اصل نفی سبیل و عزت اسلامی (2) (قسمت 17)
- قسمت)
- در مورد شرایط رهبر دولت اسلامی و دارالاسلام هم عرض شد که یکی از شروط زیر بنائی رهبر دارالاسلام این است که باید مسلمان باشد.
در دارالاسلام امام و رهبر جانشین نبوت در امر پاسداری از دین الله و تطبیق و حکم کردن بر اساس دین الله در دنیا و مدیرت امور دنیا بر اساس قانون شریعت الله است . الله تعالی می فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِناً عَلَیْهِ و بر تو ( ای پیغمبر ) کتاب را نازل کردیم که ملازم حق ، و موافق و مصدّق کتابهای پیشین، و شاهد و حافظ آنها است. فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ (مائده/48) پس میان آنان بر طبق چیزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است ، و به خاطر پیروی از امیال و آرزوهای ایشان ، از حق و حقیقتی که برای تو آمده است روی مگردان. حالا اگررهبر مسلمانی مرتد شود باید برداشته شود و هیچ ولایتی بر مسلمین ندارد.
عباده بن صامت رضی الله عنه می گوید: دَعانا النبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ فَبايَعْناهُ، فقالَ فِيما أخَذَ عَلَيْنا: رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را فراخواند وبا ایشان بیعت کردیم و مضمون عهدی که از ما گرفت این بود که: أنْ بايَعَنا علَى السَّمْعِ والطَّاعَةِ،في مَنْشَطِنَا وَمَكْرَهِنَا، وَعُسْرِنَا وَيُسْرِنَا وَأَثَرَةٍ عَلَيْنَا، از ایشان در خوشی و ناخوشی و سختی وراحتی وترجیح دادن دیگران بر ما اطاعت و پیروی کنیم وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْأَمْرَ أَهْلَهُ، إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ [1]و اینکه با صاحبان حکم در گیر نشویم، و فرمود: مگر اینکه خودتان از آنان کفر آشکار و واضحی را مشاهده کنید که برای آن در نزد خداوند دلیل قاطعی وجود دارد.
امام ماوردی رحمه الله می گوید: امامت و رهبریت موضوعی جهت جانشینی نبوت در حراست و پاسداری از دین و سیاست دنیاست، و عقد این امامت و رهبری برای کسی که باید چنین وظایفی را در امت عهده دار شود واجب است .[2]
به نظر شما چگونه کسی که به محتوا و مفاهیم چهار گانه ی دین برای اسلام یا حتی کلیت اسلام ایمان ندارد می تواند چنین وظیفه ای را انجام دهد؟ چگونه امانت حراست و پاسداری از دین الله و مومنین باید به کسی سپرده شود که در اساس به آن و قوانین آن اعتقادی ندارد؟ این کافر با پذیرش کفر به نفس خودش خیانت کرده و به دین الله خیانت کرده و با کفرش به الله خیانت کرده، إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ.( حج / ۳۸) مسلّماً الله از مومنین دفاع میکند. مسلّماً خداوند خیانت پیشگان کافر را دوست نمیدارد.
پس چنین خائنی چگونه مورد اعتماد است که دین و دارالاسلام و جان و مال و ناموس و آبروی مسلمین به وی سپرده شود؟ اگر روزی مومنین دارای قدرتی جهت آزاد سازی سرزمینهای تحت حاکمیت دارالکفرها شدند آیا اگر این رهبر نصرانی باشد جهت فتح سرزمینهای نصرانی و تطبیق قانون شریعت الله در این سرزمینها با هم کیشان خود خواهد جنگید؟ یا اگر یهودی یا مجوس یا سکولار باشند؟ هر کسی کمی عقل داشته باشد و بر مبانی و اصول دین اسلام هم آگاهی نداشته باشد می داند که چنین توهمی تنها مختص انسانهای فریب خورده و عقب مانده است.
(ادامه دارد…….)
[1]بخاری7055
[2]“الأحكام السُّلطانية”، ص5. / . الإمامة موضوعةٌ لِخلافة النُّبوة في حراسة الدِّين وسياسة الدُّنيا، وعقدها لِمن يقوم بها في الأُمَّة واجب