اصل دین اسلام
کفر به طاغوت و ایمان به الله یا همان «لا اله الا الله» طرح و نقشه ای ثابت، اصل دین اسلام در طول تاریخ بشریت و خطوط کلی بوده که روح مطلب دین اسلام و رسالت همه ی پیامبران را تشکیل داده، و هیچ پیامبری با دیگری در این طرح کلی اختلاف نداشته است، اما متناسب با وسعتی که انسانها داشته اند یا طبق حکمتالهی، امورعبادی جزئی و فروع عملی که مردم بایستی بعد از کفر به طاغوت انجام میدادند با همدیگر در مواردی فرق داشته؛ یعنی مال پیامبری با پیامبر دیگر فرق داشته که از آن به اختلاف در شرایع یا اختلاف در شریعتها یاد شده است. وقتی می گوییم یهود و نصارا، این ها شریعت های منحرفی از اسلام هستند و دین آن ها همان دین اسلام است اما، شریعت های آنان با هم فرق دارد و الان منحرف شده اند منظور همین است.
قالب کلی دین اسلام و توحید همان است که قبلاً بوده، ثابت و بدون تغییر. اما محتوای بخش دوم آن، یعنی اعمال عبادی جزئی انسان، تا به پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم رسیده دچار تغییراتی شده است، و از زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم تا قیامت این جزئیات هم ثابت می مانند.
یعنی نقطه ی مشترک تمامی پیامبران کفر به طاغوت وعبادت الله «لا اله الا الله» است آن هم بدون شریک، هرچند احکام شرعی و روشهای مختلفی داشتهاند. همانگونه که الله جل جلاله میفرماید: لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا (مائده/48)، برای هر ملّتی از شما راهی و برنامهای قرار دادهايم. شرعه و منهاج همین است.
دعوت همه ی پیامبران بر یک محور بوده اما با شریعتهای گوناگون.برای همین،در قرآن هر جا محور سخن در مورد دین اسلام و اصول آن یعنی کفر به طاغوت و ایمان به الله به صورت کلی است، سخن از تصدیق انبیا نسبت به همدیگر است. مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ (مائده/۴۸)، موافق و تصدیق کننده ی كتابهای پيشين (آسمانی) و شاهد (بر صحّت و سقم) و حافظ (اصول) آنها است. اما آن جا که محور گفتار فروع جزئی دین، یعنی شریعت هاست، سخن از تعدد، تبدیل، تفسیر و نسخ است. لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا (مائده/۴۸).
این روند تا جایی ادامه پیدا می کندکه به نقطه ی تکامل خودش می رسد و الله متعال تکمیل این بخش از شریعت را در قالب تکمیل شریعت دین اسلام بیان کرده و می فرماید:الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا … (مائده/5-۳)، نعمت خود را بر شما تكميل کردمو اسلام را به عنوان دین برای شما برگزيدم.اینجاست که قسمت شریعت آن تکمیل می شود.
علاوه بر این امرِ تکمیلی،الله متعال ضمانت تحریف نشدن آن را هم اعلام می کند و می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر/9)، ما خود قرآن را فرستادهايم و ما خودحافظ و نگهبانشهستیم.
دیگر این شریعت آخر که از طرف رسول الله صلی الله علیه و سلم آمده مانند شریعت های پیشین نمی تواند توسط انسان ها تحریف شود. زمانی که اینگونه اعلام میشود، که آخرین شریعت دین اسلام هم تکمیل شده و با محافظتی که توسط الله از آن میشود امکان تحریف و نابودی آن هم نمیرود؛ ما تا روز قیامت شاهد دینی هستیم که در هر چهار معنا و مفهوم دین،توانائی ایفای نقش کامل و بی عیب و نقصی را دارد.یعنی، هم می تواند از چنان قدرت حکومتی و قانونی برخوردار شود که اطاعت زیردستانش را جلب کند، و هم می تواند با پشتوانه ی همین قدرت و قانونی که دارد سیستم جزا و پاداش را برقرار کند.
در این صورت، این دین توانائی اداره ی تمام جوانب زندگی دنیوی انسانها را دارد، چه هدایت و اداره ی زندگی درونی انسانها باشد، چه هدایت و اداره ی زندگی مادی انسانها به سوی هدفی که الله متعال برای زندگی دنیوی و اخروی انسانها در نظر گرفته است.