(2-قسمت)
با این وجود ماوردی شافعی رحمه الله «دار الشرك» را به سه دسته تقسیم می کند و در مورد سوم می گوید: ” سرزمین اسلام که مشرکین بر آن غلبه پیدا کرده اند مثل طرسوس و انطاکیه.” [1] این برخلاف آن چیزی است که از بعضی از شافعی مذهبها نقل می شود و موافق دیدگاه امام شافعی رحمه الله [2]و سایر مذاهب اسلامی و علمای شافعی مذهب است.
اگر دقت کنیم در سخن کسانی که می گویند دارالاسلام تبدیل به دارالکفر نمی شود نوعی تناقض وجود دارد به همین دلیل ابن حجر هیتمی رحمه الله می گوید که دارالاسلام «صورة لا حكما» تبدیل به دارالحرب می شود.[3]یعنی از نظر ظاهری تبدیل به دارالحرب شده نه از نظر حکم.
و الرافعي شافعی رحمه الله نیز می گوید: اگر کفار بر سرزمینی از دارالاسلام تسلط پیدا کنند ” بعضی از متاخرین می گویند اگر مسلمین را در آن منع نکنند همچنان دارالاسلام باقی می ماند و گرنه چنین سرزمینی دارالکفر است”.[4]
البته همچنانکه امام الرملي شافعی رحمه الله در مورد مسلمین موجود در «آراگون» بخشی از اندلس که توسط نصارا اشغال شده بود فتوا می دهد که هجرت بر آنها واجب نیست، چون بر اساس خراجی که می دهند بدون آنکه در جان و اموال به آنها ظلم شود 1- دینشان را آشکار می کنند 2- و شریعت الله را علناً به مرحله اجرا در می آورند. در نظر امام رملی رحمه الله این سرزمین دارالاسلام است و اگر این مسلمین از آن خارج شوند تبدیل به دارالحرب می گردد . [5]
الرملي شافعی رحمه الله هم می گوید: تبدیل دارالاسلام به دارالکفر و دارالحرب « صورة لا حكماً » به صورت ظاهری است نه حکمی .[6] و العِجْلِي شافعی رحمه الله نیز می گوید: این تبدیل شدن دارلاسلام به دارالحرب «صورة لا حكماً» است و هنگامی که بر سرزمینی حکم داده می شود به اینکه دارالاسلام است بعد از آن مطلقاً تبدیل به دارالکفر نمی شود.[7]
در جمع بین نگرش این دسته از علمایان شافعی می توانیم بگوئیم که : بله ، رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «الإسلامُ يَعْلُو ولا يُعْلَى» «اسلام چيره می شود و سيطره پیدا می کند و بر آن چيرگي و سيطره نيست.» اما اگر در دل انسانی اسلام چیره شد و این انسان دوباره کفر را به جای ایمان به اسلام بر دلش چیره کرد چه؟
این واقعیت است که حاکمیت اسلامی و دارالاسلام علو و بلندى است، پس روا نيست كافر بر مسلمان برترى و سيطره پیدا کند و دارالکفر جایگزین دارالاسلام شود. همچنانکه روا نیست بار دیگر کفر در دل انسان جای ایمان به اسلام را بگیرد؛ الله تعالی نیز مى فرمايد: وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا ( توبه/ 40)، و سرانجام سخن كافران را فروكشيد و سخن الهي پيوسته بالا بوده است.
اما اگر در «دل»ی یا در «سرزمین»ی بار دیگر کفر حاکم شد چه؟ روا نیست، اما اگر اتفاق افتاد چه؟ خیلی از امور هستند که روا نیستند و نباید اتفاق بیافتند اما اتفاق می افتند. حکم چنین حالاتی چیست؟
رسول الله صلی الله علیه وسلم سفارش می کند که اگر امیر و حاکمی کفر بواحی انجام داد و مرتد شد باید بر علیه وی قیام شود و برداشته شود چون چنان خودش را کوچک و بی ارزش کرده است که دیگر شایستگی حاکمیت بر دارالاسلام و مومنینی را ندارد که بزرگ و ارزشمند هستند. و الله تعالی هیچ راهی قرار نداده که کافری بر مسلمین حاکمیت و تسلط پیدا: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (نساء/141)
(ادامه دارد……)
[1] كان من بلاد الإسلام التي غلب عليها المشركون حتى صارت دار شرك كطرسوس وإنطاكية ، وما جرى مجرى ذلك من الثغور المملوكة على المسلمين
[2] فصل ومتى ارتد أهل بلد وجرت فيه أحكامهم صاروا دار حرب في اغتنام أموالهم وسبي ذراريهم الحادثين بعد الردة – إلى أن قال – وبهذا قال الشافعي
[3] فقولهم لصار دار حرب المراد به صيرورته كذلك “صورة لا حكما” وإلا لزم أن ما استولوا عليه من دار الإسلام يصير دار حرب ، ولا أظن أصحابنا يسمحون بذلك
[4] ، ورأيت لبعض المتأخرين أن محله إذا لم يمنعوا المسلمين منها وإلا فهي دار كفر
[5] ما أجاب به الإمام الرملي عندما سئل عن “أراغون” وهي في الأندلس وقد تغلب عليها النصارى ، وأقروا المسلمين فيها ، وضربوا عليهم خراج الأرض يؤخذ منهم بقدر ما يستخرجونه منها ، ولم يظلموا في أموالهم ولا في أنفسهم ، ويقيمون الصلوات في المساجد ، ويظهرون شعائر الإسلام جهرةً ، ويقيمون شريعة الله علنا فهل تجب عليهم الهجرة أم لا ؟ فأجاب الإمام الرملي : ( بأنه لا تجب الهجرة على هؤلاء المسلمين من وطنهم ، لقدرتهم على إظهار دينهم به ، ولأنه صلى الله عليه وسلم بعث عثمان يوم الحديبية إلى مكة لقدرته على إظهار دينه بها ، بل لا تجوز الهجرة منه ، لأنه يرجى بإقامتهم به إسلام غيرهم ، ولأنه دار إسلام ، فلو هاجروا منه صار دار حرب)
[6] فقولهم لصار دار حرب المراد به صيرورته كذلك “صورة لا حكماً”
[7] وقوله فيحرم أن يصيره باعتزاله عنه دار حرب أي : “صورة لا حكما” إذ ما حكم بأنه دار إسلام لا يصير بعد ذلك دار كفر مطلقاً