وظایف مومنین در برابر دارالاسلام
بسم الله و الحمد لله ، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته / بخش 6 قسمت دوم :
(3-قسمت)
در کنار اینها، باز شاهد این هستیم که عده ای از دارودسته ی منافقین به ميل و اختيار خود به دارالکفرها و حتی دارالحربها فرار کرده اند و به اصطلاح کوچ و هجرت معکوس انجام داده اند و علاوه بر آنکه از دارالاسلام به دارالکفر و دارالحرب کوچ کرده اند از این دارالحربها بر علیه مسلمین مشغول جنگ مسلحانه یا جنگ روانی وتبلیغی بوده و هر کدام برای خودشان مرکزیت و فرقه و جریانی موازی با جریان مسلمین راه انداخته اند.
امام ابن حزم رحمه الله در اين باره مي گوید : هر كسي كه بدون اجبار و با اختيار خود وارد دارالكفر و دارالحرب گردد و از آنجا با ساكنان مكاني دشمني بورزد كه در اختيار مسلمين است، در اين صورت با اين كارش مرتد مي گردد و از دين خارج مي گردد و هر زماني كه به چنگ مسلمين افتاد تمام احكام مرتدين شاملش مي گردد، مثل كشتنش و حلال بودن مالش و باطل شدن نكاح با همسرش و ديگر احكام مختص مرتدين. [1] پس مصونیت دارودسته ی منافقین تا زمانی است که خودشان را از جامعه ی مسلمین جدا نکرده باشند و در میان مسلمین خودشان را مخفی کرده باشند اما زمانی که از دارالاسلام خارج شدند آنوقت است که آشکار می شوند و مشمول حکم سکولاریستها و مشرکین می شوند .
از اینها حتی مثل اهل کتاب و شبه اهل کتاب هم جزیه پذیرفته نمی شود. اینها می خواهند خارج از دارالاسلام برای خودشان مرکزیتی به نام اسلام درست کنند و کمترین مصیبت آنها برای مسلمین تولید شرک تفرق و تولید جریانات موازی با اسلام است که داریم می بینیم.
در این مرحله که صف خودشان را دارالاسلام مومنین جدا کرده اند تنها سرنوشتشان مرگ است:«مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا»(احزاب/۶۱) نفرین شدگان و رانده شدگانند. هر کجا یافته شوند، گرفته خواهند شد و پیاپی به قتل خواهند رسید «وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا».
حکومت اسلامی تنها ابزار و نهادی است که این دشمنان داخلی را منزوی، منقبض، کنترل، مهار، اخراج و در نهایت زمانی که صف خود را از دارالاسلام جدا می کنند اینها را نابود می کند.
کسانی که از دارالکفرها با دارالاسلامها در حال جنگ مسلحانه هستند تکلیفشان روشن است؛ آنچه برای عده ای تولید شبهه می کند وجود مجریان جنگ روانی دشمن است كه ادعای مسلمان بودن و حتی مبارز بودن و آزادی خواه بودن و مدافع اهل سنت و مدافع شیعه ی علی بودن و غیره دارند ،اما «عملاً» در جنگ رواني بر عليه مسلمين قرار گرفته و عضوي از سپاهيان دشمن به حساب مي آيند؛ این مجریان جنگ روانی در حساس ترين و خطرناكترين قسمت جنگ انجام وظيفه مي كنند که حکم اینها نزد مسلمین همچون حکم دشمنان محارب بوده است، به همین دلیل هیچ وقت مخالفین دارالاسلام به دارالکفر نمی رفتند چون می دانستند حکم آنها چه می شود. هر کسی در طول تاریخ از اندلس گرفته تا شرق اسلامی و ترکستان شرقی و غیره از دارالکفر بر علیه دارالاسلام جنگیده اند همه خائنین به دین و ملت بوده اند و مومنی در میان آنها یافت نشده است.
وضعیت اینها مشخص است و از مومنین باید پرسیده شود : فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ (نساء/88) شما (ای مؤمنان) چرا درباره منافقان دو دسته شدهاید؟
(ادامه دارد……)
[1] المحلی: ج 13 ص 138-139 / ” من لحق بدار الکفر والحرب مختارا محاربا لمن یلیه من المسلمین فهو بهذا الفعل مرتد له أحکام المرتد کلها من وجوب القتل علیه متی قدر علیه ، ومن إباحة ماله، وانفساخ نکاحه وغیر ذلك”.