبله ی مسلمین بوده است. نه نبوده، بلکه قبله ی مشرکین و کفار دشمنان شماره یک ما درآن زمان بود.

‏طبری متن صلح نامه ی عمربن خطاب در سال 15 هجری با نصرانیها را می آورد که درآن آمده  است : بسم الله الرحمن الرحیم . این معاهده‌ای کهاست بر اساس آن بنده‌ی خدا عمربن خطاب به اهل ایلیاء امان مالی و جانی داده است، همچنین عبادتگاه‌ها و صلیب آنان و سایر ملتهایشان در امان خواهند بود و به خاطر آیین خود مورد آزار قرار نخواهند گرفت.”

دقت کنید دوستان: در اینجا آن عبارتهای دست و پاگیر قبل از اسم حکام وجود ندارد تنها می گوید بنده‌ی خدا عمربن خطاب، بعد فورا به دنبال امان مالی و جانی،علاوه بر آنکه ضمانت حفظ مکان عبادی نصرانیها می دهد ضمانت حفظ صلیب آنها را هم می دهد، که بدون کوچکترین شکی از نگاه اسلام این صلیب بتی است که نصرانیها نگه می دارند، و به دنبال این است که می گوید  به خاطر دینشان مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرند. اینها چه معاهد باشند و چه نباشند و حتی در هنگام جنگ هم باشند این اماکن مذهبی آنها باید حفظ بشوند، و بر خلاف بتکده ی مشرکین، حفظ این اماکن یکی از اهداف جنگ مسلحانه و جهاد مسلمین است که قبل از حفظ مساجد به او دستور داده شده است.

 یعنی هر مکانی که قبلا متعلق به شریعتهای آسمانی بوده است و بعدها به دلایلی کفار صاحبش شدند و کفر را در آن تبلیغ کردند نباید خراب بشود بلکه باید دوباره به سبک اسلامی و به تدریج توحید را به آن  برگرداند. کسی حق تخریب هیچ یک از خانه های الله را ندارد حتی اگر این خانه توسط کفار اشغال شده باشد و تبدیل شده باشد به هر چیزی.

اینها کعبه را پر بت کردند و تبدیلش کردند به مرکزی برای  تبلیغ بت پرستی و جاهلیت و پرستش طاغوتها، نصرانیها و یهودیها و دیگران هم خانه های محل پرستش الله را برا ی تبلیغ کفر گوئی خودشان تبدیل کردند، و مغولها و فاتحین اندلس هم مساجد را تبدیل کردند به اسطبل اسبهایشان، و سکولاریستهائی چون آتاتورک هم آنها را تبدیل کردند به موزه مثل ایاصوفیا، و سکولاریستهای اروپا هم آنها را تبدیل کرده اند به مراکز فحشاء و رقص و مشروب فروشی و غیره  و بعضی از آنها توسط مسلمین خریداری شده اند و دوباره تبدیل شدند به مسجد و مرکزی برای عبادت الله .

خوب، حالا این مسلمین به دلیل گوش دادن به مکر و فریب و دروغ آشکار جورج بوش سکولار و تنفر از نصرانیها چند تا اشتباه مرتکب شدند و چقدر از عدالت دور شدند؟ خودتان بشمارید. به نظر شما الله تعالی فتح و پیروزی را به این فریب خورده ها می دهد؟ جنگ فریب است،« الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» فریب که خوردی شکست  می خوری. زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم این قاعده را بیان می کند یعنی یکی از سنتهای اللهِ . مسلمین در احد فریب بخورند شکست می خورند، و کفار متحد جنگ احزاب هم فریب بخورند باز شکست می خورند. گفتیم این یک اسلحه است و هر کسی می تواند و اجازه دارد از این اسلحه بر علیه دشمن خودش استفاده کند و آن را برعلیه دشمن خود به کارش ببرد.    

حالا کفار سکولار جهانی به همراه یهود و مرتدین برای اینکه جریان جنگی که بر علیه مسلمین راه انداختند را از طرف مسلمین به انحراف بکشانند، و شریعتهای آسمانی را به هم مشغول کنند و یا فرق اسلامی را به هم مشغول کنند و فشار جنگ را از روی خودشان سبک تر کنند، از هر کانالی و بخصوص از کانال علمای دین فروش و خائن و مفتی های کتابخانه ای و مسلمین جاهل سعی می کنند مسیر جنگ را به آنجایی هدایت کنند که به نفعشان است، و برایشان مهم نیست در این میان نصرانی با نصرانی قربانی می شود یا نصرانی و مسلمان قربانی می شوند یا شیعه و سلفی و حنفی و شافعی و غیره. همه ی اینها برایشان یکسانند. دین سکولاریسم و سکولاریستها به قوانین هیچ کدامشان ایمان ندارند و با قوانین همه ی آنها سرجنگ دارند. این چیزی است که هنوز عده ای از اهل قبله موفق به فهم و درکش نشده اند و مجریان بدون مزد سناریوهای پر از مکر و فریب دشمنانشان شده اند، و دچار چنان ظلم و بی عدالتی در حق بندگان الله شده اند  که این ظلم آنها را به هر چیزی نزدیک کرده است جز نصرت و یاری الله تعالی و پیروزی بر دشمنان اصلی شان. این خیلی خطرناک است و مسلمین باید به خود بیایند .

اجازه بدهید درسمان را با دو تصویر تاریخی ادامه بدهیم تا متوجه بشوید این برادران ظالم نا میزان و نامتعال و اکثرا جاهل و بدور از عدالت ما زمانی که درجه بندی شرعی دشمنان توسط الله را بهم می زنند و  به جایش از درجه بندی جعلی و تقلبی تولید شده توسط انسانها پیروی می کنند دارند چه بلائی سر خودشان و  زیر دستانشان می آورند :

رستم فرخزاد فرمانده ی حکومت مجوسی ساسانیان قبل از اینکه به قادسیه برسد یک اسیر از مسلمین را پیش او می آورند و به او می گوید: «چه باعث شده كه شما به این سرزمین بيایيد و چه می‌خواهيد؟» آن اسير مسلمان پاسخ می دهد:«ما اينجا آمده‌‏ايم كه وعده‌ی خداوند را انجام بدهيم كه اگر مسلمان نشوید، ما سرزمین شما را مالک خواهيم شد»  رستم گفت: «اگر پيش از رسیدن به این آرزو كشته بشويد چه می گوید؟» اسير مسلمان گفت: «هر كه از ما كشته بشود داخل بهشت می شود و هر كه زنده بماند الله وعده‌ی خودش را نسبت به او انجام می دهد. ما به اين وعده يقين داريم». رستم گفت: ما به دست شما تباه مى‏‌شويم (با اين ايمانى كه داريد).» آن اسير مسلمان در جوابش می گوید:«كارهاى زشت شما باعث تباهى شما مى‏‌شود. خداوند شما را به حقیقتِ كارهاى زشت خودتان دچار کرده است». رستم از اين گفتگو خیلی عصبانی می شود و دستور داد آن مسلمان را شهید کنند.  نحسبه كذلك والله حسيبه.

سپاهيان رستم فرخزاد به مسیرشان ادامه دادند و زمانی که به منطقه ای نزدیک قادسیه رسیدند که جزو خاک ایران بود دست به فساد و چپاول زدند. اموال و فرزندان مردم را ازآنها گرفتند. عفت زنان را تباه كردند، شروع کردند به شراب نوشیدن و عربده کشیدن. مردم  که خودشان تبعه ایران هم بودند با گریه و زاری پیش رستم آمدند و شکایت کردند. رستم فرخزاد ميان سپاه آمد و گفت: «اى مردم پارس! به خدا سوگند آن اسير عرب راست می‌گفت! آنچه باعث تباهى ما شده كارهاى زشت ماست. به خدا سوگند، اعراب با اينكه با اين مردم در حال جنگ هستند، رفتار بهترى با آنان دارند. سيره‌ی آنها بهتر از كردار شماست» بله ارتش مجوس قبل از جنگ با مسلمین، به مردم ایران هم رحم نکرد و اموال و نوامیس مردم را مورد تعرض و هتاکی قرار داد، و این امری است که در متون تاریخی مختلف ثبت شده است[31]

آن مجاهد اسیر رحمه الله راست گفت: كارهاى زشت ساسانیان مجوس باعث تباهى آنها شد و الله هم آنها را به حقیقت کارهای زشتشان مبتلا کرد.

حالا به صحنه ی دیگری توجه کنید که چه طوری کارهای زشت مسلمین هم باعث تباهیشان می شود: زمانی که آخرین شاه عباسی به دست هلاکوخان مغول می افتد هلاکوخان بر سر خلیفه عباسی فریاد می زند:” در هر اتاق از این قصر، ده کنیزک نازک بدن خزیده‌اند. مگر تو چند زن می‌توانی اختیار کنی؟ در آشپزخانه ات چند آشپز ماهر طعام می‌پزند؟ از این سقف‌های بلند و دیوارهای محکم و سراپرده‌های مخملین چه حاصل؟ من، هلاکو، سردار مغول از همان غذایی می‌خورم که سپاهیانم می‌خورند و بر همان اسب می‌نشینم که سربازانم می‌نشینند و بر همان زمین می‌خوابم که سربازانم می‌خوابند.

پیرمردی درجوابش می گوید: اگر این نبود، تو امروز به سادگی بر دارالخلافه مسلمین دست پیدا نمی کردی و آن را به راحتی فتح نمی کردی.  

دیدید؟ آنجا سپاه پارس به همان دلایلی فرو ریخت و شکست خورد که سپاه عباسی فروریخت و شکست خورد. پس یک معادله ای در کار است که باید به آن دقت کرد. تمام گروهها و فرق باید مواظب باشند که کارهای غیر شرعی و زشتی انجام ندهند که این کارها باعث تباهیشان می شود و الله تعالی هم آنها را به حقیقت کارهای زشتشان مبتلا کند.

در اين موقعيت كه اهل قبله در چنين وضعيت بحراني نسبت به دشمنان تا دندان مسلح چند صد ميليون نفري قرار گرفته‌اند، هر گونه جنگ مذهبي ميان شریعتهای آسمانی خطايي فاحش و انحرافي آشكار در مسير مبارزاتي اسلام محسوب می شود، و هرگونه جنگ مذهبي ميان اهل قبله هم انحرافي وحشتناك، و هدر دادن انرژي مسلمین، و خدمت به دشمن مشترك، و هم مسير شدن با نقشه‌هاي دشمنان و اجرا کردن خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و سناریوهای پر از مکر و فریب یهود و سکولاریستها و مرتدین، دشمنان متحد شماره یک ما محسوب می شود، و ظلم آشکاری است به دین الله و بندگان الله و خودمان، و نباید منتظر چیزی غیر از نتیجه ای که سپاه ساسانی در برابر سپاه اسلام به آن رسید و آنچه آخرین شاه عباسی در برابر سکولارهای مغول به آن رسید باشیم.  بیان این حقایق و سنتهای ثابت الله در مورد بنده هایش بهتر از لاپوشانی آن است . ننگ این است که این ها را کتمان بکنید و بعد دوباره این اشتباهات و این گناهان را تکرار کنی وخداوند به خاطر همین گناهان دچار مصیبتت کند.

الان که اسلام در دوران غربت خودش به سر می برد و اکثریت قاطع سرزمینهای مسلمان نشین از نعمت حکومت اسلامی و قدرت حکومتی و شورای اولی الامر و اجماع واحدی محروم شده اند، و سرزمینهایشان از طرف کفار سکولار خارجی و دست نشانده های اینها اشغال شده است، و مسلمین به جهاد و مبارزات پراکنده ای مشغول هستند و انواع ظلمها و کشتارها و آوارگیها و ویرانیها را از طرف همین دشمنان شماره یک خودشان متحمل می شوند، افراد و گروهها با چه استدلال غیر شرعی  خودشان را قانع کرده اند که به جنگ با کفار نصرانی و شبهه اهل کتاب ويا مذاهب اسلامي و حتی گروههای اهل بدعت آنها بروند؟

الان كه ديكتاتوري سكولاریستي جهاني به حمايت از مرتدين سكولار محلي‌اش حتي  تا سر سفره‌هاي غذاي ما نفوذ كرده‌اند، و در بسياري از خانواده‌ها افرادي هستند كه به هواداري و حتي به طرف داري و پشتيباني از دین سکولاریسم  ولاء و دوستي خودشان را نا محترمانه روبه روي ما اعلام می کنند، و تمام فرهنگ و باورهاي تنومند اسلامی ملت خودشان را زير پاي سكولارهاي کافر جهانی و مرتد محلی پهن کرده اند، و برای اجرايي شدن ديكتاتوري سكولاريسم بر من و شما و زن و بچه و خانواده و ملت ما سنيه چاك كرده اند و چشم قرمز مي‌كنند، در اين صورت كدام تفسير فرقه‌ي ناجيه و سلف صالح اين امت است كه به تو اجازه مي‌دهد كه اولا دشمن نزديك به خودت را که دشمن شماره یک تمام شریعتهای آسمانی و دشمن شماره یک تمام فرق و مذاهب اسلامی است و مستقیما از طرف کفار سکولار جهانی حمایت و هدایت می شوند را رها  کنید، و در برابرآن، نوك تيز جملات و اسلحه ات را به سوي نصرانیها يا مجوس و صابئی ها یا اهل بدعت و فرق انحرافي داخل اسلام  یا هم مسیرانت هدف بگیرید؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه می دانست که یهودیان دشمنان شماره یک آنها هستند، اما تنها با آن دسته از یهودیانی می جنگید که با سکولاریستهای قریش متحد شده بودند و دچار خیانت شده بودند و هرگز جنگ را بر تمام یهودیان تحمیل نکرد. یعنی رسول الله صلی الله علیه و سلم میان یهودیها هم دسته بندی درست کرده بود و تنها با آنانی می جنگید که با او می جنگیدند. یعنی زمانی که بنی قینقاع پس از جنگ بدرخیانت کرد تنها بر علیه این طایفه جنگید نه قبایل دیگر، و زمانی که بنی نضیر هم مرتکب خیانت شد باز تنها بر علیه اینها جنگید، و به همین ترتیب زمانی که بنی قریظه دچار غدر و خیانت شدند تنها بر علیه همین قبیله جنگید، و زمانی که یهودیان خیبر هم در جنگ احزاب به مسلمین خیانت کردند تنها بر علیه اینها اعلام جنگ شد نه بر علیه کل یهودیان.

تمام این قبایل یهودی در اطراف مدینه ساکن بودند و جزو مدینه محسوب می شدند . یعنی همه جزو یک شهر بودند، با آنکه همه جزو یک شهر بودند و با آنکه همه دشمنان شماره یک مسلمین بودند و به شکست مسلمین خوشحال می شدند، اما رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها با آن گروهی از یهودیها  می جنگید  که مرتکب جرم غدر و خیانت شده بودند نه تمام یهودیان. اما امروزه کسانی یافت می شوند که به جرم فلان یهودی یا فلان نصرانی و یا فلان فرقه ی اهل بدعت مسلمان یا فلان فرقه و مذهب اسلامی  همه ی هم مذهبهای آنها را در سراسر دنیا مورد هدف قرار می دهند. جهالت را نگاه  کنید.

می دانید چرا رسول الله صلی الله علیه وسلم یهودیای خائن اطراف مدینه رابه جرم یک گروه و طایفه ی آنها مجازات نمی کرد؟ چون اولا تحمیل جنگ بر کسانی که با تو نجنگیده اند و تنها اشتراکشان با مجرمین در مذهب است کار غیر شرعی و غیر اسلامی و بر خلاف قانون شریعت اللهِ. ثانیا : این کار یعنی متحد کردن تمام یهودیان، و این کارِ هیچ انسان آگاهی درجنگ نیست. انسان آگاه می خواهد دشمنانش را تجزیه و متفرق کند تا سست و ضعیف و بی ابهت بشوند، نه آنها رامتحد و با ابهت و قدرتمند و با عزت کند . چون تفرق ذلیلی و سستی می آورد و اتحاد قدرت را هدیه می دهد.

زمانی که یک گروه از نصرانیها در فلان منطقه باشما می جنگند تنها بر علیه آن گروه مشخص جنگ کن  نه بر علیه تمام نصرانیها که صدها فرقه و مذهب مختلف هستند و در هر مذهب وفرقه هم هر کدام یک سازی می زنند و هر کدام آن یکی را کافر می دانند. درسته که 3 فرقه بزرگترین فرقه ها هستند اما در کنار اینها و به برکت سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها تا به حال صدها فرقه ی دیگه تولید شده اند، وروز به روز هم تحت عنوان آزادی های شخصی و عقیده در حال تولید شدن هستند. زمانی که  شما جاهلانه بر علیه تمام نصرانیها اعلام جنگ می کنید یعنی تصمیم دارید همه ی اینها را با هم متحد کنید و این ظلم آشکاری است به مسلمین و خدمت آشکاری است به نصرانیها، همین کارها باعث شد که همین امسال ارتدوکسها و کاتولیکها پس از هزار سال جنگ و درگیری و تفرق با هم متحد  شوند.

الله تعالی واضح و روشن دشمنانمان را درجه بندی و دسته بندی کرده است، سیره ی عملی رسول الله صلی الله علیه وسلم هم همین را نشان می دهد، رای ائمه و بزرگان اسلام هم در همین مسیر بوده است، حالا تو چرا مسیر را اشتباه می روی؟ برای چه در مسیری می روید و طبق نقشه ای عمل می کنید که دشمنان برایتان تعیین کرده اند؟ هم مسیر شدن با خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و توطئه و فریبکاریهای امثال جورج بوش و مفتی های خائن و درباری آل سعود و مفتی های مارینز ناتو و آمریکا و اردن و غیره چون ابوبصیر که دشمنی خودشان را دهها بار نشان داده اند کار عاقلانه ای نیست. اینها می خواهند طبق قاعده ی « الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» جنگ مذهبی را بر شما تحمیل کنند، وظیفه ی شما هوشیاری است و باید تمام خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و نقشه‌هاي انحرافی كه سكولارها برای چنين جنگي طراحي مي‌كنند را خنثي و نابود کنید، نه اینکه خودت مجری خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و سناریوی خونین آنها بشوید و طبق نقشه ی آنها مفت و مجانی پیش بروید و ناخواسته آنها را در رسیدن به اهدافشان کمک کنید .این منصفانه نیست، این عاقلانه نیست، این به دور از درک وشعور یک مسلمان آزادی خواه انقلابی است.

نکته ای که یادم آمد اينكه: اگه فلاني به اسم حزب اسلامي يا جماعت اسلامي يا هر اسم ديگری از ميان فرق معروف به اهل سنت بلند شده است و در خدمت منافع و پارلمان قانون جاهلیت وديكتاتوري دین سكولاريسم انجام وظیفه می کند، يا با نام اهل البیت يا هر اسم ديگری از ميان تشيع بر خاسته است و به همين ديكتاتوري مهاجم دین سکولاریسم ياري می رساند، اگرمسلمین با اين‌ها درگير بشوند و مبارزه کنند به خاطر مذهب حنفی يا شيعی یا مالکی و شافعی و حنبلی و سلفی بودن آنها نيست، بلكه به این دلیل است كه اينها هم چون فقهاي مارينز در جنگ روانی بر علیه مسلمین، سربازي از سربازان اين ديكتاتوري مهاجم سکولاریستی و اشغالگر هستند.

 اینها بخشی از سربازان آمریکا و تحت مدیریت آمریکا و سایر متحدینش هستند. حساب اینها جداست. اینها رسما و آشکارا و بدون کوچکترین شک و شبهه ای برایمان روشن است و یقین داریم که صف خودشان را جدا کرده اند و بخشی از ارتش آمریکا و سایر متحدینش شده اند. چه کسی  شک دارد که سازمان مجاهدین خلق ایران که ادعای تشیع و اهل بیت دارد در  صف آمریکا و آل سعود نیست؟ چه کسی شک دارد که یاسر الخبیث کویتی و دانشگند ایرانی و شیطان یاری افغانی و مشابهین اینها در صف انگلیس و آمریکا نیستند؟ چه کسی شک دارد که عبدربه منصورمزدور یمنی و گروهش و مفتی خائن آل سعود که ادعای اهل سنت بودن دارند در صف آمریکا و ناتو نیستند؟چه کسی شک دارد که اخوان الشیاطین ترکیه به رهبری اردوغان و غنوشی و مشابهین در صف آمریکا نیستند؟ هیچ کسی در اینها شک ندارد، پس حساب اینها جداست وجنگ بر علیه اینها جنگ بر علیه مذاهبی که اینها از آن بیرون آمده اند نیست.

نکته ی دیگر اینکه: دقت کنید، دسته بندي دشمنان از جانب الله تعالی و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و عمل ائمه و بزرگان مسلمین در گذشته و حال هرگز به معني ولاء و عدم كفر به طاغوت نبوده و نخواهد بود، و نبايد عده‌اي ناآگاهِ از استراتژي‌هايِ كلان و تاكتيك‌هايِ به روز مبارزات اسلامي، باعث سرگرداني و انحرافِ در مسيرِ كليِ مبارزه ی مسلمین بشوند و انرژي مبارزاتيِ مسلمين و حاصل زحمات آزادیخواهان شریعت گرا و مجاهدین را در اين دنيا ضايع  کنند و باعث شوند که ثمره خون مسلمین به جیب دشمنان مسلمین برود .

 نصرانی در هر صورتی کافراست، مجوس هم کافراست، یهود هم کافراست، مشرکین هم کافرهستند؛ اما همه ی این کفار در یک درجه نیستند، حتی همگی مشمول یک حکم هم نمی شوند این را دیگر همه می دانند.[32] ما زمانی که کفر به طاغوت کردیم یعنی به همه ی اینها و همه ی طواغیت کفر کردیم، اما به دنبال این کفر به طاغوت به الله هم ایمان آوردیم، و ایمان به الله یعنی پایبند بودند مخلصانه به قانون شریعت الله و خالص کردن دین برای الله . حالا همین الله دشمنانش را درجه بندی کرده است و امر کرده است که باید با هر کدام به آن شیوه ای برخورد بشود که من گفتم، و تنها کاری که برای یک مسلمان می ماند سمع و طاعه است نه چک و چونه زدن با الله و چونه زدن با آیات الله : إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُواْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْكُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ .

آگاه باشيم كه ما هم اكنون نزديك ترين كفاري كه شبانه روز همچون تحفه‌هاي پليد و نامباركي آنها را مي‌بينيم سكولاریستهایی هستند كه با پشتيباني مسلحانه و با هماهنگي همه جانبه اتحاديه جهاني سكولاريستهاي متحد عالم همچون يك شكارچي در كمين شكار مسلمین شریعت گرا به سر مي‌برند، و بي پروا و بي شرمانه و بدون ترس اهداف ضد اسلامی و سكولاريستي خودشان  رادر صورت تسلط و چيره شدن بر ما بيان مي‌كنند، و اگر می بینید که مثلا در کوردستان ایران اینها با تو نمی جنگند دلیل این نیست که اینها اهلی شده اند یا مثلا رعایت قوم و خویشی و هم زبانی و هم وطنی تو را می کنند. نه. دلیلش این است که الان نمی توانند و هنوز ارباب ندارند و هنوز اربابشان اسلحه دستشان نداده است، یا ارباب خارجی دارند اما الان به دلیل وجود حکومت شیعه مذهب ایران نمی توانند. برای همینهاست با حسرت و تنفر به تو نگاه می کنند و مثل سگها با خشم غرغر می کنند، دیدید سگها گاهی او قات از دورغرغر می کنند همین طوری به شما نگاه می کنند، و درمجالسشان و دررسانه های ماهواره ایشان از دور برایت پاس می کنند، و همیشه در آرزوی این هستند که فرصت و فضائی چون عراق یا سوریه برایشان باز بشود تا نابودت کنند، و همان بلائی را سر خودتان و زن و بچه هایتان بیاورند که درسوریه و عراق سر زن و بچه ی مسلمین درآوردند و دارند می آورند .

 اینها همچون ارباب اصلیشان آمریکا فعلا رهبریت مبارزه با مسلمین رابر عهده گرفته اند، و اصلا برای آنها مهم نیست که با چه کسی می جنگند، و اصلا برای آنها هم مهم نیست که اربابانشان اینها را چون قاضی محمد مرتد و بارزانی مرتد و اوجالان مرتد پس از اتمام کار آنها رهامی کنند یا نه؟

مگر ندیدم چه طوری قاضی محمد مرتد را رهاکردند تا اعدام شد بارزانی مرتد را رهاکردند و آن بلا سرش در آمد و اوجلان مرتد را  رها کردند و بعد از این همه مزدوری برای روسیه برای تمام دنیا هیچ جا قبولش نکردند و آخر سر هم او را دو دستی تحویل حکومت سکولارترکیه دادند، مگردر همین چند ماه پیش ندیدیم که طاغوتهای اقلیم کوردستان عراق را چه طوری در برابر حشد شعبی رهاکردند و همین چند روز گذشته هم ندیدیم که چگونه مزدوران اوجالان مسیلمه ی کذاب کوردها را برای  حکومت سکولار ترکیه رها کردند و دورشان انداختند؟

این مزدوران مرتدانی که این طوری برای ما پارس می کنند این عاقبتها و این گونه  مسائل برایشان  مهم نیست چون می دانند سرانجام هر کسی که به دین و ملت و وطن و ناموس خودش خیانت می کند چیزی جز این نیست، مهم برایشان این است که با توحید تو و با قانون شریعت الله بجنگند، حتی اگربه قیمت نابود شدن خودش و تمام هم وطنها و هم زبانهایش هم تمام بشود . این آن چیزی است که سکولاریستهای مرتد اطراف ما دنبالش هستند و قبلا امثال ابوجهل و مسیلمه ی کذاب دنبالش بودند .

اينها دشمنان شماره يك ما هستند، و ما در اين مرحله به اتحادي همه جانبه با نصرانیت، شبهه اهل کتاب و تمامي مذاهب اسلامی نيازمندیم. و اگر همچون جنگ قادسیه قدرت اتحاد با نصرانیت را نداریم حق نداریم جنگ را بر آنها تحمیل کنیم، و حق نداریم  گول دسيسه‌ها و دامهاي ديكتاتوري سكولاريسم را در جنگ عليه ديگر منحرفین نصرانی و شبهه اهل کتاب يا مذاهب اسلامی تا زماني كه در صف سكولاریستها قرار نگرفته‌اند بخوریم، و نباید انرژیمان راهدر بدهیم. اين هرگز به معني ولاء و تائید انحرافات عقیدتی و رفتاری آنها نبوده و نخواهد بود بلکه عمل به نقشه ی راهی است که الله برای حرکتمان و رسیدن به اهدافمان در اختیارمان قرار داده است . مابه این نقشه راه الله اعتماد داریم.

فراموش نکنید که رسول الله صلی الله علیه وسلم با یهود اهل کتاب و حتی مشرکین و سکولاریستهائی چون خُزَاعة بر علیه دشمن اصلی مسلمین یعنی سکولاریستهای قریش متحد شد، و صحابه هم با نصرانیها بر علیه مجوس ایران که شبهه اهل کتاب بود متحد شدند که وقایع جنگ قادسیه و فتح سایر مناطق ایران نمونه ی بارز این اقدام است، و هیچ یک از اینها به معنی ولاء یا تأئید باورهای غلط آنها نبوده و نیست، بلکه کسب قدرت بیشتر برا ی پیشروی بیشتر و آزاد سازی بیشتراست.

در واقع می شود گفت یکی از عوامل اساسی پیروزی مسلمین در جنگ قادسیه و پس از آنکه به فتح ایران انجامید به کار گیری سیاستهای شرعی مسلمین در درجه بندی دشمنان و تجزیه ی دشمن و جذب آنها به خودشان بود. وقتی درجه بندی کردند تمام آنهایی که با اهداف آنها نزدیک بودند آنها را به خود جذب کردند؛ یک یک آنها را تجزیه کردند، درجه بندی کردند، و تا حد ممکن آنها را متفرق کردند، و تا حد ممکن آنها یی که شایستگی داشتند را به خودشان جذب کردند.

 واضح است که مسلمین بر علیه تمام مجوسها اعلام جنگ نکردند بلکه تنها بر علیه حکام مجوس و متحدین آنها اعلام جنگ کردند و بقیه را در انتخاب جنگ یا اتحاد آزاد گذاشتند. و حتی متحدین حکومت مجوس را هم آزاد گذاشتند که می توانند با مسلمین متحد بشوند و دست از حمایت از حکومت فاسد خودشان بر دارند. اولین نیروهائی که به مسلمین جذب شدن نصرانی ها و کشاورزان و مرزبانان مجوسی بودند، با همکاری این نیروهای جذب شده، هم دشمن تجزیه و متفرق شد و از ابهت و قدرتش کاسته شد، و هم به قدرت و نیروی مسلمین افزوده شد و راه فتح و آزاد سازی بیشتر را هموار کرد.

 این نیروهای جذب شده ی ایرانی از طریق :

  • خبرگیری‌ و خبررسانی‌، از جمله رساندن اخبار تحرکات مهم، نشان دادند راه‌ها، پل‌ها و بازارها به مسلمین کمک کردند
  • کمک‌های مالی و پشتیبانی، همچون ساختن پل، رساندن غذا، پذیرایی و مهمانی‌، ایفای‌ نقش به عنوان مترجم
  • و ارائه کمک‌های‌ نظامی‌ مثل همراهی با مسلمین به صورت نیروی جنگی، اعم از فرمانده یا‌ نیروی جنگی‌، ساخت ابزارها و وسایل نظامی و امثال‌ آن‌ و ودر موارد مختلفی با مسلمین همکاری می کردن. 

سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه که در جنگ قادسیه از مهار فیلهای سپاه ساسانی عاجز شده بود و این تیربارها صدمات زیادی به مسلمین وارد کرده بودند از ایرانیها کمک گرفت و سوارکاران ایرانی طناب کجاوه های فیلها را قطع می کردند و فیل بانها بعدا به راحتی کشته می شدند. در نبرد جسر، ابو صلوبا، نصرانی حیره‌، بروی‌ هر دو طرف رودخانه پل بست.  در نبرد بویب، جوانی‌ نصرانی‌ خودش را به مهران فرمانده ی مجوس رساند و  او را کشت . ایرانیان در ساختن ابزارهای جنگی هم مسلمین را یاری کردند. شیرزاد، دهقان‌ بهرسیر‌، برای مسلمانان منجنیق ساخت.

  • طلیحه همانی که قبلا ادعای پیامبری داشت و بعد توبه کرد، در جریان قادسیه، فردی را اسیر کرد‌ و از‌ او اطلاعاتی در مورد تعداد سپاهیان و خدمه و همراهان آنان به دست آورد.این شخصِ اسیر، مسلمان شد و اسمش را به مسلم تغییر داد و  به عنوان‌ والی‌ مسلمین بر موصل هم منصوب شد.
  • چهار هزار سرباز دیلمی لشکر رستم فرخزاد‌ هم‌ در قادسیه به سپاه اسلام پیوستند‌. اینان در فتح‌ مدائن‌ با سعد همراه بودند و در فتح جلولاء‌ هم با مسلمانان همکاری کردند. قباد خراسانی هم با لشکر خودش‌ به‌ مسلمین پیوست و مسلمان شد و والی آنها بر حلوان‌ شد.
  • سپاه سیاه اسواری فرمانده یزدگرد که تیراندازان ماهر و کارکشته ای بودند هم به مسلمین ملحق شدند و به همراه ابن عامر در فتح خراسان کمکهای شایانی کردند .
  • –          هرمزان سردار ایرانی هم با آنکه دو نفر از اصحاب را کشته بود اما خودش را تسلیم مسلمین کرد و در امور نظامی و نظایر آن به مسلمین مشاوره و یاری‌ می داد. پیشنهاد فتح اصفهان و تشکیل دیوان هم در زمان عمر بن خطاب را به هرمزان نسبت داده اند.
  • در سپاه 5000 نفری احنف بن قیس 1000 ایرانی نو مسلمان وجود داشتند.
  • تصور کنید که در نبرد با‌ غوزک‌، شهریار‌ سغد،غوزک به قتیبه می گوید، تو با برادران عجم من با من می‌جنگی. یعنی اکثریت سپاه را ایرانی ها تشکیل می دادند. واین ایرانی ها بودند که برعلیه غوزک شهریار سغد می جنگیدند که او هم ایرانی بود.
  • در زمان قتیبه لشکری از ایرانیان تشکیل شد که تعداد آن‌، هفت هزار‌ جنگجو بود و فرماندهی آنها را حیان نبطی برعهده داشت.

در سایر مناطق ایران، همچون همدان‌، دربند، و فارس و شاپور و جبال هم که امروزه به آن میگویند کوردستان، سرداران و نیروهای نظامی به مسلمین پیوستند و با آنان همکاری کردند. برای همین است که می بینیم که تعداد نیروهای مسلمین پس از نبرد قادسیه به صورت عجیبی چند برابر می شوند.  قبل از همه ی اینها جابان الکوردی رضی الله عنه  به همراه چند نفر دیگر از طرف ملت خودشان برای تحقیق در مورد دین اسلام و آنچه از عدالت آن شنیده بودند خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم رسیده بودند و مسلمان شده بودند .

بله، مسلمان اگر مسیر صحیح تأمین «أَطْعَمَهُمْ مِنْجُوعٍوَآَمَنَهُمْ مِنْخَوْفٍ» رابرای فراهم کردن زمینه های«فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » برود و بر اساس استراتژیها و دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان به پیش برود، و از خُطُوَاتِ الشَّیْطَان و توطئه و فریبکاریهای یهود و سکولاریستها و مرتدین محلی دوری کند، قطعا می تواند در مسیر خدمت به دین الله و بندگان الله به پیش برود و الله تعالی هم نصرت رابرایش می فرستد .

مسلمین در این مسیر رفتند و توانستند حتی یهود و بعضی از مشرکین و نصرانیها و مجوس و صابئین را با خودشان همراه کنند و به آن عزت و فتح و پیروزی و خلافت در زمینی دست پیدا کنند که الله وعده اش را به آنان داده بود، اما امروزه کار به جایی رسیده است که مسلمین نمی توانند خودشان را با هم متحد کنند و راهکاری برای اتحاد ندارند.

ما الان دهها گروه سلفی درباری و حکومتی و کتابخانه ای داریم، و در برابر، دهها گروه سلفی جهادی هم داریم که همه با هم درگیرند، حالا چه رسد به سایر گروهها و تفاسیر که هم خودشان با خودشان درگیرند و هم به درگیری با سایر گروهها و تفاسیر اسلامی مشغول هستند و دشمنان اصلی رارها کرده اند. بدون کوچترین شکی این نشانه ی بیماری و انحرافِ آشکارِ از منهجِ مبارزاتیِ قانونِ شریعت الله محسوب می شود و اینان شایستگی خلافت بر زمین را ندارند. انسانهای متفرق و ضعیف و بی ابهت و ذلیل شایستگی هر چیزی را دارند غیر از خلافت و در دست گرفتن قدرت اجرائی و حکومتی جامعه : وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ‏(نور/55)خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آنان را قطعاً[33] جایگزین در زمین خواهد کرد همان گونه که پیشینیان را جایگزین قبل از خود کرده است.

 مسلمین باید از خود بپرسند که چرا باید تا این اندازه با تنفرِغلط و جهالتشان، به دینشان و خودشان و آینده ی فرزنداشان ظلم کنند و با اعمال غیر صالح و غلطشان عمر طاغوتها و کفار حاکم بر مسلمین را طولانی تر کنند؟ بله، وعده ی خلافت مال کسانی است که در زمینه ی کسب قدرت حکومتی اعمال صالحی انجام دهند . از اعمال ناصالح دوری کنند، و ابتدائی ترین عمل صالح در این زمینه پرهیز از تفرق و حرکت در مسیر وحدت است و بدترین عمل ناصالح هم تفرق و بر هم زدن درجه بندی دشمنان و به کارگیری تنفر و دور انداختن عدالت است که باعث می شود تنفر حاکم بر اعمال مسلمین بشود و مسلمین دچار اعمالی شوند که نتیجه اش ضعف و سستی و بی ابهتی است .

الله تعالی وعده خلافت را به اینها نداده است، زمانی که مسلمین می خواهند از خودشان بپرسند چرا  چرا باید مرتدین متحد حزب کارگران اوجلان بر آنها پیروز شوند؟ چرا باید یهود بر آنها پیروز شود؟ چرا باید سکولاریستها بر آنها پیروز شوند؟ باید جوابش را اینجا پیدا کنیم. چرا آنها خلافت را به دست نمی آورند در حالی که الله  تعالی فرموده است که قطعا آنها را جایگزین در زمین می کنند«لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فی الارض»  باید بپرسند که چه عمل نا صالحی انجام داده اند؟ چون الله تعالی فرموده است : وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ . ببینند در زمینه کسب قدرت حکومتی، در زمینه خلافت در زمین اعمال ناصالح خود شان را نگاه  کنند، و از خودشان بپرسند چرا مانه؟ چرا مسلمین نه؟ چرا نصیب مسلمین ذلیلی می شود؟ ذلیلی عذاب است تفرق عذاب است و الله تعالی عذاب را برای بند گان صالحش نمی خواهد. خودتان هستید که بر خودتان این عذاب را  نازل می کنید، خودتان که عذاب را می خواهید تفرق مایه عذاب است، و وحدت مایه قدرت، ابهت و شکوه است ‏

یک نکته ی اساسی که در  بحث وحدت و به کارگیری بیشترین نیروهای ممکن مطرح می شود، مسأله ی به کارگیری توابین است که قبلا مرتد بودند. در این زمینه مسلمین علاوه بر نصرانیها و سایرین، می توانند با مرتدینی که توبه کرده اند هم متحد بشوند اما همچون منافقین و سکولارزده ها نباید به آنان رهبریت و مقام و مسئولیت بزرگ داده شود. ابوبکر صدیق رضی الله عنه  در جنگهای معروف به رده و همچنین در جریان فتوحات از مرتدین توبــه کار استفاده نکرد، اما عمر رضی الله عنه  از مرتدانی که توبه کردند و اصلاح شدند در جنگها استفاده کرد؛ ولی به آن‌ها مسئولیت واگذار نمی‌کرد.[34] و اجازه نمی داد بر گروه یک‌صد نفره امیرو فرمانده  شوند.

 اینهم به این دلیل است که مرتد قبل از ارتداد جزو دارودسته ی منافقین بوده است و در آن زمان قبل از ارتداد هم به اومسئولیت و مقام مهمی داده نمی شد،حالا که مرتد شده و دوباره به هر دلیلی از ارتدادش توبه کرده و دوباره به میان مسلمین بر گشته باز به دلیل حساسیت جایگاه امارت و فرماندهی و مسئولیتهای اجتماعی مسلمین، باز احتمال مفاسد رفتاری و عقیدتی آنها وجود دارد، و اینکه ممکن است برای کسب پست و مقام و رهبری توبه کرده باشد در این صورت باید مثل دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها با آنها معامله  شود و ازآنان دراین مقامها و مسئولیتهای حساس «حذر» بشود.

وجود یک سکولار زده در امارت و پست مدیریت و فرماندهی باعث نزدیک شدن منافقین به آنها و دور شدن مومنین واقعی می شود، و به تدریج هدایت و رهبریت آن مجموعه به دست منافقین می افتد، و جاهلیت بر آن بخش از جامعه ی مسلمین و مجموعه ی اسلامی حاکمیت پیدا می کند .

عدم به کارگیری اینان در مسئولیتهای حساس جامعه چه زمانی که در دارودسته ی منافقین بودند و چه زمانی که بعد از ارتداد دوباره توبه کرده اند برای محافظت از جامعه و مومنین واقعیاست. اجازه ی شرکت این توابین در جهاد فرصت طلائی و ارزشمندی برای آنها است که ایمان خودشان را تقویت کنند، و آلودگیهای نفاق و صفات پلید منافقین را از خودشان پاک کنند، چون جهاد یکی ازازمایشگاهها و جاهایی است که نا پاکی ها را خیلی راحت تر از جاهای دیگر می تواند پاک کند  و اینها می توانند باپاک کردن خودشان و با اثبات توبه و ایمان حقیقی خود جایگاه بهتری در میان مسلمین پیدا کنند و مثل مومنین واقعی بمیرند. 

قاعده ی اساسی این است که مسلمین باید هوشیار باشند و زيركانه از تضادهاي درون صفوف دشمن مهاجم مسلح برای تفرقه افكني بین آنها و تجزیه ی آنها استفاده كنند، باید آنان را دسته بندی کنند و با یک چشم به آنان نگاه نکنند و خطرناك ترين دشمنان را كاملا منفرد کنند، و با بهترینهای آنها بر نقاط مشترک و منافع مشترکی چون «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآَمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» متحد شوند و به کارشان گیرند؛ اما در برابرباید اسباب و شرايط را برای حفظ وحدت و استحكام نيرو‌هاي مجاهد و همدرد فراهم کنند.

ما در اين سطح از دانش انقلابي و جهاد اسلامی، خشم و نفرتمان راپرورده و حفظ مي‌كنيم تا زماني كه شمشير متکی به قدرت وحدتمان تيز و برنده تر بشود، تا آن زمان باصبری هدفمند در عين عمل، هر زهر كشنده‌اي را مي‌چشيم تا نتيجه آنی باشد كه ما را روسفید درگاه الله کند، و متناسب با زمان و مكان باعث پشیمانیمان نشود، و نفرت نسل‌هاي بعدي را برایمان به همراه نیاورد، و بالاتر از همه مطلوب الله جل جلاله و در خدمت قانون شریعت الله و بندگان الله باشد.

اهمیت پایبند بودن به اتحاد بر علیه دشمن شماره یک تمام شریعتهای آسمانی و تمام اهل قبله یعنی اتحاد و پیمان مبارزه و جهاد با دین سکولاریسم و سکولاریستهای جهانی و محلی

شکی نیست که هم اکنون نیاز روز ما و نیاز روز تمام فرق اسلامی و همه ی شریعتهای نسخ شده ی آسمانی این است که بر علیه دشمن مشترک و درجه یک همه ما با هم پیمانی ببندیم . در هنگام ضرورت و نبود زمینه های اتحاد فراگیر و منسجم حد اقلش این است که پیمانهای محلی ما به خصوص میان مسلمین بر علیه دین سکولاریسم و مذاهب مختلف آن در حد حلف الفضول قبل و بعد از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد :

می دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم در منزل عبدالله بن جدعان در پیمانی در دفاع از مظلومین شرکت کرد که به آن  می گفتند حلف الفضول، چیزی شبیه سندیکا و صنف امروزی اما با قدرت اجرائی. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود اگربه روزگار اسلامی مرا به چنین پیمانی دعوت می کردند چنین دعوتی رو قبول می کردم.

نوه ی ایشان حسین بن علی رضی الله عنهما هم ادامه دهنده ی همین منهج و مسیر بود. زمانی که  ولید بن عتبه بن ابی سفیان فرماندار معاویه در مدینه به دلیل قدرت فرمانروایش می خواست حقی از حسین را بخورد و زورگوئی می کرد،حسین به او گفت: سوگند به خدا  یا حقم را می دهی و دارائیم را به من برمی گردانی یا اینکه در مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم شمشیر می کشم و همه رابه «پیمان فاضلان» دعوت می کنم. عبدالله بن زبیررضی الله عنهما همانجا بود و گفت: اگر من رادعوت کند من دعوتش راقبول می کنم و در کنارش هستم تا به خواسته اش برسد یا در این راه بمیرم . چند صحابی دیگرهم همین را گفتند و ولید از ترس تسلیم شد و حق حسین را داد .

بله، زمانی که برای برداشتن  ظلمی که از لحاظ مادی و مالی بر انسانها می رود، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، بستن چنین پیمانهایی و مقاومت و مبارزه تا سر حد مرگ برایش جایز و روا شده است، برای حفاظت از قانون شریعت الله و اجرایی شدن احکام خداوند در زمین، نباید با همیاری برادران اهل قبله ی خود چنین پیمانهایی را با خون خودمان و مبارزه تا سرحد مرگ بر علیه سکولاریستهای کافر و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی ببندیم؟ پس شکی در بستن این پیمانها نیست.

عده ای از دوستان که تازه در جلسات ما آمده اند و در درسهای گذشته ما را همراهی نکرده اند ممکن است بپرسند: خوب چرا ابتدا علیه دین سکولاریسم؟ مگر مردم، دشمنان دیگری غیر از سکولاریستها ندارند؟ این همه کفاراهل کتاب و شبه اهل کتاب و دیگر گروههای اسلامی اهل بدعه چطور؟ !

به شهادت قرآن سکولاریستها به همراه یهود سرسختترین دشمنان اهل توحید و دشمن شماره یک آنها به شمار می روند.این دشمنان شماره یک، متأسفانه، الان به همراه مرتدین نزدیکترین دشمنان به ما هم محسوب می شوند که آمریکا رهبریت آنها را به عهده گرفته و هم اکنون بخشهای زیادی از سرزمینهای مسلمان نشین را هم به همراه سکولارهای محلی و دست نشاندگان بومی تحت اشغال خود در آورده و در بیخ گوش ما و رودرروی ما قرار گرفته اند. فشار و تهاجمات نظامی و فرهنگی شان در وسیعترین شیوه ممکن در طول تاریخ بشریت بر ملت بی دفاع و مظلوم ما باریده و جریان نا مبارک و خشن دیگری را باعث شده که در میان خانواده ها و طایفه های مسلمان عده ای را علیه عده دیگری به دشمنی کشانده است و حتی باعث تفرقه میان خواهر، برادر، پدر و فرزند شده است. و آنهم جریان نا مبارک ارتداد و مرتد شدن است  که همین سکولارهای جهانی و سکولارهای مرتد و خائن محلی باعث و بانی آن شده اند.

الله تعالی می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (توبه/123)‏ ای مؤمنان ! با کافرانی بجنگید که به شما نزدیکترند، و باید که ( در جنگ ) از شما شدّت وحدّت (و جرأت و شهامت) ببینند . و بدانید که خداوند (یاری و لطفش) با پرهیزگاران است .‏

بله، سکولاریستهای اشغالگر خارجی و جریان نا مبارک ارتداد و مرتد شدن به دین سکولاریسم، به عنوان دشمن صائل، و نزدیکترین کفار به ما دین سکولاریسم ومرتدین و مریدان دین سکولاریزم هستند که رودرروی ما قرار گرفته اند که علاوه بر تخریب و نابودی سرزمینهای مسلمین و حاکم گرداندن طاغوتهای جنایتکار باعث شد اند که عده کثیری از بچه مسلمانان همزبان و هم محله و شاید هم از اعضای خانواده خود ما را به کام ارتداد کشانده اند، که هر کدام خود را تابع یکی از مذاهب، برنامه ها و ایسمهای جریان نامبارک دیکتاتوری دین سکولاریسم علیه احکام شریعت الله می دانند.

دین سکولاریسم که مشخص شد دارای چه جایگاهی در دشمنی با دین اسلام است ، حالا مرتدین هم به آن اضافه شده اند و قدرت بی سابقه ای را به وجود آورده اند که تنها با قدرت وحدت می شود با آن  روبرو شد. اگر دین سکولاریسم و مرتدین معاصر «دشمنان مشترک و صائل» تمامی شریعتهای آسمانی  و مذاهب اهل قبله هستند، و ممکن است ما با سایر مذاهب و فرق شرک آلود و شریعتهای نسخ شده  دشمنانی مشترک و منافع مشترکی داشته باشیم، هرگز به معنی انحراف از مسیر مبارزه نبوده و نخواهد بود، بلکه به معنی تجزیه دشمنان، و پیدا کردن حد اکثر قدرت، و هموار کردن مسیر به سوی پیروزی، و گذر از این مرحله کاملا حساس و خطرناک، وبالاتر از همه، پیروی از قانون شریعت الله و دستور شریعت الله در درجه بندی دشمنان است.

همین الان اگرسرتانرا بلند کنید و به دور از نفرت وعصبیت جاهلی روبرو واطرافتان را نگاه کنید خواهید دید که تمامی ذلیلی اهل توحید و دیگر بلاهای کوچک و بزرگی که بر سر مسلمین می آید،  ناشی از همین بلا ومصیبت بزرگی است که دین سکولاریسم و مذاهب مختلف آن بر سر مسلمین آورده اند، که یکی از اینها تشکیل احزاب و حکومتهای طاغوتی و سکولار درمیان مسلیمن است که همچون یک ام الفساد عمل می کنند. وقتی که حکومت فاسد وظالم بر مسلمین حاکم شد تمام نهادهای تحت حاکمیت آن هم در اختیار این جاهلیت قرار می گیرد. اینها ام الفسادی هستند که به جان مسلمین و عقیده مسلمین افتاده اند.

تمام دشمنانی که معرفی کردیم به صورت مستقیم دشمنی آنها با اهل توحید به دلیل پیروی از شیطان است، چون بنیانگذار دین مشرکین یا همینی که امروزه به سکولاریسم مشهور شده است شیطان است، شیطان بود که به دلیل تکبر و برتری نژادی در برابر حکم و قانون الله ایستاد و قانون دیگری را جایگزینش کرد و بنیانگذار دین  مشرکین یا همین سکولاریسم شد و تمام انسانها به هر اندازه که قوانین شریعت الله را کنار زدند و قوانین دیگری رابه جایش گذاشتند به همان اندازه آلوده شدند و به دین سکولاریسم نزدیک شدند.[35] برای همین است  که الله تعالی به صراحت هشدار می دهد که : إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ‏(فاطر/6) بی‌گمان شیطان دشمن شما است، پس شما هم او را دشمن بدانید. او پیروان خود را فرا می‌خواند تا از ساکنان آتش سوزان جهنّم شوند .‏

در این صورت مخالفت با دین سکولاریسم یعنی مخالفت با شیطان و مبارزه با دین سکولاریسم و هر کسی که به هر نسبتی به سکولاریسم آلوده شده باشد یعنی مبارزه با شیطان. و این نیاز به اِعداد و زمینه سازی هائی دارد که الله تعالی می فرماید: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ (انفال/60) برای(مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیرو و اسبهای ورزیده آماده سازید ، تا با آن دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد. و رسول الله صلی الله علیه وسلم قوه و نیرو را به اسلحه تفسیر کرده« أَلا إِنَّالْقُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلاإِنَّالْقُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلا إِنَّالْقُوَّةَ الرَّمْيُ”  تا جای هیچ شکی باقی نماند که دشمنان آشکار الله و مسلمین و دشمنان پنهان که منافقین هستند تنها از قدرت اسلحه ی ما می ترسند نه قدرت علمی و مالی و فرهنگی ما. فریب هیچ کسی را نخورید فریب اخوان الشیاطین وعاظ السلاطین در اختیار دین سکولاریزم را نخورید، آنها از قدرت علمی ما نمی ترسند، آنها از قدرت مالی ما نمی ترسند، دشمنان ما از قدرت فرهنگی ما نمی ترسند چیزی که دشمنان ما را می ترساند تنها و تنها قدرت اسلحه است، و قدرت علمی و مادی و فرهنگی هم تنها با پشتوانه ی اسلحه معنی پیدا می کند، و این مهم به صورت فردی به نتیجه نمی رسد و مقدمه ی آن اتحادی حول حلف و جماعت و شورای مجاهدین و حکومت اسلامی انجام می گیرد .ما در برابر فرد نیستیم تا فردی مسلح شویم، ما در برابر جماعت نیستیم تا جماعتی مسلح شود، ما در برابر حکومتهای متحدی هستیم که تنها با قدرت حکومتی می شود با آن جنگید، واین اسلحه تنها باید دراختیار چنین حکومتی قرار گیرد؛ تنها حکومت اسلامی یا بدیل اضطراری آن است که می تواند این حکم را به مرحله ی اجراء در بیاورد.[36]

پس اتحاد و پیمانی که باید توسط مسلمین بسته بشود باید در راستای وحدت با تمام مخالفین دین سکولاریسم، و محافظت از وحدت عمل و حرکت به سمت سوی وحدت فرماندهی و تشکیل یا تقویت حکومت اسلامی و در نهایت تشکیل شورای اولی الامر و امت واحد و اجماع واحد باشد.

با اراده‌اي پولادين، و مبارزه تا سر حد جان، و با دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و با برنامه‌اي روشن و هدفمند، پيش به سوي دور ریختن تفرق و اسباب تفرق و ذلیلی و حرکت به سمت وحدت، قدرت، عزت و كسب يكي از دو خوبي‌ها، يا پيروزي و حکومت یکپارچه ی اسلامی در اين دنيا، يا كسب شهادت در راه الله. [37]

پاسخ به بخشی از سوالات این درس:

  1. السلام علیکم . چرا بعضی از برادران می گویند: فلان گروه اهل بدعت اهل قبله از یهود و نصارا بدتر هستند؟ آیا درجه بندی دشمنان جزو مسائل اجتهادی است و انسانها می توانند در آن اجتهاد کنند؟ جزاک الله خیرا.

این برادرمان اشتباه می کنند. اگر برادرای ما باشند نه دشمنای ما به نظرم تنها علتش تنفر و جهل به دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنانمان است.  در جه بندی کلی دشمنانمان اجتهادی نیست و شما نمی توانید درجه ی یک دشمن را که الله تعیین کرده است عوض کنید . تنها می توانید بر اساس ظواهر دشمنان را در همان درجه ای که الله تعیین کرده درجه بندی کنید. مثلا ما می گوییم نصرانیها دشمنان درجه 3 ما هستند اما خود نصرانیها به دهها فرقه تقسیم می شوند حالا ما می توانیم اینها را بر اساس آنچه می بینیم درجه بندی کنیم.  در هر صورت نمی تونیم نصارا را از درجه 3 بودن ببریم به درجه 2 یا درجه 1 یا درجه 4 . درجه اینها ثابت است و تغییر درجه اینها کار بشر نیست . بلکه کار خالق بشراست و اجتهاد پذیر نیست. مگر اینکه خودش بلاجبار و در حالت ضرورت مثل تمام مذاهب و فرق اسلامی خودش را دشمن صائل ما قرار دهد؛ این هم دو باره باعث نمی شود که ما درجه آن را عوض کنیم یک حالت اضطراری است، حالت اضطرار تمام شد دیگر آنها در همان درجه خودشان می مانند

  • سلام . شما که خودتان را پیرو اسامه بن لادن می دانید اولا بن لادن مربوط به زمان خودش بود و الان وضع عوض شده است. دوما، بن لادن از کشتار شیعه های عراق در اماکن عمومی و مساجد و حسینیه ها توسط زرقاوی ایراد می گرفت و چندین بار به او تذکر داد اما جالب اینجاست وقتی که ابومصعب زرقاوی کشته شد برای او رثاء سرود و برایش عزاداری کرد.

دوست گرامی استاد سید قطب چندین دهه قبل از شیخ اسامه بن لادن آمریکا را شیطان بزرگ و دشمن شماره یک مسلمین معرفی کرده بود، با مرگ سید قطب باز می بینیم که آمریکا همچنان پرچمدار و رهبریت جنگ بر علیه قانون شریعت الله رابر عهده داشت تا زمان اسامه بن لادن، بعد از مرگ اسامه هم تا کنون باز پرچمدار و رهبر تمام احزاب و گروههای را در جنگ با قانون شریعت الله بر عهده دارد. همین الان هم در تمام سرزمینهای مسلمان نشینی که بر علیه مسلمین جنگ می شود هم پایگاه نظامی دارد، هم رهبریت تمام کشورهای سکولار خارجی و مرتدین محلی را بر عهده دارد.  پس دشمن سید قطب و اسامه بن لادن و ما  با مرگ این عزیزان و با تغییر اوضاع جهانی تغییر نکرده است بلکه دشمن شماره یک همچنان ثابت است و دشمنان بیشتری را با خودش متحد کرده است و خشن تر شده است .

اما در مورد اقدامات اشتباه زرقاوی در مورد شیعیان و برائت اسامه بن لادن در مورد چنین اقداماتی و تذکرات او باید به نکته ی اساسی توجه کنید که ما در مورد مسلمین، حالا فرق نمی کند این مسلمان از چه فرقه و مذهبی باشد، ما از اعمال غلط آنها برائت می کنیم نه از خود آنها و مذهبشان و غیره . ما از اعمال غلط شیعیان اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها، ما از اعمال غلط شافعی ها و حنفی ها و سلفی ها و غیره اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها . این نکته ایی است که خیلی از برادران ما در آن  اشتباه می کنند . زمانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم به اسامه بن زید در مورد اشتباه او گفت: أَقَتَلْتَهُ بَعْدَمَا قَالَ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ؟ و از این کار و از این فعل اسامه رضی الله عنه اعلام برائت کرد از خودش اعلام برائت نکرد بلکه در اواخر عمرش همین اسامه را رهبر ارتشی کرد که زیر دستای اسامه کسانی چون ابوبکر و عمر و عثمان و علی و وسعْد بن أبي وقاصٍّ، وأبا عُبَيْدة بن الجراح و سایر اصحاب بزرگوار بودند در حالی که سن اسامه از 20 هم تجاوز نمی کرد .

یا زمانی که خالد بن ولید در مورد قبیله ی بَنِي جَذِيمَةَ دچار اشتباه شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم دستهایش را بلند کرد و دوبار گفت: اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ . در اینجا رسول الله صلی الله علیه وسلم ازآن کار خالد اعلام برائت کرد نه از خود خالد .

این باید برای دوستان درسی باشد که اگر یک شیعه در عراق دچار اشتباه و جنایتی می شود از کار همان شیعه اعلام برائت بشود نه از تمام شیعیان جهان . و همان شیعه مجازات بشود نه شیعیان جهان. ما دوستانی از سلفیون و احناف را دیدیم که به جرم یک شیعه ی عراقی آمدند یک شیعه ی افغانی را کشتند، یا یک شیعه ی کشمیری یا پاکستانی و غیره را کشتند. خوب حالا تصور کنید که همین الان یک شیعه بیاید و شما را به جرم فلان سنی عراقی یا افغانی و نیجریایی و یمنی و غیره جریمه کند . چه حسی پیدا می کنید؟ دق می کنید. معقول نیست چه رسد که شما را هم جریمه بکند به جرمی که آن بنده خدا توی یک کشور دیگر یا حتی یک محله دیگری انجام داده است .اصلا اگر به خاطر یک قوم ویا خویش دیگری مثلا بیایند تو را به جرم پسر عمویت بگیرند برایت معقول نیست . چه حسی پیدا می کنید؟ البته کسانی از شیعیان عراق را دیدیم که به جرم یزید در 14 قرن گذشته آمدند سنی های الان عراق را به انتقام حسین کشتند. یا به جرم معاویه سنی ها را کشتند.

این کار دوری از روش رسول الله صلی الله علیه وسلم و آموزه های قرآن و جنایت محض است، حالا چه توسط یک فرقه ی معروف به اهل سنت باشد و چه توسط یک فرقه ی مربوط به شیعه انجام بشود. ما از فلان کار ابومصعب زرقاوی و از فلان کار شیعیان یا از فلان کار سلفی ها و احناف و شافعی ها و غیره اعلام برائت می کنیم نه از خود آنها و اگر یکی از آنها دچار جرمی شد همان شخص را مجرم می دانیم و از همان شخص اعلام برائت می کنیم و همان شخص را در صورت دست یافتند به او جریمه می کنیم نه کل اقوام و هم وطنها و هم مذهبهایش را . 

  • سلام برادر، عده ای از علمای ما از طالبانی مرتد ایراد می گیرند که شیعیان ایران را بر علیه مرتدین دموکرات حمایت کرده است تا چه حد این ایراد می تواند صحیح باشد؟ اگربین شیعه ها و یا خوارج داعش با سکولاریستهای مرتد کوردستان و محله ی شما جنگ بشود شما از کدام جبهه حمایت می کنید؟

اولا دوله خوارج نیستند و من این را چند بار و در مناسبتهای مختلفی عرض کرده ام . این کلمه داعش هم مناسب نیست دوستان گرامی هر گروه وحزب مسلمانی خودشان را چطور معرفی کردند شما هم همان گونه نام ببرید، همان طور که خودشان را معرفی کردند همان طور نام ببرید، تهمت و برچسب خوارج بر دوله برچسب دروغینی است که از طرف مجریان جنگ روانی و فقهای مارینز بر علیه آنها تولید شده و هیچ اساس شرعی ندارد. هر چند که ممکن است افرادی در میان آنها وجود داشته باشند که باورهای غلات را داشته باشند و این هم مختص به آنها یا حتی عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم نیست. آنها ممکن است اشتباهاتی داشته با شند همه ما اشتباه داریم ممکن است صفاتی از خوارج در داخل آنها باشد، کسی خوارج است که مجموعه آن صفات را داشته باشد نه اینکه یک صفت را داشته باشد، کسی جزء دارو دسته منافقین است که مجموعه آن صفات منافقین را داشته باشد نه یکی از آنها را .

در مورد سکولاریستهای اتحایه ی میهنی طالبانی و دموکرات بارزانی اینها مزدوراند و کاری را که ایران بهآنها سپرده انجام دادند .

 ما طبق دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان که ارائه دادیم واضح است که از پیروزی یک نصرانی و مجوس و صابئی بر سکولاریستهای مرتد خوشحال می شویم و بدون کوچکترین شکی از شیعیان بر علیه مرتدین حمایت می کنیم و این را دستور دین و عقیده می دانیم و بدون کوچکترین شکی از خوارج هم بر علیه مرتدین و سایر کفار اصلی حمایت می کنیم و این هم وظیفه ی شرعی می دانیم، چون از یک مسلمان مجرم و نامیزانی چون خوارج در برابر یک کافر اصلی و مرتد حمایت می کنیم و این عمل به شریعت است که شکی در آن نیست.

 در جنگ دوله با کفار سکولار اشغالگر خارجی و مرتدینی که در اختیار این کفار اشغالگر خارجی هستند، بدون کوچکترین شک و شبهه ای از دوله حمایت می کنیم . ما از دوله در برابر تمام کفار اشغالگر و مرتدین محلی و فرق منحرفی چون یزیدهای و غیره حمایت می کنیم و از اینکه از دوله یا هر فرقه ی اسلامی در جنگ انحرافی با مسلمین حمایت کنیم به الله پناه می بریم و ما هرگز از دوله یا هر فرقه ی دیگری در جنگ با سایر فرق حمایت نکرده ایم و نخواهیم کرد، بلکه به صورت واضح و روشن آنها را هم نقد کرده ایم و از این اعمالشون اعلام برائت و بیزاری کرده ایم .[38]

 بله ما هم از دوله و هم از شیعه به صراحت و آشکارا در برابر کفار اشغالگر خارجی و مرتدین محلی حمایت می کنیم و این را وظیفه ی خودمان می دانیم  همچنانکه قبلا از طالبان حنفی ماتریدی در برابر سوسیالیستهای شوروی و درجنگش بر علیه آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و غیره  حمایت کرده ایم. این یک وظیفه ست و ما از انجام هیچ وظیفه ی شرعی و دینی شرم نداریم بلکه با افتخار بیانش می کنیم و انجامش می دهیم : وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ،  وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ و ولو كره المجرمون ، ولو كره الجاهلين.  و در برابر، پشتیبانی از هر کافر اصلی و مرتدی بر علیه هر یک از فرق اهل قبله را خروج از اسلام و ارتداد می دانیم. پس موضوع شوخی بردار نیست و مستقیما به عقیده مرتبط می شود برای همین است  قبل از نزول هر حکم فقهی اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم این را یاد گرفته بودند و به راحتی می توانستند موضع خودشان را در برابر جنگ ایران و روم نشان بدهند .

ما بر همین مبنای دشمن شناسی شرعی و پایبندی به اصول ولاء و براء و کفر به طاغوت است که سالهاست از شیعیان ایران در برابر سکولاریستهای مرتد محلی چون کومله ها و دموکراتها و حزب مزدوران اوجالان مسیلمه ی کذاب فعلی کوردها حمایت کرده و می کنیم و در این راه هم چندین نفر از برارانمان که تنها تبلیغ می کردند توسط این مرتدین سکولار شهید شده اند . نحسبهم شهیدا ولا نزکی علی الله احدا .

  • علماء در مورد فرقه های اهل بدعتی صحبت کرده اند که کفر آنها از کفر نصرانی ها بدتر بوده پس چرا نباید آنها را دشمن تر از نصارا بدانیم .

ما شک نداریم که یهودی ها از نظر عقیدتی به ما نزدیکترند تا مشرکین، ودر بسیاری از احکام الله تعالی امتیازات زیادی رابرای یهود قرار داده است که برای مشرکین قرار نداده،[39] اما می بینیم که در همان دشمنان شماره یک هم اسم یهود را زودتر از مشرکین می آورد . یعنی میزان درجه بندی به اندازه ی کفر بر نمی گردد بلکه اندازه ی موده و تکبر بر می گردد که تشخیص این اندازه هم کار خالق است  نه مخلوقات .  

  • سلام. حکومت یهودی اسرائیل دشمن شماره یک مسلمین است چرا عربستان و ترکیه و مصر با آن ارتباط دارند، چرا عربستان به آن کمک مادی می کند و چرا حکومت ترکیه با آن پیمان نظامی و امنیتی دارد و مسلمین مهاجر را به آن تحویل می دهد؟

اولا حکومت اسرائیل حکومتی یهودی نیست بلکه حکومتی سکولار است و بر اساس قوانین سکولاریستی اداره می شود . چند بار مقامات صهیونیست خواستند  آن را حکومتی یهودی اعلام کنند اما سازمان ملل و سایر سازمانها مخالفت کردند. این چیزی است که خیلی از برادران ما نمی خواهند به آن توجه کنند. سکولاریستهای صهیونیست با محوریت نژاد گرائی و سکولاریسم بر یهودیان حکومت می کنند، و در این حکومت سکولار، هم از یهودیها استفاده می شود هم از نصرانی ها و هم از مسلمین و از هر سه گروه به نسبت جمعیتشان در ارتش اسرائیل استفاده می شود . 

خوب ترکیه هم از همین عقیده پیروی می کند هرچند از کانال اخوان الشیاطین آنرا اجرا می کنند، مصر هم سکولار است و همینطوری است .اینان همه یک دین دارند (سکولاریسم) و برادران همدیگر هستند و هر گونه همکاری بین اینها طبیعی است. مهم این است که آنها را خوب بشناسیم، واقعیتها را ببینیم و طبق واقعیتها پیش برویم وحکم دهیم.

حکومت فاسد آل سعود هم باز حکومت سکولاری است نه سلفی، اما سکولاریسم به اندازه ی سرزمین ترکیه و مصر در حرمین پیش رفته و ممکن است به تدریج بیشتر پیش برود. چون می دانیم که سکولاریسم متناسب با وضع مردم پیش می رود، اختلاف سکولاریسم دانمارک و سوئد و غیره با سکولاریسم انگلیس و آمریکا و غیره واضح است.[40] هر چه مردم مذهبی تر بودند و مقاومت بیشتری نشان دادند سکولاریسم با احتیاط پیش رفته و کوتاه آمده است و طی پروسه ی سکولاریزاسیون به تدریج پیش رفته است . حالا در رژیم فاسد آل سعود هم سالهاست که آل شیخ به مسائل فقه شخصی مشغول هستند و شاه آنهم به مسائل اداری و حکومتی مشغول است، و به صورت واضح دستگاه دین از دستگاه حاکمیت و حکمرانی جداست، و دستگاه حاکمیت تنها زمانی بخواهد دستوری که از آمریکا و انگلیس به او رسیده است  را به مردم بگوید از زبان آنها می گوید یا از آنها برای بسیج عمومی و استحمار مردم استفاده می کند و از آنها برای جنگ روانی برعلیه مجاهدین و مخالفینشان استفاده ی ابزاری می کنند .این دستگاه روانی و این عامل دین فروش اصلا در چیزی مربوط به امور اجرائی اموزش ندیده اند درامور حکومت داری و قدرت حکومتی و  نهادهای حکومتی اموزش ندیده اند، چیزی هم بلد نیستند ،برای همین می بینیم شبکه های فارسی زبان یا عرب زبان که از کانال آنها برای مردم ما راه اندازی می شوند زمانی که در این زمینه ها بخواهند صحبت کنند همان حرفهای سکولاریستها را می زنند با ادبیات دیگر می خواهند آن را طوری دیگر بیان کنند همان برنامه سکولاریستها برای ما اجرا می کنند این را ما واضح در شبکه های کلمه و نور و امثالهم می بینیم که به صراحت به سمت و سوی سکولاریسم و دموکراسی و آزادیهای دموکراتیک دعوت می کنند .در هر صورت همه با هم برادراند و همکاری نظامی و مادی و امنیتی و غیره بین اینها امری طبیعی است .

  • السلام علیکم . سازمان جاسوسی آمریکا  ۴۷۰ هزار سند را در خصوص اسامه بن لادن منتشر کرده است و روزنامه ی گاردین انگیس یک سند ۱۹ صفحه ای را منتشر کرده است و از دست نشانده بودن اسامه بن لادن برای شیعه های ایران حکایت دارد. مگر می شود اینهمه مدارک را انکار کرد؟

دوست گرامی، اینها را انگلیس و آمریکای سکولار و کافر منتشر کردند.اصل آن هم که بر می گردد به امریکا منتشر کرده است و انگلیس دوباره باز پخش کرده است .الله تعالی درمورد مسلمانی که راستگوئی و صداقتش جای شک و شبه باشد و به اصطلاح فاسق باشد می فرماید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (حجرات/6) ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی – بدون آگاهی ( از حال و احوالشان و شناخت راستین ایشان‌ – ) آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید.‏

خوب، حالا این خبر را کفار سکولاری آورده اند که هیچ شکی در دروغگو بودن آنها وجود ندارد . وجود دارد؟ شما نه به سلامت خبر اطمینان دارید و و سلامت خبربرایتان روشن نیست، هم به عدم صداقت و اهداف فاسد خبر دهنده علم و بصیرت ندارید. پس بدون تحقیق و تبین چرا به اخبار این ها اعتماد دارید؟ هدف این کفار بر هم زدن همان سیستم درجه بندی مسلمین است. اینها با این برچسبها و انگ زنی ها فقط قصد ترور شخصیت و فراهم کردن زمینه های سرکوب را دارند . حالا چه سرکوب القاعده باشد چه شیعیان ایران باشد. مگر واکنشهای ابوبصیر طرطوسی نسبت به القاعده را درهمین یکی دو سال گذشته نمی بینید؟  لطفا فریب نخورید. اینها دشمن اند پس به عنوان دشمن به آنها  نگاه کنید. إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ (فاطر/6) بی‌گمان شیطان دشمن شما است ، پس شما هم او را دشمن بدانید. او پیروان خود را فرا می‌خواند تا از ساکنان آتش سوزان جهنّم شوند .‏

نه اسامه بن لادن و القاعده ی اسامه بن لادن نوکر شیعیان ایران بود نه ما هستیم . ما تنها به درجه بندی دشمنان توسط الله اعتماد و یقین داریم . و طبق همین یقینی که داریم عمل می کنیم . مسلمان را مسلمان می دانیم و کافر را کافر و تو کفار هم  جایگاه دشمنان درجه یک و دو و سه را با هم قاطی نمی کنیم و هر مسلمانی را بر علیه هر کافری حمایت می کنیم و به پیروزی هر مسلمانی از هر فرقه ای بر کفار خوشحالیم . و از دستمان ساخته باشد کمکشان می کنیم همچنان که مسلمین مهاجر حبشه همین واکنش را نسبت به ارتش کافرنجاشی در برابر ارتش مخالف انجام دادند ما در برابرمسلمان باید چه گونه باشیم وقتی این ها این طوری هستند، با دعا یا با دست یابا زبان هر کاری از دستمان ساخته باشد انجام می دهیم. ان شا الله

 اسامه بن لادن رحمه الله دشمن شماره یک شریعتهای آسمانی و مسلمین یعنی آمریکا و صهیونیستها و مرتدین را نشانه رفته بود همین باعث خشم آنها از اسامه و ادامه دهندگان راه اسامه شده، برای همین هم اسامه را مزدور حکومت شیعه ایران می دانند.و حتی ساخته وپرداخته دولت ایران بدانند القاعده را ساخته ایران بدانند و اسامه را مزدور ایران می دانند این را دیگر ما به کرات رسانه های مختلف حکومتهای طاغوتها و مزدوران می شنویم و هنوز هم در آثارشان است مفتی ها یشان هم همین را گفتند . بروید نگاه کنید هیئت کبار علماء ال سعود در باره اسامه چه می گویند

  • آیا حمایت شما از شیعه ها بر علیه کومله ها و دموکراتها و پ.ک.ک ها باعث نمی شود به شما تهمت شیعه بودند بزنند ؟ یا بگویند این نوکر ایران است؟

بله ممکن است ، این تهمتها و برچسبها طبیعی است. مگر به اسامه بن لادن نزدند؟ مگر قبلا به شافعی نگفتند این رافضی است؟ مگر سکولاریستها و یهود به رسول الله نگفتند که نوکر نصرانی ها ست و نصرانی ها به او آموزش می دهند؟ مگر بعد از آن سکولاریستها نگفتند این از یهود دینشان را گرفته و ساخته و پرداخته یهود است؟ مگر بعد از آن این سکولاریستها نگفتند که آن ساخته مجوس است؟ چرا؟ چون رعایت مجوس را کرده است و سلمان فارسی همان شعرهای گاتاها را آورده است و به همان شیوه اینها را به رسول الله یاد داده است و… ما طبق قانون شریعت الله و بر اساس دشمن شناسی شرعی و بر اساس درجه بندی که الله کرده عمل می کنیم . حالا ما عزیزتر از رسول الله صلی الله علیه وسلم نیستیم . هر انسان صالحی ممکن است اگر وارد اصلاحگری نشود بتواند از بعضی از اتهامات دور بماند اما اگر تبدیل به مصلح شد دیگر وجود این اتهامات چیز طبیعی است. ما بر اساس قانون شریعت الله عمل می کنیم، افراد تنها می توانند بر اساس قانون شریعت الله به ما ایراد بگیرند نه بر اساس قوانین دین سکولاریسم.  یعنی افراد زمانی می توانند به ما ایراد بگیرند که بر اساس شریعت الله باشد نه قانون سکولاریسم  یا سایر هواهای نفسانی که هیچ مبنای شرعی ندارد.

اما در خصوص برچسب زنی های سکولاریستهای مرتد کوردستان چون کومله ها و دموکراتها و طالبانی ها و مزدوران اوجالان مسیلمه ی کذاب فعلی کوردها باید عرض کنم که اینها:

  • اولا سکولاریست و مرتد هستند و هیچ کافر مرتدی نمی تواند بر اساس عقاید خودش به یک مسلمان و عقاید اسلامی ایراد بگیرد بلکه تنها می تواند جنگ روانی راه بیندازد و دروغسرائی کندو برچسب و انگ بزند. 
  • ثانیا : اینها خودشان هر یک به نوبت نوکری و مزدوری تمام دنیا را کردند از صدام حسین ناسیونال سوسیالیست بگیرید تا ترکیه و بعث سوریه و حتی نوکری آنها برای اسرائیل هم واضح و روشن است و همه ی مدارک مبین این نوکری از زمان مصطفی بارزانی تا کنون است . هم اکنون هم در حال نوکری و مزدوری برای آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس و غیره هستند . کافر نمانده است  که برایش نوکری نکرده باشند و کافر نمانده است که ملت خودشان رابرایش قربانی نکرده باشند و دین و ناموس و ثروتهای ملت رابرایشان زیر پایش نریخته باشند . این برای همه روشن است. پس اینها باید دهانشان را ببندند و نمی توانند در این زمینه چیزی به ما بگویند

اما به نسبت حکومت شیعه مذهب ایران ،این که آنها ما را متهم کنندکه ما مثل اسامه بن لادن ساخته و پرداخته دولت ایران هستیم  اینها باید شرم کنند البته اینها حیا ندارند و پیامبر فرموده کسی که حیا ندارد هر غلطی می خواهد بکند، اینها حیا و شرم ندارند از دروغگویی و اتهام زنی . در مورد حکومت ایران هم باید گفته  شود ایران هم همچون یک مزدور و کارگر به آنها نگاه می کند وهم از آنها سواری گرفته اند و همه به نحوی در مسیر اهداف حکومت شیعه مذهب ایران به کار گرفته شده اند . نوکری و مزدوری اوجالان و دارودسته ی مافیائی اش بر کسی پوشیده نیست و نیاز به توضیح بیشتر ندارد هر چند که در رسانه هایشان هارت و پورت می کنند و بر علیه ایران از دور پارس می کنند. اما به نسبت کومله ها و دموکراتها باید گفته  شود: مگر این کومله ها و دموکراتها هر کدام از کانال یکیتی حقوق خودشان را دریافت نمی کنند؟ مگه نمی دانیم که یکیتی نوکر و مزدور ایران است و از ایران دستور می گیرند؟ چه کسی هست که این را نداند؟ پس کومله ها و دموکراتها ی اردوگاه نشین در واقع حقوق بگیران ایران هستند و نوکر نوکران ایران هستند . پس این نوکرهاهم حق ندارند چیزی بگویند و باید دهانشان را در مورد ایران ببندند . الان هم دسته ای از این سکولاریستهای کومله ها و دموکراتها خودشان را نو کر بارزانی کردند،  بارزانی هم نوکر نوکران ترکیه و حتی نوکران ایران است، این هم یک کارگری است مزدور، اینها این هستند، پس باید دهانشان را ببندند و درجایگاهی نیستند که در این زمینه حرف بزنند.

این قرآن، این سنت و این هم امامان اهل سنت، هر کسی دوست دارد در این زمینه به ما ایراد بگیرد بفرماید ما خیلی خوشحال می شویم کسی بیاید ما را بر اساس منابع شرعیمان نقد کند. نقد برای ما یکی از ابزارهای بزرگ رفع عیبهایمان و یکی از ابزارهای پیشترفت ما محسوب می شود. اما اگرمی بینند مسیر ما طبق قانون شریعت الله و عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم و ائمه ی اهل سنت است  پس لازم است با ما هم مسیر شوند و ما را در جنگ با دشمنان مشترکمان کمک کنند و لو با یک کلمه هم باشد.

  • سلام . اما در آفریقای مرکزی نصرانیها دارند با مسلمین می جنگند . چه طوری شما می گویید نصرانیها با مسلمین در حال جنگ نیستند؟

بله در آفریقای مرکزی نصرانیها با مسلمین در حال جنگند . اما نه همه ی نصرانیها . نصرانیها خودشان به صدها مذهب کوچک و چند بزرگ مثل پروتسان و کاتولیک و ارتدوکس تقسیم میشوند . اینها بزرگترین فرقهای آنها هستند که قبلاهم بودند وبه برکت دین سکولاریسم و آزادی هایی که مطرح کرده صدها فرقه دیگر به وجود آمده اند  .

تو باید بدانی با کدام فرقه می جنگی؟ اگر یکی باتو جنگنیده تو هم با یکی بجنگ نه با همه . پیامبر وقتی یک قبیله ی یهودیها با او می جنگید او تنها بر علیه همان قبیله می جنگید نه تمام قبایل مدینه . دقت کنید . اگر آداب طهارت و غیره سنت رسول الله هستند این هم سنت است، اولویت بندی وقتی که می کنی اولویت این بالاتر است .

وقتی به دلیل خیانت یکی با همه اعلام جنگ کردید یعنی در واقع قصد دارید اینها را با هم متحد کنید . ابومصعب با این کار تمام شیعه ها را متحد کرد حالا تو برای چه می خواهی چنین خدمتی را به نصرانیها بکنید ؟ برای چه به نصرانیها خدمت می کنید ؟ برو همین خدمت را به حنفی ها و  شافعی ها و یکی از فرق اهل قبله بکن همچنان که ابو مصعب کرد، برای چه به نصرانیها خدمت می کنی؟ چرا به کفار چنین خدمتی را می کنی

این یک نکته . نکته ی دیگر اینکه در همان آفریقای مرکزی گروه آنتی بالاکا راسکولاریستها در راه اهدافشان کنترل و هدایت می کنند. اینها بعد از روی کار آمدن میشیل جوتودیا سازماندهی شدند و جنگ زمانی شروع شد که سکولاریستهای وابسته به نصرانیها و سکولاریستهای وابسته به مسلمین در انتخابات سکولاریستی با هم دچار اختلاف شدند و الان دارند با هم تسویه حساب می کنند.  بله این جنگ بین گروه هایی مثل اخوان الشیاطین است که وارد انتخابات سکولاریستی شدند باسکولاریستهایی از نصرانی ها و الان تسویه حساب نصرانی ها با همین بیچاره ها که فریب اخوان الشیاطین را خوردند که حتی توان مقابله با خودشان را هم ندارندشروع شده . چون اخوان الشیاطین اینها را این طوری تربیت کرده است اینها به قول دکتر عبدالله عزام می خواهند با پر کاه دشمنانشان را سر ببرند گردنشان را ببرند در توهم هستند .در آنجا  قربانی مهم نیست از کدام فرقه و مذهب باشد،مهم این است که رهبریتش با سکولاریستهاست و منافعش هم برای سکولاریستهاست.همین الان چند نفری از این جانایتکارهای افریقای مرکزی را محاکمه کردند و در  نمایشی یکی را به جنایت کاربودن وحبس ابد محکوم کردند یک ژنرال بود پس رهبریت آنها را سکولاریستها بر عهده گرفتند و از این فرقه ها در راه اهدافشان استفاده می کنند مثل الانِ اردوغان که همین الان از فتوای ملاهایش در راه اهداف ناتو و جنگ بر علیه کفار پ.ک.ک استفاده می کند ، یا آل سعود از فتوای مفتی هایش استفاده می کند بر علیه یمن و باقی اهل سنت در دنیا. رهبریت جنگ بر علیه سکولاریستهاست و نصرانیها و مسلمین تنها خوراک و هیزم جنگ هستند .

  • السلام علیکم . برادر شبکه های خودمان مثل کلمه و نور از رهبر کومله ها و دموکراتها بر علیه شیعه های ایران حمایت می کنند و مصاحبه گرفتند . مگر ممکن است اینها اشتباه کنند  لطفا سوالم را جواب دهید؟

اولا این شبکه ها مال ما اهل سنت نیستند، اینها را رژیم فاسد آل سعود از کانال کسانی چون عبدالله حیدری گوینده رادیو فارسی عربستان و امثالهم راه انداخته است، که همه کارمندای خودشان هستند و حقوق بگیرشان هستند . ومستقیم و غیر مستقیم حقوق بگیر ال سعود هستند.  می دانیم که رژیم فاسد آل سعود هم نوکر حلقه به گوش آمریکا و رژیم صهیونیتسی است و دشمن شماره یک مسلمین شریعت گراست و هر جا مجاهدی کشته می شود یا اسلحه ی آل سعود او را می کشد یا دلارهای آل سعود. پس این شبکه ها مال آمریکا و دشمنای ما هستند .

اما در این شبکه ها سه طیف فعالیت دارند: عده ای همان اخوان الشیاطینی هستند که تا سر استخوان سکولارند و کل تلاششان کشاندن اهل سنت به سمت و سوی سکولاریسم و جامعه ی دموکراتیک به سبک لیبرال غربی است. دسته ای دیگر از اینها سلفی های حیض و نفاس و دستشوئی هستند که وظیفه ی اصلی شان مشغول کردن مسلمین به مسائل ریز و جزئی و مشغول کردن مسلمین به همدیگر و در نهایت کشاندن آنها به همان اهداف سکولاریستی و حکومتهای سکولاریستی است .

 این دو دسته ی اخوان الشیاطین و سلفی های حیض و نفاس و دستشوئی آل سعود از اینکه از هر کافر و مرتدی بر علیه مسلمین حمایت کنند و میان مسلمین باعث انواع تفرق و کشتار بشوند هیچ شرمی ندارند  و این را وظیفه ای اصلی برای خودشان نسبت به اربابانشان می دانند . [41]

اما دسته ای دیگه در میان این شبکه ها هستند که واقعا اهل غدر و خیانت نیستند و تا آنجایی که من می شناسمشان عقایدی مثل اخوان الشیاطین و سلفی های خائن حیض و نفاس و دستشوئی آل سعود ندارند، بلکه خیال می کنند از این کانالهای کثیف و از این ابزارهای کثیف می توانند به اهداف پاکی دست پیدا کنند، و خیال می کنند از این کانالهای کثیف می توانند دین پاک الله را تبلیغ کنند و به دین الله و بندگان الله خدمت کنند . اما الان خودشان هم می دانند که اشتباه کرده اند و خواسته یا ناخواسته در همان مسیر اهداف دشمنان قانون شریعت الله و در همان مسیر اهداف آمریکا و رژیم فاسد آل سعود قرار گرفته اند.

حالا من از شما دوست ارجمندی که فرمودید اینها از رهبران کومله ها و دموکراتها بر علیه شیعه حمایت کردند می خواهم کمی فکر کنید و با خودت خلوت کنید و با عینک شریعت الله و دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان به خودتان  جواب بدهید که :  کافر سکولار و کمونیست مرتدی چون عمر ایلخانی زاده رهبر یکی از شاخه های کومله که هیچ اعتقادی نه به الله نه به پیامبر ما و نه به هیچ یک از احکام دارد و به صراحت در همان مصاحبه هم علت مخالفت خودش با حکومت شیعه مذهب ایران را مسائلی چون قانون قصاص وحجاب و ممنوعیت کفر گوئی و سایر احکام شریعت می داند ، حالا اگرکسی از این کافر مرتد در برابر یک شیعه حمایت کند آیا به صراحت با قانون شریعت الله و سنت پیامبر و رای تمام مذاهب اسلامی  مخالفت نکرده است ؟ بدون شک مخالفت کرده است، و این حمایتشان از یک کافر مرتد بر علیه یک مذهبی که خودشان هم او را مسلمان می دانند[42] خروج اینها از معیارهای اهل سنت را نشان میدهد .

 خالد عزیزی رهبر یکی از شاخه های حزب ناسیونال سویالیست دموکرات ایران هم کافر مرتد یست مثل کومله ها اما به جای کمونیسیم، ادعای لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی را دارد. اینها دستشان به خون صدها جوان ما آلوده شده است که گناه این جوانان صرفا مسلمان بودن بوده است، و کارنامه ی اینها سیاه تر از آنی است که این شبکه ها بخواهند با غسل تعمید آنها و حمایت از آنها بتواند کاری برایشان بکنند. کارنامه آنها هنوز هست جوانان ما را که کشتند، توهینی که به شریعت الله می کنند ، فرهنگ ما را نابود کردند، فحشا را در جامعه ما زیاد کردند، ایمان ملت ما را از بین بردند، کاری که هیچ دشمنی قبل از آنها انجام نداد ونتوانستند بکنند این نامردان کردند، و این وطن فروش های خائن کردند، اینها نمی توانند این لکه ها ی ننگشان را از طریق این کانالها بپوشانند وآنها را برای ما قدیس نشان دهند .

حمایت از یک کافر مرتد بر علیه یک مسلمان نمی تواند کار یک دوست باشد این را مطمئن باشید. اینها از هر سکولاریست کافری بر علیه هر مسلمان شریعت گرائی حمایت می کنند، و فرق ندارد این مسلمان یک مجاهد دوله باشد یا یک شیعه یا یک حنفی افغانی یا یک شافعی یمنی وصومالیایی یا کورد باشد. توهینهای آنها به شیعیان فریبتان ندهد این وظیفه ای است که اربابان آل سعود برای تولید جنگ مذهبی به آنها سپردند تا کفار سکولار اشغالگر خارجی به راحتی بتوانند به اهدافشان برسند . همین وظیفه را به شیعیان زنجیری چون یاسر الخبیث و دانشگند و شیطان یاری و امثالهم سپرده اند تا آنها هم از آن طرف به اهل سنت فحش و ناسزا بگویند و آنها هم از آن طرف تولید جنگ مذهبی کنند . هر دوی اینها کارگران یک ارباب هستند و برای  پیاده کردن یک نقشه کار می کنند. ارباب هر دو یکی است پس فریب اینها را نخورید

  1. با سلام . کاک احمد مفتی زاده  بر اساس رای کدام امام اهل سنت پیشمرگان مسلمان را در برابر احزاب سکولاریست کوردی و غیر کوردی در کوردستان تشکیل داد ؟  آیا اگر الان زنده بود از داعش و جمهوری اسلامی ایران حمایت می کرد یا از آمریکا؟

گفتم که از اینکلمات استفاده نکنیدهمان چیزی که هر مسلمانی  خودش را همان می نامد همان اسم را به کارببرید. اولا بنیانگذار پیشمرگان مسلمان ایشان نبودند. این واضح است. اما در برابر، شاگران مدرسه ی قرآن مریوان که وارد پیشمرگان مسلمان شده بودند و در برابر جنگ طلبی های سکولاریستهای مرتد کومله و سایر متحدین کمونیست فارس و ترک و عرب و لر و گیلکی و مازنی و ترکمن  دورخودشان جمع کردند و بعضی از شاگردان کاک احمد آنها  از خودشان دفاع کرده بودند و بعدها به جنگشان با اینها به نفع  حکومت شیعه ی ایران ادامه دادند، ایشان سکوت کردند. و حتی سفارش کشورهای مزدور حاشیه ی خلیج فارس برای بیرون رفتن از ایران راهم نپذیرفتند، و حتی با وجود تمام اختلافاتی که در مسئله ی شورا و مدیرت اجرائی جامعه و نقدهائی بر اصل 12 قانون اساسی با مسئولین ایران پیدا کرده بود اما هرگز حاضر نشد حتی یک مصاحبه هم با رسانه های سکولاری چون بی بی سی و غیره انجام بدهد .درحالی که چندین بار در خواست مصاحبه دادند و ایشان چنین مصاحبه ای را نکرد بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران ایشان با نگرش مثبتی که به مذهب شیعه داشت و آن را مذهبی اسلامی می دانست وشکی در این زمینه نداشت، مشکلش با مسئولین ایران را، امری داخلی و درون خانوادگی می دانست و اجازه نمی داد بیگانه ها در آن دخالت کنند. بی بی سی و امثال چنین سکولاریستها را بیگانه می دانست برای همین جنگ کمونیستهای حزب کومله و متحدینش برعلیه مکتب قران شروع شد و آن همه جوان کردستان را زنده به گور کردند و قتل عام کردند ایشان به جای اینکه دعوت طاغوتهای مثل کویت ودیگران را بپذیرند و به آنها پناهنده شود آمد وبه منطق تحت حاکمیت حکومت شیعه مذهب ایران مثل کرمانشاه پناه برد

اما بر اساس رای کدام امام عمل کرده است؟ باید بگویم ایشان بر خلاف علمائی که در گذشته گیر کرده اند و به امروز تعلق ندارند قرآن و سنت و سیره ی سلف صالح را به زبان امروزی بیان می کند و اکثرا  روح مطلب را بدون استناد به آیه یا روایتی به همین زبانی که مردم می فهمند در قالب سخنرانی یا شعر بیان می کند. حالا در این اجتهاد به هدف زده یا خیر بحث جداگانه ایی است .

در این نگرش من اینگونه متوجه شده ام که ایشان می خواستند این اصل مهم را به هم مسیرانش یاد بدهند و آنها را بر این اساس تربیت کنند که قرآن و سنت و سیره ی سلف صالح را با فهم شوری و به صورت یک رای به مردم ارائه بدهند .

اما اگر الان زنده بود از دوله  و جمهوری اسلامی ایران حمایت می کرد یا از یک کافر اشغالگر خارجی چون آمریکا؟ من با توجه به کارنامه ی ایشان و با قیاس به اعمال ظاهری ایشان، بر این باورهستم که حتی با معیاری که در مورد حق و شر داشت و با گفتمانی که در مورد جایگاه بعض الحق در برابر بعض الشر دارد، و حتی با تعریفی که در مورد کفر و ایمان دارد، ایشان از دوله و حکومت شیعه مذهب ایران در برابر آمریکای جنایتکار و وحشی حمایت می کرد، همچنانکه از پاتریس لومومبا نخست وزیر کمونیست کنگو در برابر موسی چمبه نوکر اشغالگران بلژیکی و آمریکائی حمایت کرد و از گاندی برهمن در برابر انگلیسی های سکولار اشغالگر حمایت کرد.

  1. السلام علیکم اخی . اگر اشکالی ندارد توضیح بدهید رافضی بودن به چه معناست و به چه کسانی می توانیم بگوییم رافضی. بعد بفرمایید که آیا شیعه طائفه ای اسلامی است یا نه؟

قبلا عرض کردیم که یکی از صفات دارودسته ی منافقین عدم شرکت در جنگ و تنها گذاشتن رهبریت در موقعیتهای حساس بود مثل جنگ احد  که رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنها گذاشتند. کسی که این کار را بکند به او رافضی گفته می شود. بعدها همین گروه سایر ائمه و بزرگان را به همین سبک ترک کردند . الان هم این منهج ادامه دارد و تا روز قیامت هم ادامه خواهد داشت. چون تا روز قیامت هم مومن وجود دارد هم منافقین و هم کفار آشکار و این یکی از صفات منافقین و سکولار زده ها است که ممکن است مسلمین هم به آن آلوده بشوند.

ما به دلیل صرف وجود این افراد در لشکر رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی توانیم کل لشکر رسول الله صلی الله علیه وسلم یا کل مسلمین را متهم به صفات زشتی بکنیم که در دارودسته ی منافقین وجود داشته، که یکی از این صفات زشت، رفض رسول الله صلی الله علیه وسلم درموقعیتهای حساس بوده است. این هم یکی از صفات زشت منافقین و سکولار زده ها است و همه می دانیم صرف دارا بودن یکی از صفات منافقین شخص منافق نمی شود و از اسلام خارج نمی شود .

 در این صورت رافضی در میان مسلمین عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم وجود داشته است، قبل از آن هم وجود داشتند و پس از آن هم وجود خواهند داشت . البته در میان تمام ملتها و شریعتها و مذاهب، رافضی وجود دارد . رافضی صفت هر شخصی است که گروه خودش یا رهبر خودش را تنها می گذارد و ترکش می کند . حالا این رهبر و گروه و دارو دسته خوب باشند یا بد. به خاطر خوبیهایشان آن ها را ترک کرده باشد یا به خاطر بدی هایش . در هر دو حالت به او می گویند رافضی.

در این صورت رافضی مثل کلمه ی کافراست. که هم خوبش وجود دارد هم بدش . اینکه ما کفر به طاغوت داریم خوب است، اما اینکه دیگران کفر به اسلام دارند بداست . اینکه ما طاغوتها و تمام قوانین کفری را رفض می کنیم خوب است، اما کسانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم و امامان برحق و امیران اهل توحید و برحق را رفض می کنند بداست. اینکه عده ای مغیره ابن سعید رو رفض کردند و او به آنها لقب رافضی را داد خوب است، اما اگرعلی و حسن و حسین و عبدالله بن زبیر و زید بن علی و امثالهم را در برابر جنایتکاران رها کنید بد است. ما درجلسات قبلیمان بیشتر به این جنبه ی بدش انگشت گذاشتیم که در وضع موجود منظورِ همه ی سوال کننده ها و نگرش مردم به این جنبه ی بدش است. مثل کافر که کمتر کسی به کفر به طاغوت دقت می کند و بیشتر همان جنبه ی کفر به اسلام را می بینند، که این هم اشتباه بزرگی است .[43] اما برای شما که به صورت فراگیر مسائل را بررسی می کنیدلازم است به هر دو جنبه مثبت و منفی رافضی توجه کنید.

اما اینکه شیعه طائفه ای اسلامی است یا نه ؟ اجازه بدید شیخ الاسلام ابن تیمه رحمه به نمایندگی از کل ائمه ی اهل سنت جواب شما را بدهد : لطفا ان جزوه را به من بدهید …. جزاک الله خیرا….. ایشان می گوید : وأما أهل السنة والجماعة والصحابة والتابعون لهم بإحسان، وسائر طوائف المسلمين من أهل الحديث والفقهاء وأهل الكلام من مرجئة الفقهاء والكرامية والكلابية والأشعرية والشيعة، مرجئهم وغير مرجئهم، فيقولون: إن الشخص الواحد قد يعذبه الله بالنار ثم يدخله الجنة، كما نطقت بذلك الأحاديث الصحيحة. [44]

و اما اهل سنت و جماعت و صحابه و تابعین و سائر طائفه ها و مذاهب مسلمین  وسائر طوائف المسلمین مثل از اهل حدیث و فقهاء و اهل کلام  از مرجئه چه مرجئه الفقها[45] و کرامی ها و چه کلّابی ها و اشعری ها و شیعه‌ها چه مرجئه‌ی آنها و چه غیر مرجئه، همگی بالاتفاق می گویند: الله ممکن است یک شخص واحد را با آتش جهنم عذاب داده و سپس او را وارد بهشت کند، همانطور که احادیث صحیح به آن اشاره کرده اند.[46]

ابن حزم اندلسی هم در مورد شیعه شدن مردم کافر بخشهائی از گیلان ومازندران توسط ناصر کبیر یا اطروش می گوید: دخل إليها أطروش، في حدود سنة ثلاثمائة، فاسلموا كلهم على يديه، فهم كلهم شِيعة مسلمون .همه اینها شیعیان مسلمان شدند.

این رای تمام اهل قبله در مورد شیعه ست که عده ای بی انصافی می کنند و شیعه را با رافضی و غلات قاطی می کنند، و با عقاید غلات و با رفتارهای روافض به شیعه ها حمله می کنند. در حالی اگر کسی بیاید با روافض میان شافعی ها یا حنفی ها به این مذاهب حمله کند ما ناراحت می شویم و او را بی انصاف می دانیم، یا اگرکسی بیاید عمدا با عقاید غلات شافعی یا حنفی یا سلفی به این مذاهب حمله کند باز نزد ما کار شایسته و خداپسندی نیست و حتی ممکن است او را یک ظالم یا جاهل یا حتی یک دشمن هم بدانیم.

خوب…. باز اکثر سوالات مربوط به شیعه ست و فکر کنم جواب اینها را من در درسهای گذشته دادم . البته سوالات دیگری هم هستند که بیشتر مربوط به عزیزانی است که دردرسهای گذشته تشریف نداشتند. ان شاء الله به صورت خصوصی با هم روی سوالاتشان صحبت می کنیم. در اینجا درسمان در مورد دشمن شناسی شرعی را به پایان می رسانیم  و دعا می کنیم:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الجَنَّة وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ، وَأَعُوذُ بِكَ مَنَ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَيْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ.

رَبَّنَا أَعِزَّنَا بِالإِسْلامِ، وَأَعِزَّ بِنَا الإسْلامَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ بِنَا كَلِمَةَ الإسْلاَمِ، وَارْفَعْ بِنَا رَايَةَ القُرْآنِ.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته[47]

دانلود به صورت pdf:

دانلود به صورت ورد:


[1] ممکن است  کسی در میان آنها باشد که الله را قبول نداشته باشد که  به اصطلاح امروزی به آنها دهری یا کمونیست یا  ماتریالیست می گویند اما اکثریت قاطع انها الله را قبول دارند وممکن است عبادتهای خاص خودش را هم داشته باشند ، خودشان به سبک خودشان یک دین یا روش خاص عبادی را با گرفتن چیزهایی را از شریعتهای مختلف آسمانی یا مسلکهای دیگری از آداب و رسوم مختلف که ممکن است با سکولاریزم ساز گار بوده باشد برای خودشان تولید و مخلوط کرد ه باشند؛

[2] موده از نظر مهربانی یعنی محبتی که  مثل حب نیست، یک طرفه نیست، بلکه دو طرفه و عملی است؛ عملا این طرف محبتی عملی انجام می دهد و به همین صورتطرف مقابلش هم نشان می دهد «وجعلنا بینهم موده و رحمه». موده که بین زن و شوهر به وجود می اید عملا نشان می دهند به یکدیگر کهدوستی بین شان وجود دارد،که رحمه بالا ترین درجه دوستی و به صورت یکجانبه و بلاعوض و یکطرفه است. خوب در اینجا الله تعالی می فرماید:أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى.

[3] دقت کنید دوستان چندین بار باید یاد آوری بشود که الله تعالی مشرکین را از یهود جدا می کند، به آنها نمی گوید مشرک چون مشرکین مشمول قوانین خاصی در شریعت می شوند و یهود هم قوانین خاص خودشان را، نصارانی ها و دیگران هم قوانین خاص خودشان را دارند؛ اما بی انصافانه بعضی از دوستان به بعضی از مسلمین اهل بدعت این لقب را می چسبانند در حالی که الله تعالی به جامعه ی کفار یهود و نصارا نچسبانده و آنها را جدا از هم حساب کرده است

[4]  دقت کردید؟ البته در میانیهود نیز همین طور است

[5]خود یهود هم به درجات مختلفی تقسیم می شونددرست است که دشمنان در جه یک ما هستند ولی خود اینها به درجات مختلفی تقسیم می شوند که باید این تقسیم بندی  توسط شورا و رهبریت انجام گیرد که روش بر خورد با آنها این است. این مراجع ذی صلاح  هستند که تعیین می کنند که چطور با آنها برخورد شود

[6]اینها مجموعا هر سه تا (مرتدینیهود و سکولاریستها و مشرکین) با هم دیگر مثلثی هستند که  همه در طبقه ی دشمنان درجه یک قرار می گیرند

[7]دقت کردید؟ خوب، این عداوت را بعدا توضیح می دهیم که بر اساس یک سری مسائل درونی است که الله تعالی خودش این شایستگی را دارد که دشمنان را درجه بندی کند

[8]هرچه از نظر موده به ما نزدیکتر است به پیروزی او خوشحال ترهستیم هر چند که او را کافر بدانیم و گفتیم که این موده را هم فقط خدا تعیین می کند

[9]دقت کردید مسلمین به چه چیزهایی خوشحال می شوند؟ به پیروزی کافر اهل کتاب بر کافر غیر اهل کتاب کافر مجوس که از نظر موده از انان دورتر است والله تعالی تشخیص داده از نظر موده دورتر است  و این ها به آن خوشحال هستند و الله تعالی هم آنی را که به مسلمین نزدیک تر است را وعده می دهد که نصرت می دهد یعنی شایستگی نصرتش بیشتر است یعنی کافر اهل کتابی مثل نصرانی ها شایستگی نصرت را دارد بر یک کافر مجوس شبه اهل کتاب که یکم دور تر است    

[10]نگاه کنید الله تعالی وعده می دهد دقت کنید دوستان اینها مسائل اساسی هستندو این وعده ای است که خداوند داده است و هرگزخداوند در وعده اش خلاف نخواهد کرد 

[11] شرح این کودتاه در سیرة النبویه ابن کثیر ج 2 ص 23 – 28 بتفصیل آمده است.

[12] تمام این وقایع در مسند احمد بن حنبل ۱/ ۲۰۲ مذکور اند، ابن هشام نیز با تفصیل ذکر کرده است

[13] و بین مردم همین را توزیع می کردند، غیر از چیزهای دیگری که در باره عقاید و شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند که این ساحر است مجنون است و غیره در مورد این دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان هم به این مورد اشاره کردند. چرا؟ چون الله تعالی نصرانی ها را در درجه دیگری قرار داده بود.چه کسانی  این تهمت را ساختند؟  همین سکولاریستها و مجوس ها، چون آنها در درجات دیگری قرار داشتند.

[14] کسی را که الله گفته کافر است کافر است،خلاص؛ این جوامع مختلف کفار را هم درجه بندی کرده است. کسی را که الله گفته مسلمان است مسلماناست با تمام عیب و ایرادهای شرعی که دارد تو نمی توانی یک مسلمان را به ناحق از دایره ی اسلام خارج کنی زمانی که الله تعالی او را در دایره ی اسلام قرار داده .

[15] بخصوص دوستانی که خیلی از اهل بدعه را می فرستند در ردیف یهود و نصارا و مجوس و امثالهم . این کار قلب است این درجه بندی بر اساس اعمال قلب تنظیم شده است و طبقه بندی اعمال قلب کار مخلوقات نیست .

[16]َمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ اینیک دسته هستند که تبعیت می کنند از هدایت الله که مسلمین هستند وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ دسته دیگر انها هستد که کفر می کنند و ایات الله را دروغ می پندارند .اینها دسته دیگری هستند در برابر انهایی که فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ

[17]مجموع الفتاوى : 13/96

[18] مجموع الفتاوى :35/201

[19]دوستان خیلی زیادی را دیدیم که زمانی که یک گروهی که بدعتهایی در میانشان باشد یا انحراف ها ی فکرییا رفتاری داخلشان باشد بروند ودر جایی دیگر کافری را تبدیل کنند به مسلمانی مانند خودشان ناراحت می شوند که از طرف این فرقه که مخالف انها است رفته است و اینها را تبدیل به مسلمان کرده است می گویند ای کاش اینها کافر میماندندن بهتر بود. نشنیدیم ؟خودمان صدها بار این را شنیدیم این نشان جهالت است

[20]گفتیم که فرق اهل بدعت و گم راهی و ظلالت در همه مذاهب وجود دارد وبه نام همان مذاهب هم گرفتاریش این است که دارند تبلیغ می کنند

[21]نشان از انتهای جهالت است الان اگر بزرگان ما اگر علمایی در نجد دچار اشتباهی شدند اجتهاد اشتباهی کردند به دلایلی ما حق نداریم الان که برایمان روشن شده است از اجتهاد و تعبیر غلط انها تبعیت کنیم و کاری را انجام دهیم که بر خلاف پیمانی باشد که به الله و رسولش دادیم که سمعنا و اطعنا در اختیار قانون و شریعتش باشیم که برایمان روشن و واضح شده است .برای همین می بینیم که در حمله مغولهای سکولار ابن تیمیه هم می رود زیر پرچم همین  حکومت اهل بدعت و فتوا می دهد به جهاد در زیر پرچم این امیر اهل بدعت که ثمره آن هم وحدت عمل و متوقف کردن تهاجم مغولهای سکولار 

[22]این درجه بندی و اگر  مسلمان تا این اندازه هوشیاری به دست بیاورد و این رویه را در پیش بگیرد اصلا به نفع دشمنان اهل قبله و به خصوص به نفع دشمنان شماره یک اهل قبله یعنی یهود و سکو لاریستها و مرتدین نبوده و نیست.

[23]متاسفانه نمی توانست ریشه را تشخیص بدهد و تنها در قالب گله کردن  نالیدن از این اشخاص اکتفا می کرد و فکر می کرد تنها با یک مسلمان نادان در گیر است و نمی دانست با یک توطئه بزرگ درگیر است

[24] مناظرات را می توانید ببینید مناظراتی که با اینها انجام شده است نگاه کنید مناظرات ابو عمر سیف رحمه الله در چچن با اینها را.

[25]یعنی خیلی راحت، دیگر نمی گویند که تو دشمن شماره 3 هم هستی  نصرانی،یا 2مجوس و صابئی؛ می گویند همان دشمن شماره یک است .یعنی سکولار مشرک هستی. خوب تو بیا ثابت کن این سکولار است. این بر علیه سکولاریسم می جنگد ای انسانِ نامیزانِ نا متعادل 

[26]  اگر شخص دقت نکند اینها می توانند در نزد او سیستم درجه بندی را که الله قرار داده است به هم بریزند

[27] نصرانی … چون میلادی نمی تواند صحیح باشد  و ربطی به میلاد سیدنا عیسی ندارد .

[28] آنها بیشتر به برچسبی که به آن شخص زدید توجه می کنند و نه خود آن شخص 

[29]بخاری

[30]  با انکه در صورت کلان  3 مذهب نصرانیت تحت عناوین : کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان  شناخته شده تر هستند و 5 فرقه ی دیگر ان نیز تا حدودی شناخته شده تر و مشهور هستند اما بالغ بر 2000 فرقه و مذهب پس از روی کار امدن سکولاریستها به وجود آمده اند که هر کدام تحت حمایت قانون دین سکولاریسم مسیر خاص خودشان را طی می کنند و کاری به سایر فرق ندارند .

[31] محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (مشهور به تاريخ طبری)، ترجمه ابو القاسم پاينده‏، انتشارات اساطير، تهران‏ ۱۳۷۵، ج‏ 5، ص 1677 / ابن‌ اثير جزرى‏، الكامل في التاريخ، ناشر: دار الصادر، بيروت‏ 1965، ج ‏2، ص 459-460 ؛ ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: عباس خليلى و ابو القاسم حالت‏، ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى،‏ تهران‏ 1371، ج ‏8، ص 229-228/ تاريخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آيتى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران 1363، ج ،1 ص 512 ؛ ديوان المبتدأ و الخبر (تاریخ ابن خلدون)، الناشر: دار الفكر، بيروت 1988، ج 2، ص

[32] ما می دانیم که یهود ونصارا نی اهل ذمه هستند از اینها می شود زن گرفت ذبیحه دستشان را خورد اما مال مشرکین را نمی شود پس یک حکمی هم ندارند در یک درجه هم نیستند در دشمن شناسی

[33] قطعا، لام آمده است لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم

[34]تاریخ الاسلامی (10/375)

[35] همین کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب اینها نمونه هایشان هستند که به میزانهای مختلفی به دین سکولاریزم الوده شدندمنافقین یاسکولارزده ها هم به میزان کمتری به دین سکولاریزم  الوده شدند

[36] که ان شاء الله در درس بعدیمان بیشتر در این زمینه صحبت خواهیم کرد .

[37] این آن چیزی است که باید ما در نهایت درگیر آن باشیم و این هدف بزرگ ماست و از کوتاه نظری و تنفر بی جا و تنگ نظری خودمان را ان شاءالله در امان بداریم .

[38] در جنگ دوله و هر کدام از فرق دیگرچه شیعه باشند چه مذاهب دیگر، از تمام فرق اهل قبله حمایت می کنیم دربرابر تمام اشغالگران خارجی و مرتدین محلی و فرق منحرفی چون یزیدیها حمایت می کنیم  و از اینکه از تمام فرق اهل قبله هر قبله ای باشد در برابر این کفار آشکار حمایت می کنیم هیچ شرم و نگرانی نداریم، چون به شریعت عمل می کنیم. اما در برابراز اینکه از هر کدام از این فرق اهل قبله چه دوله باشد چه یک فرقه شیعه باشد چه یک فرقه حنفی باشد یا سلفی از هرکدام از اینها در جنگ انحرافی با مسلمین حمایت کنیم به الله پناه می بریم .

 ما هرگز نه از دوله ونه از هیچ فرقه شیعه سلفی یا حنفی در جنگ با سایر فرق حمایت نکردیم و نخواهیم کرد ما از تمام این جنگهایشان اعلان برائت می کنیم، از این اعمالشان اعلان برائت می کنیم همچنان که رسول الله از کار اسامه و خالد اعلان برائت کرد، بلکه به صورت واضح  و روشن آنها را نقد کرده ایم و از این اعمالشان هم اعلان برائت می کنیم علنا حتی اگر با کناره گیری هم از آنها در این عمل باشد. این دیگر کمترین مبارزه منفی بود که بعضی از دوستانمان انجام دادند که مبارزه قلبی و مبارزه با منکر با قلب حداقل ان بوده .

 ما هم از دوله هم از شیعه و هم از حنفی هم از همه به صراحت و آشکارا دفاع می کنیم و این را وظیفه خود می دانیم همچنان که قبلا از طالبان حنفی ماتریدی در برابرسوسیالیستهای شوروی و در جنگ بر علیه امریکا و انگیس و فرانسه حمایت کردیم  این یک وظیفه است وما از انجام چنین وظیفه شرعی و دینی شرم نداریم بلکه با افتخار بیان می کنیم و انجام می دهیم و لو کره المشرکون و لو کره الکافرون . در این صورت در جنگ دوله اگر تنها بر علیه کفار سکولار خارجی باشد

[39] ما میتوانیم ذبیحه دست یهود را بخوریم می توانیم با زنان پاک دامنشان ازد واج کنیم در حالی که با مشرکین نمی توانیم نمی توانیم ذبیحه آنها را بخوریم نمی توانیم با زنان آنها ازدواج کنیم با سکو لاریستها نمی توانیم مشرکین اهل ذمه نمی شوند  اما یهود اهل ذمه می شود می توانند دینشان را حفظ کنند مراکز عبادیشان را حفظ کنند اما سکولاریستها و مشرکین نمی توانند

[40] فرانسه  لائیسیته معروف است چون زبان فرانسه مثل ما به نان چیزی می گوییم و عربها خبز می گویند سکولاریزم همان سکولاریزم است ماهیتش همان است فرانسوی چیزی میگویند انگلیس زبانها چیز دیگر می گویند

[41] برای اینها و ال سعود و امارات هم مهم نیست که یک مسلمان در مالی توسط فرانسه سر کوب می شود هزینه و پولش را می دهند یا مسلمان در افغانستان سرکوب می شود یا درسوریه یا در عراق یا در هر کجای دنیا یا در چچن باشد فرقی ندارد برای اینها

[42] اینها به صراحتدر تمام رسانه های خودشان می گویند شیعه مسلمان است آنها را برادر خطاب می کنند طرفداری از یک مرتد برعلیه برادرانشان

[43] شماالان از مردم کوچه و بازرا بپرسید کفر به طاغوت چیست ممکن است نود درصد آنها شاید ندانند که کفر به طاغوت چیست و چه طوری می توانند کفر به طاغوت کنندبرای همین  در پنجاه درصد دینشان لا اله شان می لنگند

[44] مجموع الفتاوى، 7/354

[45] که امام حنفی را مرجئه الفقها می دانند

[46] و می گوید سایر طائفه مسلمین شیعه را طائفه مسلمین آورده است چیزی که خیلی از دوستان در آن اشتباه می کنند و رافضی را با شیعه قاطی کردندکه ان شاءالله در درس بین فرقمان به این اشاره می کنیم

[47] پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *