رهبریت در دارالاسلام

رهبریت در دارالاسلام

(4-قسمت)

 دارودسته یمنافقین موجود در میان اهل سنت و تشیع همچون «کفار6گانه ی آشکار» نه اعتقادی به «ولایت مجتهد» دارند و نه «ولایت فقیه» اما در پناه اهل سنت به «ولایت فقیه» هجوم می برند و در پناه تشیع هم به «ولایت مجتهد». 

اولاً سابقه ی تاریخی این مفهوم در میان خود شیعیان به قرنها قبل از این تاریخ بر می گردد و چیز جدیدی نیست که در این عصر تولید شده باشد، ثانیاً این رهبریت مجتهد و ولایت و سرپرستی مجتهد و عالم بر «دارالاسلام» ریشه در آیات قرآن و آثار فقهای معروف به اهل سنت در قرون اولیه ی اسلامی دارد و به قرنها قبل بر می گردد:

الله تعالی در مورد حاکمیت طالوت و جایگاه علم برای رهبریت می فرماید: وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ و پیغمبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای رهبریت و زمامداری شما روانه کرده است .قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ بزرگان قوم گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با این که ما از او برای زمامداری سزاوارتریم و او که مال و دارائی زیادی ندارد؟ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره/247)گفت : خدا او را بر شما برگزیده است و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است و خداوند ملک خود را به هرکس که بخواهد می‌بخشد. و (احسان و قدرت) خداوند وسیع، و آگاه است.‏

و باز الله تعالی در مورد سلیمان می فرماید: وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ (ص/20)و حکومت او را استحکام بخشیدیم، و بدو شناخت و حکمت دادیم، و به او قدرت داوری قاطعانه و عادلانه‌ بخشیدیم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّهِ، بهترین قرآن دان شما، امام جماعت شود فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، و اگر همه در قرائت قرآن مساوی بودند، هر کدام از آنها که نسبت به سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم عالم‌تر است، امام شودفَإِنْ كَانُوا في السُّنَّةِ سَوَاءً، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً، و اگر در سنت نیز مساوی بودند، مقدم‌ترین آنها در هجرت فَإِنْ كانُوا في الهِجْرَةِ سَوَاءً، فَأَقْدَمُهُمْ سِنّاً و اگر در هجرت نیز مساوی بودند، مسن‌ترین آنها امامت کند،  وَلا يُؤمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ في سُلْطَانِهِ، وَلا يَقْعُدُ في بيْتِهِ على تَكْرِمَتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ[1]و هیچ مردی در محل تحت اختیار شخصی دیگر، برای او امامت نکند و در خانه‌ی مخصوص نشستن، (به احترام او) جز به اجازه‌اش ننشیند.

«الأَقرأ» در زمان صحابه یعنی فقیه ترین و عالم ترین شخص به قرآن . همچنانکه ازأَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِي و دیگران روایت شده  هر یک از صحابه تنها 10 آیه را می گرفت و تا زمانی که کاملاً به آن علم و عمل پیدا نمی کرد سراغ 10 آیه ی دیگر نمی رفت و کسی چون ابن عمر رضی الله عنهما در سوره ی بقره 8 سال ماند و عمر بن خطاب رضی الله عنه در همین سوره ی بقره 10 سال ماند. صحابه معانی آیات را یاد می گرفتند و در ان فقه و فهم می کردند، به همین دلیل می گفتند هر شخصی از ما که سوره های بقره و آل عمران را می گرفت و تمام می کرد نزد ما جایگاه والائی پیدا می کرد. (ادامه دارد……)


[1]مسلم 673

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *