اتحاد مسلمانان در طول تاریخ
در حکومت سلجوقیان حنفی مذهب که در شهرهائی چون نیشابور حنفی ها با اشعری های شافعی همیشه درگیر بودند و حتی تا حد لعن و تکفیر ابوالحسن اشعری پیش رفته و علمای شافعی مذهب مخالف را تبعید می کردند و علاوه بر آن ضمن نابودی حکومت آل بویه و محدویتهایی برای شیعیان با شیعیان نیز سر ناسازگاری داشتند، زمانی که خطر شیعیان اسماعیلی به عنوان دشمنی مشترک و اصلی بیشتر می شود نه تنها شافعی و حنفی ها بلکه شیعیان 12 امامی و زیدی نیز «اتحاد»یه ای جهت مبارزه با شیعیان اسماعیلی تشکیل می دهند و اسپهبد شیعه ی مازندان به همراه سپاه شافعی – حنفی سلجوقیان به شیعیان اسماعیلی حمله می کنند. فدائیان اسماعیلی هم از اهل سنت می کشتند و هم بزرگان 12 امامی چون معینالدین کاشی از وزرای سلجوقی را . کتاب النقض اثر قزوینی را نگاه کنید اسم چند تن از بزرگان شیعیان را آورده که توسط شیعیان اسماعیلی کشته شدند. در این صورت عامل خارجی زمینه ساز «اتحاد» بوده.
حالا زمانی پیش می آید که صلاح الدین ایوبی اشعری مسلک با شیعیان اسماعیلی متحد می شود و حتی وزارت آنها را می پذیرد، که این هم کفار نصرانی و اشغالگر خارجی سبب این «اتحاد» می شوند.
نصرانیها در سالهای ابتدایی جنگ صلیبی توانسته بودند شهرهای اسلامی بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح قاهره، مرکز دولت فاطمی را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ نصرانی به سمت قاهره حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بـِلبَیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند».[1] پس از محاصره ی قاهره است که العاضد شاه شیعیان اسماعیلی از حکومت عباسیان درخواست «اتحاد» می کند و عباسیان نیز اسدالدین شیرکوه را به همراه صلاح الدین ایوبی با 6 هزار مجاهد روانه مصر می کند[2]
در این «اتحاد» طبق معمول صلاح الدین از عقاید شافعی و اشعری خود دست نکشید و پنهانش نکرد و حاکم و مردم اسماعیلی مصر نیز از مراسمات خاص خود چون برگزاری مراسم عاشورا و عید غدیر و عید ولادت امامان و فاطمه زهرا رضی الله عنها و.. دست نکشیدند وعقایدشان را مخفی و انکار نکرند .[3] حتی مراسم عزاداری در قصر شاه و با حضور خلیفه ی فاطمی نیز برگزار می شد.[4] و شیعیان اسماعیلی در آن شرکت می کردند.
در اینجا دو فرقه و مذهب با آنهمه اختلاف، بر مسائلی مشترک با هم متحد شده بودند؛ و پذیرفته بودند که اینها دو مذهب مختلف هستند، به همین دلیل از یک سو فاطمی ها با تمرکز بر الازهر دیدگاههای خود را بیان می کردند و صلاح الدین ایوبی هم با تمرکز بر فعالیتهای علمی و ایجاد مدارس بر اساس فقه شافعی و عقاید اشعری[5]و انجام فعالیتهای اصلاحگرایانه ی اقتصادی[6]و قضائی[7]به صورت تدریجی به فعالیتهای نرم خود ادامه داد و شما بر خلاف تمام دروغسرائی جاهلان شیعه و سنی و تحریفات عمدی مسشرقین سکولار، هرگز نمی بینید که در این دوره شخصی به جرم شافعی بودن یا شیعه بودن کشته شود، هر چند جنگها بر سر قدرت با طواشی که سربازانش مالکی و سودانی بودند و یا با حکام شام و شمال عراق که حنفی و شافعی و حنبلی بودند اتفاق افتاد. در اینجا اگر امثال شاور یا طواشی یا امرای شام و شمال عراق کشته می شوندبه دلیل خیانت یا بغی آنها بوده نه به دلیل مذهبشان.
[1]البدایة و النهایة،ابو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، ج۱۲، ص۲۵۵، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[2]تاریخ ابن خلدون،ابن خلدون، ج۵، ص۳۳۰.
[3]مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر خطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۲۹
[4]مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر خطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۰
[5]ابن کثیر ، البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۱۵۳.
[6]البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۱۴۶.
[7]البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۳۶۳.