انواع دارالکفر و تبدیل دارالاسلام به دارالکفر
(1-قسمت)
بسم الله و الحمد لله ، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته / بخش 10 : [انواع دارالکفر و تبدیل دارالاسلام به دارالکفر (1)]
رسول الله صلی الله علیه وسلم با پیمانی که در مدینه با کفار یهودی و مشرک بست که به دُستورُ المَدینة، یا صحیفة النبی یا پیمان مدینه مشهور است و با پیمانهائی که با مجوس الاحساء و نصرانی های نجران بست و با جنگهائی که با کفار مشرک قریش و کفار یهودی و غیره انجام داد نشان داد که دارالکفر دو گونه است یا دارالکفری است که با دارالاسلام سر جنگ و کشت و کشتار دارد یا دارالکفری است که با دارالاسلام وارد عهد و پیمان و زندگی مسالمت آمیزی شده است.
ابن عباس رضی الله عنهما در مورد سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین) روایت می کند که : كانَ المُشْرِكُونَ علَى مَنْزِلَتَيْنِ مِنَ النبيِّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ والمُؤْمِنِينَ: «مشرکین، دو موضع در قبال نبی صلی الله علیه وسلم و مومنین داشتند: كَانُوا مُشْرِكِي أهْلِ حَرْبٍ، يُقَاتِلُهُمْ ويُقَاتِلُونَهُ،[دستهای] مشرکان اهل جنگ بودند که پیامبر با آنها جنگید و آنها با پیامبر جنگیدند ومُشْرِكِي أهْلِ عَهْدٍ، لا يُقَاتِلُهُمْ ولَا يُقَاتِلُونَهُ [1]و [دستهای] مشرکین اهل عهد بودند که پیامبر با آنها نجنگید و آنها نیز با پیامبر نجنگیدند»
امام شافعی رحمه الله نیز بعد از ذکر دارالاسلام، سرزمین کفار یا دارالکفر را به «دارالحرب» و «دارالعهدِ و الصلح» تقسیم می کند.[2] ابن قیم حنبلی رحمه الله نیز دارالکفر را به دو دسته تقسیم می کند و می گوید: «الْکفَّارُ إِمَّا أَهْلُ حَرْبٍ وَ إِمَّا أَهْلُ عَهْدٍ»[3]. کفار یا اهل جنگ هستند یا اهل عهد .
پس «دارالکفر» به دو بخش تقسیم می شود:
1- دار الحرب(سرزمین جنگ): دارُ الكفری که با دارالاسلام عهد و امانی ندارد. البته شرط نیست که با دارالاسلام در حال جنگ باشد همین که عهد و امان و ذمه ای با دارالاسلام ندارد کفایت می کند که دارالحرب باشد، و مسلمین هر وقت خواستند می توانند با آنها وارد جنگ شوند.[4]
2- دار العهد(سرزمین اهل عهد و پیمان): دارُ الكفری است که با دارالاسلام پیمانی مبنی بر ترک جنگ وجود دارد.[5] این پیمان هم ممکن است مدت دار باشد یا مثل پیمان با «بَنِی ضَمْرَهَ» ی مشرک و سکولار همیشگی باشد : مَا بَلّ بَحْرٌ صُوفَهً[6] «تا در دریا صدفی هست» و رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد این دسته از کفار معاهد فرموده است: مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ یرِحْ رَائِحَةَ الجَنَّةِ، وَإِنَّ رِیحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَرْبَعِینَ عَامًا [7] «هرکس، فرد معاهدی (کافری که با مسلمانان، عهد و پیمان بسته است) را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمیرسد. هرچند که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه، به مشام می رسد».
البته دسته ای دیگر از علماء به نسبت قدیم یا جدید بودن حاکمیت کفر در سرزمینی، دارالکفرها را به دو دسته ی عمده تقسیم کرده اند:
1- دار الکفر اصلی : سرزمینی که هیچ گاه دار الإسلام نبوده است.
2- دار الکفر طارئ: سرزمینی که زمانی دار الإسلام بوده، سپس با تسلط کفار، احکام یکی از «کفار6گانه» ی آشکار [یعنی: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا به زبان امروزین سکولاریستها) و 6- مرتدین] بر آن جاری شده باشد و دوباره تبدیل شده باشد به دارالکفر.
(ادامه دارد……)
[1] بخاری 5286
[2] زحیلی، وهبه، آثار الحرب في الفقه الإسلامي، ص175.
[3] ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر، أحکام أهل الذمة، ج2، ص873
[4](السيل الجرار المتدفق علی حدائق الْزهار 1/976) امام شوكانی می گوید: أن الکافر الحربي مباح الدم والمال على كل حال ما لم يؤمن من المسلمين وأن مال المسلم ودمه معصومان بعصمة الإسلام في دار الحرب وغيرها. و همانا كافر حربی خون و مال در هر حالتی مباح است مگر اينکه از سوی مسلمين به اوامان داده شده باشد، و اينکه مسلمان خون و مالش بخاطر عصمت اسلام مصون است در دارالحرب و غير آنجا.
[5] شهری، ملفی بن حسن، حقیقة الدارین؛ دار الإسلام و دار الکفر، ص130.
[6]روض الأنف ۲/ ۵۸ زرقانی ۱/ ۴۵۶٫
[7]بخاری:3166