شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(116- قسمت)

افراد جامعه حق دارند و این را حق خودشان می دانند که فضایِ عمومیِ جامعه، محیطی سالم و بدون تنش داخلی و آمن برایشان باشد، تا در پناه چنین امنیت و سلامتی بتوانند به پرورش خودشان، فرزندان و نسل آینده شان با خیال راحت بپردازند. حفظ روحیه ی ایمانی جامعه، اساس و پايه ی محافظت از افراد جامعه است و علاوه بر آن، قوی ترين وسیله جهت مقابله با جنگ نرم و جنگ گرم دشمنان قانون شريعت الله می باشد. پس، هم حفظ روحیه ی ایمانی جامعه و هم ابزاری برای مقابله با جنگ نرم وگرم دشمنان قانون شريعت الله می شود.

ملتی که ایمانش را از دست می دهند قبل از وارد شدن هر دشمنی به سرزمینشان شکست خورده اند. این مطالبی را که خدمتتان عرض می کنم چکیده و جوهره ی تاریخ است و واقعیت هایی است که نمی توان آن را انکار نمود. ملتی که ایمانش را از دست می دهد قبل از وارد شدن هر دشمنی به سرزمینشان شکست خورده اند؛ اما، اگر ایمانشان را از دست ندهند هرگز شکست نمی خورند و در نهایت، حتی اگر قرنها هم طول بکشد دشمن را شکست می دهند. پس، حفظ روحیه ی ایمانی جامعه و محافظت از چنین سرمایه و قدرتی حق افراد جامعه و حق نسلهای آینده است که نسل کنونی هم باید از چنین روحیه ی ایمانی محافظت کند و باید با کسانی که به چنین سرمایه و قدرتی صدمه می زنند برخورد شود. اجرای این حد و حکم باعث می شود که دشمنان در اهداف خودشان ناکام بمانند.

مارسل بوازار- استاد حقوق دانشگاه ژنو- می‌گوید: «علت سخت‌گیری اسلام درباره ی مرتد شاید بدان جهت باشد که درنظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفاً جنبه ی اعتقادی و درون قلبی ندارد بلکه، جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت اسلامی است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه ی اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد».

در این صورت، بر دوست و دشمن واضح و روشن است که محافظت از ایمان و سلامت عقیدتی مسلمین، محافظتِ از منبع قدرت مسلمین، محافظتِ از حکومت اسلامی و جلوگیریِ از فروپاشی ابهت و قدرتِ دنیویِ مسلمین است. خیلی مهم است، بر دوست و دشمن روشن است. اگر از چنین ایمان و سلامت عقیدتی مسلمین محافظت شود در واقع، محافظت از منبع قدرت مسلمین است؛ در واقع، محافظت از حکومت اسلامی است؛ در واقع، محافظت از قدرتِ دنیویِ مسلمین و جلوگیریِ از فروپاشی ابهت و قدرتِ دنیویِ مسلمین است و محافظت از «أطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ» در جامعه است.

  • پیامی برای غیر مسلمین دارد که قبل از ورود به دین اسلام تحقیقات لازم را داشته باشند وانتخابی کورکوانه نداشته باشند. متوجه باشند که در داخل شدن به اسلام اجباری نيست «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اما، وقتی وارد شدی بايد تابع قوانين آن شوی و نمی توانی بگویی: من هر وقت دلم خواست وارد می شوم و هر چه دلم خواست انجام می دهم و هر وقت دلم خواست خارج می شوم و هر چه دلم نخواست انجام نمی دهم، میلکی است.

نه، وقتی وارد هر حزب و حتی فن، حرفه و رشته ی ورزشی و در کل هر امر دنیوی شدی باید تابع قوانین و اصول آن شوی. اسلام هم دارای قوانین خاص خودش است که باید رعایت شوند. مجازات مرتد، غیر مسلمانان را تشویق مى‏کند که با توجه و دقت بیشترى وارد اسلام شوند.

اسلام با زور و قدرت موانعی چون حکام ظالم و علمای فاسد اهل کتاب، شبه اهل کتاب و مشرکین سکولار را برداشته، و انسانها را از اسارت این ها آزاد کرده اما، غیر از مشرکین سکولار کسی را بین پذیرش اسلام یا مرگ قرار نداده و از هرگونه تحمیل و اجبار در عقیده هم منع کرده است و با قدرت عقیدتی و استدلالی که دارد همه را به گفتگو دعوت نموده و از گفتگو هراسی ندارد و حتی حریف طلبی هم می کند که هر کسی دلیل و برهانی دارد جلو بیاید و دلایلش را بیاورد اگر راست می گویند: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (بقره/111، انبياء/24، نحل/64)، بگو: اگر راست می‌گویيد دليل خودتان را بياوريد.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم: دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(115- قسمت)

تمام این موارد و موارد مشابه، جرمهای اجتماعی بودند که حکومت اسلامی با فراهم کردن زمینه های آگاهی و شناخت عموم مردم جامعه از چنین جرمهایی و با تعیین شروطی، قدرت و اجازه ی اجرا را به سایر مسلمین داده است؛ و چنانچه حکومت اسلامی این قدرت را از مسلمین بگیرد و آن را به خودش مختص کند و اجازه ندهد کسی غیر از حکومت اسلامی و نهادهای تحت حاکمیت آن بنا به مصالحی که خود حکومت اسلامی در نظر گرفته و حکومت اسلامی مجازات مرتدین را مختص به خودش کند، و بنا به مصالحی مجرمین مرتد راخودش به سزای اعمالشان برساند و این اجازه را به کس دیگری ندهد و قدرتی را که قبلاً توزیع کرده بود دوباره آن را جمع کند؛ در این صورت، هیچ کسی حق تک روی و مخالفت با دستورات رهبریت و حکومت اسلامی را ندارد. این هم یکی از همان نکات کلیدی است که خیلی از دوستان به آن توجه نمی کنند.
هم اکنون هم که سیستم و نظامهای حکومتی از گستردگی، وسعت، نظم و سازماندهی بی سابقه ای برخوردار شده اند در این زمینه باید بیشتر دقت شود که قانون اسلامی جامعه حد و حدود افراد جامعه را چگونه تعریف کرده و باید در همین حدوحدود عمل کرد. چون خروج مسلمان از این حدوحدود شرعی که حکومت اسلامی برایش تعریف کرده اگر از این خروج کند خودش به منزله ی ارتکاب جرم محسوب می شود.
این قواعد کلاً در مورد سرزمینهایی است که حکومت اسلامی و رهبر حکومت اسلامی وجود دارد اما، در سرزمینهایی که حکومت اسلامی به شکل شورایی آن و یا حتی براساس یکی از مذاهب اسلامی و حتی مرتبه ی نازل و اضطراری آنهم وجود ندارد و مسلمین از چنين دولت و رهبريتی محروم هستند، به حكم ضرورت و به نسبت توانايی و سنجيدن مصالح و مفاسد قضيه، افراد و جماعتهای شريعت گرا به صورت دايره ای اين خلأ را پر می کنند تا اینکه به تدریج از همین طریق و بخصوص از طریق وحدت، دوباره به نعمت و شکوه قدرت حکومت اسلامی دست پیدا کنند که منبع خیراتی است که هیچ ابزار دنیوی با آن قابل مقایسه نبوده و نیست.

پاسخ به سؤالات درس شناسائی مرتدین و روش برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

در مسیر که بودیم دوستان سؤالاتی را مطرح کردند که سؤال دوستان دیگر هم بوده و آن این که حالا، دلیل این همه سختگیری در مورد مرتدین چه می تواند باشد؟
به صورت مختصر می توان گفت که، این واکنش مسلمین در جلوگیری کردن از چنین گناه اجتماعی دقیقاً ثمره ی حرفها و اعمال خود شخص است، و چیز تحمیلی از مسلمین بر آن ها یا ظلم بر آن ها نیست بلکه، نتیجه ی اعمال خودشان است. البته، حکمتهای غیر قابل انکار و پیامهای واضح و آشکاری هم در اجرای این دستور الله نهفته است که نمی توان آن را انکار کرد. هم برای خود مسلمین پیامهایی در بردارد و هم برای غیر مسلمین که تصمیم می گیرند وارد و داخل اسلام شوند. از ثمرات اجرای این قانون این است که:
از قانون شریعت الله و جایگاه آن، که در جایگاه قانون اساسی جامعه قرار گرفته، محافظت می شود و اجازه داده نمی شود که قانون اساسی جامعه ی مسلمین دست کم گرفته شود و هرج و مرج به وجود بیاید.
جنگ روانی دشمن برای ضربه زدن و آشفتگی در امنیت ایمانی جامعه خنثی می شود؛ قبلاً در این زمینه صحبت کرده بودیم و اثر روانی مجازات مجرمین، فضای سالمی را برای عموم مسلمین فراهم می کند. امنیت ایمانی جامعه خیلی مهم است که این آشفتگی و جنگ روانی می خواهد به چنین امنیت ایمانی جامعه ضربه وارد کند و باید خنثی شود.
سنگينی حكم ارتداد، راه تبليغ و ترویج ارتداد را می بندد، همان طوری که سنگينی حكم قتل، دزدی و غيره راه ارتكاب به اين جرايم را می بندد.
مسلمین نشان می دهند که محافظت از ايمان و سلامت عقيدتی و روانی مسلمين برایشان از اهمیت بالایی برخوردار است و روحیه‏ى ایمانى و سلامت عقيدتی و روانی جامعه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد و برایشان مهم است.
زمانی که شخص تصمیم می گیرد کاری کند که در عقاید و ایمان مسلمین تزلزل، سستی، دودلی، شک و تردید به وجود بیاورد در واقع، تصمیم گرفته که پایه ی اصلی موجودیت مسلمین و پایه های نظام و حکومت اسلامی را متزلزل کند. این کار مرتدین باعث ضربه زدن و تضعیف روحیه ی ایمانی جامعه می شود و باعث قانون گریزی و ضعیف شدن اراده و ایمان مسلمین می گردد.
( ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(114- قسمت)

در هرحال، تشخیص زمان، مکان و چگونگی اجرای حکم مرتدین بر عهده ی حکومت اسلامی و امیر مسلمین است. این همه روی آن تأکید می شود به دلیل اهمیتی است که وجود دارد، و خیلی از دوستان چنین کلماتی، چنین احکامی و چنین موقعیت هایی را نادیده می گیرند، و متأسفانه سهل انگاری می کنند و دچار اشتباهات بزرگی می شوند و صدمه های زیادی را، هم به جنبش اسلامی و هم به خودشان می زنند.

خوب است در اين زمينه به نمونه هايی اشاره کنیم كه با زمينه ای كه رهبريت جامعه ی اسلامی فراهم کرده بود، و با اختیار و قدرتی که رهبر حکومت اسلامی به آن ها داده بود مسلمین توانستند و می توانند تحت این شرایط و با رعایت شروط تعیین شده و در موارد مشخص و تعیین شده،[1] این ها می توانند به صورت شخصی حدودی را بر بعضی از مجرمین و مرتدين اجرا  کنند، مانند:

  • صاحب برده و كنيز می تواند به صورت شخصی حكم را اجرا کند. رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرمايد: أَقِيمُواالْحُدُودَعَلَى مَامَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ.[2] يعنی، حدود شرعی را بر بردگان و كنيزان خود اجرا کنید. و نيز فرموده است: إِذَا زَنَتْ أَمَةُ أَحَدِكُمْ فَلْيَجْلِدْهَا.[3]الان، که چنین پدیده ای حداقل در سرزمینهای مسلمان نشین وجود ندارد هر چند که در سرزمینهای تحت حاکمیت سکولاریستها به اشکال مختلفی چون کارگران جنسی و غیره به حیات خود ادامه داده است و این پدیده به شکل وحشتناک و خیلی بدتر از قرون وسطی و قرون باستان هم به حیات خود ادامه می دهد. در هر صورت، این هم یک نمونه است که شخص می تواند حکم را اجرا کند و دین و شریعت اسلام به او اجازه داده است.
  • كسی كه با مسلمين پيمان صلح و آشتی بسته، چنین کسی به رسول الله صلی الله عليه وسلم فحش می دهد یا به الله توهین می کند كشتن این مثل كشتن يك كافر جنگ طلب و محارب می شود، حکومت اسلامی چنین چیزی را اعلام کرده و آگاهی هایی را داده است. در این صورت، اقدام به كشتن او بر هر مسلمانی واجب می شود و كشتن او اشكالی ندارد. دليل اين كار هم گفته ی عبدالله بن عمر رضی الله عنهما است كه به وی گفتند: فلان راهب به رسول الله صلی الله عليه وسلم فوش داده است، او هم گفت: اگر من آن را می شنيدم او را می كشتم. سپس راهب را نزدش آوردند و عبدالله بن عمر رضی الله عنهما هم شمشيركشيد اما، راهب انكار كرد و او را رها نمود.[4]

مثال عبدالله بن عمر رضی الله عنهما در عصر رسول الله صلی الله عليه وسلم هم زياد اتفاق افتاده است، مثل همان شخص مسلمانی كه به حكم رسول الله صلی الله عليه وسلم راضی نشد و عمر رضی الله عنه هم گردن او را زد و قرآن هم اقدام او را تأييد نمود. همچنين دختر مروان كه به رسول الله صلی الله عليه وسلم فحش داد و عمیر بن عدی او را به درك فرستاد و از طرف رسول الله صلی الله عليه وسلم به او لقب «پشتيبان الله و رسولش» داده شد.

  • كشتن ساحر به دست جُندب بن كعب غامدی به همراه وليد رضی الله عنه در زمان خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه که ساحر را با دست خودشان کشتند.
  • حفصه ام المؤمنين رضی الله عنها با دست خود يك زن ساحره را به قتل رساند.
  • مرد مسلمان كوری كه همسر خود را به دليل فحش دادن به رسول الله صلی الله عليه وسلم به درك فرستاد و رسول الله صلی الله عليه وسلم هم خون آن زن را هدر رفته اعلام کرد.

(ادامه دارد……)


[1] خیلی مهم است وقتی می گوییم شروط تعیین شده، وقتی می گوییم موارد مشخص و تعیین شده خیلی مهم است

[2]– أخرجه أبوداود، 4/161،كتاب الحدود: باب في إقامة الحد على المريض،حديث 4472 و غيره

[3]– رواه البخاري و مسلم و احمد و غیره

[4] قبلاً عرض کردیم که انکار شخص به منزله ی تبرئه ی او می شود هر چند که شواهد هم بیایند هر چند که مشهور هم شده باشد این گفتیم که در مورد مسلمان است؛ در اینجا عبدالله به عمر آن را در مورد کافر هم انکار خودش را به معنی درست دانستن دانسته و او را رها کرده است.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(113- قسمت)

می خواهد بگوید با آنكه حدود را امام يا نمايندگان رهبر حكومت اسلامی كه معمولاً دستگاه قضايی اسلامی است با طی مراحل خاص قضایی به مرحله ی اجرا در می آورند، دقت کنید، اما وضع موجود زمانی و مكانی دولت اسلامی و تشخيص رهبريت حرف اول را می زند. این خیلی مهم است. می دانیم که حدود را امام يا نمايندگان رهبر حكومت اسلامی كه معمولاً دستگاه قضايی هستند با آن مراحل خاص قضایی به اجرا در می آورند اما، وضع موجود زمانی و مكانی دولت اسلامی و تشخيص رهبريت حرف اول را می زند.

در جريان فتح مكه و بعد از عفو عمومی، رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور قتل چهار نفر را كه به جرم ارتداد تحت تعقيب بودند صادر می کند: «اقْتُلُوهُمْ، وَإِنْ وَجَدْتُمُوهُمْ مُتَعَلِّقِينَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ»، اين چهار نفر را بكشيد ولو كه خودشان را به پرده ی كعبه آويزان كرده باشند.[1]

واضح است، خیلی واضح است، در اینجا فقط رسول الله صلی الله علیه وسلم و پس از او تنها رهبريتی كه از طريق شورای حل و عقد آن محل، انتخاب شده شايستگی دستور تحكيم شريعت الله را دارد. چون، او بيشتر از تك تك افراد جامعه و حتی گروهها، از طریق كانالهای مختلف با وضع موجود جامعه و فضای اطراف و فضای بين المللی آشنايی و شناخت دارد و مصالح و مفاسد را بهتر و مطمئن تر تشخيص می دهد . به چنین حالتی در اصطلاح می گویند دعوت را با بصیرت به پیش می برد.خیلی مهم است، دعوت را با بصیرت به پیش می برد.

رهبری مركزی به عنوان پايگاهی استوار، ضرورت گريز ناپذير جامعه ی اسلامی برای حرکت به جلو و اعمال قدرت قانون شریعت الله در جامعه است که یکپارچگی سیاسی مسلمین و حرکت آزادیبخشی اسلام را تضمین می کند. بله، رهبریت مركزی چنین پايگاه استوار و بزرگی را دارد و ضرورت گريزناپذير جامعه ی اسلامی است، ضرورت گريزناپذير جامعه ی اسلامی برای حرکت به جلو است، ضرورت گريزناپذير جامعه ی اسلامی برای اعمال قدرت قانون شریعت الله در جامعه است. چنین رهبریتی است که یکپارچگی سیاسی مسلمین و حرکت آزادیبخشی اسلام را تضمین می کند.

در اين صورت، اين قاعده حاكم می شود كه «أن الحدود لا يقيمها إلا الإمام أو نائبه» يعنی، حدود تنها از طرف امام يا نائب و جانشين او برپا می شوند.امام شافعی رحمه الله هم می گوید: «لا يقيم الحدود على الأحرار إلا الإمام ومن فوض إليه الإمام، لأنه لم يُقَم حدٌّ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم، إلا بإذنه، ولا في أيام الخلفاء إلا بإذنهم، لأنه حق الله يفتقر إلى الاجتهاد، ولا يؤمن في استيفائه الحيف، فلم يجز بغير إذن الإمام».[2]

حالا، اگر رهبريت تشخيص داد كه در برابر مرتد شدن کسانی چون عبدالله بن جحش، یهودیان مدینه و کفرگویی منافقین و سکولارزده هایی که منافق بودن خالص آنها توسط الله تعالی هم روشن و واضح شده بايد صبر كرد و كاری انجام نداد در اين صورت، حكم برای تك تك افراد جامعه همين است؛ اما، اگر در مرحله ای با تعیین شروطی امر به دفع و ترور توهين كنندگان و کشتن مرتدینی خاص و مشخص می شود، حكم برای تك تك مسلمين سمع و طاعه و اجرای حدود است. به همين دليل می بينيم که در بين مسلمين برای اجرای اين حدود به صورت فردی و جمعی مسابقه گذاشته می شود. در هر دو حالت، اصل، تشخيص رهبريت اسلامی جامعه است. 

(ادامه دارد…….)


[1]– محمد حسن نجفي، جواهرالكلام،ج 41، ص 436

[2]– الأم (6/154) وراجع المجموع (18/270) والروضة (9/221ـ223) (10/99ـ2)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

112- قسمت)

 اما، اگر رهبریت حکومت اسلامی چنین حق و قدرتی را با تعیین «شروط خاص» و تعیین و مشخص کردن «مواردی خاص» در جنگ گرم به کسی داده باشد، چنین قدرتی را به کسی داده باشد، یا حتی به تمام مسلمین داده باشد، و قدرت را اینگونه بین آن ها توزیع کرده باشد؛ در این صورت، آن شخص یا تمام مسلمین می توانند به نمایندگی از قدرت حاکمیت و به دستور رهبریت اسلامی چنین قدرتی را تنفیذ کنند و به اجرا دربیاورند و آن را مصرف کنند یا شخص در ضمن جنگ گرم به جنگ روانی علیه مرتدین هم ادامه دهد حتی، اگر در خانواده ی خودش باشد. این امر خیلی کوچکی نیست، همین جنگ نرم، جنگ تبلیغی، جنگ روانی، مبارزه ی منفی خیلی مهم است. به عنوان اولین قدم در این بخش دومِ وظیفه ی مسلمان. حتی بخش اول را هم شامل می شود. تقریباً کل آن هم هست.

نقش دعوتگران در خاموش کردن فتنه ی ارتداد در يمن در روزهای پایانی عمر رسول الله صلی الله علیه وسلم و اوایل خلافت ابوبکر قابل توجه بود.نمی توان آن را نادیده گرفت در قبایل دیگر هم همین طور بود. افرادی چون: مَران بن ذی عمير، همدانی بود و از قبیله ی همدان و عبدالله بن مالك ارحبی رضی الله عنهما با سخنان ودعوت خودشان نقش بسزايی در خاموش كردن فتنه ی ارتداد داشتند.[1]

قبلاً اشاره کردیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم طی نامه هایی مسلمین ثابت قدمی که باقی مانده بودند را جایی که کفار در آن حکم می کردند را به نفیر عام و جهاد همه جانبه و دفع فتنه ی مرتدین دعوت کرده بود. ابوبکر رضی الله عنه هم به تبعیت و به روش رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین نامه هایی را به مسلمین باقی مانده در این قبایل فرستاد و دستور جهاد همه جانبه داد. حکمش را صادر کرده بود روشن، مشخص. و دستور داد هر کسی که توانایی دارد باید انجام دهد. ابوبکر رضی الله عنه حتی رهبرانی را هم تعیین کرده بود که رهبران در یمن ایرانی ها بودند که حتی عرب ها هم تحت رهبریت آن ها بودند . رسول الله صلی الله علیه وسلم به عرب ها و مسلمانان آن جا دستور داده بود که تحت فرماندهی ایرانیانی که ثابت قدم مانده بودند بتوانند فتنه ی مرتدین را از بین ببرند.در این صورت، باز به این نکته ی کلیدی و اساسی برمی گردیم که تمام حرکات مسلمین در هر امر حکومتی، نه شخصی محض، تابع فرمان رهبریت و تابع فرمان حکومت اسلامی است. چون، الله تعالی این قدرتی را از همین کانال در اختیار شما قرار داده و این کانال است که میزان این قدرت و چگونگی مصرف این قدرت و شرایط مصرف این قدرت را تعیین می کند.[2]

 تصور کنید که در ميان مهاجرين حبشه عبدالله بن جحش مرتد و نصرانی می شود اما، كسی حكم ارتداد را بر او اجرا نمی كند. یا کسانی چون عبدالله بن ابی، او و کسانی که مثل او بودند، در مدینه مشخص بود که این ها ابتدا اظهار اسلام کردند و بعدها کافر بودنشان توسط الله مشخص شده بود، مرتد شده بودند این نوعی ارتداد است. یا تعدادی از یهودیان برای تضعیف و مبارزه با مسلمین ابتدا ايمان می آوردند و دوباره مرتد می شدند اما، باز می بينيم حكم ارتداد بر هیچ کدام از آنها اجرا نمی شود. هرچند كه حكومت اسلامی، رهبريت موحد و قاطعی هم وجود دارد. اما، در برابر می بینیم که دستور قتل عصماء دختر مروان زنی شاعر و یهودی ساکن مدینه بود را صادر می کند و یکی از مسلمین او را می کشد. به همین شیوه، دستور قتل چند مورد دیگر هم صادر می شود.

یا در جریان فتح مکه با آنکه رسول الله صلی الله علیه وسلم حکم قتل تعدادی از سکولاریستها و مرتدین را با اسم و عناوین مشخص صادر می کند، و آنها را مهدور الدم اعلام می نماید هرچند که حتی زیر پرده ی کعبه هم پیدا شوند، اما می بینیم که یکی از این مهدور الدمها به نام عبداللّه بن سعد بن ابی سُرَح که قبلاً از مهاجرین و کاتبان وحی بود اما مرتد شده و به مکه برگشته بود و آنهمه جنگ روانی علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم و قرآن راه انداخته بود و آنهمه به تحقیر دین الله و مسلمین پرداخته بود اما، عثمان بن عفان رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش امان خواست و توسط رهبریت بخشیده شد. نگاه کن، می خواهد چه چیزی را به ما بگوید؟ و روایت های مشهور دیگری که وجود دارند.

(ادامه دارد……)


[1]– ابن حجر العسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 9، ص 600

[2] این کانال است که این چیزها را مشخص می کند  که چگونه آن را مصرف کنید؟ چه اندازه به تو قدرت داده؟ وقتی توزیع می کند به یک اندازه ی مشخصی به او می دهد. چگونه آن را مصرف کنی؟ چگونه مصرف کردن آن و شرایط مصرف را هم همین حکومت اسلامی است که تعیین می کند و الله تعالی از این کانال است که قدرت را در اختیار شما قرار داده است مگر این که حالت اضطراری پیش بیاید که در مورد آن صحبت  کردیم.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(111- قسمت)

اولين نتيجه ی آن اين است كه، تشخيص الله متعال را قبول نداشته و آن را دست كم گرفته و یا عملاً- نعوذ بالله- الله و رسولش صلی الله علیه وسلم را دروغگو فرض کرده، و علاوه بر این، با آنکه می داند که چنان شخصی کافر و به طاغوت تبدیل شده و باید به طاغوت کفر کند و چنین طاغوتی را کافر بداند اما، کفر به طاغوت نمی کند و این هم به قسمت اول «لا اله – الا الله» او ضربه وارد می کند. هرچند که با قبول نکردن تشخیص و حکم الله و رسولش صلی الله علیه وسلم و دروغ فرض کردن حکم الله و رسولش، عملاً به بخش دوم «لا اله – الا الله» یعنی به «الا الله» خودش باز صدمه زده است. در این صورت، چنین شخصی با همین کار، خودش هم کافر می شود و به دنبال آن، با عدم انكار اين بيماری و پوشاندن آن از مردم باعث شيوع آن بیماری می گردد.

تمام اين كارها برای محافظت از سلامت ايمان و عقيده ی فرد و جامعه است اما، شخص با انکار این حکم شریعت هم سلامت خود و هم سلامت جامعه را در معرض خطر قرار می دهد. دقت کنید، اگر یک کافر را به عنوان کافر معرفی نکنی:

  • باعث می شوی که روز به روز این بیماری گسترش بیشتری پیدا کند.
  •  باعث می شوی که روز به روز قوانین شریعت الله بیشتر زیر پا گذاشته شوند.
  • باعث می شوی که روز به روز کفرگویی عادی تر شود.
  • باعث می شوی که روز به روز دیگر کفرهای آشکار در جامعه گسترش بیشتری پیدا کنند و قبح این کفرها شکسته شود.
  • باعث می شوی که کفار اهل کتاب، شبه اهل کتاب و بخصوص کفار سکولار و مرتد به راحتی در میان مردم با شعارهای فریبنده جای پا باز کنند.
  •  باعث می شوی که احزاب سكولار و مرتد هم به راحتی در ميان مردم يارگيری کنند و مردم را طرفدار خود نموده و آن ها را مرتد کنند و عمر ننگینشان طولانی تر هم شود.

تمام این مصیبتها و مصیبت های دیگر، نتیجه و ثمره ی سهل انگاری و کوتاهی کسانی است که یک کافری را کافر نمی دانند و باعث آنهمه آلودگی عقیدتی و ایمانی در میان مسلمین و وارد شدن آنهمه صدمه به مسلمین می شوند.

غیر ممکن است حداقل کسانی را ندیده باشید که ممکن است نماز هم بخوانند اما، با کمترین اتفاق و عصبانیتی، آشکارا و بدون ترس به الله و رسولش صلی الله علیه و سلم، دين و هر چه مقدسات دین اسلام است فوش می دهند، و يا ممکن است انسانهای زيادی را ديده باشيد كه نماز هم مي خوانند اما، از احزاب سكولار و مرتد کومله ها، دمکراتها، پ.ک.ک ها، سایر احزاب سکولار و کافر، کفار اشغالگر سکولار جهانی و نوکران سکولار محلی آن ها علیه مسلمین حمایت و طرفداری می كنند. حتی اگر با نصف کلمه هم باشد که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: اگر با نصف کلمه هم باشد، باز در آتش جهنم است. در این مورد خیلی ها را مشاهده کردیم.

  1. مورد دومی که به دایره ی فعالیت مسلمین برمی گردد این است که، (مرحله ای بالاتر و پیشرفته تر این است که) در جنگ نرم و روانی تبلیغی و زبانی این شخص بایدعلیه مرتدین به اندازه ی توانایی خودش مشارکت کند، این خیلی مهم است به اندازه ی توانایی خودش. کسی بیشتر از این از او نمی خواهد، لایُکَلِّفُ اللهُ نَفسَاً إلّا وُسعَهَا؛ به اندازه ی توانایی خودش در این جنگ نرم و روانی تبلیغی و زبانی علیه مرتدین مشارکت کند و هر زمان، دستور به برخورد فیزیکی و جنگ مسلحانه علیه آنها شد فرمان رهبریت حکومت اسلامی را به اندازه ی توانایی خود اجابت کند و در حد توانایی خود با دست یا زبان یا قلبش جهاد نماید. به همان اندازه ای که رهبریت 3 ابزار[1] قدرت را توزیع کرده به همان اندازه قدرت را مصرف کند.

در این صورت، باز برمی گردیم به این نکته ی اساسی که مجازات کردن و تطبیق حکم مرگ بر مرتدین تنها حق حکومت اسلامی است. به عبارت دیگر، می توان گفت که وظیفه ی فرد مسلمان در امور فردی در برابر مرتدین در دایره ی جنگ نرم و روانی و مبارزه ی منفی جا می گیرد. خیلی مهم است، این اصطلاحات را خوب متوجه شوید: یکی جنگ نرم و روانی و دوم مبارزه ی منفی در این دو مورد جا می گیرد. یعنی وظیفه ی فردی مسلمین در برابر مرتدین در دایره ی جنگ نرم و روانی و مبارزه ی منفی جا می گیرد. روی این دو کلمه خیلی دقت کنید، و تمام آنچیزی که مربوط به فتوای ناشی از اجماع، قضاوت، اجرا و جنگ گرم می شود مربوط به حکومت اسلامی است.

(ادامه دارد……)


[1] 1- حکومت اسلامی علی نهاج نبوه، 2- حکومت بدیل اضطراری اسلامی در صورت نبود مورد اولی  3- مجلس واحد شورای مجاهدین در صورت نبود دو مورد قبلی

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(110- قسمت)

پس، هر مسلمانی می تواند بگوید این ها کافر هستند و من آن ها را قبول ندارم:«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»(رفتار و کردار) ابراهیم و کسانی که همراه او بودند، الگوی خوبی برای شماست،زمانی که به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خدا می‌پرستید، بیزار و گریزانیمو شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم، و دشمنی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما به وجود آمده است، شما را قبول نداریم (كَفَرْنا بِكُمْ، این خیلی مهم است، باید نسبت به آن ها کافر باشی آن ها را کافر بدانی و کفر به طاغوت یعنی همین كَفَرْنا بِكُمْ) و دشمنی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما به وجود آمده است تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورید و او را به یگانگی می‌پرستید حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. تا زمانی که سکولاریست های مرتد و کافر به تمام آن چه که الله نازل کرده ایمان نیاورند بین ما و آن ها دشمنی و کینه‌توزی همیشگی به وجود آمده تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورند. بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً، همیشه، حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ.

این قبول نداشتن کفار یعنی کفر به این ها؛ یعنی وقتی این ها را قبول نداشتی وکافر دانستی در واقع عقاید آن ها را هم قبول نداری. بعد از این، مسلمان باید بتواند مثلاً به آن ها بگوید: ای کافرهای یهودی، یا ای کافرهای نصرانی، یا ای کافرهای مجوس، یا ای کافرهای سکولار و صابئی. به این شیوه باید«قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ» را به زبان بیاورد.

این یک امر است برای همه ی مسلمین و مختص به باسواد و بی سواد، پیرو جوان و زن و مرد ندارد. بلکه امری است که هر مسلمانی را شامل می شود و هر مسلمانی باید آن را انجام دهد. سیدنا ابراهیم علیه السلام هم برای همه ی مسلمین در این مسأله الگو می باشد نه برای طبقه ی خاصی از مسلمین. باسواد و بی سواد ندارد برای همه در این مورد الگو است.

 همه ی مسلمین باید دشمن را دشمن بدانند و باید در برابر دشمن واکنش نشان دهند. حالا، این واکنش به اندازه ی توانایی اشخاص است. اما، در هر صورت، یک حکم است برای کسی که توانایی واکنش دارد. تو اگر نتوانستی کفر به طاغوت را به زبان بیاوری در بعضی از موارد، در دلت که می توانی؟ توانایی تو در این اندازه هست. تمام شد، یک وظیفه است. در هر صورت یک حکم است که باید انجام شود. در این صورت، می شود اطاعت از یکی از دستورات الله و به این شیوه یک وظیفه و یک عبادت می شود، چون یکی از دستورات الله را اطاعت کرده ای.

دوستان به من یک جوری نگاه می کنند، در مورد همین موضوع کمی بیشتر توضیح می دهم چون معضل بزرگی شده است. تصور کنید، اگر یک دكتر متخصص با انجام تمام آزمايشات، تشخيص داده باشد كه فلانی ايدز يا سل، وبا، مالاريا، طاعون ويا يكی ديگر از بيماری های واگير و كشنده را دارد و شما اين بيماری ها را انكار کنی، يا از اعلام  آن سرپيچی نمایی و آن را بپوشانی، در حالی که می توانی آن را اعلام کنی و آن را نپوشانی، خوب حالا چه نتيجه ای به دست می آيد؟ اولين نتيجه ی آن اين است كه دكتر متخصص را دروغگو شمرده ای و يا تشخيص او را دست كم گرفته ای، و نتيجه ی بعدی هم اين است كه، زمينه را برای ابتلا به اين بيماری واگير فراهم کرده ای و به هر اندازه كه مردم به اين بيماری واگير گرفتار می شوند تو هم گناهكار و شريك جرم می شوی. اين برای سلامت جسم و بدنِ فرد و افراد جامعه است.

حالا، الله متعال به عنوان عالم ترين و حكيم ترين ذات، می فرمايد كه فلانی به چنين بيماری خطرناك ايمانی و درونی مبتلا شده كه واگير هم هست و شما بايد برای محافظت و دفاع مشروع از ايمان خودتان و ديگران اين انسانهایِ بيچاره یِ فاسدِ تاريخ گذشته را شناسايی کنی و به دیگران هم بشناسانی، و با راستگو شمردن من، اينها را از جامعه ی خودتان جارو کنید. الله این را به عنوان عالم ترين و حكيم ترين ذات گفته است. اما، كسی بيايد و از روی علم، آگاهی، عمداً و با اختیار خودش – نعوذ بالله – بگوید من اين نسخه ای كه الله برای سلامت ايمانی و عقيدتی من و مسلمين ارسال کرده را قبول ندارم، و يا اينكه از اعلام آشكار آن سرپيچی کند در حالی که می تواند آن را اعلام کند، و آن را بپوشاند در حالی که می تواند آن را نپوشاند؛ در اين صورت، چه نتيجه ای به دست می آيد؟

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(109- قسمت)

زمانی که با رعایت تمام آزمایشات پیچیده و تخصصی، مشخص شده فلانی کافر و مرتد شده، و مرتد شدن او مثل آفتاب در وسط آسمان بی ابر برایت روشن شده، و حکم قطعی در مورد او از طرف مراجع ذی صلاح صادر شده است؛ اگر تو او را کافر و مرتد ندانی و او را مسلمان بدانی مثل این می ماند که کسی را که ایدز دارد یا سل، وبا، مالاریا، طاعون و جزام دارد را در جامعه رها کنی و مثل یک آدم سالم با او برخورد نمایی. این ظلم آشکار و خیانت آشکاری به سلامت جسمی خودت و دیگران است که کسی در آن شک ندارد. 

حالا، اگر کسی هم از طریق آزمایشگاه دقیق و پیچیده ی شریعت(قرآن و سنت) توسط متخصصین، به یقین، كافر و مرتد تشخیص داده شده باشد و شکی در مرتد بودن اونباشد و تو او را مسلمان بنامی كمترين خطر او اين است كه يكی از احكام قانون شريعت الله را انكار كرده ای و دور انداخته ای، و این جرم بزرگی است. علاوه بر آن، اين شخص و اشخاص مشابه را در توهين و زير پا گذاشتن دين و قانون الله پرروتر و جری تر کرده ای و زمينه را برای ارتدادِ بیشترِ مردم فراهم نموده ای، چرا؟ چون، به سلامت ایمانی و درونی خودت و سایر مسلمین ظلم کرده و خیانت نموده ای. تو یک شخص آلوده به ایدز و سل را در جامعه به عنوان انسان سالم معرفی کرده ای، در حالی که تمام آزمایشات نشان دادند که این شخص مریض است.

تو باید طبق لا اله و کفر به طاغوت در همان ابتدای امر او را کافر بدانی، چنین شخصی را که در این آزمایشات رد شده و گفته شده که او کافر است باید او را کافر بدانی تا اولین پله ی لا اله – الا الله رابه پیش و جلو بروی:«فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ  وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی»‌.

بله، باید این را انجام دهی آن موقع است که توانستی در مسیری که کل انبیا رفته اند حرکت کنی. ولَقَد بَعَثنَا فِی کُلِّ أمَّةٍ أنِ اعبُدُوا اللهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغُوت، همین جاست که باید از طاغوت دوری کنی«یَکفُر بِالطّاغوتِ»به طاغوت کفر کنی، او را کافر بدانی و بعد به صراحت به این کافر بتوانی بگویی: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ. آن ها را خطاب قرار بده: ای کافرها.

این مخاطب قرار دادن کفار به لفظ کافر هم امر است، و امری هم نیست که مختص رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد، بلکه، امری است که هر مسلمانی باید به اندازه ی وسعت و توانایی اش آن را انجام دهد. مشخص و روشن شده تو چگونه می توانی به آفتاب بگویی آفتاب، همین طور هم روشن شده که کافر، یهودی، نصرانی و مشرکین و مجوس و صابئین و مرتد است، پس باید آنها کافر بدانی و بگویی: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ. بعضی چیزها هستند که مسلمان می تواند آن را تشخیص دهد و الله تشخیص آن را به همه داده و اصلاً نیازی به دلیل و استدلال ندارد. مثلاً همه می دانند که یهود، نصارا، مجوس، صابئین و مشرکین یا همین سکولاریستها، کافر هستند. حالا، ممکن است کسی نداند که سکولاریستها همان مشرکین هستند و اسمشان عوض شده وگرنه ماهیت و کارکردشان یکی است، اما یقین دارد که مشرکین به همراه کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب، کافر هستند و این را هر مسلمانی می داند. یعنی چگونه می تواند مثلاً بین یک انسان با یک درخت فرق بگذارد و این ها را به راحتی تشخیص دهد به همین ترتیب، به راحتی می تواند بین یک مسلمان با یک کافر فرق بگذارد و یک مسلمان را از یک کافر تشخیص دهد و نیازی به دلیل، سواد، پیرو جوان، زن و مرد بودن ندارد.

 هر کسی می تواند تشحیص دهد این انسان است و این درخت؛ به همین دلیل، به انسان باید بگوید انسان و به درخت هم بگوید درخت، به کافر بگوید کافر و به مسلمان هم بگوید مسلمان. تا زمانی که اینگونه برایش روشن نشده نباید حرفی از دهانش بیرون رود. چگونه برایش روشن شده که این درخت است و این انسان. آن زمان است که باید حرف بزند.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(108- قسمت)

 در اين جا شما باید از دین، ناموس، آبرو، مال و اهل خودت دفاع كنی حتی، اگر در اين راه هم كشته شوی يا مجرم و مهاجم را هم به قتل برسانی. حالا، تصور كنيد كسی که در عین آگاهی، عمداً و به میل خودش و با علمِ به عواقب جرمش به الله جل جلاله و يا رسول الله صلی الله عليه وسلم فحش بدهد، فحاشی کند و حاكمیت اسلامی هم وجود نداشته باشد كه چنين مرتدی را به دَرَك واصل كند آنوقت چه بايد كرد؟ یا اشغالگران کافر سکولار خارجی توانسته باشند مرتدین را بر خاک مسلمین حاکم کنند در این صورت، با چنین اشغالگران و مرتدینی چه باید کرد؟ وقتی که واکنش ما اینگونه است در برابر مسلمان که به حق ما تجاوز کرده و بهترین مرگ، مرگی است که در راه احقاق حق می باشد، ما در مورد کسانی که به دین ما، به الله، به رسولش که از ناموس، مال و از جان ما مهم تر است باید چه برخوردی با این مرتدین فحاش بکنیم؟ اینجاست که باید برگردیم به بحث مرتدین:

همان طور که در درس های گذشته و با فضایی که درست کردیم تا الان متوجه شدیم، مرتد شدن شکل تکامل یافته ی مجموعه ای از به ظاهر مسلمانانی است که قبلاً در دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها تعریف شده اند که ممکن است عده ای از مسلمین ضعیف الایمان را هم با خودشان آلوده و همراه کرده باشند. همه ی این ها به نسبتهایِ مختلفِ بیماری که داشتند به اصطلاح در یک بیمارستان جمع شدند، آن دسته که خودشان را مداوا کردند توانستند با توبه، دوباره به جمع انسانهای سالم برگردند و آن دسته از آن ها که از مداوا و درمان خودداری کردند، یا به همین ترتیب در میان مسلمین می مانند؛عده ای از اینها روز به روز به بیماریشان اضافه می شود تا اینکه در نهایت دوا و دکتر برایشان فایده ای ندارد و مرتد می شوند. وقتی که دوا و دکتر برایشان فایده ای ندارد می گوییم مرتد شده اند.

مرتد شدن هم یک جرم فردی محض نیست، یک جرم اجتماعی است.روی این دقت کنید دوستان،جرم فردی محض نیست، یک جرم اجتماعی است. به همین دلیل، فرد نمی تواند شخص مرتد را جریمه کند و او را مجازات نماید، بلکه این حق نماینده و رهبر اجتماع مسلمین است. روشن شد؟ چون، جرم اجتماعی است و تو برای این اجتماع رهبری را انتخاب کرده ای و قدرت و اختیار خود را به او تحویل داده ای؛ پس، تنها رهبر اجتماع مسلمین حق مجازات این مجرم اجتماعی را دارد. شخص مسلمان فقط می تواند تا زمانی که قدرت بیشتری جهت اجرا به او داده نشده (یعنی همان قدرت توزیع نشده و به دست او نرسیده) تا زمانی که این قدرت به او داده نشده در موارد جزیی که مربوط به خودش هست واکنش نشان دهد. مثلاً از این ها برائت کند، به آن ها زن ندهد، از آن ها زن نگیرد، در قبرستان مسلمین آن ها را دفن نکند، برایشان دعای خیر نکند و سایر اموری که مربوط به حیطه ی شخصی مسلمان می شود.[1]

پس، یک شخص مسلمان تا زمانی که حکومت اسلامی به او قدرت اجرای بیشتری نداده، حکومت اسلامی قدرت را توزیع نکرده و به دستش نرسیده، در حیطه ی شخصی خودش در برخورد با مرتدین اختیاراتش محدود است، اختیارات محدودی را دارد و می توان به صورت کلی، دایره ی فعالیت آن را در دو نکته بیان کرده و آن را در دو نکته خلاصه نمود:

  1. این شخص باید اعلام کند دسته ای از مرتدین که صفشان آشکار شده و دسته ای که از چهار مرحله و فیلتر اساسی و پیچیده توسط قضات متخصص عبور داده شده اند، چنین شخصی باید اعلام کند که این ها کافر، آن هم کافر مشرک و سکولار هستند و مثل کفار سکولار با آن ها برخورد کند نه مثل یک کافر اهل کتاب و شبه اهل کتاب. این اولین وظیفه ی اوست و یکی از مهم ترین وظایفش می باشد. یعنی، برای مشخص کردن صفوف و جلوگیری و ممانعت از به وجود آمدن آلودگی و سرگردانی خودش، اطرافیان و جامعه، باید مرتدین را که به این شیوه مشخص شده اند کافر بداند و مثل کفار سکولار با آن ها برخورد کند. این اولین وظیفه ی اوست.

یعنی، اولین قدم این است که شخصی را که تمام آزمایشات تخصصی نشان دادند که این شخص ایدز یا سل دارد، و تشخیص متخصصین هم این آزمایشات را تأیید می کند، و هیچ شکی در مریض بودن او وجود ندارد؛ تو هم باید چنین شخصی را مریض بدانی و او را به عنوان یک مریض به اطرافیانت معرفی کنی. این معرفی کردن خیلی مهم است.

(ادامه دارد……)


[1] مواردی که قبلاً بیان کردیم چند مورد بودند که احکام ویژه ی آن ها در دنیا هستند و شخص مسلمان می تواند خودش انجام دهد.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(107- قسمت)

شخصی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت:يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَيْتَ إِنْ جَاءَ رَجُلٌ يُرِيدُ أَخْذَ مَالِي؟ قَالَ: فَلَا تُعْطِهِ مَالَكَ. قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَاتَلَنِي؟ قَالَ: قَاتِلْهُ؟ قَالَأَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلَنِي؟ قَالَ: فَأَنْتَ شَهِيدٌ. قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلْتُهُ؟ قَالَ: هُوَ فِي النَّارِ .نظرت چیست در مورد این که کسی آمد مالم را بگیرد؟ گفت: به او نده. گفت: اگر خواست با من بجنگد؟ گفت: تو هم با او بجنگ. گفت: اگر او مرا کشت؟ گفت: تو شهیدی فَأَنْتَ شَهِيدٌ. گفت: اگر من او را کشتم؟ گفت: او در آتش است. [1]

به دنبال چنین توضیحات متعدد،[2]و روشنگریهای واضح و آشکاری می بینیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان یک قانون حکومتی به همه اعلام می کند که: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»ویا در جای دیگری فرموده:«من قتل دون مظلمته فهو شهيد».[3]و موارد دیگری که به همین شیوه آن ها را بیان کرده است. کسی که در راه مالش کشته شود شهید است. نگاه کن، دفاع مشروع را به تو می گوید و اجازه را به تو می دهد. وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، کسی که در راه دینش کشته شود شهید است، کسی که در راه خونی که ریخته شده قصاص بگیرد شهید است، کسی که در راه اهلش کشته شود شهید است، کسی که در راه ظلمی که به او شده کشته شود شهید است. نگاه کنید، قانونی می شود، حد و حدود تعیین می شود. و رسول الله صلی الله علیه وسلم برای شخص، بهترین مرگ را مرگی می داند که در راه حقش بوده باشد: نِعْمَ الْمِيتَةُ أَنْيَمُوتَ الرَّجُلُ دُونَ حَقِّهِ. بهترین مرگ، مرگی است که شخص در راه حقش مرده و کشته شده باشد. این بهترین نوع مرگ است در راه دینش باشد، در راه مالش باشد، در راه هر چیز دیگری باشد، برای حقش باشد. حق کدام است؟ حق، همان است که الله تعالی تعیین کرده .

تا اینجا، بحثِ کلی و فضای کلی بحثِ ما در مورد دفاع مشروع در برابر مجرمها و دشمنان صائلی است که ممکن است مسلمان باشند یا غیر مسلمان، قوم وخویش نزدیک شما یا هم مذهب و هم زبان شما باشند یا از قوم و نژاد و مذهب دیگری باشند فرقی نمی کند. شاید کسی بگوید مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ ممکن است کسی که به مال شما تجاوز می کند قوم و خویش شما باشد، پسر عموی شما باشد یا کس دیگری باشد، یا کسی که در مورد خون شما گفته وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ ممکن است از قوم و خویش ها و هم مذهب های شما باشد یا نباشد، مسلمان باشد یا نباشد، مَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ ممکن است مذهب دیگر و فکر دیگری باشد که به سرزمین و ملت شما ظلم کند، دزدی، قتل، غارت، آدم کشی انجام دهد، به شما ظلم می کند حقی را که خدا به شما داده دارد از شما می گیرد، دارد به شما ظلم می می کند من قتل دون مظلمته فهو شهيد، دارد به شما ظلم می کند مشکلی نیست کسی که به شما ظلم می کند چه کسی باشد. مسلمان باشد یا غیر مسلمان باشد، چه کسی باشد مهم نیست. قوم و خویش شما باشد دور باشد یا نزدیک؛ در هر صورتی، کسی که در این راه کشته شود: نِعْمَ الْمِيتَةُ أَنْيَمُوتَ الرَّجُلُ دُونَ حَقِّهِ، بهترین مرگ را داشته است، اینجا دشمن صائل است. اشتباهی که خیلی از دوستان ما اینجا مرتکب می شوند این است که خیال می کنند هر کسی برای مال، اهل و چنین چیزهائی با آنها وارد جنگ شد حتماً کافر است. اینگونه نیست. تو می توانی با او بجنگی به جرم ظلمی که به تو کرده، به جرم حقی که از تو گرفته این حق مشکلی نیست که چه چیزی باشد. حقی است که الله به تو داده او دارد از تو می گیرد. دیگر وقتی اینگونه هست قرار نیست که حتماً کافر باشد، مسلمانی است از مذهب دیگر، تأویل دیگر و روش دیگری است که به شما ظلمی را روا دانسته و شما هم با او می جنگید. دیگر بیشتر از این شما هم دچار ظلم نشوید.

در این صورت، قانون شریعت الله و حکومت اسلامی این حق ذاتی و مشروع را به شخص مسلمان داده که زمانی شخصی قصد تعرض به ناموس يا مال شما را دارد و قدرت حكومتی هم وجود ندارد كه اين بلا را از شما دور كند، شما به حكم ضرورت و بر اساس شروطی خاص، مجری قدرت حکومتی می شوید و متناسب و به اندازه ی تهاجمی که به شما شده واكنشهايی را از خودتان نشان مي دهید، همان قدرتی که به شما توزیع شده در جامعه به همان اندازه ای که به شما توزیع شده به همان اندازه آن را مصرف می کنید تا اين خطر دفع شود. این خیلی مهم است، چون ممکن است به کسی قدرت بیشتری داده شده باشد به کسی قدرت کمتری، در مواردی قدرت بیشتری؛ به همان اندازه ای که توزیع شده به همان اندازه مصرف می کند.

(ادامه دارد……)


[1]جرمی را مرتکب شده به اندازه ی جرمش باید به جهنم برود. اگر مسلمان است به اندازه ی جرمش باید در آتش جهنم بماند و اگر کافر است مستقیم تشریف برده جهنم و خودش رفته است.

[2] روایت ها خیلی زیاد هستند که در این زمینه صحبت شده

[3]– أخرجه أبو داود (2/275) والنسائي والترمذي (2/316) وصححه، وأحمد (1652- 1653) عن سعيد بن زيد، وسنده صحيح.أحكام الجنائز 1/42