رهبریت در دارالاسلام
(14-قسمت)
و اگر علی را امير خود قرار دهيد- و در شما نمی بینم چنین کاری انجام دهید – او هدايتگر است و شما را به صراط مستقيم هدايت ميكند
در اینجا اگر انتخاب دو رهبر صحیح می بود رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن اشاره می کرد.[1] اما می بینیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها انتخاب یک نفر را صحیح می داند.
البته اجماع صحابه هم بر این است که نباید در دارالاسلام بیشتر از یک رهبر وجود داشته باشد . به عنوان مثال مهاجرین در سقیفه بنی ساعده با درخواست انصار مبنی بر وجود یک رهبر از آنها و رهبری از مهاجرین موافقت نکردند و انصار هم راضی شدند که نباید دو رهبر وجود داشته باشد و به این شکل اجماعی بین صحابه رضی الله عنهم به وجود آمد.
زمانی که الحباب بن المنذررضي الله عنه از انصار در سقیفه بنی ساعده گفت:” ای جماعت قریش از ما رهبری و از شما هم رهبری، عمر بنالخطاب- رضي الله عنه گفت:”فَسَيْفَانِ فِي غِمْدٍ؟! إِذًا لَا يَصْلُحَانِ[2] البته این مثالی عربی است مثل : «لا يُجْمَعُ سَيْفَان في غِمْدٍ ولا فَحْلانِ في ذَودِ » به این معنی که : دو شمشمیر در یک غلاف جای نمی گیرند و با هم نمی سازند.
اما در نهایت همه صحابه به اجماع رسیدند و یک نفر را انتخاب کردند و ابوبکر صدیق رضی الله عنه انتخاب شد[3] بر این اساسإمام الحرمين الجويني می گوید: مذهب مهاجرین و انصار این است که تنها یک نفر باید رهبریت را بر عهده داشته باشد و در روی زمین کسی نباید رقیبش باشد.[4]
بیهقی رحمه الله سخنان ابوبکر صدیق رضی الله عنه در همین جلسه ی سقیفه را در کتابش ذکر کرده و می گوید که ابوبکر گفته: وَإِنَّهُ لَا يَحِلُّ أَنْ يَكُونَ لِلْمُسْلِمِينَ أَمِيرَانِ؛[5].برای مسلمین حلال نیست که دو رهبر داشته باشند، فَإِنَّهُ مَهْمَا يَكُنْ ذَلِكَ يَخْتَلِفْ أَمْرُهُمْ، وَأَحْكَامُهُمْ، اگر چنین شود دستوراتشان با هم فرق می کند، و احکامشان هم مختلف می شوند، وَتَتَفَرَّقْ جَمَاعَتُهُمْ، وَيَتَنَازَعُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ، وجماعتشان متفرق می شود، و در بین خود دچار درگیری می شوند، هُنَالِكَ تُتْرَكُ السُّنَّةُ، وَتَظْهَرُ الْبِدْعَةُ، وَتَعْظُمُ الْفِتْنَةُ، وَلَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَى ذَلِكَ صَلَاحٌ در اینجاست که سنت ترک می شود و بدعت حاکم می شود و فتنه بزرگ می شود که در آن به صلاح هیچ کسی نیست.
چه سخن زیبا و پر محتوائی در زمینه ی رهبریت گفته است . سنت این است که یک رهبر باشد اگر تبدیل به دو رهبر شد این کار بدعت است، این بدعت هم که تولید شد جای سنت را می گیرد و سنت به همین سادگی ترک می شود. همچنانکه بدعت شاهیگری هم جایگزین سنت حکومت اسلامی بر منهاج نبوت شد و تا کنون این بدعت بزرگ ادامه پیدا کرده است و ما با اهل بدعتهائی طرف هستیم که دو بدعت بزرگ را با هم مخلوط کرده اند: هم بدعت تعدد در رهبریت و هم بدعت ملوکیت را.
(ادامه دارد…..)
[1].136 /1 ،أدب الدنیا و الدین ،الماورد
[2]البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى، السنن الکبری ، ت: محمد عبد القادر عطا، ط3 ،دارالكتب العلمية، بيروت، 2003م، باب لا يصلح إمامان في عصر واحد، 8 /249 ،برقم: 16548 / ؛ منا أمير، ومنكم أمير يا معشر قريش،
[3]البخاري، صحیح البخاری ، باب قول النبي :”لوكنت متخذاً ً خليلا”، 5/6 ،برقم: 3667
[4]إمام الحرمين الجويني، غیاث الامم فی التیاث الظلم ، 1 /172 / أن مذهب المهاجرين والأنصار هو: أن مبنى الإمامة على أن لا يتصدى لها إلا فرد، ولا يتعرض لها إلا واحد في الدهر
[5]السنن الكبرىللبيهقي (8/145) عن ابن إسحاق.