حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر (1) (قسمت 22)
(3-قسمت)
این همان چیزی است که بین «احزاب» در طول تاریخ وجود داشته است و این «احزاب» تنها در مواردی به دلایل دنیوی یا دشمنی با شریعتهای آسمانی توانسته اند در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و گرنه همیشه در حال جنگ و درگیری با هم و با پیروان شریعتهای آسمانی بوده اند و الان هم هستند. حالا دارودسته ی منافقین با تبلیغ حزب گرائی در میان مسلمین چنین سرانجامی را برای مسلمین می خواهند. یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ. (انعام/65)
در این صورت، «حزب» یعنی: ابزار و سازمانی برای کسب قدرت حکومتی با برنامه، ایدئولوژی و دیدگاهی خاص و متمایز که با مرام نامه (عقیده و ایدئولوژی حزبی به اضافه ی اهدافی که دارد) و اساس نامه (قانون اساسی حزبی) و نظام نامه ای (قواعد حاکم بر رفتارهای درون حزبی و برون حزبی) که دارند به نسبتهای مختلفی به اعضایش هویتی متمایز و اهدافی متمایز با آنچه که حاکم بر جامعه است می بخشد، و آنها را به سوی هدفی واحد غیر از آنچه که بر حاکمیت موجود حاکم است هدایت می کند، و نمایانگر نوعي تفكيك اجتماعي براساس ايمان و اعتقاد به الله و مباني دين اسلام و کفر به طاغوت یا بر اساس ایمان و اعتقاد به طاغوت و کفر به اسلام است.
در آثار کلاسیک و علمی روز هم آمده است که: «حزب» میخواهد بر حکومت تسلط پیدا کند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازد.[1] و مهمترین وظیفه سازمان حزبی تلاش برای کسب قدرت است.[2]
در این صورت «حزب» با یک سندیکا و انجمن مردمی و شرکت تبلیغی یا اقتصادی و فرهنگی و …. فرق دارد که می خواهد در چارچوب حاکمیت موجود و طبق قوانین و برنامه ها و اهداف موجود و یا عرفی پذیرفته شده در جامعه فعالیتهائی داشته باشد. مثل حلف الفضول که رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن مشارکت داشت که از نظر اخلاق عمومی و عرفی پذیرفته شده بود و مخالفتی هم با اخلاق شریعتی اسلام ندارد.
پس حزب نمی خواهد بر حزب حاکم موجود اعمال نفوذ کند، بلکه مصمم است که قدرت حکومتی را از حزب حاکم بگیرد.[3]در این صورت «حزب» با «سندیکا و صنف» و «حلف» و «گروه فشار» و «جناح»[4] و «جبهه»[5] و «انجمن» و حتی با «تشکل» فرق دارد، با آنکه «تشکل» نیز دارای ارتباط تشکیلاتی و ساختاری شبه حزبی است، اما دارودسته ی منافقین بحث «حزب» را پیش می کشند و مسلمین را به حزب گرائی و تعدد حزب و حزب سالاری دعوت می کنند اما تعاریف «جناح» و «گروه فشار»[6] و «جبهه» و «انجمن» و غیره را به مسلمین ارائه می دهند. در بدترین حالت، فرقه ها و مذاهب و تفاسیر اسلامی جناحهائی در داخل حزب الله هستند، اما دارودسته ی منافقین با ذکر وجود جناحها و مذاهب و فرقه ها و گروههای[7] داخل حزب الله در دارالاسلام در چند قرن گذشته سعی می کنند با دغلبازی تعدد احزاب را در میان مسلمین توجیه کنند.
(ادامه دارد…..)
[1] عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۳۴۳.
[2] دوورژه، موریس، احزاب سیاسی، ترجمه رضا علومی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص۱۸.
[3] برجسته ترین نظریه پردازان علوم سیاسی در میان سکولاریستها نیز باز به این نگرش رسیده اند . به عنوان مثال می توان به چند مورد اشاره کرد: زیگموند نیومن، حزب سیاسی را سازمانی منضبط از افراد تلاشگر سیاسی جامعه می داند که هدف آنها چیرگی بر حکومت است و برای برخورداری از پشتیبانی مردم، با گروه یا گروههای دیگر که باور متعارض دارند به رقابت می پردازد . / موریس دوورژه در کتاب اصول علم سیاست می گوید: « هدف مستقیم احزاب به چنگ آوردن قدرت با شرکت در اعمال آن است . احزاب در پی آنند که در انتخابات ، کرسهایی به دست آورند ، نمایندگان و وزرایی داشته باشند و حکومت را به دست گیرند . »(احزاب سیاسی ، دکتر حسن محمدی نژاد ، ص39-38- .) / گتل می گوید : « حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رای خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند . »(بینادهای علم سیاسی ، عبدالرحمان عالم ، ص ۳۴۳ ) / ﻣﺎﻛﺲ ﻭﺑﺮ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : ﺍﺣﺰﺍﺏ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺟﻤﻌﻴﺘﻬﺎﻱ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﻛﻮﺷﻨﺪ ﺭﺅﺳﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻣﺎﺩﻱ ﻭﻣﻌﻨﻮﻱ ﭼﻮﻥ ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﻳﺎ ﻧﻴﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﻲ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻨﺪ.
[4] جناح (Faction) :مجموع گروه یا گروه هایی که با اهداف و دیدگاه های مشترک در کوتاه مدت و یا بلند مدت به منظور رقابت و کسب قدرت سیاسی، در داخل یک حکومت یا حزب گرد هم می آیند، بدون این که دارای ماهیت رسمی و شخصیت حقوقی باشند. جناح را بخشی از یک واحد یا جریان سیاسی دانسته اند .جناح تشکلی است که لزوماً مداومت ندارد و بنا بر ضرورت و به مناسبت هایی تشکیل می شود. بر این اساس جناح برخلاف حزب: …. به سرعت یا به تدریج می توانند به مرور زمان، مواضع خود را تغییر دهند و شناسایی خود را دچار مشکل کنند.( جمال زاده ، ناصر ، اصطلاحات سیاسی ، قم، پارسیان ، ۱۳۸۲، ص ۳۸)
[5] جبهه (Front): سازمانی که نمایندگان سیاسی طبقات و اقشار مردمی برای نیل به یک هدف مشترک در آن متحد می شوند و به خاطر منافع مشترکی که در برنامه جبهه منعکس می شود , مبارزه می کنند . جبهه با حزب فرق دارد زیرا حزب , سازمان یک طبقه یا گروه اجتماعی و یا حتی بخشی از یک طبقه ( مثل احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا که هرکدام نماینده جناحی از سرمایه داری آمریکا هستند ) است که بر اساس منافع آن طبقه یا گروه اجتماعی تشکیل می شود و هدف آن , مبارزه در راه تحقق آن اهداف و نیل به آن منافع است .( آقا بخشی , علی , افشاری راد , مینو , فرهنگ علوم سیاسی , پیشین , ص ۲۵۹)
[6] مورییس دوورژه درکتاب «جامعه شناسی سیاسی» خود،در مورد گروههای ذی نفوذ و فشار چنین می گوید: «گروههای ذی نفوذ مستقیمادر فتح قدرت و اجرای آن مشارکت نمی کنند،بلکه در حالی که خارج از قدرت باقی می مانند،آن را متأثر می سازند و بر آن «فشار» وارد می کنند. گروههای ذینفوذ در پی تأثیر بر زمامدارانند، نه آن که زمامدارانی از خود را به قدرت بنشانند.»/ یکی از تفاوت های بین احزاب و گروههای ذینفوذ ،درجه مسلک گرائی آنان است.احزاب سیاسی تلاش دارند تا بطور علنی و رسمی قدرت سیاسی را مستقیما در دست بگیرند و یا در آن شریک شوند تا بتوانند به اهداف خود که در اساسنامه بطور واضح و عمومی اعلام کردهاندجامعه عمل بپوشانند. در حالی که گروههای ذینفوذ(منظور گروههای فشار) نمی خواهند قدرت را در دست بگیرند یا حتی در آن مشارکت کنند،بلکه خود بخشی از طبقه حاکم بشمار می روند ولی جزو هیئت حاکمه نیستند.(کریم نیا) احزاب ،اکثرا به تجمیع منافع پرداخته در حالی که گروههای فشار به پیوند منافع افراد توجه داشته و با بدست آوردن یک خواسته و کسب رضایت افراد مانع از دست زدن به رفتارهای خشونت آمیز می شود.(نقیب زاده،1387) حزب سیاسی گردهمایی بزرگتری است ودر سیاستهای کشور آشکارا نقش حیاتی ایفا می کند،اما گروه فشار، محفل محدودی دارد وبا ماندن در پشت پرده نقش خود را بازی می کند.حزب سیاسی در سیاست شرکت دارد زیرا ماهیت آن سیاسی است ، اما گروه فشار چنین هدفی ندارد.(عالم،1388،360)
[7] گروه (Group):هنگامی که اشخاصی چند به دلیل یا به دلایلی دور هم گرد آیند , معمولا آنها را یک جمع , یک دسته , یک فرقه , یک انجمن و یا یک گروه می نامند . گروه واحدهای سازمانی نسبتا کوچکی است که هر فرد در طول حیات خود عضویت تعدادی از آنها را می پذیرد. تنوع میان این گروههای کوچک که به مناسبتهای مختلف (سیاسی , ورزشی , اقتصادی , اداری , فنی و جز اینها ) ممکن است تشکیل شود , بسیار زیاد است . هریک از این گروههای کوچک و مختلف , شیوه رفتار و آداب رسوم و معتقدات ویژه ای را به وجود می اورد که آثار خود را برطرز تفکر , رفتار و توقعات اعضای خویش باقی می گذارد .( آقا بخشی , علی , افشاری راد , مینو , فرهنگ علوم سیاسی , پیشین , ص ۲۸۰)