
شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین
پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
(120- قسمت)
- السلام علیکم، حکم مجهول الحال در دارالکفر چیست و تَحَرِی به چه معناست؟
مجهول الحال یعنی نمی دانیم طرف مسلمان است یا کافر. حالش برای ما مجهول و نا شناخته است.حکم مجهول الحال تابع سرزمین و اکثریت است که در میان آن ها زندگی می کند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. یعنی یکی تابع سرزمین و دار است و دیگری تابع اکثریت است که در آن زندگی می کند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ما حکم به ظاهر می کنیم و درون به ما ربطی ندارد. مثلاً برای ما روشن شده باشد که فلان کلاه مختص مسلمین است و مشخص باشد. حالا، در بین جمعیت یک میلیاردی دارالکفر چین یک نفر را این طوری دیدیم می گوییم مسلمان است، چرا؟ چون فلان علامت یا عادت مسلمین را دارد. همین شک ما باعث می شود که حکم مسلمان بودن را بر این شخص بدهیم مگر اینکه خلافش ثابت شود و اگر لازم شد تحقیقات بعدی را شروع می کنیم. مثلاً نیاز شد یا خواستیم که با او برخوردی داشته باشیم. چون، این شناخت جهت تنظیم روابط ما با دیگران است. مجهول الحال جهت تنظیم ارتباط ما با دیگران است:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فی سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا».
حالا، تحری هم یعنی دنبال حقیقت گشتن، یعنی با تحقیق، یقین و به دور از شک و گمان دنبال پیدا کردن راه درست بودن. یعنی، دنبال حقیقت بگردی که انگار با گوش خودت می شنوی، با چشم خودت می بینی و با قلب خودت آن را درک می کنی و از کسی تقلید نمی کنی و با گوش، چشم و قلب دیگران مشغول تحقیق، پژوهش و بحث نمی شوی و به آنچه می رسی یقین و اطمینان پیدا می کنی و شک و گمانی در آن نداری.
در این صورت، آنچه به این درسمان مربوط می شود (آن را محدود می کنیم چون گسترده است) می توانیم بگوییم، تا به درجه ی یقین نرسیده ایم و به این درجه از اطمینان کامل نرسیده ایم و اطمینان کامل نداریم کسی را از اسلام خارج نمی کنیم؛ بلکه، با کوچکترین شکی از مسلمان بودن شخص دفاع می کنیم و رأی به مسلمان بودن او می دهیم.
- جریان چیست؟ شما شیعه را از رافضی جدا می کنید، چه فرقی بین اینها وجود دارد؟ اصلاً مگر می دانید رافضی یعنی چه؟
جریان برای کسی که با نگرش قرآنی به منابع دقت کرده باشد خیلی ساده است و به راحتی متوجه می شود که تفاوت اساسی و فاحشی بین لفظ شیعه و لفظ رافضه وجود دارد. شیعه یک جریان تاریخی است که فِرق زیادی را در خود جا داده و رافضی هم صفت است که امکان دارد در هر دین، مذهب، طبقه، حزب، حکومت و جامعه ای کسانی باشند که بتوان به آن ها گفت رافضی. این برای اهل ادب هم در قرون گذشته عادی بوده:
منتسب بر هر طویله رایضی * جز به دستوری نیاید رافضی
از هوس، گر از طویله بگسلد * در طویله ی دیگران سر در کند
این نمونه شعر است و اشعاری از این قبیل زیادند. شیعه در کتب محدثین جریانی هستند که خود را پیرو علی می دانستند و تمام اختلافشان با گروههای مخالف فقط در مسائل مربوط به سیاستهای حکومتداری بود و هیچ اختلاف عقیدتی یا فقهی با دیگران نداشتند. چون، اصلاً مذاهب فقهی درست نشده بودند. برای همین، طیف وسیعی از مسلمین را در بر می گرفت که این مسلمین مخالف سیاستهای حکومتی امویان و پس از آن ها بودند و از هرگونه همکاری با این حکومتها دوری می کردند و سعی می نمودند به چنین نظامهایی نزدیک نشوند و از هر نهضتی که بتواند حکومت را به سبک اسلامی آن بر گرداند حمایت می کردند. برای همین است که اکثر بزرگان و بخصوص اهل علم از دست حکومتها دل خوشی نداشته اند و دوری و پرهیز از آن ها را سفارش می کردند. حکومت های ظالمی که به جای حکومت شورای اسلامی نشسته بودند.
اما، این جریان شیعیان علی یکدست نبودند، دسته ای از آن ها بودند که خود ائمه ی شیعه هم دل خوشی از آن ها نداشتند و در نهج البلاغه و تقریباً تمام منابع شیعی که وجود دارد ائمه از دست این دسته ی بی وفا نالیده اند. این دسته، چون همین ائمه را در موقعیتهای حساس رها می کردند و آن ها را رد می نمودند و پشتشان را خالی می کردند به رافضی معروف شدند. یعنی، کسانی که ائمه و رهبران مسلمین را رد کردند.
(ادامه دارد……..)