غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی

غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی [1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي امْتَنَّ عَلَى الْعِبَادِ بِأَنْ يَجْعَلَ فِي كُلِّ زَمَانِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ بَقَايَا مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ، يَدْعُونَ مَنْ ضَلَّ إِلَى الْهُدَى، وَيَصْبِرُونَ مِنْهُمْ عَلَى الْأَذَى، وَيُحْيُونَ بِكِتَابِ اللَّهِ أَهْلَ الْعَمَى[2]

عده ای از برادران ما می گویند: زمانی که ما این مفاهیم اساسی را مطرح نمی کردیم و تنها به امور شخصی و احکام روزه و نماز و حج و یا مسائلی در زمینه ی ارث و میراث و  معامله و سایر آداب شخصی می پرداختیم  همه به ما گوش می دادند و احترام خاصی هم برایمان قائل بودند اما از زمانی که با آیات قرآن  به مردم می گوئیم دین چیست؟ یا کفر به طاغوت را با استناد به آن و سنت صحیح که نیمی از رسالت تمام پیامبران بوده را برای آنها بیان می کنیم ، یا در مورد دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان  و یا سایر امور اساسی و اولویتهای شریعت صحبت می کنیم بعد از بحث و گفتگو احساس می کنیم ما در میان بیگانه ها قرار گرفته ایم یا به زبانی بیگانه صحبت کرده ایم که اینها نفهمیده اند و از هر 10 نفر شاید 3 نفر سخنان ما را بگیرند.

این عزیزان می گویند: چون ما هر دو شیوه را تجربه کرده ایم،  واقعاً صحبت کردن در مورد این مسائل اساسی صبر زیادی می خواهد و چون ممکن است با مخالفتهای عده ای از مردم نا آگاه و تهمت زنی ها و زخم زبان دشمنان هم مواجه شویم ممکن است عده ای از برادران و خواهران حتی در میان خانواده ی خود هم احساس تنهائی  و غریبی کنند ، آیا می توان این نسل را جزو غرباء به حساب آورد؟       

برادران و خواهران گرامیم : اولاً باید بدانیم که  الله تعالی امر کرده که امتی از میان مومنین جهت دعوت دین تشکیل شود : وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ (آل عمران/ 104)  امت یعنی گروهی واحد و منسجم که شورای واحدی را تشکیل داده اند و این شورا نیز رای واحدی را تحت اجماع ارائه می دهد که با این اجماع واحد جماعت واحدی درست می شود . پس امت کاملاً در تضاد با افراد متفرق و گروههای متفرقی است که هر کدام به شیوه ای با منابع شرعی بازی می کنند به گونه ای که ممکن است در یک روستا و شهر در مورد یک موضوع مشخص هر مُلائی سخنی جداگانه و متضاد با مُلای دیگر داشته باشد . ما کاری به این اهل تفرق نداریم . رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد صفات این امت اهل دعوت می فرماید : يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ، يَنْفُونَ عَنْهُ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ، وَتَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ، وَتَحْرِيفَ الْغَالِينَ[3] این علم را عادلترین کسانی که بعد از من می‌آیند، بر می‌دارد که، ادعای بیخود بیهوده گویان و دروغگویان، و تأویل جاهلان و تحریف غلوکنندگان  را از بین می‌برند .

پس این امری طبیعی است که  این دسته از اهل علمی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید برحق هستند  و همیشه هستند،  مخالفینی مثل همین 3 گروه ، انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ (ادعای بیخود اهل باطل مثل کفار آشکار و پنهان داخلی)، وَتَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ (طرفداران تاویل جاهلان میان مسلمین) وَتَحْرِيفَ الْغَالِينَ ( طرفداران تحریفات انسانهای زیاده رو و غالی میان مسلمین) هم  داشته باشند .

 این حاملان علم هم مسیر با کسانی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در وصفشان فرموده : لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ[4] هميشه گروهي از امت من در راه حق «قتال» مي کنند، و تا قيامت پيروز خواهند بود… این حدیث متواتر المعنی و چندین حدیث مشابه این به ما میگن که : گروهی همیشه تا روز قیامت  وجود دارند که حق نزد آنهاست. پس باید انتظار مخالفت از سوی این سه دسته را داشته باشی، و با تحمل مشکلات آن، جایگاه والای خودت را در این جنگ تبلیغی و گرم مشخص کن و از الله تعالی بخواه در این مسیر ثابت قدم و عاقبت به خیرت کند.

داری بێ بەر بە و وەحسی بۆ خۆت  …… نە لەقت ئەکێشن نە پەڵ ئەخەن بۆت

داری بەرداری؟ ئییتر بەر پەڵ بە …. لەسەرخۆ و چان لەسەرخۆ دەرکە

تا ژیرێک بەجێ ئەچنێ بارت  ……. صەد گەوج و چڵێس ئەدەن ئازارت

ثانیاً : باید خدا را شکر کنید که شماها در کشوری به سر می برید که سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین به همراه مزدورانشان بر آن حاکمیت و قدرتی ندارند و اگر مشکلاتی را باید تحمل کنید به خاطر تبلیغات مسموم و آلوده ی رسانه های آنها و عده ای فریب خورده است.

ادامه خواندن غرباء در زمان حاکمیت مشرکین (یا احزاب یا سکولاریستها) و در دارالاسلامهای کنونی

دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

بسم الله و الحمدلله

 اما بعد: السلام علیکم.

متاسفانه چند لحظه پیش ما شاهد جنایتی در مسجد جامع گذر سید آباد از ولایت قندوز افغانستان بودیم که ثمره ی برداشت غلط نجدیت از مفهوم مشرک و مشرکین و تکفیر نابجای اهل قبله است. در این جنایت جدید نجدیت که در حین ادای نماز جمعه صورت گرفت بیشتر از 100مومن نمازگذار ظالمانه کشته شده و بیشتر از 200 نفر نیز زخمی شده اند. در حالی این مسلمین با اجتهادات و تاویلات اشتباه نجدیت قتل عام می شوند که کفار سکولار نیز به بدترین شیوه ی ممکن مسلمین را در ترکستان شرقی و غربی و یمن و سومالی، و در کل، از اندونزی در شرق اسلامی گرفته تا نیجریه در غرب اسلامی قتل عام می کنند. اللَّهُمَّ إنِّي أَعْتَذِرُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ وأَبْرَأُ إلَيْكَ ممَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ. [1]

این روزها از سوی کفار سکولار خارجی و داخلی و بخصوص از سوی دارودسته ی منافقین و سکولار زده های محلی به بهانه های مختلفی به پیروان شریعتهای آسمانی و بخصوص پیروان آخرین شریعت الله تعالی و مسئولین دارالاسلام توهین و بد زبانی می شود و سخنان ناروائی گفته می شود.

مومنینی که از شناخت اساسی شرعی برخوردار نیستند به سادگی از توهینهای سکولاریستهای کافر و دارودسته ی منافقین و مومنین جاهل نسبت به مخالفین خود از شریعتهای آسمانی و حتی مذاهب مختلف اسلامی و مسئولین دارالاسلام به سادگی چشم پوشی می کنند و تنها در برابر توهین به مذهب و فرقه و گروه و دسته خودشان واکنش نشان می دهند، این، کجروی و اشتباه بزرگی است که تنها از دلی بیمار و آلوده و گاه جاهل و فریب خورده سرچشمه می گیرد که هنوز از یکطرف عظمت الله تعالی و شریعت الله تعالی در دلش مستحکم نشده است و از سوی دیگر از جایگاه پست و بی ارزش احزاب سکولار نجس و سکولارزده های سرگردان و دمدمی مزاجی که مجری جنگ روانی دشمنان بر علیه مومنین و دارالاسلام هستند آگاهی های شرعی ندارد و همچنین از جایگاه مومنین جاهلی که کارگران بی مزد و مجانی شیطان و یارانش شده اند خبر ندارند، یا خبر دارند اما تابع هوای نفس شده اند.

 الله تعالی می فرماید: لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا (نساء/148) الله دوست نمی‌دارد که کسی به سخنان زشت صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که الله شنوا و داناست.

پس شخص می تواند با کلماتی زشت که شریعت اجازه داده است صدایش را در برابر کسی که به او ظلم کرده است بلند کند، قطعاً این کار خوبی است، اما شخص می تواند خوبتر را انجام دهد و از چنین کلمات زشتی صرفنظر کند. اما دقت داشته باشیم اگر شخصی که به او ظلم شده است با کلمات زشتی ظالم را مورد خطاب قرار داد کار بدی نکرده است بلکه بین خوب و خوبتر کار خوب را انتخاب کرده است.

در اینجا مهمتر این است که دقت داشته باشیم از نگاه شریعت الله تعالی ظلم چیست و ظالم کیست؟ ظلم غیر از آنچه در معنی تاریکی و سیاهی به کار رفته است[2] یعنی هر عقیده و تفکر و هر گفتار و سخن و هر عمل و رفتاری که مخالف قانون شریعت الله تعالی و مخالف حقی باشد که الله تعالی به عنوان حق و حد و مرز معرفی کرده است؛ و ظالم هم کسی است که : مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (بقره/229) هرکسی که از حدود و مرزهای ( اوامر و نواهی و دستورات و قوانین) الله تجاوز کند، بی‌گمان این چنین کسانی ظالم و ستمگرند.

در اینجا ظلم و ستم شخص می تواند نسبت به الله باشد: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا (انعام/157) یا ممکن است این ظلم نسبت به نفس خودش باشد: وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (نحل/33) یا یا ممکن است این ظلم نسبت به سایر مخلوقات باشد: إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۚ (شوری/ 42) ؛ یا یا ممکن است این ظلم نسبت به هر سه مورد باشد.

 این خیلی مهم است که تعریف ظلم و ظالم را همچون سایر مفاهیم بر اساس قانون شریعت الله متوجه شویم نه بر اساس تفسیر و خواست درونی خودمان یا سخنان سایر مخلوقات.

در اینجا مشخص است که هر چه ایمان شخص قوی تر و مستحکم تر باشد عظمت الله تعالی و عظمت دستوراتش و عظمت جایگاه پیروان شریعت الله در قلبش بزرگتر است و تمام تلاش او بر این است که با رعایات قوانین شریعت الله تعالی نه تنها در حق الله تعالی و نفس خودش دچار ظلمی نشود بلکه در حق سایر مخلوقات الله تعالی و بخصوص درحق مومنین دچار ظلمی نشود؛ چون به خاطر وجود همین ایمان به الله و آخرین شریعتش با این مومنین و پیروان شریعت الله پیوند خواهر برادری اینجاد شده است که الله تعالی می فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات/10) فقط مؤمنان برادران همدیگرند، (إِخْوَة به یکسان برای جنس زن و مرد به کار می رود. یعنی زنان با زنان خواهرند و با مردها خواهر برادر و مردها با مردها برادرند و با زنها نیز خواهر برادر) و به خاطر همین خواهر برادری ایجاد شده توسط ایمان به الله و شریعتش است که در میان ما: رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ (فتح/29) و: أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ (مائده/54) مهربانی و دوستی و تواضع و فروتنی به وجود آمده است.

ادامه خواندن دوستان الله، سبک گفتمان با آنها و حکم توهین سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به مسئولین دارالاسلام و عموم مومنین

تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟

تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟ [1]

بسم الله الرحمن الرحیم

“إنِ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ ، وَنَسْتَعِينُهُ ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ”

«به راستی حمد و سپاس تنها لایق خدا است، او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و آمرزش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به خدا از شرور نفسهایمان و از بدی های اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است».

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» (۱۰۲آل عمران)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید!

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا»(احزاب ۷۰)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از الله بپرهیزید و سخن حق بگویید.»

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا»(نساء/ ۱)؛ ای مردمان ! از پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و ( سپس ) همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین ) منتشر ساخت . و از خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید؛ و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است .

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْماً لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‏(٣٣/ لقمان) ای مردمان ! از خدا بپرهیزید، و از روزی بترسید که نه پدری مسؤولیّت اعمال فرزندش را می‌پذیرد و کاری برای او برآورده می‌کند، و نه فرزندی اصلاً مسؤولیّت اعمال پدرش را می‌پذیرد و کاری برای او برآورده می‌سازد . وعده خدا (به فرا رسیدن قیامت) حق است . پس زندگانی دنیا شما را گول نزند و فریبکار شما را درباره خدا نفریبد .

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏(18/ حشر) ای مؤمنان ! از خدا بپرهیزید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا (ی قیامت خود) پیشاپیش فرستاده است . از خدا بپرهیزید، خدا آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنید .

“أما بعد : إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ ” راست ترین سخن کتاب خدا و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در خلال بحثهائی که این چند روزه  در هورامان داشتیم عده ای از بزرگواران دوست داشتند بدانند تقوا یعنی چه؟ تقوای از الله یعنی چه؟  مگر می شود از الله پرهیز کرد؟  چگونه اهل تقوا و پرهیزشویم؟ چگونه میزان پرهیزکاری خود را بسنجیم؟

اجازه دهید این مورد را  که به نفس و قلب ما ربط دارد، کمی مفصل و جزئی بررسی کنیم چون متاسفانه عده ی زیادی از مسلمین و حتی عده ای از مومنین به خاطر جهل به « تقوای از الله » فریب کفار سکولار جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی و بخصوص فریب دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی خورده اند.  

الله تعالی در همان ابتدا زمانی که کل ارواح بنی آدم خلق شده اند از بنی آدم تعهد به توحید گرفته است: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ (اعراف/172) ( ای پیغمبر ! برای مردم بیان کن) هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان  پدیدار کرد ایشان را بر خودشان گواه گرفته است که: آیا من پروردگار شما نیستم‌ ؟ آنان ( هم به زبان حال پاسخ داده و) گفته‌اند: آری ! گواهی می‌دهیم ؛ تا روز قیامت نگوئید ما از این ( توحید و یکتاپرستی ) غافل و بی‌خبر بوده‌ایم .‏

‏ أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ‏(اعراف/173) یا این که نگوئید: نیاکان ما پیش از ما شرک ورزیدند و ما هم فرزندان آنان بودیم آیا به سبب کاری که باطلگرایان (یعنی نیاکان مشرک ما) کرده‌اند ما را (مجازات می‌کنی و در قیامت با عذاب خود) نابودمان می‌گردانی‌؟‏

حالا الله تعالی امر می کند: فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ (روم/ 30) روی خود را خالصانه متوجّه آئین (حقیقی خدا، اسلام) کن . این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد (و آن را از خداگرائی به کفرگرائی و… کشاند) . این است دین محکم و استوار، و لیکن اکثر مردم (چنین چیزی را) نمی‌دانند .‏

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در تبیین و توضیح این مساله می فرماید : «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ، أَوْ يُنَصِّرَانِهِ، أَوْ يُمَجِّسَانِهِ، كَمَثَلِ البَهِيمَةِ تُنْتَجُ البَهِيمَةَ هَلْ تَرَى فِيهَا جَدْعَاءَ؟!»[2]: «هر نوزادی بر فطرت متولد می‌شود اما این پدر و مادرش هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌کنند، چنانکه چهارپایی نوزادی سالم و بی عیب و نقص به دنیا می‌آورد؛ آیا ديده‌ايد حيوانی گوش بريده بدنيا بيايد؟!.

فطرت هم یعنی اسلام . یعنی هر بچه ای بر دین اسلام متولد می شود چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • «مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا وَهُوَ عَلَى الْمِلَّةِ»: «هیچ نوزادی نیست که متولد شود مگر بر دین اسلام می‌باشد».
  • –         «مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا عَلَى هَذِهِ الْمِلَّةِ، حَتَّى يُبَيِّنَ عَنْهُ لِسَانُهُ»[3]: «هیچ نوزادی نیست که متولد شود مگر بر این دین است، تا زبانش از جانب وی بیانگر این مهم باشد.

بر این اساس فرزند کفار اگر به سن بلوغ نرسیده و مرده باشد جزو مسلمین محسوب می گردد و این رای راجح اهل سنت است حتی اولاد غیر مکلف سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین).  چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید که ابراهیم علیه السلام را همراه فرزندان مسلمین و کفار در باغی در بهشت دیده است از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیده شد : يَا رَسُول الله وَأَوْلَاد الْمُشْركين؟ فَقَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: وَأَوْلَاد الْمُشْركين.[4]

 اما باید بدانیم که انسان با جهالت و نادانی متولد می شود و به تدریج باید این جهل و نادانی اش برطرف شود و طبیعی است فرزندی که به دنیا می آید آن تعهدی که به الله مبتی بر توحید داده را فراموش کرده و چیزی در این باره نمی داند: وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‏(نحل/78) خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی  نمی‌دانستید ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا سپاسگزاری کنید .‏

ادامه خواندن تقوای از الله یعنی چه؟ چگونه میزان تقوای خود را بسنجیم؟

توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟

توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

این روزها در جنگ نرم و روانی رسانه های مختلف ماهواره ای و مجازی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی بر علیه دارالاسلام می بینیم و می شنویم که می گویند در دارالاسلام دین گریزی زیاد شده است، حتی به دلیل آشکار و علنی شدن بعضی از عقاید و رفتارهای ضد اسلامی در میان طبقاتی از مردم جامعه این سخنان به جمع مومنین ناآگاه نیز راه پیدا است؛ اجازه بدهید به تدریج و قدم به قدم جلو برویم و ببنیم که واقعیت چیست؟

الله تعالی با قرار دادن قرائت روزانه ی  17 بار و دهها بار به صورت سنتِ سوره الفاتحه یا حمد در نمازها و بعد از معرفی خودش و تعهداتی که ما در قالب « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِین» می دهیم یکی از آموزشهایش این است که به ما بفهماند عموم انسانهائی که در دنیا می بینیم از سه گروه مشخص خارج نیستند و غیر از 3 راه هم راه چهارمی وجود ندارد: 1- أَنعَمتَ عَلَیهِمْ  2-  المَغضُوبِ عَلَیهِمْ 3-  الضَّالِّینَ،‏ که در سوره ی بعدی یعنی بقره این سه دسته از انسانها را با نامهای : 1- مُتَّقِینَ (بقره/1)‏ [=أَنعَمتَ عَلَیهِمْ]2- الَّذِینَ کَفَرُواْ (بقره/6)[= المَغضُوبِ عَلَیهِمْ]3- وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ‏(بقره/8) یا منافقین [=الضَّالِّینَ] توضیح می دهد.

پس انسانهای اطراف من و شما یا مومنین و متقینی هستند که در راه مستقیم الله (الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ‏) در حرکت هستند و با اطاعتِ از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم خودشان را مشمولِ نعمتِ قرار گرفتنِ در دسته و راهِ « أَنعَمتَ عَلَیهِمْ » کرده اند؛ چنانچه الله تعالی می فرماید: وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا (نساء/69) و کسی که از خدا و پیغمبر اطاعت کند، او همنشین کسانی خواهد بود که خداوند بدیشان نعمت داده است، از پیغمبران و صدیقین و شهیدان و صالحین، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!‏ ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَکَفَى بِاللّهِ عَلِیماً ‏(نساء/70) این فضل و موهبتی از سوی خدا است و کافی است که خدا آگاه باشد .‏

پس این دسته اول هستند که الله تعالی اینگونه به آنها فضل و نعمت داده است و ما روزانه اینهمه بار بعد از تعهداتی که به الله تعالی در قالب « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِین» می دهیم از او می خواهیم که ما را در این راه راستی که «أَنعَمتَ عَلَیهِمْ » بر آن هستند راهنمائی و هدایت کند و می گوئیم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (فاتحه/6).

دسته دوم هم «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» یا کفاری هستند که الله تعالی از آنها غضب و خشم گرفته است و به همراه پیروان خودشان جامعه ی کفر و کفار را تشکیل می دهند که این کفارآشکار در دنیا و در میان انسانها به صورت مشخص6 دسته هستند: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا(مشرکین یا احزاب یا سکولاریستها) 6- مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ. (مرتدین).

با آنکه طیفهای مختلفی از جامعه کفار ایمان می آورند و جزو مومنینِ به آخرین شریعت الله تعالی می شوند اما دسته ای از میان این کفار وجود دارند که تحت هیچ عنوانی ایمان نمی آورند که الله تعالی می فرماید: وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (انعام/111) و اگر فرشتگان را بر آن‌ها نازل می‌کردیم، و مردگان با آن‌ها سخن می‌گفتند، و همه چیز را در برابرشان گرد می‌آوردیم، هرگز ایمان نمی‌آورند، مگر آنکه الله بخواهد، ولی بیشترشان جاهل هستند و نمی‌دانند.

این دسته ی دوم  از انسانها با چنین صفاتی که به میل و اختیار خود در خودشان به وجود آورده اند و با چنین زمینه سازی هائی که به میل و اختیار خودشان در قلب و نفسشان کرده اند خودشان را در چنان جایگاهی قرار داده اند که الله تعالی در موردشان می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏(بقره/6) بیگمان کفار برایشان یکسان است چه آنان را بیم دهی و چه بیم ندهی، ایمان نمی‌آورند.‏ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ‏(بقره/7) الله دلها و گوشهایشان را مهر زده است، و بر چشمانشان پرده‌ای وجود دارد، و عذاب بزرگی در انتظارشان است.‏

پس باید بپذیریم که انسانهائی با این مشخصات هم در اطراف ما وجود دارند. دسته ی سوم یا «الضَّالِّینَ» و سرگردانان نیز وجود دارند که :لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ [به الله (که خودش را در آخرین شریعتش معرفی کرده  است) و روز قیامت(که در آخرین شریعت معرفی شده) ایمان ندارند] وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ [و دل هایشان دچار شک و تردید است] فَهُمْ في‏ رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُون  (توبه/۴۵) و در حیرت و سرگردانی خود به سر می‌برند. مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ  [در این میان سرگردان، متردّد و دودل هستند] لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء [نه با اینان (1- أَنعَمتَ عَلَیهِمْ  ) و نه با آنان (2-  المَغضُوبِ عَلَیهِمْ) هستند] وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً (نساء/۱۴۳) و هر که را الله (به خاطر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و سرگردان و گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.‏

این «الضَّالِّینَ» و سرگردانان و منافقین بخش بی غیرت و پست  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا یا کفار مشرک یا احزاب یا سکولاریستها هستند که با حفظ عقاید کفری سکولاریستی خود ادعای مومن بودن دارند و ظاهراً در عبادات و احکام شرعی ادای مسلمین را در آورند: وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ‏(بقره/8) در میان مردم کسانی هستند که می‌گویند: ما به الله و روز قیامت (ی که در آخرین شریعت معرفی شده)ایمان داریم، در حالی که ایمان ندارند و جزو مؤمنان به حساب نمی‌آیند.‏

 چرا این دسته سوم مثل عبدالله ابن ابی و دارودسته اش بخش بی غیرت و پست میان سکولاریستها یا احزاب هستند؟ چون اهل کتاب مثل یهود مدینه یا نصرانی های نجران و شبه اهل کتاب هم مثل مجوس الأحساء با بستن پیمانهائی می توانند اهل ذمه شوند و آزادانه به عقاید خود عمل کنند و دارالاسلام نیز از این آزادی آنها حمایت می کند و امنیت در دین و جان و ناموس و مال و آبرو و سایر ضرورتهای آنها را تامین می کند و نیازی به این ندارند که برای بقای خودشان ادای مسلمین را در بیاورند و خودشان را مسلمان معرفی کنند.

 تنها سکولاریستها هستند که بین جنگ یا پذیرش اسلام مجبور به اختیار یکی می شوند و بی غیرتهای آنها که عرضه جنگیدن ندارند به ظاهر اسلام را می پذیرند و ادای مسلمین را در می آورند اما در باطن همان عقاید سکولاریستی را دارند.

ادامه خواندن توهم دین گریزی یا واقعیت «ألْوَهَنْ» و نظاره گر شدن مومنین و سهل انگاری نهادهای اجرائی دارالاسلام؟

در هر صنف و شغلی که هستی پیش به سوی حرکت در مسیر دعوت عمومی

در هر صنف و شغلی که هستی پیش به سوی حرکت در مسیر دعوت عمومی (1)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ. عید سعید قربان سال 1401ش برشما و تمام مجاهدین اهل دعوت و جهاد در جماعت مسلمین دارالاسلام و بر سایر مومنین فرقه ی ناجیه در سراسر دنیا مبارک باد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در راه رفتن به مسجد در روز عید همین تکبیر را می‌گفتند؛[1]و اصحابشان صدای خود را در این تکبیر بالا می‌بردند و در مسیر بین منزل یا محل کارشان تا مسجد این مسیر را با صدای بلند تکبیر می گفتند.[2] تکبیری که هم بر دل و قدرت مومنین تاثیر مثبت دارد و هم دل دشمنان را از ترس می لرزاند و باعث خشم آنها می شود که از الله تعالی خواستارم ما را در زنده کردن چنین سنتهایی یاری رسان باشد.

این روزها که برادران و خواهران ما جرقه های پروسه ی دعوت عمومی را زده اند و وارد کار میدانی در فضای حقیقی جامعه شده اند با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند که تقریباً نزدیک به همان مشکلاتی است که تمام پیامبران و پیروان صادق آنها تجربه و تکرار کرده اند، چون این عزیزان با شکستن تابوها و برداشتن ممنوعیتهای ساختگی و تحمیلی بر مسلمین، از کفر به طاغوت و سپس ایمان به الله یعنی از همانجایی دعوت را شروع کرده اند که تمام پیامبران در طول تاریخ از همانجا شروع کرده اند: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل/36) ما به میان هر امتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که الله را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید، فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لاَ انفِصَامَ لَهَا (بقره/256) پس کسی که کفر به طاغوت کند و به الله ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است ( و او را از سقوط و هلاکت نجات می دهد و) اصلاً گسستن ندارد.

 پس در این مسیر وجود این مشکلات امری تازه و پدیده ای مختص به ما و عصرما نیست حتی در دارالاسلامهایی که این مفاهیم غریب و نا آشنا شده اند؛ بلکه این مشکلات آفتی تکراری و مانع موزیانه ای هستند که در طول تاریخ گاه به تعداد تمام پیامبران و مصلحین تکرار و تجربه شده اند و الله تعالی در شریعتش، هم واقعیت این مشکلات را برای اهل دعوت و جهاد بیان کرده است و هم راهکارهای مبارزه با این آفتها و موانع را، و هیچ جاهلیتی وجود ندارد که در قرآن و سنت صحیح از آن بحث نشده باشد و راه مبارزه و برداشتن آن هم نشان داده نشده باشد پس با وجود تغییر ابزارها، برای پیدا کردن راهکار جدید برای مبارزه با این مشکلات و آفتها و موانع نیازی به گشتن نیست.

یکی از این مشکلاتی که این برادران و خواهران اهل دعوت و جهاد ما با ورود به میدان دعوت با آن دست و پنجه نرم می کنند شبهاتی است که بیشتر از سوی منافقان و آنان که در دلهاشان مرض است و هم آنها که (در دارالاسلام) تبلیغات سوء می‌کنند «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ» (احزاب/60) برای آنها به وجود آمده، که در نهایت سعی دارند از «طرق مختلف» اجازه ندهند این برادران ما تابوی انحصاری شدن دعوت در دست آنها را بشکنند و دعوت را به دستور اسلام و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم عمومی و مردمی کنند، به همین دلیل دیده شده است که گاه با توسل به زور و قلدری و به کار گیری مسئولین نامتعادل و نامیزان و منحرف حکومتی و گاه با توسل به حقه بازی و تولید شبهات و اصطلاح تراشی های من درآوردی و مصلحت تراشی های غیر شرعی و کل کل کردن و چک و چانه زدن با دستورات صریح شریعت و تحریک افکار عمومیِ مسلمین ساده و زود باور و جاهل، آشکارا در برابر حکم الله و رسولش صلی الله علیه وسلم قرار می گیرند، و این واکنش در میان مسلمین بدون شک واکنش دارودسته ی منافقین یا سکولارزده هاست است نه مومنین.

  الله متعال می فرماید: وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً ‏(احزاب/36) هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که الله و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند و حکمش را صادر کرده باشند) حق انتخاب و اختیاری از خود در آن ندارند. هر کس هم از دستور الله و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد.‏

بر این اساس واکنش یک مومن در برابر حکمی که الله از کانال پیامبر خاتمش صادر کرده  بطور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی و بدون چک و چانه زدن این است که: وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا‏(بقره/285) می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. به محض اینکه شخص مومن حکمی از شریعت الله را شنید «اطاعت» می کند و«اطاعت» خودش را از نفس خودش و از تمام مخلوقات می گیرد و به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم می دهد، این حد و مرزی است که الله تعالی برای «اطاعت» مومنین تعیین کرده است؛ اما واکنش شخص کافر و دارودسته ی منافقین و سکولار زده هایی که از اندازه و حدی که الله برای بندگانش تعیین کرده تجاوز کرده اند این است که: قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا (بقره/93) شنیدیم، ولی نافرمانی کردیم. پس دو واکنش در برابر قوانین شریعت الله وجود دارد که سومی ندارد:

  1. یا واکنش مومنین است: «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» شنیدیم و اطاعت کردیم .
  2. یا واکنش کفار و دارودسته ی منافقین و سکولار زده هاست: سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا (بقره/93) شنیدیم، اما نافرمانی کردیم.

دارودسته ی منافقین در اینجا نیز با اصطلاحاتی چون میانه رو بودن و، وسطی بودن و، به روز بودن و، روشنفکر بودن و، مصلحت این است وغیره با «اطاعت» از بعضی از شریعت و نافرمانی از بعضی از شریعت، سعی می کنند روشنی این دو مسیر حرکت حق و باطل را آلوده کنند و برهم بزنند و مومنین را سرگردان کنند؛ به عبارتی دیگر در قدم اول مومنین را از «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» به «الضَّالِّينَ» و سرگردانان که دسته ی خودشان است منتقل کنند و اگر توانستند این مومنین و مسلمین را وارد دسته ی یکی از کفار «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و بخصوص وارد  جبهه ی احزاب سکولار و مرتد کنند، در حالی که میانه‌روی باید بین «افراط و تفریط» باشد نه بین «حق و باطل»، چون بین حق و باطل چیزی جز باطل وجود ندارد و حرکت بین حق و باطل عین کفر و نفاق است.

همه می دانیم که شیطان به الله ایمان داشت و از مقربین شده بود و حتی با الله مستقیماً صحبت کرده بود اما به دلایل ناسیونالیستی و ملی گرائی و برتری دادن نژاد خودش «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» (اعراف/12) تنها یک امر و دستور الله را «اطاعت» نکرد و با آن مقام بالایی که داشت تنها به دلیل «اطاعت» نکردن از یک حکم الله کافر شد، الان فلان شخص سکولار بومی می گوید من به الله و رسولش ایمان دارم و می داند که الله  از کانال رسولش احکامی را برای اداره زندگی فردی و اجتماعی و حکومتی صادر کرده است اما 1- آگاهانه 2- عمداً 3- به میل خودش و اختیاری نه تنها یک حکم شریعت الله بلکه صدها حکم و قانون الله را «اطاعت» نمی کند حتی تا آنجا پیش می رود که هر چه از دستورات و قوانین الله و رسولش با قوانین سکولاریستی مخالف باشد را کنار می زند و از قوانین مکتوب سکولاریستی یکی از احزاب سکولار و قوانین غیر مکتوب مدنی سکولاریستی که ممکن است مخلوطی از تمام جاهلیتی باشد که به او رسیده و نفسش پذیرفته پیروی می کند. آیا این شخص سکولار، کافری نیست که با دهها دلیل بیشتر از شیطان کافر شده است و شکی در کفر آن نیست؟

شیطان می دانست که این حکم الله است و یقین داشت و ایمان داشت که این حکم الله است و به آن هم اقرار داشت اما از آن «اطاعت»  نکرد و در میان احزاب سکولار بومی هم کفار سکولاری پیدا می شوند که می دانند این احکام شریعت از سوی الله آمده و به آن هم در همین حدی که شیطان اقرار داشت ممکن است اقرار کنند اما باز مثل شیطان از این قوانین شریعت الله «اطاعت» نمی کنند و به جای قوانین شریعت الله از قوانین یکی از احزاب سکولاریستی «اطاعت» می کنند، و حتی در کنار احزاب سکولار و در جبهه ی سکولاریستها بر علیه مومنین و دارالاسلامی می جنگند که این مومنین و دارالاسلام می خواهند به احکام و قوانین شریعت الله عمل کنند و«اطاعت» خودشان را به الله و قوانین شریعت الله منحصر و مختص کنند.

ادامه خواندن در هر صنف و شغلی که هستی پیش به سوی حرکت در مسیر دعوت عمومی

اولویت اول دعوت؛ اسلام ساده و نیرومندی که به امثال سمیه و یاسر و نجاشی رضی الله عنهما رسید

اولویت اول دعوت؛ اسلام ساده و نیرومندی که به امثال سمیه و یاسر و نجاشی رضی الله عنهما رسید

بسم الله و الحمد لله؛ اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله تعالی می فرماید: وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل/36) ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که الله را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید.علاوه بر این الله تعالی می فرماید: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا (بقره/256) بنابراین کسی که کفر به طاغوت کند و به الله ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است اصلاً گسستن ندارد.

طاغوت در قرآن و سنت یعنی کافر و بعد از شیطان، طاغوتهای میان انسانها که باید به آنها کافر شویم و آنها را با عبارت «كَفَرْنَا بِكُمْ» (ممتحنه/4) مورد خطاب قرار دهیم 5 دسته اصلی هستند: 1- الَّذِينَ هَادُوا (یهودی ها)2- وَالصَّابِئِينَ (مندائیان) 3- وَالنَّصَارَىٰ (که مردم به آنها می گویند مسیحی) 4- وَالْمَجُوسَ (مردم به آنها می گویند زرتشتی)5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) (سکولاریستها یا احزاب یا مشرکین).

دین در ادبیات عرب و آیات قرآن نیز یعنی 4 معنی و مفهوم 1- قدرت حکومتی 2- قانون و برنامه 3- اطاعت کردن 4- مجازات و پاداش، حالا شما این 4 معنی و مفهوم را به اسلام می دهید یا به یکی از طاغوتها؟

این 4 معنی و مفهوم یا حتی جزئی بسیار ریز از این 4 معنی و مفهوم را اگر 1- آگاهانه 2-  عمداً 3- به میل خودتان و اختیاری به هر دسته ای غیر از شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم بدهید در واقع به طاغوت ایمان آورده اید که امر شده است «وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ»(نساء/60) باید به آن کفر شود نه اینکه به آن ایمان آورده شود.

کسانی که این 4 معنی و مفهوم را به صورت «کامل» به شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم می دهند و به این شکل «وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ»(نساء/146) دین خود را برای الله خالص می کنند، جزو مومنینِ مسلمان می شوند که در طول تاریخ بشریت تنها یک اسم داشته اند: مسلمان،«هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَٰذَا» (حج/78). الله تعالی به پیروان پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نیز امر کرده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (آل عمران/102) ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنان که باید از الله پرهیز داشت پرهیز کنید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید.‏

این افتخار مسلمان شدن و با مسلمانی مردن هم گاه از همسر پیامبران مثل همسران نوح و لوط و از پدر پیامبران مثل پدر ابراهیم و از فرزندان پیامبران مثل فرزند نوح و از عمو و اطرافیان پیامبران مثل ابولهب عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم گرفته شد پس هر کسی لایق آن نیست که با مسلمانی بمیرد.

عده ای در میان مسلمین وجود دارند که ممکن است به راحتی بگویند ما: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ را قبول نداریم و به آنها کفر کرده ایم اما برایشان بسیار سخت است که به 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) یا احزاب یا سکولاریستها یا مشرکین نیز کفر کنند و همچنانکه به سایر کفار کفر می کنند به این دسته از کفار سکولار نیز کفر کنند و دین خود را برای الله خالص کنند، به این شکل دینی ناقص را انتخاب می کنند که در صورت آگاهی سودی برایشان ندارد. چون الله تعالی می فرماید: أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ (زمر/3)هان! دین خالصانه برای الله است و بس.

حالا اگر کسی زبانی بگوید به تمام شریعت الله تعالی باور دارد و تمام شعائر اسلامی را نیز رعایت کند اما 1- آگاهانه 2- عمداً 3- به میل خودش و اختیاری تنها یکی از قوانین شریعت الله را قبول نداشته باشد و به جای آن قوانین یکی از کفار5گانه ی اصلی را قبول داشته باشد با این کارش اسلام را با بخشی از قوانین کفار مخلوط کرده و با پذیرش بخشی از سخنان الله و بخشی از سخنان طاغوت، به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم «کافر» شده است. الله تعالی در مورد این دسته می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً ‏(نساء/150) کسانی که به خدا و پیغمبرانش ایمان ندارند و می‌خواهند میان خدا و پیغمبرانش جدائی بیندازند و می‌گویند که به برخی ایمان داریم و به برخی دیگر ایمان نداریم، و می‌خواهند میان آن (کفر و ایمان) راهی برگزینند.‏أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقّاً وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً (نساء/151) آنان جملگی بیگمان کافرند، و ما برای کافران عذاب خوارکننده‌ای فراهم آورده‌ایم .‏

ادامه خواندن اولویت اول دعوت؛ اسلام ساده و نیرومندی که به امثال سمیه و یاسر و نجاشی رضی الله عنهما رسید

آیا ثواب قرآن خواندن به مردگان ما می رسد؟

آیا ثواب قرآن خواندن به مردگان ما می رسد؟[1]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

زمانی که می گوئیم به صورت مطلق ثواب خیر و خیرات به مرده می رسد و امام مسلم نیشابوری هم از عبدالله بن مبارک روایت می کند که در رسیدن ثواب خیر و خیرات به مرده رای مخالفی در میان مسلمین وجود ندارد و در  مغنی از ابن  قدامه نقل شده است‌: احمد  بن  حنبل‌گفته  است‌: هرگونه عمل  خیری  به  مرده  می‌رسد، این سخن به این معنی است که هر چیزی که در آن خیری وجود دارد به مرده می رسد مگر اینکه شخص معتقد باشد در انجام فلان کار خیری وجود ندارد . مثلاً بگوید در دعا کردن یا حج رفتن یا صدقه دادن یا روزه گرفتن و قرآن خواندن و … خیری وجود ندارد.

 رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید : فَلَأَنْ يَغْدُوَ أَحَدُكُمْ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيَتَعَلَّمَ أوْ يَقْرَأَ آيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ نَاقَتَيْنِ وَثَلاَثٌ خَيْرٌ مِنْ ثَلاَثٍ وَأَرْبَعٌ خَيْرٌ مِنْ أَرْبَعٍ وَمِنْ أَعْدَادِهِنَّ مِنَ الإِبِلِ» [2]بدانید که اگر یکی از شما به مسجد برود و دو آیه از کتاب خدا بیاموزد یا تلاوت نماید، برایش از دو شتر بهتر است. و سه آیه از سه شتر، چهار آیه از چهار شتر، و هر تعداد آیه از همان اندازه شتر، بهتر است»

در اینجا ثوابی برای خواندن این آیات در نظر گرفته شده است و این شخص از الله تعالی می خواهد  که این ثواب را به پدر مسلمان یا مادرمسلمان یا کسانی از مسلمین که دوستشان دارد هدیه بدهد. ابن صلاح شهرزوری استاد امام نووی گفته که ضروری است که قاری قرآن بگوید خداوندا ثواب تلاوت را به روح آن شخصی که قران برای او خوانده ام برسان . اللَّهُمَّ بَلِّغْ ثَوَابَ مَا قَرَأْنَاهُ إِلَى رُوحِ  (مثلاً)َ أُمَّهَاتِنَا و …

شخص می تواند قرآن را در منزلش یا در مسجد یا سرکار و غیره بخواند و ثواب تلاوتش را هدیه دهد اما اکثر علماء خواندن قرآن در سر قبر را مکروه دانسته اند.

در برابر، عده ای از علماء بر خلاف امام ابوحنیفه، و امام مالک و امام احمد و بسیاری از شافعی مذهبها با استناد به آیاتی چون:

  • «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم/٣٩) و اینکه برای هر انسان پاداش و بهره‌ای نیست جز آنچه خود برای آن تلاش نموده است».
  • و حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که می فرماید : إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلا مِنْ ثَلاثٍ: مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ .[3] «وقتی که انسان می‌میرد عملش قطع می‌شود مگر از سه چیز: صدقه جاریه، علمی که مورد استفاده دیگران قرار می‌گیرد، و ولد صالحی که برای او دعا می‌کند».

بر این باورند که غیر از این موارد سایر ثوابها به مرده نمی رسد اما بسیاری از علمای شافعی به همراه امام ابوحنیفه و امام احمد و غیره در پاسخ به این دسته از بزرگواران گفته اند:

  1. آیه ی «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» حق است و هر کسی صاحب آنچیزی است که برایش زحمت کشیده « لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ» (بقره/ 134) دستاورد آنان برای آنان و دستاورد شما برای شماست؛ اما به این معنی نیست که شما نمی توانید از حاصل زحمات خودت به پدر یا مادرت یا کسانی که دوستشان داری هدیه بدهی . اینی که شما به آنها می دهی ممکن است حاصل دسترنج آنها نباشد اما دادن آن به آنها اشکالی ندارد. در مغنی المحتاج آمده است که عبدالله بن عمر رضی الله عنهما به جای رسول صلی الله علیه وسلم بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم، عمره به جای اورده است، بدون انکه پیامبر به آن وصیت کرده باشد.[4]  البته در این زمینه مثال زیاد است. مثلاً
  2. الله تعالی به دعای دیگران به اشخاص سود می رساند در حالی که این سود رساندن ثمره ی کار خودشان نیست.
  3. رسول الله صلی الله علیه وسلم و شهداء و … شفاعت می کنند و به دیگران سود می رسانند در حالی که این سود رساندن ثمره ی کار آن افراد نیست که به آنها خیر رسیده.
  4. ملائکه برای کسانی از اهل زمین دعای خیر و استغفار می کنند و به اهل زمین خیر می رسانند در حالی که این سود رسیدن ثمره ی کار خود اهل زمین نیست.
  5. فرزندان و اطرافیان بهشتی اهل بهشت دربهشت ارتقاء مکان می گیرند در حالی که به خاطر عمل خودشان نیست.
  6. فرزندان به خاطر پدر صالحشان به آنها خیری می رسد (وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا) (کهف/82) و این خیر رسیدن به خاطر سعی و کوشش خودشان نیست بلکه به خاطر خوبی و صالح بودن پدرشان بوده است .
  7. به دنبال این فرزندان بخشی از کسب و حاصل والدین هستند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ أَطْيَبَ مَا أَكَلَ الرَّجُلُ مِنْ كَسْبِهِ وَإِنَّ وَلَدَهُ مِنْ كَسْبِهِ.

در این صورت اتفاق ائمه ی اسلامی خیرالقرون بر این است که دعا کردن و خیر و خیرات برای مرده ی مسلمان می رسد، این شخص کافر مشرکی مثل عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم است که : مَا أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ (مسد/٢) دارائی و آنچه به دست آورده است، سودی بدو نمی‌رساند.

یعنی باید دقت کنیم که برای هر 6 دسته از کفار آشکار یعنی : 1- الَّذِينَ هَادُوا / یهودی ها 2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا/ مشرکین (حج/ 17)  و 6- « مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ»/ مرتدین و همچنین برای کفار پنهان داخلی یا منافقین «إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»(توبه/80) هیچ چیزی نمی رسد حتی دعا.

الله تعالی می فرماید : مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ‏(توبه/113) پیغمبر و مؤمنان را نسزد که برای سکولاریستها ( یا به زبان عربی برای مشرکان) طلب آمرزش کنند، هرچند که خویشاوند باشند، هنگامی که برای آنان روشن شود که (با کفر و شرک از دنیا رفته‌اند ، و) مشرکان اهل دوزخند.

حالا اگر کسی از روی بی خبری برای چنین افرادی دعا کرد به محض آنکه مثل ابراهیم متوجه شد کار اشتباهی مرتکب شده است باید از چنین سکولاریستها یا به زبان عربی از چنین مشرکینی برائت و بیزاری جوید و دیگر دعا نکند : «وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ » (توبه/114) طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش، به خاطر وعده‌ای بود که بدو داده بود، ولی هنگامی که برای او روشن شد که پدرش دشمن خدا است، از او برائت و بیزاری جست.

پس آن دسته از اقوام و نزدیکان و حتی مُلایانی که برای سکولاریستهای مرده دعا کرده اند باید مثل ابراهیم دست از این اشتباه خود بکشند و به مسیر صحیح اسلام یعنی برائت از این سکولاریستها برگردند هر چند مثل ابراهیم این سکولار پدر آنها باشند حالا چه رسد به عمو و دائی و … بیگانه ها .

اما این در حالی است که در مورد دعای مومنین برای مومنین آمده است : وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعدِهِم یَقُولُونَ رَبَّنَا اغفِرلَنَا وَلإِخوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإیمَانِ وَلاَتَجعَل فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِلّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إنَّکَ رَؤُفٌ رَّحِیم (حشر: 10) «و کسانی که پس از مهاجرین و انصار می‌آیند می‌‌گویند: پروردگارا، ما را و برداران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته‌اند، بیامرز و کینه‌ای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید : دَعْوةُ المرءِ المُسْلِمِ لأَخيهِ بِظَهْرِ الغَيْبِ مُسْتَجَابةٌ، عِنْد رأْسِهِ ملَكٌ مُوكَّلٌ كلَّمَا دَعَا لأَخِيهِ بخيرٍ قَال المَلَكُ المُوكَّلُ بِهِ: آمِينَ، ولَكَ بمِثْلٍ . [5]«دعای انسان مسلمان برای برادرش در غیاب او مستجاب می‌گردد، (چون) در کنار سرش فرشته‌ای مأمور شده، که هر وقت برای برادرش دعای خیر کند می‌گوید، آمین و مانند همین دعا برای توباشد».

ادامه خواندن آیا ثواب قرآن خواندن به مردگان ما می رسد؟

راه اندازی پروژه ی عظیم حقوقدانی و وکیل سازی از کانالهای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری و کسب قدرت در دارالاسلام

راه اندازی پروژه ی عظیم حقوقدانی و وکیل سازی از کانالهای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری و کسب قدرت در دارالاسلام

بسم الله والحمد لله.

 اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

 دانشجویان محترم خیلی خوش آمدید.

همه می دانیم که جوامع امروزی به سه دسته ی کاملاً مشخص تقسیم شده اند:

  1.  دارالکفرهای تحت حاکمیت کفار سکولار که سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین یا احزاب آنها را اداره می کنند.
  2. 2-     دارالکفر تحت حاکمیت نصرانی ها در دولت شهر پادشاهی واتیکان که با جمعیتی حول و حوش هزار نفر تنها نقطه ای در دنیاست که توسط نصرانی ها (مسیحی ها) اداره می شود.
  3. دارالاسلام که توسط مسلمین و با قوانین فقه یکی از مذاهب اسلامی یا در مواردی توسط اجماع واحد شورای اولی الامر مسلمین اداره می شود.

علاوه بر این همه می دانیم که در دارالکفرهای تحت حاکمیت کفار سکولار تنها قوانین سکولاریستی حاکم هستند آنهم با قدرت نظامی و حکومتی، و تمام قوانین شریعت الله تعالی که مخالف قوانین سکولاریستی باشند با دیکتاتوری هر چه تمامتر از امور اجرائی جامعه حذف شده و کنار زده می شوند و کسی قادر به انجام قوانینی از شریعت الله نیست که مخالف قوانین سکولاریستی باشند و چنانچه به قانونی از قوانین شریعت الله تعالی عمل کند که مخالف قوانین سکولاریستی باشد در دارالکفرهای سکولار همچون یک مجرم با او برخورد می شود. در دارالکفر نصرانی دولت شهر پادشاهی واتیکان نیز اجازه ورود مسلمین به آن وجود ندارد و تنها نصرانی ها در آن سکونت دارند. در این صورت تنها در دارالاسلامها مسلمین می توانند به قوانین شریعت الله تعالی عمل کنند. این واقعیت دنیای کنونی ماست.

حتی «در وضع موجود» کفار اهل کتاب نیز تنها در دارالاسلامها می توانند به قوانین شریعت خود عمل کنند نه در دارالکفرهای سکولار. یعنی اگر می بینید که یهودی های پایبند به تورات مثل جریان قلب پاک (Lewv Tahor ) حتی نمی توانند در حکومت سکولار صهیونیستهای حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین بر اساس قوانین تورات عمل کنند و به کانادا و گواتمالا فراری می شوند و اخیراً درخواست رسمی پناهندگی به دارالاسلام ایران داده اند باید برای کم هوش ترین مسلمان تلنگری باشد که دارالکفر جعلی رژیم صهیونیستی یهودی نیست بلکه سکولاریستی است، و غیر از دولت شهر واتیکان، تمام دارالکفرهای اروپا و آمریکا و روسیه و غیره نیز نصرانی نیستند بلکه سکولار (مشرک) هستند و توسط احزاب = مشرکین= سکولاریستها اداره می شوند و دارالاسلام تنها مکانی است که می تواند در کنار مسلمین از هویت دینی تمام کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب حمایت کند و آنها تنها در دارالاسلام است که می توانند به زندگی بر اساس «عمل» به  عقاید خود ادامه دهند و در دیکتاتوری سکولاریستها جائی برای «عمل»  کردن به قوانین شریعتشان نیست.

حالا تصور کنید، عده ای از میان مسلمین به میل و اختیار خودشان و به دلایل دنیوی دارالاسلام را رها کرده و به دارالکفرهای سکولار می روند و چنین سرنوشتی را برای خود می خرند که الله تعالی در موردشان می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیراً ‏(نساء/97)  بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی ) به سراغشان می‌روند وجان آنها را می‌گیرند (می‌بینند که به سبب ماندن در دارالکفر) بر خود ستم کرده‌اند، به اینها می‌گویند: کجا بوده‌اید (که دست خالی مرده‌اید و بدبخت شده‌اید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم (و چنان که لازم بود نتوانستم به قوانین شریعت الله عمل کنیم،[چون واقعاً کسی نمی تواند بر خلاف قوانین کفار و بخصوص کفار سکولار عمل کند] فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه آنان جهنم است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!‏

امروزه این دسته : إِلَّا ٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَٰنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا  (نساء/98) معذروین تحت حاکمیت کفار سکولار نیستند که توان هجرت نداشته باشند و راهی برای هجرت به دارالاسلام نداشته باشند، با میل و اختیار خود قیامت خود را به دنیا می فروشند به دارالکفرهای سکولار فراری می شوند و با میل و اختیار خود در جوامعی سکولار زندگی خواهند کرد که اجباراً باید تمام قوانین شریعت الله در امور زندگی اجرائی جامعه و قوانین کیفری و مدنی و خانوادگی و غیره را کنار زنند. این مجرمین آگاهی و یقین دارند که اگر وارد کشورهای سکولار شوند نمی توانند به قوانین شریعت الله عمل کنند اما با این وجود به خاطر دنیا می روند.

 الله تعالی در مورد یهودی هائی که تنها بخشی از قوانین شریعت الله را نادیده می گرفتند می فرماید: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره/85) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ ۖ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ (بقره/86) آیا به بخشی از (قوانین) کتاب (آسمانی) ایمان می‌آورید و به بخش دیگر (قوانین آن) کفر می‌ورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند، جز خواری و رسوائی در این جهان نیست، و در روز قیامت (چنین کسانی) به سخت‌ترین شکنجه‌ها برگشت داده می‌شوند، و خداوند از آنچه می‌کنید بی‌خبر نیست.‏ اینان همان کسانیند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته‌اند. لذا شکنجه آنان تخفیف داده نمی‌شود و ایشان یاری نخواهند شد (و یاوران و کمک‌کنندگانی نخواهند یافت تا برای نجاتشان بکوشند).‏

حالا این مجرمینی که قیامتشان را به دنیا فروخته اند به میل خود یا اجباراً باید تمام قوانین شریعت الله را که مخالف قوانین کفار سکولار است را کنار بزنند و نادیده بگیرند و به این شکل خود را عاقبت به شر کنند.

 برای مومنین سرانجام و عاقبت به خیری در قیامت، هدف این زندگی دنیوی است؛ و صحابه بعد از یادگیری ایمان، بیشترین شناخت و آگاهی را در مورد آخرت داشتند؛ به همین دلیل در دارالاسلام نیز اگر دچار جرم و فاحشه ای می شدند که نیاز داشت در دنیا شخص با اجرای حدود پاک شود داوطلبانه برای اجرای شریعت الله نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم دارالاسلام می آمدند و می گفتند: يَا رَسُولَ اللهِ ، طَهِّرْنِي، تا بار گناه این جرم را با خودشان به قیامت نبرند؛ و یا با تهدیداتی که برای قیامت مجرمین وجود دارد هرگز سعی نمی کردند مانع اجرای حدود الله در مورد دیگران هم شوند و یا مجرمی را جهت فرار از اجرای حدود الله پناه دهند و از تطبیق قانون شریعت الله بر او جلوگیری کنند هر چند به مدت کوتاهی هم باشد؛ یا از وقوع جرمی آگاه باشند و برای اینکه قانون شریعت الله بر مجرم تطبیق داده نشود در دادن شهادت سکوت کنند و ادله ی جرم را مخفی کنند و یا خدای ناکرده جهت تبرئه ی مجرم ادله ی جعلی ارائه بدهند؛ به همین دلیل با پرهیز از این بیماری ها خودشان داوطلبانه جهت اجرای حکم شرعی پیش قدم می شدند، هر چند اجرای این حکم بر خودشان باشد. مثل  رجم مَاعِز بن مالك،[1] غامدیه و جُهَنیه [2] رضی الله عنهم اجمعین و آن دو زن و مرد یهودى؛  چون در تورات هم حکم همین است، اینها تماماً خودشان برای پاک شدن از این گناه و نبردن بار سنگین این گناه به قیامت، آمدند و اقرار کردند و دروخاست می کردند: يَا رَسُولَ اللهِ ، طَهِّرْنِي. یا مثل ابومحجن رضی الله عنه آن مجاهد بزرگ و دلیری که بارها شراب می خورد و می آمد تا حکم شرع بر او تطبیق شود.

ادامه خواندن راه اندازی پروژه ی عظیم حقوقدانی و وکیل سازی از کانالهای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری و کسب قدرت در دارالاسلام

در جنگ کنونی بین دارالاسلام با کفار تنها دارودسته ی منافقین نظاره گر و بی طرف هستند

در جنگ کنونی بین دارالاسلام با کفار تنها دارودسته ی منافقین نظاره گر و بی طرف هستند

بسم الله و الحمد لله؛ اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

زمانی که روزانه حداقل 17 بار در نمازهای خود سوره ی الفاتحه یا کلید قرآن را می خوانیم  که در نگرش علمای بزرگوار ما کل قرآن تفسیر همین سوره است، از  سه دسته ی 1- أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ  2- الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ  3- الضَّالِّينَ یاد می کنیم؛ ما با معرفی الله و تعهدی که به او می دهیم از او می خواهیم که ما را در مسیر 1- أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ  قرار دهد نه مسیر  2- الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ  3 و- الضَّالِّينَ. حالا معقول است ندانیم اینها چه کسانی هستند؟

الله تعالی در سوره ی بعد از آن یعنی بقره این سه دسته را 1- مُتَّقِينَ 2- الَّذِينَ كَفَرُوا 3- وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (منافقین و دارودسته ی منافقین) معرفی می کند. یعنی از نگاه قرآن و شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، انسانها خارج از این 3 دسته نیستند و باید هر مومنی به راحتی بتواند آنها را از همدیگر تشخیص دهد و جدا کند.  

کفار نیز از زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم تا روز قیامت 5دسته ی اصلی هستند: 1- الَّذِينَ هَادُوا 2- وَالصَّابِئِينَ 3- وَالنَّصَارَىٰ 4- وَالْمَجُوسَ 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) البته کسانی هم هستند که در میان مسلمین مرتد می شوند: مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ (مائده/54) که اینها در نهایت جزو دسته ی  یکی از این کفار 5گانه ی اصلی می شوند.

الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) تا زمانی که در میان مسلمین هستند و ادای مسلمین را در می آورند و از دارالاسلام جدا نشده اند جزو مسلمین محسوب می شوند و مثل سایر مسلمین احکام شریعت بر آنها تطبیق داده می شود. 

زمانی هم که دارالاسلام تشکیل می شود باز ما شاهد سه واکنش متفاوت هستیم:

  1. قطعاً کفار5گانه ی اصلی به همراه مرتدین و منافقین آشکار شده با آن مخالف هستند؛
  2. 2-     مومنین هم با پیش آمدن مشکلاتی از سوی این کفار مختلف و بخصوص از سوی احزاب یا مشرکین یا سکولاریستها تنها بر ایمان و تسلیم شدن آنها در برابر اوامر الله و شریعت الله و اطاعت بیشتر آنها از رهبریت دارالاسلام اضافه می شود: وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا (احزاب/22)
  3. در برابر، الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) که خود را عاقلتر و مدرنتر و امروزی تر از سایر مومنین و حتی از رسول الله صلی الله علیه وسلم و آنهمه « السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ» می دانستند و می گفتند: أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ (بقره/13) و در میان آنها خشکه مقدسهایی وجود دارند که در تزکیه خودشان را بالاتر از پیامبر هم می دانستند و می گفتند: ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي ۚ (توبه/49) به ما در جهاد اجازه معافی ده و ما را در فتنه ( دختران زیباروی رومی) میفکن و … این «الضَّالِّينَ» و موجودات سرگردان با دهها صفت دیگری که در قرآن بیان شده همیشه تمایل دارند مومنین را در برابر کفار تنها بگذارند و در جنگ روانی به عنوان ستون پنجم دشمن عمل می کنند و دوست دارند کفار سکولار بر دارالاسلام پیروز شوند و در میان مسلمین غیر از معذورین تنها این دسته هستند که یاری مجاهدین و دارالاسلام را ترک می کنند و دوست دارند از دور تنها نظاره گر باشند و امروزه با رسانه های مجازی و ماهواره ای و یا تلفنی اخبار مجاهدین و دارالاسلام به آنها برسد . البته حتی اگر هم امروزه کفار سکولار به مجاهدین و دارالاسلام حمله کنند اینها اگر اهل جنگ هم باشند خیلی کم وارد جنگ می شوند. الله تعالی در وصف این گروه می فرماید: وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ ۖ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا (احزاب/20) و اگر آن احزاب (=مشرکین= سکولاریستها) بار دیگر بر علیه دارالاسلام لشکر کشند و برگردند باز منافقان آرزوشان این است که در میان اعراب بادیه (از جنگ آسوده و برکنار) باشند و از اخبار جنگی شما جویا شوند، و اگر هم در میان (سپاه) شما حضور پیدا کنند جز اندکی نمی جنگند.

این روزها به دلیل ضعف مدیریتی دارالاسلام و بی خیالی و مداهنه گری و سازشکار شدن و شل روی مومنین ما شاهد جماعتها و گروهها و دسته هایی از الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) هستیم که با ساخت ضرارها و برگذاری کلاسهای تخریبی توجیهی برای مریدانشان سعی دارند به عنوان خدمتی به کفار سکولار مهاجم و احزاب سکولار و مرتد داخلی، مسلمین ضعیف الایمان را نیز به نظاره گر و بی طرف بودن دعوت کنند.

ما مومنین حسن ظن داریم و می گوئیم فلان مجتهد یا رهبر فلان جماعت و فرقه ی اسلامی آنچه را که حق دانسته بیان کرده هر چند اشتباه هم باشد اما نزد او حق این بوده و اگر حق برایش روشن می شد و میدانست حق چیزی دیگری است غیر از آنچه که او می گوید قطعاً حق را می گرفت و چنین تاویل و اجتهاد اشتباهی نمی کرد؛ اما مشکل اصلی زمانی به وجود می آید که الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (احزاب/60) پشت این اجتهاد اشتباه و این گروهی که به خاطر این اجتهادات اشتباه درست شده اند بر علیه سایر مومنین و دارالاسلام سنگر بندی می کنند. مشکل امثال «ذوالخُوَیصره» هستند که حتی به عنوان لیدرها و محرکین فرقه ها و جماعتها و مذاهب منحرف و اهل غلو بر علیه سایر مومنین و بخصوص بر علیه دارالاسلام قرار می گیرند.

ادامه خواندن در جنگ کنونی بین دارالاسلام با کفار تنها دارودسته ی منافقین نظاره گر و بی طرف هستند

«دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟

«دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟[1]

بسم الله الرحمن الرحیم

«إنِ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ، وَنَسْتَعِينُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» به راستی حمد و سپاس تنها لایق خدا است، او را شکر می‌گوییم و از او درخواست کمک و بخشش می‌کنیم، و پناه می‌بریم به خدا از بدی های نفسهایمان و از بدی های اعمالمان، هر کس که خدا او را هدایت کند هیچ کس نمی‌تواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نماید هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت دهد و شهادت می‌دهم که هیچ اله بر حقی به جز الله نیست که تنها و بی‌شریک است، و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده او است.

– یأْ أیهَاْ الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون” (آل عمران /102) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنانکه  شایسته است، تقوای الله را داشته باشید و نمیرید مگر آن که مسلمان باشید».
– یأْ أیهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِیراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَیکُمْ رَقِیبَاً  (نساء /1) «ای مردمان از پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی پخش کرد. و از خدایی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و دوری کنید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید زیرا بی گمان خداوند مراقب شما است»

-یأْ أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِیداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (احزاب / 70) :«ای مؤمنان از خدا بپرهیزید و سخن حق و درست بگویید. در نتیجه خدا (توفیق خیرتان می‌دهد و) اعمالتان را نیک می گرداند و گناهانتان را می‌بخشاید. اصلاً هر کس از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی بزرگی دست می‌یابد».”

“أما بعد : إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ خَيْرَ الْهَدْىِ هَدْىُ مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ ” راست ترین سخن کتاب خدا و بهترین روش، روش محمد صلی الله علیه و سلم است، و بدترین امور نوآوری در دین است، و هر تازه پیدا شد‌ه‌ای در دین، بدعت؛ و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش است.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله تعالی می فرماید: قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ (توبه/29) با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز قیامت ایمان دارند، و نه چیزی را که خدا و فرستاده‌اش تحریم کرده‌اند حرام می‌دانند، و نه آئین حق را می‌پذیرند، بجنگید تا زمانی که خاضعانه به اندازه توانائی، جزیه را می‌پردازند.

بدون شک اهل کتاب نیز برای خود تصوراتی از خدا و قیامت و حلال و حرام  بر پایه ی عقاید خود دارند اما الله تعالی چنین تصوراتی را قبول ندارد و تنها عقایدی را می پذیرد که از زبان آخرین فرستاده اش بیان شده اند .

در این صورت در تعریف اصطلاحات متعلق به شریعتهای آسمانی چون الله، شهید، «دین»، زندگی بعدی  و سایر موارد نیز باید دید که الله تعالی چه تعریفی از آن دارد و سایر توهمات، تعاریف و تصورات ضد شرعی را دور ریخت .

  • هر کسی تصور و تعریفی از خدا دارد اما یک مسلمان همان «الله» یی را قبول دارد که خودش در قرآن و از طریق پیامبرش خودش را معرفی کرده.
  • هر کسی تصور و تعریفی از «قیامت» دارد اما یک مسلمان همان قیامتی را قبول دارد که الله تعالی از زبان آخرین فرستاده اش توصیف کرده است.
  • هر کسی تصوری از «آزاد» و «ممنوع» دارد اما یک مسلمان همان «آزاد»ی را  «آزاد» می داند که الله «آزاد» دانسته و همان«ممنوع»ی را می پذیرد که الله «ممنوع» کرده است.

در تعریف «دین» هم باز میان انسانها اختلاف زیادی وجود دارد و ما باید بدانیم که در زبان عربی که قرآن بر این زبان نازل شده و آیات قرآنی«دین»  به چه معناست؟

زمانی که برای یک عرب، کلمه ی دین ذکر می شد چهار معنی را برای خودش تجسم می کرد:

  1. به معنی چیرگی، قدرت، حکمرانی، فرمانروایی، مطیع ساختن. در یک کلمه، «قدرت حاکمیت».

زمانی که می گویند: دان النّاسَ: یعنی مردم را مجبور به اطاعت از خودش کرد. همچنین در پندی آموزنده آمده است: الْكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ. یعنی: آدم زرنگ، کسی است که بر نفس خود مسلط شود و آن را رام خودش کند و برای بعد از مرگ بکوشد.

  • شرع، قانون، برنامه، آداب و رسوم .در یک کلمه به معنای «قانون و برنامه».

آمده است که: أنه علیه السلام کان علی دین قومه.  یعنی: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از بعثت (در اموری مانند ازدواج، طلاق، ارث و سایر امور مدنی و اجتماعی) تابع حدود، مقررات و قوانین قوم خویش بود.

  • اطاعت، بندگی، خدمت کردن. در یک کلام یعنی «اطاعت کردن و فرمانبرداری کردن».

در حدیث خوارج آمده است که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «یَمْرُقُونَ مِنْ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنْ الرَّمِیَّةِ»  یعنی: خوارج از دین خارج می شوند آن چنان که تیر از کمان خارج می شود. معنای حدیث به این شکل نیست که خوارج به طور کلی از دین به معنای ملت (اسلام) خارج خواهند شد و کافر می شوند؛ چون هنگامی که از علی بن ابی طالب رضی الله عنه پرسیدند که: آیا خوارج کافر بودند؟ در پاسخ گفت: آنان از کفر فرار کردند. و باز هم پرسیدند که آیا خوارج منافق بودند؟ گفت: منافقان، خدا را بسیار کم یاد می کنند در حالی که آنان صبح و شب به ذکر خدا مشغولند. از این فرموده های علی بن ابی طالب رضی الله عنه به خوبی معلوم می شود که در این جا، مراد از کلمه «دین»، اطاعت بر امام بر حق است، اطاعت وفرمانبرداری کردن.  

  • مجازات کردن، پاداش دادن، قضاوت کردن، حساب کردن.

در ضرب المثل های عربی آمده است که: کما تُدینُ تُدانُ. یعنی: هرگونه که با مردم رفتار کنی به همان شکل نیز با تو رفتار خواهند کرد..

در این صورت دانستن  معنی دین برای عربها امری عادی و روزمره بود و مثل بسیاری از اصطلاحات دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم نیاز نبود که مثل ما این اصطلاحات را برای قومش توضیح دهد و اینهمه وقت صرف کند بلکه خود مردم بر این اصطلاحات آگاه بودند و قرآن بر زبان مادری آنها نازل شده بود و تنها کافی بود سخن به آنها برسد تا در مورد این چیزی که برایشان واضح و قابل درک و فهم است تعقل کنند«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (یوسف/2). به این شکل یک عرب با شنیدن کلمه ی «دین» به سادگی چهار معنای پایه ای و اساسی در ذهنش شکل می گرفت:

  1. قدرت و حاکمیت.
  2. قوانین، حدود و راه و روش و برنامه ای که مردمان تحت نفوذ این حاکمیت از آن پیروی می کنند.
  3. اطاعت و فرمانبرداری از قدرت حاکمیت و قانونی که اجرا می کند.
  4. و در نهایت محاسبه، قضاوت، پاداش دادن یا مجازات کردن.

در مجموع، «دین» یعنی مجموعه ی قدرت حکومتی، که با قوانین و مقرراتی که تصویب نموده  مردم را به اطاعت و فرمانبرداری از این مجموعه قوانین وادار می سازد، و بر اساس میزان اطاعت یا سرپیچی از این قوانین و حدود، آن ها را محاسبه می کند و به آن ها پاداش می دهد یا آن ها را مجازات می کند.

این همان چیزی بود که یک عرب به محض شنیدن«دین»، برایش تداعی می شد و زمانی که می گفتند: تابع فلان«دین» شو، می فهمید که چه چیزی را می پذیرد؛ به همین دلیل یا آگاهانه آن را می پذیرفت یا رد می کرد.

الان برویم سراغ معنی «دین» در قرآن:  کلمه ی «دین» در قرآن کریم با آنکه از همان 4 رکن و مفهوم اصلی تشکیل شده، اما بسیار کامل تر از معنای لغوی آن استفاده و توضیح داده شده است:

ادامه خواندن «دین» شما چیست؟ اسلام یا سکولاریسم؟