اصل تامین امنیت (3) (قسمت20)
(2-قسمت)
بر این اساس همچنانکه مومنین تنها از کانال قرآن و سنت صحیح می توانند به قوانین شریعت الله تعالی عمل کنند به همین شکل تنها از کانال رهبر و امام واحد می توانند اموراتی چون جهاد را انجام دهند، و همچنانکه انجام هر عبادتی که از کانال قرآن و سنت انجام نگیرد و مورد تائید قرآن و سنت نباشد صحیح نیست به همین شکل هر گونه جهادی که از کانال رهبر یکی از «3ابزار» برتر صورت نگیرد و مورد تائید رهبریت آنها نباشد صحیح نیست.
جمهور فقهای حنفی و مالکی متفق هستند که جهاد بدون اجازه ی امام و رهبر دارالاسلام حرام است و نزد حنبلی ها نیز قول معتمد همین است اما شافعی ها می گویند که جهاد بدون اذن امام و رهبر مکروه است و کراهیت دارد، رای سوم هم رای ظاهری هاست که معتقد به جواز جهاد بدون اذن امام و رهبر دارالاسلام هستند.
در کل اموری که متعلق به دارالاسلام و عموم مومنین و امت اسلامی است و جنبه ی حکومتی دارد و به عنوان مقدمه ابتدا نیاز به استنباط و تجزیه و تحلیل و بعد عمل دارد باید به متخصصین و اولی الامر دارالاسلام ارجاع داده شوند نه هیچ شخص یا گروه خاص دیگری . الله تعالی می فرماید: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ و هنگامی که کاری که موجب نترسیدن یا ترسیدن است به آنان (دارودسته ی منافقین) میرسد، آن را پخش و پراکنده میکنند ( و اخبار را به گوش دشمنان میرسانند) . وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ اگر این گونه افراد، سخن گفتن در اینباره را به پیغمبر و صاحبان امر خود واگذارند تنها کسانی از این خبر ایشان اطّلاع پیدا میکنند که اهل حلّ و عقدند و آنچه بایست از آن درک و فهم مینمایند. وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً (نساء/83) اگر فضل و رحمت خدا شما را در بر نمیگرفت جز اندکی از شما همه از شیطان پیروی میکردید.
جهاد طلب یا دعوت جزو همان مسائلی است که تنها بر اساس میزان قدرت نظامی مسلمین صورت می گیرد و نیازمند تجزیه و تحلیل و بررسی های دقیق امنیتی و منطقه ای و جهانی و اقتصادی و … است که تنها از عهده ی نهاد حکومتی یکی از «3ابزار» برتر بر می آید و کاری در حد افراد و گروههای متفرق نیست.[1]
زمانی هم که الله تعالی می فرماید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ ای مؤمنان! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: (برای جهاد) در راه خدا حرکت کنید، سستی میکنید و دل به دنیا میدهید؟ (سنگینی نموده به زمین می چسبید؟!) أَرَضِیتُم بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ، آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خوشنودید؟ ،فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ (توبه/38) تمتّع و کالای این جهان در برابر تمتّع و کالای آن جهان، چیز کمی بیش نیست.
(ادامه دارد…..)
[1] أبو البركات عبد السلام ابن تيمية : [ لا يجوز الغزو إلا بإذن الإمام ، إلا أن يفاجئهم عدو يخشى علبُه بالإذن فيسقط ] ( المحرر 2:341]