مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

(55- قیسم)

مَنَه شُو قانوُن تَعیِینلَش وَ مَنَه شُو قانُون اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش وَ مَنَه شُو قانوُنگه مُراجَعَت قِیلِیشگه کوُرَه شَکللَنگن حاکِیمِیَت، تَعلِیم – تَربِیَه مَسَلَه سِیدَه شوُندَی چارچُوپ وَ قانوُنلَرنِی اوُرنَتَدِیکِی، اَلبَتَّه مَنَه بُو قانوُنلَر بُویِیچَه عَمَل قِیلِینِیشِی لازِم. یَعنِی مَنَه بُو قانوُنلَرگه یَحشِی اِیرگشگن کِیشِیلَرگه مُکافات بِیرَدِی وَ باش تارتگنلَرنِی اِیسَه جَزالَیدِی. مَنَه بُو بَشَرنِی بَرچَه جَمِیعیَتلَرِیدَن قَبُول قِیلِینگن یوُنَه لِیشدِیر.  [1]

تَعلِیم جَمِیعیَتدَگَی شَخصلَرنِینگ جاهِللِیک اوُستِیدَن غَلَبَه قاذانِیش یُولِیدَگِی حَققِیدِیر. بُوگوُنگِی کوُندَه جُمعَه نَمازلَرِیدَن، مَجلِسلَردَن تَشقَرِی حاکِمِیَتنِی اِیختِیارِیدَه شوُندَی تَشکِلاتلَر هَم بارکِی، اوُلَر یُولگه قوُیگن کَنَللَردَه تَعلِیم مَسَلَه لَرِی وَ جاهِللِیکنِی اوُستِیدَن غَلَبَه قاذانِیش یُونَلِیشِی بُویِیچَه اِیشلَر آلِیب بارِیلَدِی، مَنَه شُو کَنَللَر آرقَلِی اوُزِینِی اَرزِیشلَرِینِی قوُللَیدِی. اوُلَر قوُیِیدَگِی کَنَللَردِیر:

  • عُمُومِی تَعلِیم آلِیش مَکتَبلَرِی،مَدرَسَه لَرِی،عالِی اوُقوُو یُورتلَرِیدَه تَعلِیم بِیرِیش.
  • کِتابلَر، مَجَلَّه لَر، رُوزنامَه لَر نَشر قِیلِیش، تَبلِیغات پَنِیللَرِی بُویِیچَه تَعلِیم بِیرِیش.
  • رَدِییا، تِیلِیوِیزار، سپُوتنِیک کَنَللَرِی آرقَلِی تَعلِیم بِیرِیش.
  • اِجتِمائِی وَ اِنتِیرنِیت کَنَللَرِی آرقَلِی تَعلِیم بِیرِیش.
  •  اَنجُومَنلَر وَ مُستَقِیل هوُنَرمَند گوُرُوهلَر تامانِیدَن تَعلِیم بِیرِیش.

حُکوُمَت اوُزِینِی اِیختِیارِیدَگِی هِیلمَه – هِیل تَشکِلاتلَر آرقَلِی اوُزِینِی تَعلِیم – تَربِیَه سِینِی آدَملَرگه یِیتکَزَه آلَدِی.

آچِیق- آیدِین کوُرِینِیب توُرگنِیدِیک، اَگر حُکوُمَت اِسلامنِی قوُلِیدَه بُولَدِیگن بُولسَه، مُسُلمانلَرنِی تَنِیب آلِیش قُدرَتِی هَم کوُندَن- کوُنگه کوُپَه یَدِی، اَمّا حُکوُمَت اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر بُویِیچَه حُکم قِیلِیشنِی، دارُ الاِسلامنِی قوُلدَن بای بِیرِیب اِسلامِی حُکوُمَت یِیقِیلگچ؛ مَنَه بُو کَنَللَرنِی، اَبزارلَرنِی بَرچَه سِی مُسُلمانلَرنِی آشکار وَ پِینهان دُشمَنلَرِینِی اِیختِیارِیگه اوُتِیب کِیتَدِی وَ اوُلَر بُورِیلَرگه اوُحشَب مُسُلمانلَرنِی عَقِیدَه لَرِیگه، اِیشانچلَرِیگه، اَرزِیشلَرِیگه چَنگ سالِیشَدِی، اوُلَر هِیچ قَندَی جِیددِی رَقِیبگه اِیگه بُولمَگن حالدَه مُسُلمانلَرنِی عَقِیدَه لَرِینِی، دُنیا – قَرَشلَرِینِی بُولغَشَدِی وَ مُسُلمانلَرنِی اوُرتَسِیدَه اِعتِقادِی وَ رَفتارِی فَسادلَرنِی عُمرِینِی اوُزَیتِیرِیشَدِی، اوُلامالَر مَنَه بُو لایِیحَه نِی «عوارض الاهليه» بَحثِیدَه ذِکر قِیلِیشگن.

دِیمَک، اِیچکِی پِینهان کافِرلَر وَ اوُلَرنِی توُدَه سِیگه قَرشِی مُعامَلَه قِیلِیشنِی اِینگ یَحشِی مُهِم، اِینگ اَساسِی رَوِیشِی، اِسلامِی حُکوُمَت قُدرَتِینِی پَناهِیدَه رُوحِی وَ یُومشاق جَنگلَر بُولِیمِیدَه آگاه قِیلِیش، رَوشَنلَشتِیرِیشدَن عِبارَتدِیر. چُونکِی مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِی آشکار کافِرلَرنِی عَکسِی بُولِیب اوُزلَرِی اِعتِقاد قِیلگن نَرسَه لَرِینِی آشکار قِیلِیشمَیدِی وَ اوُزلَرِینِی مُسُلمانلَرنِی آرَسِیدَه یَشِیرِیب آلِیشَدِی. قُرآن وَ رَسُول الله صلی الله علیه وَسَلَّمنِی سُنَّتلَرِیگه سُویَه نِیش آرقَلِی مُنافِقلَرنِی وَ سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِینِی صِیفَتلَرِی، بِیلگِیلَرِی بِیلَن اِینگ یَحشِی رَوِیشدَه تَنِیب آلسَه بُولَدِی، قُدرَتنِی پَناهِیدَه اوُلَرنِی تَنِیب آلگچ اوُلَرنِی اوُزلَرِیگه مُناسِب مُعامَلَه قِیلِینَدِی. [2]

مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِینِینگ عَمَلِی وَ سُوزلَرِی باطِنلَرِیدَگِی عَقِیدَه لَرِی بِیلَن فَرق قِیلَدِی، مَنَه بُو کِیمسَه لَرنِی اِجتِمائِی عَلاقَه لَر، اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَرگه عَمَل قِیلِیش، جِهاد، زَکات، نَماز وَ باشقَه عِبادَتلَر پَیتِیدَه اوُلَرنِی عَمَللَرِینِی سُوزلَرِی بِیلَن قَرَمَه – قَرشِی اِیکَنلِیگِی کوُرِینَدِی، مَنَه بُو حالَتلَردَه اوُلَرنِی اِیککِی یوُزلَمَه چِی اِیکَنلِیکلَرِی فاش بُولَدِی.

کوُرِینِیب توُرگنِیدِیک بِیز اوُلَرنِی وَقت اوُتِیشِی بِیلَن ظاهِرِی عَمَللَرِیگه کُورَه تَنِیب آلِیش اِمکانِیگه اِیگه مِیز، فَقَط مَنَه شُو تَنِیب آلِیش آرقَلِی بِیر مُسُلمان مُناسِیب مُعامَلَه قِیلَه آلَدِی وَ اوُنِی باطِینِی قِیامَتگه اَلله تَعالَی گه تاپشِیرَدِی.

حُکوُمَت قُدرَتِینِی پَناهِیدَه مَنَه بُو آگاهلِیکلَر “کامِل” صُورَتدَه بِیرِیلَدِی وَ مُسُلمانلَر تامانِیدَن هَم “کامِل” قَبُول قِیلِینَدِی وَ “کامِل” صُورَتدَه تَنِیب آلِیش حاصِل بُولَدِی. مُسُلمانلَر هَم حُکوُمَت قُدرَتِینِی پَناهِیدَه مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِیگه لایِیق مُناسَبَتنِی بِیلدِیرِیشَدِی. اَگر حُکوُمَت قُدرَتِی بوُلمَیدِیگن بُولسَه، مُسُلمانلَرگه ناقِص آگاهلِیکلَر یِیتِیشِیدَن تَشقَرِی، مُسُلمانلَرنِینگ مُنافِقلَر توُدَه سِیگه بِیلدِیرَدِیگن مُناسَبَتلَرِی هَم ناقِص بوُلِیب قالَدِی.

اَگر اِسلامِی حُکوُمَتنِی قُدرَتِی وَ اوُنِی قوُل آستِیدَگِی تَشکِلاتلَر مَوجُود بُولمَسَه، حَقِیقِی اوُلامالَر، دَعوَتچِیلَر هَم کوُزگه کوُرِینمَسدَن بِی اَثَر قالِیب کِیتِیشَدِی یاکِی اوُلامایِی سُوء، رُوَیبِیضَه، اِیچکِی پِینهان کافِرلَر، سِکوُلارزَدَه لَر قَتلَمِینِی یُوزَگه چِیقِیشِی سَبَبلِی آدَملَرنِی آرَسِیدَه بُوتوُنلَی یُوقالِیب کِیتِیشَدِی. چوُنکِی فاسِد حُکوُمَتلَر بَرچَه مِنبَرلَرنِی،کَنَللَرنِی، اَخبارات واسِیطَه لَرِینِی مَنَه بُوندَی حَقِیقِی اوُلامالَرنِی وُجُودِیدَن تازَلَب تَشلَب، اوُزلَرِی پَروَرِیش قِیلگن قوُغِیرچاقلَرنِی اِیختِیارِیگه تاپشِیرِیشَدِی، نَتِیجَه دَه مَنَه بُو حَقِیقِی اوُلامالَرنِی آوازِی، حَرَکَتلَرِی بِیر ثَمَرَه نِی کِیلتِیرمَیدِی.

(دوامی بار…….)


[1]همه ی جوامع این را پذیرفته اند. قوانینی را که می پذیرند کسانی که از آن پیروی کنند و خوب آن را انجام دهند به آن ها پاداش می دهند و کسانی که از این قوانین سرپیچی می کنندآن ها را مجازات می کنند و او را جریمه می کنند، همه ی جوامع بشری اینگونه بوده اند.

[2]روش برخورد درست با آن ها یکی با شناخت است که این شناخت هم در پناه قدرت باشد. در این صورت است که می توان روش برخورد مناسبی با آن ها داشت.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(55- قیسم)

الان، همین حاکمیتی که بر اساس قانون گذاری و حکم کردن بر اساس همین قانون و مراجعه به همین قانون شکل گرفته، در مسأله ی آموزش چارچوب و قوانینی را وضع می کند که باید بر اساس این قوانین عمل شود، و معیار پاداش و مجازات هم همین قوانین مختص پرورش و آموزشمی شود. یعنی کسی که به خوبی از این قوانین پیروی کند به او پاداش می دهند و کسی که از این قوانین سرپیچی کند مجازات می شود. این روند پذیرفته شده در هر جامعه ی بشری تاکنون بوده است.[1]

خوب،آموزش یکی از حقوق فردی افراد جامعه برای غلبه بر جهل است.یکی از حقوق افراد جامعه است. امروزه، علاوه بر نمازهای جمعه و مجالس سخنرانی به شیوه ی سنتی آن، حاکمیت از سازمان ها و نهادهای دیگری هم برخوردار است که از کانال هایآن ها مسأله ی آموزشو غلبه بر جهل را به پیش می برد، و از طریق همین کانال ها می خواهد ارزش های خودش را نهادینه کند. یعنی از آن کانال ها آموزش، غلبه بر جهل و نهادینه کردن ارزش های خودش را به پیش می برد.کانال هائی چون:

  • آموزش همگانی در مدارس، دانشگاه ها و دیگر اماکن تحصیلی
  • آموزش از طریق نشر کتاب، مجلات، روزنامه ها، تابلوها و تراکت های تبلیغاتی
  • آموزش از طریق کانال های رادیوئی، تلویزیونی و ماهواره ای
  • آموزش از طریق کانال های اجتماعی و اینترنت
  • آموزش از طریق انجمن ها و گروه های مستقل حرفه ای (چیزی مثل حلف ها، سندی کاها و غیره)
  • و کانال های مختلفی که هر حکومتی از طریق نهادهای مختلفی که در اختیار دارد می تواند این آموزش خودش را به مردم برساند.

واضح و روشن است، زمانی که حکومت، اسلامی باشد تمام این کانال ها در خدمت آگاهی رساندن کامل به مسلمین می شود و قدرت شناخت مسلمین را روز به روز بیشتر می کند، اما زمانی که حکومت بر اساس تحکیم به قانون شریعت الله و حکومت اسلامی فرو می ریزد و دارالاسلام مسلمین از دست می رود؛ تمام این کانال ها و ابزارها خود به خود در اختیار دشمنان آشکار و پنهان مسلمین قرار می گیرند، و مثل گرگ به جان عقاید، باورها و ارزش های مسلمین می افتند، و بدون آن که رقیب جدی داشته باشند باعث آلوده کردن عقاید، نگرش مسلمین و تثبیت و طولانی تر کردن عمر مفاسد اعتقادی و رفتاری در میان مسلمین می شوند كه علمای اصول این پروسه را در بحث «عوارض الاهليه» ذكر كرده‌اند.

پس، اساسی ترین، مهم ترین و پیوسته ترین روش برخورد با کفار پنهان داخلی و دارودسته ای که دور خودشان جمع کرده اند آگاهی بخشی و روشنگری در بخش جنگ نرم و روانی با آن ها، آن هم در پناه قدرت حکومت اسلامی است. چون دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها، بر خلاف کفار آشکار، آنچه که به آن اعتقاد دارند را آشکار نمی کنند و در میان مسلمین خودشان را گم کرده اند. تكیه ی قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر این است که ابتدا دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها باید از طریق صفات و ویژگی هایشان به بهترین شیوه ی ممکن شناسانده شوند و با چنین شناختی در پناه قدرت، روش برخورد مناسبی با آن ها داشته باشند. [2]

دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها  گفتار و کردارشان با عقاید و درونشان فرق دارد، و تنها زمانی می توان این افراد را شناخت که در روابط اجتماعی و عمل به قانون شریعت الله همچون جهاد، زکات، نماز و سایر عبادت ها عمل آن ها با گفتارشان تضاد پیدا می کند، و این زمانی است که دوگانه بودن آن ها برای همه آشکار می شود.

در این صورت، برای ما شناخت، (شناختی که باید از این ها به دست بیاوریم) تنها به مرور زمان و از طریق اعمال ظاهری آن ها امکان پذیر است، و تنها با چنین شناختی است که یک مسلمان می تواند برخورد مناسب و بجایی با آن ها داشته باشد و درون آن ها به قیامت و الله متعال واگذار می شود.

در پناه قدرت حکومتی، آگاهی ها «کامل» داده می شود و از طرف مسلمین هم«کامل»گرفته می شود و شناخت «کامل» کسب می شود نه ناقص. مسلمین هم می توانند در پناه قدرت حکومتی، واکنشی که لایق دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست را نشان دهند. اگر قدرت حکومتی نباشد علاوه بر آن که آگاهی و شناخت، ناقص به مسلمین می رسد، واکنش مسلمین هم در برابر دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاناقص می شود.

اگر قدرت حکومت اسلامی و نهادهای تحت کنترل آن نباشد، علمای راستین و داعیان واقعی هم یا در میان مردم بر اثر پروبال گرفتن علمای سوء، الرویبضه، کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها در اقلیت قرار می گیرند، یا به کلی در میان مردم گم می شوند. چون حکومت های فاسد تمام منابر، کانال ها و رسانه ها را از وجود این ها پاکسازی کرده اند و در اختیار بازیگران دست پرورده ی خودشان قرار داده اند و صدای این علما و دست و پا زدن های آن ها هم به جایی نمی رسد.

(ادامه دارد………)


[1]همه ی جوامع این را پذیرفته اند. قوانینی را که می پذیرند کسانی که از آن پیروی کنند و خوب آن را انجام دهند به آن ها پاداش می دهند و کسانی که از این قوانین سرپیچی می کنندآن ها را مجازات می کنند و او را جریمه می کنند، همه ی جوامع بشری اینگونه بوده اند.

[2]روش برخورد درست با آن ها یکی با شناخت است که این شناخت هم در پناه قدرت باشد. در این صورت است که می توان روش برخورد مناسبی با آن ها داشت.

تعارفي درس / پنځم درس : شرعي دښمن پیژندنه (3) / د داخلي پټو کفارو او یا منافقانو او سیکولر شوی سره د چلند لنډ پیژندنو او طریقه (72)

تعارفي درس / پنځم درس : شرعي دښمن پیژندنه (3) / د داخلي پټو کفارو او یا منافقانو او سیکولر شوی سره د چلند لنډ پیژندنو او طریقه (72)

• د منافقینو او سیکولرزدهو سره د چلند لومړۍ طریقه:د دولتي واک ترلاسه کول، په حکومتي واک کې شاملول او اضافه کول او د ټولنیز مخنیوي ځواک کې اضافه او اضافه کول ترټولو اساسي او مهم حل لاره دی.
دولتي واک او د هغه تر مدیریت لاندې بنسټونه د داخلي سیکولرزدهو د ویجاړونکو فعالیتونو د کنټرول او اداره کولو کلیدي او خورا قوي وسیله ده چې د داخلي کفارو د مخنیوي په توګه د دولتي واک پرته نور فعالیتونه نیمګړي او عقیم پاتې کیږي.
يعنې له دولتي واک پرته نور تدبيرونه نيمګړي او حتي عقیم دي.د منافقینو او سیکولرزدهو د راڅرګندیدو لامل همدا دولتي واک دی.او د خنثی کولو او بې طرفه کولو عامل هم همدا دولتي ځواک دی.د سیکولرزدهو د کټګوری تبقي په وړاندې د مسلمانانو ټول اړخونه د دولتي واک تر پوښښ لاندې معنی ترلاسه کوي او د شریعت له مخې مطلوبې پایلې ته رسېږي.

که په دقت سره وګورو، د منافقینو او سیکولرانو واک د اسلامي حکومت او د هغې د څارنې شورا او د هغه تر ادارې لاندې ادارو د قدرت په تناسب بدلیږي.مطلب دا چې هرڅومره چې د اسلامي حکومت او سترې شورا ځواک او د امت اجماع قوي وي، هغومره د منافقانو او سیکولرشوي ځواک کمیږي او برعکس د اسلامي حکومت او د هغې د څارنې شورا واک چې څومره کم شوی، د منافقینو او سیکولرزدهو قوت او په اسلامي ټولنه کې د دوی د چلولو توان وړتیا همدومره زیات شوی دی.
کله چې د مسلمانانو په منځ کې د الله تعالی د شریعت پر بنسټ اسلامي حکومت او اجماع له منځه لرې کیږي او یا له منځه لاړه شي، نو ټولنه دربسته د منافقینو او سیکولرزدهو د نسل پالنې ځای وي او هر ډول فساد چې یې زړه غواړي د مسلمانانو په سر راوړي دي.

رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمايي:
د اسلام لاسونه یو په بل پسې ماتیږي، کله چې یوه لاسي ړنګه شي، خلک هغه څه چې نږدې وي هغه یې په لاس کې اخلي، په دوی کې لومړی (لومړنۍ کټګوري چې ماتیږي) د حکم ماتول دي (د خدای د قانون او قانون پر بنسټ حکم). اسلامي حکومت له منځه ځي) او اخرینی پای لمونځ دی (دوی لمونځ پریږدي).يعنې کله چې د قرآن او د خداي د شريعت پر بنسټ واکمني له منځه ولاړه شي او پر ځای يې بله واکمني راشي، نو ام الفسادي به په مسلمانانو کې خپور شي، چې مسلمانان به په زرګونو ناروغيو او فسادونو اخته شي، تر څو چې وروستۍ ناروغي د لمانځه ترک کول دي.مطلب دا چې مسلمانان د الله تعالی له شریعت دقانون څخه په بشپړه توګه بې برخې کیږي.

يعنې د الله د قانون پر بنسټ د حکم له پرېښودو او د اسلامي حکومت له ړنګېدو څخه نيولې تر فردي لمانځه پورې، هر هغه مصيبت او فساد چې مسلمانان ورسره مخامخ شوي او دوام لري، د اسلامي حکومت د نشتوالي او د حکومت د پياوړتيا له امله دي. د الله جل جلاله شريعت او قانون تر هغه وخته پورې چې په ټولنه کې د ام الفساد حاکم وي، له منځه لاړ نه شي او اسلامي حکومت جوړ نه شي، نور فسادونه به له منځه ولاړ نه شي. ټولنه به اصلاح نشي.ځکه:إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن.خدای د حکومت په قوت سره هغه څه ترسره کوي چې په قرآن یې نه ترسره کوي.

Муқаддамот дарслари/ бешинчи дарс

Шаръий душманшиносий (3) умумий суратда тан олиш ва ички яширин кофирлар ё мунофиқлар ва секулярзодалар  билан муомала қилиш равиши

Муқаддамот дарслари/ бешинчи дарс

Шаръий душманшиносий (3) умумий суратда тан олиш ва ички яширин кофирлар ё мунофиқлар ва секулярзодалар  билан муомала қилиш равиши

(54- қисм)

Мусулмонлардаги ушлаб қолувчи махсусан хукумат қудрати ва унга тегишли ташкилотларни қудрати бўлмаганлиги боис асрлардан буён мунофиқлар ва секулярзадалар жамиятни ўзларини жавлонгохларига айлантириб олишган, минглаб балки миллионлаб мусулмонларни уларнинг  ўзларига хос бўлган касалликларга мубтало қилишган. Бугунги кундаги бизни жамиятимиз хам мана бу булғанган рафторларни дин сифатида қабул қилган ва  мерос қилиб олган, бугунги кунда замонавий,тараққийлашган шаклда ўзларига исломий қобиқларни кийиб олган ранго-ранг ахзобларни таблиғотини хужумига учраганмиз, яъни бизларни барчамиз ўзига хос кўринишларда хужумга учрадик.

Жамиятнинг диний,таблиғий,сиёсий ташкилотларини контролини ўзини ихтиёрига олган мажмуъа, мусулмонларни жамиятини хамма қатламларида мунофиқлар ва секулярзадаларнинг хилма-хил  касалликларини тезлик билан ривожланишига тарқалишига боис бўлди. Равшанлаштириш,уйғонишга  хам монеълик қилишади, улар тоғутларнинг моддий ва харбий қудратини ва таблиғот қудратини  химояси остида мана бу булғанган ахлоқларни мусулмонларни орасида мустахкамланишини хам амалга оширишди.

Улар барча ташкилотларда ўзларини сохалари бўйича мутахассисларга айланишди. Мутахассис муллога, хофизи қуръон  мутахассисига, хадис бўйича олимга, араб тили ва балоға бўйича олимга айланишган, яъни динга алоқадор бўлган косиблик қилса бўладиган хамма нарсада олим бўлиб улгуришган.

 Шунинг учун хам биринчи қадамда мана бу кимсаларни хизблардан,ташкилотлардан тозалаб ташлаш керак, мана бу мухим иш эса фақатгина хукумат қудратини қўлидан келади холос. Шундай экан мусулмонларни орасида илдиз отиб кетган мана бу қўрқинчли харакатга қарши мубораза қилишни хохлаган киши, биринчи бўлиб хукумат қудратини ташкил қилиши лозим,агар мана бундай хукумат мавжуд бўлса уни қўлдан келганча қудратманд қилиш  керак. Хатто агар мана бу хукумат исломий изтирорий бадал хукумат бўладиган бўлса ва исломий мазхабларни бирига асосан ташкил бўлган бўлса  хам, бу хукумат эга бўлган барча айблари,нуқсонлари билан ягона чора бўлиб қолади. Уни қўлдан келганча қудратманд қилиш керак.  Мана бу хукумат қудрати бизлар кечаю кундузи олишиб ётган ва фасодларидан хам бизлар огох бўлган  ички пинхон кофирларни,секулярзадаларни харакатини мудирият қилиш,уларни жиловлаш учун энг катта, энг мухим чора хисобланади.

Иккинчи равиш бўйича хукумат қудратини панохида мусулмонларни огох қилиш ва мунофиқлар,секулярзадалар тўдасини аслий мохиятини,миқёсини ошкор қилиш керак. Мана бу ишларни барчасини албатта исломий хукумат қудратини панохида соясида қилиниши лозим.

Исломий жамиятдаги хокимият ва исломий қудратни қўлга киритиш хам учта устувор  пояга асосланган:

Қонунларни таъйинлаш,уни шаръийлаштириш:

«أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ وَ لَوْلا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِىَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (شوری/۲۱)،

Балки улар (макка мушриклари) учун (куфр ва ширк каби) аллох буюрмаган нарсаларни – “дин”ни,уларга шариат қилиб берган шериклари – бутлари бордир?! Агар (яхши ёмон амаллар қиёмат кунида) ажралиши хусусида сўз бўлмаганида,албатта уларнинг ўрталарида (шу дунёдаёқ) хукм қилинган бўлур эди. Золим кимсалар учун, шак-шубхасиз,аламли азоб бордир.

Мана бу қонун асосида хукм қилиш:

«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴)، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»،«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظالِمینَ»،

Кимда – ким аллох нозил қилган дин билан хукм қилмас экан, бас, улар золимлардир. Аллох нозил қилган нарсалар асосида хукм қилмаган кишилар бегумон кофирлардир.

Учинчи мархалада эхтиёж бўлган пайтда мана бу қонунга мурожаат қилинади:[1]

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء/60)

(эй Мухаммад), ўзларини сизга нозил қилинган нарсага (қуръонга) ва сиздан илгари нозил қилинган нарсаларга иймон келтирган деб хисоблайдиган (айрим) кимсаларнинг шайтонга хукм сўраб боришни истаётганларини кўрмадингизми? Холбуки,уларга унга ишонмаслик буюрилган эди.(чунки) шайтон уларни бутунлай йўлдан оздиришни истайди.

(давоми бор……)


[1]پس، سه پایه ی حکومت: قانون گذاری و تشریع می کند، بعد حکم می کند پس از آن که الله قانون را گذاشته حکومت حکم بر اساس همین قانون می کند و بر مردم هم واجب است هنگام مشکلاتشان و در صورت نیاز به این قانون و به این حکم مراجعه کنند. 

مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

(54- قیسم)

مُسُلمانلَردَگِی اوُشلَب قالوُچِی مَخصُوصاً حُکوُمَت قُدرَتِی وَ اوُنگه تِیگِیشلِی تَشکِلاتلَرنِی قُدرَتِی بُولمَگنلِیگِی بائِث عَصرلَردَن بُویان مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر جَمِیعیَتنِی اوُزلَرِینِی جَولانگاهلَرِیگه اَیلَنتِیرِیب آلِیشگن، مِینگلَب بَلکِی مِیللِیانلَب مُسُلمانلَرنِی اوُلَرنِینگ اوُزلَرِیگه خاص بوُلگن کَسَللِیکلَرگه مُبتَلا قِیلِیشگن. بُوگوُنگِی کوُندَگِی بِیزنِی جَمِیعیَتِیمِیز هَم مَنَه بُو بُولغَنگن رَفتارلَرنِی دِین صِیفَتِیدَه قَبُول قِیلگن وَ مِعراث قِیلِیب آلگن، بُوگوُنگِی کوُندَه زَمانَه وِی، تَرَقِّیلَشگن شَکلدَه اوُزلَرِیگه اِسلامِی قابِیقلَرنِی کِییِیب آلگن رَنگا- رَنگ اَحزابلَرنِی تَبلِیغاتِینِی هُجُومِیگه اوُچرَگنمِیز، یَعنِی بِیزلَرنِی بَرچَه مِیز اوُزِیگه خاص کوُرِینِیشلَردَه هُجُومگه اوُچرَدِیک.

جَمِیعیَتنِینگ دِینِی، تَبلِیغِی، سِیاسِی تَشکِلاتلَرِینِی کانترالِینِی اوُزِینِی اِیختِیارِیگه آلگن مَجمُوعَه، مُسُلمانلَرنِی جَمِیعیَتِینِی هَمَّه قَتلَملَرِیدَه مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَرنِینگ هِیلمَه – هِیل کَسَللِیکلَرِینِی تِیزلِیک بِیلَن رِواجلَنِیشِیگه تَرقَلِیشِیگه بائِث بوُلَدِی.  رَوشَنلَشتِیرِیش، اوُیغانِیشگه هَم مانِعلِیک قِیلِیشَدِی، اوُلَر طاغُوتلَرنِینگ ماددِی وَ حَربِی قُدرَتِینِی وَ تَبلِیغات قُدرَتِینِی حِمایَه سِی آستِیدَه مَنَه بُو بُولغَنگن اَخلاقلَرنِی مُسُلمانلَرنِی آرَسِیدَه مُستَحکَملَنِیشِینِی هَم عَمَلگه آشِیرِیشَدِی.

اوُلَر بَرچَه تَشکِلاتلَردَه اوُزلَرِینِی ساحَه لَرِی بُویِیچَه مُتَخَصِّصلَرگه اَیلَنِیشَدِی. مُتَخَصِّص مُلّاگه، خافِظِی قُرآن مُتَخَصِّصِیگه، حَدِیث بُویِیچَه عالِمگه، عَرَب تِیلِی وَ بَلاغَه بوُیِیچَه عالِمگه اَیلَنِیشگن، یَعنِی دِینگه عَلاقَه دار بُولگن کاسِبلِیک قِیلسَه بُولَدِیگن هَمَّه نَرسَه دَه عالِم بُولِیب اوُلگوُرِیشگن.

شوُنِینگ اوُچُون هَم بِیرِینچِی قَدَمدَه مَنَه بُو کِیمسَه لَرنِی حِزبلَردَن، تَشکِیلاتلَردَن تازَه لَب تَشلَش کِیرَک، مَنَه بُو مُهِم اِیش اِیسَه فَقَطگِینَه حُکوُمَت قُدرَتِینِی قوُلِیدَن کِیلَدِی حالاص. شُوندَی اِیکَن مُسُلمانلَرنِی آرَسِیدَه اِیلدِیز آتِیب کِیتگن مَنَه بُو قوُرقِینچلِیک حَرَکَتگه قَرشِی مُبارَزَه قِیلِشنِی هاحلَگن کِیشِی، بِیرِینچِی بوُلِیب حُکوُمَت قُدرَتِینِی تَشکِیل قِیلِیشِی لازِم، اَگر مَنَه بُوندَی حُکوُمَت مَوجُود بُولسَه اوُنِی قوُلدَن کِیلگنچَه قُدرَتمَند قِیلِیش کِیرَک. حَتّی اَگر مَنَه بُو حُکوُمَت اِسلامِی اِضطِرارِی بَدَل حُکوُمَت بوُلَدِیگن بوُلسَه وَ اِسلامِی مَذهَبلَرنِی بِیرِیگه اَساساً تَشکِیل بُولگن بُولسَه هَم، بُو حُکوُمَت اِیگه بُولگن بَرچَه عَیبلَرِی، نُقصانلَرِی بِیلَن یَگانَه چارَه بُولِیب قالَدِی. اوُنِی قوُلدَن کِیلگنچَه قُدرَتمَند قِیلِیش کِیرَک. مَنَه بُو حُکوُمَت قُدرَتِی بِیزلَر کِیچَه یُو کوُندوُزِی آلِیشِیب یاتگن وَ فَسادلَرِیدَن بِیزلَر هَم آگاه بُولگن اِیچکِی پِینهان کافِرلَرنِی، سِکوُلارزَدَه لَرنِی حَرَکَتِینِی مُدِیرِیَت قِیلِیش، اوُلَرنِی جِلاولَش اوُچُون اِینگ کَتتَه ، اِینگ مُهِم چارَه حِسابلَنَدِی.

اِیککِینچِی رَوِیش بُویِیچَه حُکوُمَت قُدرَتِینِی پَناهِیگه مُسُلمانلَرنِی آگاه قِیلِیش وَ مُنافِقلَر، سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِینِی اَصلِی ماهِیَتِینِی، مِقیاسِینِی آشکار قِیلِیش کِیرَک. مَنَه بُو اِیشلَرنِی بَرچَه سِینِی اَلبَتَّه اِسلامِی حُکوُمَت قُدرَتِینِی پَناهِیدَه ،سایَه سِیدَه قِیلِینِیشِی لازِم.

اِسلامِی جَمِیعیَتدَگِی حاکِیمِیَت وَ اِسلامِی قُدرَتنِی قوُلگه کِیرِیتِیش هَم اوُچتَه اوُستوُوار پایَه گه اَساسلَنگن:

  • قانوُنلَرنِی تَعیِینلَش، اوُنِی شَرعِیلَشتِیرِیش: «أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ وَ لَوْلا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِىَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (شوری/۲۱)، بَلکِی اوُلَر (مَککَه مُشرِکلَرِی) اوُچُون (کُفر وَ شِیرک کَبِی) اَلله بُویوُرمَگن نَرسَه لَرنِی – ” دِین”نِی، اوُلَرگه شَرِیعَت قِیلِیب بِیرگن شِیرِیکلَرِی – بوُتلَرِی باردِیر؟! اَگر ( یَحشِی یامان عَمَللَر قِیامَت کوُنِیدَه) اَجرَلِیشِی حُصُوصِیدَه سُوز بُولمَگنِیدَه ، اَلبَتَّه اوُلَرنِینگ اوُرتَلَرِیدَه ( شوُ دُنیادَه یاق) حُکم قِیلِینگن بُولوُر اِیدِی. ظالِم کِیمسَه لَر اوُچُون شَک – شُبهَه سِیز اَلَملِی عَذاب باردِیر.
  • مَنَه بُو قانوُن اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش:  «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴)، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»،«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظالِمینَ»،کِیمدَه – کِیم اَلله نازِل قِیلگن دِین بِیلَن حُکم قِیلمَس اِیکَن، بَس، اوُلَر ظالِملَردِیر. اَلله نازِل قِیلگن نَرسَه لَر اَساسِیدَه حُکم قِیلمَگن کِیشِیلَر بِیگوُمان کافِرلَردِیر.
  • اوُچِینچِی مَرحَلَه دَه اِیختِیاج بُولگن پَیتدَه مَنَه بُو قانوُنگه مُراجَعَت قِیلِینَدِی: [1]«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء/60) (اِی مُحَمَّد)، اوُزلَرِینِی سِیزگه نازِل قِیلِینگن نَرسَه گه (قُرآنگه) وَ سِیزدَن اِیلگرِی نازِل قِیلِینگن نَرسَه لَرگه اِیمان کِیلتِیرگن دِیب حِسابلَیدِیگن ( اَیرِیم) کِیمسَه لَرنِینگ شَیطانگه حُکم سُورَب بارِیشنِی اِیستَیاتگنلَرِینِی کوُرمَدِینگِیزمِی؟ حالبُوکِی، اوُلَرگه اوُنگه اِیشانمَسلِیک بوُیوُرِیلگن اِیدِی، ( چُونکِی) شَیطان اوُلَرنِی بُوتوُنلَی یُولدَن آزدِیرِیشنِی اِیستَیدِی.
  • (دوامی بار……)

[1]پس، سه پایه ی حکومت: قانون گذاری و تشریع می کند، بعد حکم می کند پس از آن که الله قانون را گذاشته حکومت حکم بر اساس همین قانون می کند و بر مردم هم واجب است هنگام مشکلاتشان و در صورت نیاز به این قانون و به این حکم مراجعه کنند. 

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(54- قسمت)

به دلیل نبود قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص نبود قدرت حکومتی و نهادهای مرتبط با آن، دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها قرن هاست جامعه را جولانگاه خودشان کرده اند، و هزاران و بلکه ملیون ها مسلمان را به بیماری های مختص خودشان آلوده کرده اند. جامعه ی کنونی ما هم این رفتارهای آلوده را به عنوان دین دریافت کرده و به ارث برده است، و به شکل امروزین و مدرنی، مورد هجوم تبلیغات وسیع آلودگی های دارودسته ی منافقین و سکولارزده های امروزین در نهادهای حکومت های وابسته و احزاب رنگارنگ که قیافه ی اسلامی هم به خودشان گرفته اند،ما و جوامع ما را هم مورد هجوم قرار داده اند و همه ی ما به نحوی مورد هجوم قرار گرفته ایم.

این مجموعه که کنترل نهادهای دینی، تبلیغی و سیاسی جامعه را هم در اختیار گرفته اند باعث شیوع و رواج وسیع و سریع انواع بیماری های دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها در تمام لایه های جامعه ی مسلمین و مانعی در روشنگری و بیداری شده اند، و با پشتوانه ی قدرتی نظامی و مادی طاغوت ها و قدرت تبلیغی خود باعث تثبیت این اخلاقیات مذموم و آلوده در میان مسلمینهم شده اند.

این ها در تمام نهادها تبدیل به متخصصین خاص همان حرفه شده اند. ملای متخصص شده اند، حافظ قرآن متخصص شده اند، حدیث دان خبره شده اند، عربی دان و بلاغه دان خبره ای شده اند، و در هر چه مربوط به دین و کاسبی کردن با دین باشد، خبره شده اند.

برای همین، اولین اقدام، پاک سازی این ها از این احزاب و نهادهاست و این امر مهم، تنها و تنها از طریق قدرت حکومتی صورت می گیرد. در این صورت، کسی که قصد مبارزه با این جریان مخوف را دارد که در تاروپود مسلمین ریشه دوانده و ریشه کرده است. اولین و مهم ترین راه این است که حکومت اسلامی تشکیل دهد و اگر چنین حکومتی وجود دارد، باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.الاناین حکومت حتی اگر یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی هم باشد و بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی تشکیل شده باشد با تمام عیب هایی هم که دارد باز این تنها راهکار است. باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.این قدرت حکومتی بزرگ ترین و مهم ترین راهکار برای مدیریت و مهار بحران و جریان کفار پنهان داخلی و سکولارزده هایی است که شب و روز با آن ها سر و کله می زنیم و از مفاسد آن ها هم آگاهیم.

  • روش دوم در پناه قدرت حکومتی، آگاه كردن مسلمین و آشكار کردن ابعاد، مواضع و ماهیت واقعی دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست، در پناه حکومت اسلامی. باید در پناه قدرت حکومتی اسلامیجهت آگاه کردن مسلمین و آشکار کردن از ماهیت واقعی ،ابعاد گسترده، وسیع و مواضع(موضع گیری های) این دارودسته ی منافقین و سکولارزده اقدام شود

می دانیم که حاکمیت در جامعه ی اسلامی و دست یابی به قدرت اسلامی هم بر سه پایه استوار است:

  • قانون گذاری و تشریع: «أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ وَ لَوْلا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِىَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (شوری/۲۱)، شاید آنان شریکان و معبودهائی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است (و از آن بی‌خبر است‌) اگر این سخنِ قاطعانه و داورانه ی (خدا، مبنی بر مهلت کافران و تأخیر قیامت تا وقت معیّن آن)نبود، میانشان (با هلاک کافران و باقی گذاشتن مؤمنین) داوری می‌گردید. قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند.‏پس، اولی قانون گذاری و تشریع است.
  • حکم کردن بر اساس همین قانون: «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴)، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»،«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظالِمینَ»،و هر کس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است او و امثال او بی گمان کافراند، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ». پس موضوع دوم از پایه های حکومت، حکم کردن بر اساس همین قانونی است که تشریع کردهاست.
  • مراجعه به همین قانون در صورت نیاز، قانون تشریع شده، بر اساس همین قانون حکم هم می شود. مرحله ی سوم مراجعه به همین قانون در صورت نیاز است[1]: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء/60)،(ای پیغمبر!) آیا تعجّب نمی‌کنی از کسانی که می‌گویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند اما، می‌خواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند (و حکم او را به جای حکم خدا بپذیرند؟!). و حال آن که بدیشان امر داده شده است که به طاغوت ایمان نداشته باشند «وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ»و شیطان می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه  کند. «أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» شیطان می خواهد آن ها را در مسیر ضلالت، گمراهی و ضالین قرار دهد. کسی که بر اساس قانون شریعت الله حکم نمی کند و خودش را مسلمان می داند جزو همان گروه ضالین و سرگردانان قرار می گیرد.

(ادامه دارد…….)


[1]پس، سه پایه ی حکومت: قانون گذاری و تشریع می کند، بعد حکم می کند پس از آن که الله قانون را گذاشته حکومت حکم بر اساس همین قانون می کند و بر مردم هم واجب است هنگام مشکلاتشان و در صورت نیاز به این قانون و به این حکم مراجعه کنند. 

تعارفي درس / پنځم درس : شرعي دښمن پیژندنه (3) / د داخلي پټو کفارو او یا منافقانو او سیکولر شوی سره د چلند لنډ پیژندنو او طریقه (71)

تعارفي درس / پنځم درس : شرعي دښمن پیژندنه (3) / د داخلي پټو کفارو او یا منافقانو او سیکولر شوی سره د چلند لنډ پیژندنو او طریقه (71)

په اسلامي ټولنه کې د منافقینو او سیکولرانو له پدیدې سره د مقابلې طریقې
اسلام له داخلي دښمن سره د مقابلې لپاره عملي او نوې حل لارې وړاندې کړې دي. موږ معمولاً دا پدیده وینو او اپوزیسیون ، مخالفین او داخلي دښمنان په اقتصادي، نظامي،عقیدتی، فرهنګي او ایډیالوژیکي لحاظ په دومره پراخه عملي ډګر کې اوداسی نور…موږ په هیڅ حکومت کې نه دی لیدلی،
اوس هم هیڅوک نشي کولای د مثال په توګه د نړۍ د کوم عصري او پرمختللو هیوادونو یا سیکولر هیوادونو په پوځ کې راښکاره شي او د احد د جګړې په څیر بهانه وکړي چې زه پدې جګړه کې ګډون نه کوم!
یا که ووایي چې زه د دې هیواد سره تعلق لرم خو مالیه نه ورکوم، یا نورې ځانګړتیاوې چې موږ یې یادونه وکړه، دا ډول شخص، په داسې حالت کې، په داسې ټولنو کې باید د دې ادعاوو څرګندونه یا یې عملي کړي.
د دې راڅرګندېدونکي پدیدې سره د مقابلې په بهیر کې او د منافقینو او سیکولرزدهو له پدیدې سره د مقابلې په بهیر کې د اسلامي حکومت نظام یو داسې بهیر او پروګرام په لاره اچوي چې په سیستماتیک ډول د ټولنې حرکت هغه ځای ته ورسوي چې الله تعالی یې غواړي. همداسي هغه لوري ته ځي چي الله تعالی وغواړي.

موږ مخکې هم وویل چې پټ داخلي کافران یا منافقین یا په نننۍ ژبه سیکولرزدهو هغه وخت راپورته کیږي چې مسلمانان په واک کې وي. که په کورنۍ کې د یو کس واک وي، یا په یوه قبیله کې څو کسان، یا په یوه کلي کې د یوې ډلې او که ديو طبقی واک وي، یا د اسلامي حکومت واک وي، یا د مسلمانو عامه افکارو ځواک وي.په هرصورت، منافقت د قدرت څخه د ویرې نښه ده.
له همدې امله په مکه کې منافقان نه وو، ځکه چې د مسلمانانو لپاره نه ځواک او د کفارو لپار نه وېره وه.
هرڅومره چې د مسلمانانو قوت او اسلامي حکومت زياتيږي، هغومره خپل نفاق پټوي او د مسلمانانو په څېر ډېرېږي، هڅه کوي چې ځان د مسلمانانو په څېر وښيي او هڅه وکړي چې د باطني کفر او کفر نښې ونه ښيي. او په دې توګه، داسې څه مه کوئ چې ځان د خلکو په استرګو او نورو په وړاندې بدمرغه کړي.
خو هر څومره چې د مسلمانانو قوت کمېږي او کمېږي او د منافقانو وېره هم کمېږي او د هغوی وېره له منځه ځي، په هماغه اندازه منافقان خپل نافرماني نوره هم پراخوي.
دا د مسلمانانو د مخنیوي ځواک د ضعف له امله دی، او په کورنۍ او ټولنه کې د کمزوري ځواک نښه ده.په مسلمانه ټولنه کې ضعف رامنځ ته شوی، د قدرت کمزوری رامنځ ته شوی، د قدرت خلا رامنځ ته شوې ده چې دوی په دې توانېدلي چې تر دې حده پرمختګ وکړي.

له دغو داخلي او پټو کفارو سره د مقابلې طریقه ډېره پېچلې ده او باید په دقیقه توګه وڅېړل شي. او دا په اسلامي ټولنه کې د خلکو د یوې برخې د تنظیم او اداره کولو هنر دی چې دښمنان دي.دا ډیره مهمه ده، د ټولنې د یوې برخې د اداره کولو او سمبالولو هنر چې دښمنان دي. د منافقینو او سیکولرزدهو سره مبارزه د ټولنې د مبارزې او مدیریت ترټولو ستونزمن پړاو دی، پرته له دې چې د اسلامي حکومت واک او شورا چې د هماغه حکومت تر څارنې لاندې وي چې د بنسټونو څارنه کوي، هیڅ کم فرد یا ډله. د دې وړتیا نه لري چې دا حساس کار په “بشپړ ډول” ترسره کړي نه شته و نه به وي.یوازې دا ډول کار د حکومتي واک او د هغه تر قوماندې لاندې بنسټونه کولی شي.
له همدې امله موږ هڅه کوو چې د رسول الله صلی الله علیه وسلم د اسلامي حکومت ځینې مهمې لارې چارې په لنډ ډول او په لنډه توګه او په قضیه کې په هر اړخیز ډول په ګوته کړو. د منافقینو او سیکولرزدهو له ډلی سره چلند او برخورد:

Муқаддамот дарслари/ бешинчи дарс

Шаръий душманшиносий (3) умумий суратда тан олиш ва ички яширин кофирлар ё мунофиқлар ва секулярзодалар  билан муомала қилиш равиши

Муқаддамот дарслари/ бешинчи дарс

Шаръий душманшиносий (3) умумий суратда тан олиш ва ички яширин кофирлар ё мунофиқлар ва секулярзодалар  билан муомала қилиш равиши

(53- қисм)

Агар диққат қилинса, мунофиқлар ва секулярзадалар тўдасининг қудрати хам исломий хукуматнинг ва шўронинг қўл остидаги ташкилотларнинг қудратига боғланган; исломий хукуматни, улил амр шўросини, умматни ижмоъсини қудрати қанчалик кучли,қудратли бўлса мунофиқлар тўдасининг қудратини меъзони шунчалик камаяди, энди агар исломий хукуматни,шўрони қудрати камаядиган бўлса мана шу андозада мунофиқлар тўдасини қудрати кўпаяди ва уларнинг мусулмонларни жамиятидаги моневрлари хам кучга киради. Исломий хукумат ва аллохни шариатидаги қонунлар асосида хукм қилиш мусулмонларни орасидан олиб ташланса ёки йўқотиб юборилса, жамият мунофиқларнинг,секулярзадаларнинг жавлонгохига айланади, улар мусулмонларни бошига хохлаган фасодларини олиб келишади.

 Росулуллох саллаллоху алайхи васаллам хам мархамат қиладиларки: исломни дасталари бирма-бир синдирилади, уларни бири синдирилган пайтида одамлар ўзларига яқинроқ бўлганига чанг солишади, уларни орасидан биринчи бўлиб синдириладигани хукмдир ( худони қонуни асосида хукм қилиш, исломий хукумат йўқотилади) ва уларни охири намоздир ( намозни тарк қилинади). Яъни қуръонни хукмлари ва аллохни шариатидаги қонунлар асосида хукм қилиш йўқолган ва бошқа хокимият уни эгаллаган пайтида, фасодларни онаси мусулмонларни бошига тушади, натижада мусулмонлар минглаб касалликларга,фасодларга мубтало бўлишади,охирида намозни тарк қилишади, яъни мусулмонларни орасида  аллохнинг  шариатидаги қонунлардан хеч нарса қолмайди.

Яъни аллохни шариатидаги қонунлар асосида хукм қилиш билан намозни тарк қилишни орасида мусулмонларни бошига тушадиган фасодлар,мусибатларни хаммаси исломий хукуматни йўқлиги ва аллохни шариатидаги қонунлар асосида хукм қилинмаслиги сабаблидир, уммул фасод сифатида жамиятга хоким бўлиб олган ғайри исломий хукумат ўртадан кўтарилиб,яна қайтадан исломий хукумат ташкил бўлмагунича, бошқа фасодлар хам йўқолмайди ва мусулмонларни жамияти ислох бўлмайди. Чунки:

إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن.

Аллох таоло қуръон билан амалга ошириб бўлмайдиган ишларни хукумат қудрати билан амалга оширади.

Аллох таоло биринчи бўлиб хукумат қудрати ва аллохни шариатидаги қонунлар асосида хокимият юргизишлик, ислом динининг пойдеворидаги мақсадларини  ва барча пайғамбарларнинг рисолатини ташкил қилиши,деб баён қилади:

«يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص/۲۶)،

Эй Довуд, дархақиқат биз сени ерда халифа қилдик. Бас сен (нафс) хохишига эргашиб кетмагин! Акс холда у сени аллохни йўлидан оздирур. албатта аллох йўлидана озадиган кимсалар учун хисоб-китоб кунини ( яъни қиёматни) унутиб қўйганлари сабабли қаттиқ азоб бордир.

Аллохни шариатидаги қонунлар асосида хукм қилмаслик ва исломий хукуматни йўқолиши, биз хохлаймизми ё хохламаймизми  чўпонсиз қолган мусулмонларнинг хавойи нафсга тобеъ бўлишига ва мунофиқлар,ички пинхон кофирлар яъни бўриларни,”золлин”ни йўлига тушиб қолишларига сабаб бўлади.

Ички кофирлар мана бу тўдани ўзларини ички сифатларини хилма-хил шароитларда турли-хил кўринишда кўрсатиш учун ташкил қилишган; улар (зирорга ўхшаш) марказларни қолибида бир харакатга кирган пайтларида, мусулмонларни ўртасида ихтилофни оловини кучайтириб тафарруқни янада чуқурлаштириб ўзларини мақсадларига етишади, (мусулмонларни диёрларида бошланган турли-туман жанглар юзлаб йиллардан буён хозиргача давом этиб келяпти) гохида хос бир мазхабни нобуд қилиш учун хатто ислом динини нобуд қилиш учун қадам босишади, ўзлари мустақил равишда мазхабларни хатто ислом динига паралел равишдаги алохида динларни вужудга келтиришади, эронни ғарбидаги алиюллохийларга ёки ироқдаги шайтонпараст язидийларга ўхшайди. Мана булар нихоятда огох,доно душман бўлиб жохил мусулмонлардан,нодон дўстлардан абзор ва лашкар,инсоний манбаъларни таъминлайдиган манбаъ,ўзларининг  моддий манфаъатларини таъминлайдиган  манбаълар  сифатида фойдаланишади.  [1]

(давоми бор……)


[1] این ها هم منابع انسانی را تهیه می کنند هم منافع مادی را. این گمراهان منابع تأمین نیروی انسانی و مادی این سکولارزده ها هستند.

مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

مُقَدّمات دَرسلَرِی / بِیشِینچِی دَرس

شَرعِی دُشمَنشُوناسِی (3) عُمُومِی صوُرَتدَه تَن آلِیش وَ اِیچکِی یَشِیرِین کافِرلَر یا مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر بِیلَن مُعامَلَه قِیلِیش رَوِیشِی

(53- قیسم)

اَگر دِققَت قِیلِینسَه، مُنافِقلَر وَ سِکوُلارزَدَه لَر توُدَه سِینِینگ قُدرَتِی هَم اِسلامِی حُکوُمَتنِینگ وَ شوُرانِینگ قوُل آستِیدَگِی تَشکِیلاتلَرنِینگ قُدرَتِیگه باغلَنگن؛ اِسلامِی حُکوُمَتنِی، اوُلِی الاَمر شوُراسِینِی، اوُمَّتنِی اِجماعسِینِی قُدرَتِی قَنچَه لِیک کوُچلِی ، قُدرَتلِی بُولسَه مُنافِقلَر توُدَه سِینِینگ قُدرَتِینِی مِعزانِی شوُنچَه لِیک کَمَیَه دِی،اِیندِی اَگر اِسلامِی حُکوُمَتنِی،شوُرانِی قُدرَتِی کَمَیَه دِیگن بُولسَه، مَنَه شُو اَندازَه دَه مُنافِقلَر توُدَه سِینِی قُدرَتِی کوُپَیَه دِی وَ اوُلَرنِینگ مُسُلمانلَرنِی جَمِیعیَتِیدَگِی مانِیورلَرِی هَم کوُچگه کِیرَدِی. اِسلامِی حُکوُمَت وَ اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش مُسُلمانلَرنِی آرَسِیدَن آلِیب تَشلَنسَه یاکِی یُوقاتِیب یُوبارِیلسَه، جَمِیعیَت مُنافِقلَرنِینگ، سِکوُلارزَدَه لَرنِینگ جَولانگاهِیگه اَیلَنَدِی، اوُلَر مُسُلمانلَرنِی باشِیگه هاحلَگن فَسادلَرِینِی آلِیب کِیلِیشَدِی.

رَسُول الله صلی الله علیه وَسَلَّم هَم مَرحَمَت قِیلَدِیلَرکِی: اِسلامنِی دَستَه لَرِی بِیرمَه – بِیر سِیندِیرِیلَدِی، اوُلَرنِی بِیرِی سِیندِیرِیلگن پَیتِیدَه آدَملَر اوُزلَرِیگه یَقِینراق بُولگنِیگه چَنگ سالِیشَدِی، اوُلَر آرَسِیدَن بِیرِینچِی بُولِیب سِیندِیرِیلَدِیگنِی حُکمدِیر ( خُدانِی قانوُنِی اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش، اِسلامِی حُکوُمَت یوُقاتِیلَدِی) وَ اوُلَرنِی آخِیرِی نَمازدِیر ( نَمازنِی تَرک قِیلِینَدِی). یَعنِی قُرآننِی حُکملَرِی وَ اَلله نِی شَریِعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش یُوقالگن وَ باشقَه حاکِیمِیَت اوُنِی اِیگللَگن پَیتِیدَه، فَسادلَرنِی آنَه سِی مُسُلمانلَرنِی باشِیگه توُشَدِی، نَتِیجَه دَه مُسُلمانلَر مِینگلَب کَسَللِیکلَرگه، فَسادلَرگه مُبتَلا بوُلِیشَدِی، آخِیرِیدَه نَمازنِی تَرک قِیلِیشَدِی، یَعنِی مُسُلمانلَرنِی آرَسِیدَه اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَردَن هِیچ نَرسَه قالمَیدِی.

یَعنِی اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حُکم قِیلِیش بِیلَن نَمازنِی تَرک قِیلِیشنِی آرَسِیدَه مُسُلمانلَرنِی باشِیگه توُشَدِیگن فَسادلَر، مُصِیبَتلَرنِی هَمَّه سِی اِسلامِی حُکوُمَتنِی یُوقلِیگِی وَ اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حُکم قِیلِینمَسلِیگِی سَبَبلِیدِیر،اوُمُّ الفَساد صِیفَتِیدَه جَمِیعیَتگه حاکِم بُولِیب آلگن غَیرِی اِسلامِی حُکوُمَت اوُرتَدَن کوُتَرِیلِیب، یَنَه قَیتَه دَن اِسلامِی حُکوُمَت تَشکِیل بُولمَگوُنِیچَه، باشقَه فَسادلَر هَم یُوقالمَیدِی وَ مُسُلمانلَرنِی جَمِیعیَتِی اِصلاح بُولمَیدِی. چُونکِی: إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن. اَلله تَعالَی قُرآن بِیلَن عَمَلگه آشِیرِیب بُولمَیدِیگن اِیشلَرنِی حُکوُمَت قُدرَتِی بِیلَن عَمَلگه آشِیرَدِی.

اَلله تَعالَی بِیرِینچِی بُولِیب حُکوُمَت قُدرَتِی وَ اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حاکِمِیَت یوُرگِیزِیشلِیک، اِسلام دِینِینِینگ پایدِیوارِیدَگِی مَقصَدلَرِینِی وَ بَرچَه پَیغَمبَرلَرنِینگ رِسالَتِینِی تَشکِیل قِیلِیشِی، دِیب بَیان قِیلَدِی: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص/۲۶)، اِی داوُد، دَرحَقِیقَت بِیز سِینِی یِیردَه خَلِیفَه قِیلدِیک. بَس سِین (نَفس) هاحِیشِیگه اِیرگشِیب کِیتمَگِین! عَکس حالدَه اوُ سِینِی اَلله نِی یُولِیدَن آزدِیرُور. اَلبَتَّه اَلله یُولِیدَن آزدِیرگن کِیمسَه لَر اوُچُون حِساب- کِتاب کوُنِینِی ( یَعنِی قِیامَتنِی) اوُنوُتِیب قوُیگنلَرِی سَبَبلِی قَتتِیق عَذاب باردِیر.

اَلله نِی شَرِیعَتِیدَگِی قانوُنلَر اَساسِیدَه حُکم قِیلمَسلِیک وَ اِسلامِی حُکوُمَتنِی یُوقالِیشِی، بِیز هاحلَیمِیزمِی یا هاحلَمَیمِیزمِی چوُپانسِیز قالگن مُسُلمانلَرنِینگ هَوایِی نَفسگه تابِع بُولِیشِیگه وَ مُنافِقلَر، اِیچکِی پِینهان کافِرلَر یَعنِی بوُرِیلَرنِی، “ظالِّین” نِی یُولِیگه توُشِیب قالِیشلَرِیگه سَبَب بُولَدِی.

اِیچکِی کافِرلَر مَنَه بُو توُدَه نِی اوُزلَرِینِی اِیچکِی صِیفَتلَرِینِی هِیلمَه – هِیل شَرائِطلَردَه توُرلِی- هِیل کوُرِینِیشدَه کوُرسَتِیش اوُچُون تَشکِیل قِیلِیشگن؛ اوُلَر (ضِرارگه اوُحشَش) مَرکَزلَرنِی قالِیبِیدَه بِیر حَرَکَتگه کِیرگن پَیتلَرِیدَه، مُسُلمانلَرنِی اوُرتَسِیدَه اِیختِلافنِی آلاوِینِی کوُچَیتِیرِیب تَفَرُّقنِی یَنَدَه چوُقوُرلَشتِیرِیب اوُزلَرِینِی مَقصَدلَرِیگه یِیتِیشَدِی، ( مُسُلمانلَرنِی دِیارلَرِیدَه باشلَنگن توُرلِی- توُمَن جَنگلَر یوُزلَب یِیللَردَن بُویان حاضِرگچَه دَوام اِیتِیب کِیلیَپتِی) گاهِیدَه خاص بِیر مَذهَبنِی نابُود قِیلِیش اوُچُون حَتّی اِسلام دِینِینِی نابوُد قِیلِیش اوُچُون قَدَم باسِیشَدِی، اوُزلَرِی مُستَقِیل رَوِیشدَه مَذهَبلَرنِی حَتَّی اِسلام دِینِیگه پَرَلِیل رَوِیشدَگِی اَلاهِیدَه دِینلَرنِی وُجُودگه کِیلتِیرِیشَدِی، اِیراننِی غَربِیدَگِی عَلِییُوللَهِیلَرگه یاکِی عِراقدَگِی شَیطان پَرَست یَزِیدِیلَرگه اوُحشَیدِی. مَنَه بُولَر نِهایَتدَه آگاه، دانا دُشمَن بُولِیب جاهِل مُسُلمانلَردَن، نادان دوُستلَردَن اَبزار وَ لَشکَر، اِنسانِی مَنبَع لَرنِی تَعمِینلَیدِیگن مَنبَع، اوُزلَرِینِینگ ماددِی مَنفَعَتلَرِینِی تَعمِینلَیدِیگن مَنبَعلَر صِیفَتِیدَه فایدَلَنِیشَدِی. [1]

(دوامی بار……)


[1] این ها هم منابع انسانی را تهیه می کنند هم منافع مادی را. این گمراهان منابع تأمین نیروی انسانی و مادی این سکولارزده ها هستند.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(53- قسمت)

اگر دقت شود، قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها متناسب با قدرت حکومت اسلامی و شورای نظارتی آن و نهادهای تحت مدیریت آندر نوسان است؛ به این معنی که هر چه قدرت حکومت اسلامی و شورای اولی الامر و اجماع امت، قدرتمند بوده به همان میزان قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها کم شده و بالعکس، به هر اندازه قدرت حکومت اسلامی و شورای نظارتی آن کاهش یافته به همان اندازه بر قدرت دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها و توان مانور آن ها در جامعه ی مسلمین اضافه شده است. زمانی که حکومت اسلامی و تحکیم بر اساس قانون شریعت الله در میان مسلمین برداشته می شود یا از بین می رود، جامعه دربست جولانگاه منافقین و سکولارزده ها بوده و هرآنچه که از فساد خواسته اند بر سر مسلمین آورده اند. 

رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند که: دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شوند، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آنچه که نزدیک است چنگ می زنند، اولِ آن ها (اول دسته ای که شکسته می شود) شکستن حکم است (حکم بر اساس قانون خدا و حکومت اسلامی از بین می رود) و آخر آن ها نمازاست (نماز را ترک می کنند). یعنی، زمانی که حکم کردن بر اساس حکم قرآن و قانون شریعت الله از بین می رود و حاکمیت دیگری جای آن را می گیرد، ام الفسادی دامن گیر مسلمین می شود که باعث مبتلا شدن مسلمین به هزاران بیماری و فساد می گردد تا این که آخرین بیماری ترک نماز می شود، یعنی کلاً مسلمین از قانون شریعت الله تهی می شوند.

 یعنی از ترک حکم کردن بر اساس قانون شریعت الله و از بین رفتن حکومت اسلامی تا ترک نماز فردی، هر مصیبت و فسادی که مسلمین به آن دچار شده و می شوند به دلیل نبود حکومت اسلامی و عدم تحکیم به شریعت الله و قانون الله است و تا حکومت غیر اسلامی که به عنوان یک ام الفسادبر جامعه حاکم شده از بین نرود و دوباره حکومت اسلامی تشکیل نشود بقیه ی مفاسد هم از بین نمی روند و جامعه ی مسلمین هم اصلاح نمی شود. چون: إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن. خداوند با قدرت حکومتی، کاری را به انجام می‌رساند که با قرآن به انجام نمی‌رساند.

الله تعالی از همان ابتدا قدرت حکومتی و حاکمیت بر اساس قانون شریعت الله را یکی از اهداف زیربنائی دین اسلام و رسالت تمام پیامبران معرفی می کند. به عنوان مثال می آوریم که: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص/۲۶)، ای داود! ما تو را در زمین جانشین ساخته‌ایم (و به جای پیغمبران پیشین نشانده‌ایم) پس، در میان مردم به حق داوری کن «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ»و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا سرگردان و گمراه می‌سازد. بی‌گمان، کسانی که از راه خدا گمراه و سرگردان می‌شوند عذاب سختی به خاطر فراموش کردن روز حساب و کتاب (قیامت)دارند.‏

بله، حکم نکردن بر اساس قانون شریعت الله و از میان رفتن حکومت اسلامی، مسلمین بی چوپان را تابع هوای نفس و قرار گرفتن در مسیر«ضالین» و به عبارتی دیگر منافقین، کفار پنهان داخلی، سکولارزده ها و گرگ ها قرار می دهد، چه بخواهیم چه نخواهیم.

این کفار داخلی و دارودسته ای که برای خودشان فراهم کرده اند، برای آشکار کردن صفات درونی خودشان در موقعیت های مختلف به صورت های مختلفی خودشان را نشان داده اند؛ زمانی در قالب یک مرکز (چون ضرار)، گاه به درون یک مذهب و جریان خزیده اند و با شعله ور کردن اختلافات و عمیق کردن تفرق میان مسلمین به اهداف خود رسیده اند (جنگ های مختلفی که در سرزمین های مسلمین صدها سال است که جریان داشته و حالا هم جریان دارد) و گاه برای نابودی مذهبی خاص و حتی نابودی دین اسلام، خودشان مستقلاً اقدام به تولید مذهب و حتی دین جداگانه موازی با دین اسلام کرده اندمثل تولید علی اللهی های غرب ایران یا یزیدی های شیطان پرست عراق. این ها دشمنان دانا و آگاهی هستند که از مسلمین جاهل و دوستان نادان به عنوان ابزار و سیاهی لشکر و منابع تأمین منابع انسانی و تأمین منافع مادی و طبقاتی خودشان استفاده کرده اند.[1]

(ادامه دارد…….)


[1] این ها هم منابع انسانی را تهیه می کنند هم منافع مادی را. این گمراهان منابع تأمین نیروی انسانی و مادی این سکولارزده ها هستند.