انواع دارالکفر و تبدیل دارالاسلام به دارالکفر

انواع دارالکفر و تبدیل دارالاسلام به دارالکفر

(4-قسمت)

یعنی در نگاه این دسته از حنفی ها سرزمینهائی چون ترکستان شرقی و سرزمینهای اسلامی هند که هر سه شرط در آنها وجود دارد تبدیل به دارالکفر شده اند اما سرزمینهایی چون ترکیه و سرزمینهای اشغالی تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی و غیره که احکام و قوانین کفر بر آنها حاکم شده است و در آنها مسلمین پایبند به قانون شریعت الله و حتی ذمی های پایبند به قوانین شریعتهای خودشان هم از همان امنیت موجود در دارالاسلام برخوردار نیستند باز دارالاسلام محسوب می شوند و جزو دارالکفر محسوب نمی شوند چون این سرزمینها به دارالکفر های اصلی از هر جهت متصل نیستند.

بر این اساس ابن عابدین حنفی رحمه الله فتوا می دهد که جبل دروز در سوریه باز دارالاسلام است هر چند که احکام کفری دروز بر آن جاری می شود و حاکمیت هم در دست خودشان است چون یکی از این شروط یعنی شرط دوم که متصل شدن به دارالکفر است تحقق پیدا نکرده و اینها تحت حاکمیت رهبران ما هستند و سرزمینهای اسلام از هر طرف سرزمین آنها را احاطه کرده و هر زمان که رهبریت بخواهد می تواند احکام شریعت الله را بر آنها پیاده کند.[1]

التّمرتاشي الحنفي مذهب هم در «تنوير الأبصار» ضمن اشاره به این سه شرط زمانی که در مورد شرط سوم و مساله ی امنیت «مسلمٌ أو ذميٌّ آمنًا بالأمانِ الأوّلِ » صحبت می کند[2] دقیقاً در اینجا به امنیت خاصی اشاره می کند که در سایه ی قانون شریعت الله ایجاد شده و این امنیت خاص هم یکی از نشانه های تحکیم قانون شریعت الله و حاکمیت و غلبه و قدرت مسلمین بوده است. به همین دلیل می بینیم که السّرخسي حنفی رحمه الله در “شرح السِّيَر الكبير”:می گوید: “«فَإِنَّ دَارَ الْإِسْلَامِ اسْمٌ لِلْمَوْضِعِ الَّذِي یکونُ تَحْتَ یدِ الْمُسْلِمِینَ، وَ عَلَامَةُ ذَلِك أَنْ یأْمَنَ فِیهِ الْمُسْلِمُونَ».[3] دار الاسلام  اسم مکانی است  که تحت‌سیطرۀ مسلمانان باشد، و علامت آن این است که مسلمین در آن در امنیت باشند.

پس اگر می بینیم که پس از انعقاد پیمان صلح حدیبیه مسلمین در مکه در امور شخصی دارای امنیت کامل می شوند یا در حبشه مسلمین مهاجر در امور عبادی شخصی  دارای امنیت کامل می شوند این امنیت به تنهائی باعث دادن صفت دارالاسلام  به مکه ی  قبل از فتح و حبشه نمی گردد، بلکه این سرزمینها همچنان با وجود چنین امنیتی دارالکفر باقی ماندند، و این امنیت به تنهائی  این سرزمینها را تبدیل به دارالاسلام نکرد، چون در این سرزمینها قانون و قدرت حاکمیت و غلبه با کفار بود نه مسلمین .

امام سرخسی حنفی رحمه الله از ابی یوسف شاگرد ابوحنیفه و محمد بن حسن شیبانی از بزرگان مذهب حنفی روایت می کند که بمجرد برتری یافتن احکام کفار بر سرزمینی و غلبه و حاکمیت کفار بر آن چنین سرزمینی تبدیل به دارالکفر می گردد .[4]الكاساني در «بدائع الصنائع» یکی دیگر از بزرگان مذهب حنفی به همراه سایرین هم چنین دیدگاهی را نقل می کنند.[5]

در این صورت امام محمد بن حسن شیبانی و امام ابویوسف نزیکترین شاگردان امام ابوحنیفه رحمه الله، و سایر یزرگان مذهب حنفی چون «کاسانی»[6]و… بدون در نظر گرفتن شروط سه گانه،مناط و معیار و ملاک حکم دار و سرزمین را نوع «قانون و حکم»ی دانسته اند که بر آن سرزمین اجرا می شود و فتوا داده اند که: «دارالاسلام با ظهور احکام کفر در آن تبدیل به دارالکفر می شود». حکم دار (سرزمین) تابع احکامی است که بر آن حاکم است و تسلط دارد، پس اگر احکامی که بر آن مسلط است احکام کفر باشد آن سرزمین دار الکفر است. [7]

(ادامه دارد……)


[1] وبهذا ظهر أن ما في الشام من جبل تيم الله المسمى بجبل الدروز وبعض البلاد التابعة ، كلها دار إسلام ، لأنها وإن كانت لها حكام دروز أو نصارى ، ولهم قضاة على دينهم ، وبعضهم يعلنون بشتم الإسلام والمسلمين ، لكنهم تحت حكم ولاة أمورنا ، وبلاد الإسلام محيطة ببلادهم من كل جانب ، وإذا أراد ولي الأمر تنفيذ أحكامنا فيهم نفذها

[2] تنوير الأبصار المطبوع مع الحاشية (4/174)./  “لا تصيرُ دارُ الإسلامِ دارَ حربٍ إلا: بإجراء أحكام أهلِ الشّركِ، وباتّصالها بدارِ الحرب، وبأنْ لا يبقى فيها مسلمٌ أو ذميٌّ آمنًا بالأمانِ الأوّلِ

[3]سرخسی، محمد، شرح سیر الکبیر، ج1، ص1253.

[4] المبسوط) للسرخسي، جـ 10 صـ 114، ط دار المعرفة. فجعل الصاحبان المناط: هو الغلبة والأحكام./”. وقال أبو يوسف ومحمد بن حسن شیبانی رحمهما الله: إنَّها تصيرُ دارَ الكفر بِظهورِ أحكامِ الكفرِ فيها… فإذا ظهرَ أحكامُ الكفر في دارٍ فقد صارت دارَ كفر”.

[5]بدائع الصنائع (7/130).دار الإسلام تتحول إلى دار كفر إذا استولى عليها الكفّارُ، وأظهروا أحكامَ الكفر فيها. قال الكاساني: “وقال أبو يوسف ومحمد رحمهما الله: إنَّها تصيرُ دارَ الكفر بِظهورِ أحكامِ الكفرِ فيها… فإذا ظهرَ أحكامُ الكفر في دارٍ فقد صارت دارَ كفر/ ( بدائع الصنائع ) للكاساني : 9/4375 ، وانظر : ( أحكام الديار ) ، د عابد محمد السفياني ، ص 15 وما بعدها .

[6] (بدائع الصنائع) للكاساني، 9/ 4375، ط زكريا علي يوسف / إن كل دار مضافة إما إلى الإسلام وإما إلى الكفر، وإنما تضاف الدار إلى الإسلام إذا طُبقت فيها أحكامه، وتضاف إلى الكفر إذا طبقت فيها أحكامه، كما تقول الجنة دار السلام والنار دار البوار، لوجود السلامة في الجنة والبوار في النار، ولأن ظهور الإسلام أو الكفر بظهور أحكامهما)

[7] بدائع الصنائع الکاساني ج8ص454 هفت جلدی دار الکتب العلمیة.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *