اصل رعايت احترام متقابل و نزاکت بين المللي (بخش ۱۵

اصل رعايت احترام متقابل و نزاکت بين المللي (بخش ۱۵

(3-قسمت) .

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید : لاَ إِيْمَانَ لِمَنْ لاَ أَمَانَةَ لَهُ، وَلاَ دِيْنَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ [۵] کسی که پایبند به امانت نیست ایمان کامل ندارد و کسی که پایبند به عهد و پیمان نیست دین کامل ندارد.  یعنی نه قدرت حکومتی با او همراه است و نه قانون و برنامه ی اسلامی از او حمایتی می کند و اطاعت او هم از چنین حاکمیت و قانونی ناقص است و از مجازات در دنیا هم در امان نیست و قیامت خوبی هم ندارد و از مجازات در قیامت هم در امان نیست. در این صورت دین با چنین عهد شکنی با آن چهار معنی و مفهومش سازگار نیست.  علاوه بر این مومنین نمی توانند بدون داشتن عذر شرعی حتی یکی از شروط پیمانها و قراردادهای خود با دیگران را بشکنند چون « المسلمونَ على شروطِهم»[۶]

در این صورت می توان گفت در روابط خارجی قراردادها و پیمانهائی که دارالاسلام و دولت اسلامی با دارالکفرها و جوامع کفار می بندد می توانند زمینه های توافق بر رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و حتی بلند مدت دولت اسلامی و یا رساندن آزادانه ی دعوت و عمل به اسلام کامل به مردم بدون انتخاب گزینه ی جنگ مسلحانه را فراهم کنند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم با پیمانهای عقبه ی اول (بیعت النساء / چون قراری بر جنگ مسلحانه نبود) و عقبه ی دوم (بیعت بر قتال و جنگ مسلحانه) در واقع بدون کوچکترین جنگ مسلحانه ای زمینه ی های شکل گیری دارالاسلام و دولت و حکومت اسلامی را با ایمان آوردن مومنین مدینه فراهم کرد که رسول الله صلی الله علیه و سلم خطاب به انصار مدینه فرمود: خون و جان ما در گرو یکدیگر است. شما از من و من از شمایم با هر که جنگ کنید، می جنگم و با هر که صلح کنید، صلح می کنم.[۷]

پیمان مدینه با کفار یهودی و مشرک دارالاسلام نیز این تحاکم اسلامی را استحکام بخشید. به دنبال این ما شاهد پیمان با نصرانی های نجران و مجوس الاحساء و سایر قبایل مشرک جهت تجریه ی دشمنان و تمرکز بر دشمن اصلی هستیم .[۸]

در سال دوم هجری رسول الله صلی الله علیه وسلم با  سکولاریستهای بنی ضمره پیمانی می بندد که تاریخی برای آن تعیین نمی شود، یعنی مادام که عهد شکنی نکرده اند پیمان آنها همیشگی است «تا در دیا صدفی هست»  و یا در همان سال دوم هجری پیمان عدم تجاوز با سکولاریستهای بنی مدلج بسته می شود. در پی این دسته از پیمانها هم دعوت بدون جنگ وارد این سرزمینها می شود و هر کسی از مردمان این سرزمینها مسلمان شود می تواند به تمام اسلام در کمال امنیت عمل کند و هم صف کفار تجزیه می شود و هم اینکه دشمن اصلی در انزوا قرار داده می شود.

در سال ششم هجری هم به دلیل حالت اضطرار و ضرورت دارالاسلام و دولت اسلامی ضمن مذاکراتی پیمان حدیبیه اتفاق افتاد. باید بدانیم که مذاکره یعنی چانه زنی و متقاعد کردن طرف مقابل، حالا در این دیپلماسی که بر اساس بده بستان و گرفتن امتیاز و دادن امتیاز بنا شده است قرار بر این شد که: 

(ادامه دارد….)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *