شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(67- قسمت)

پیامبر هم همین دوستی حاطِب را دید که محرک این عملش بوده است. این دوستی یکطرفه است و هرگز تبدیل به مودت که دوطرفه است نمیشود. اگر شما این خوبی را در حق کافر کنی، آن ها این خوبی رادرحق تو ونزدیکان تو نمی کنند. پس انتظار مودت و دوستی دوجانبه از چنین کفاری نوعی اشتباه محض و مخالف حقایقی است که الله بیان کرده است.

داستان ابراهیم مشهور است. زمانی که خواستند او را به آتش بیندازند مگر پدرش اعتراض کرد؟ نه، مگر سکولاریست های قریش به اطرافیان خودشان، به بچه ها و دور و بریهای خودشان رحم کردند؟ مگر ارتش آن ها که آمده بود در جنگ بدر شرکت کرده بود کسانی که روبروی آن ها بودند چه کسانی بودند؟ فرزندان خودشان بودند.عبدالرحمن بن عوف می گوید در جنگ هر چه می خواستم کناره بگیرم پدرم روبروی من قرار می گرفت و می ایستاد، من هر چه می خواستم از جنگ با او دوری کنم و این طرف و آن طرف می رفتم او دوباره روبروی من می ایستاد، ول کن نبود. آن ها الان هم همین گونه هستند. سکولاریست ها به خاطر احزاب سکولاریستی خودشان، حتی به خاطر دوستی آمریکا و بیماری هایی که در دلشان هست به فرزندان مسلمان، اهل توحید و قرآن خوان خودشان هم رحم نمی کنند. بگذار آن ها در مشکلات غرق شوند، بگذار آن ها را بگیرند و آواره شوند، بگذار زندانی و گرفتار شوند، اما نه، این ها بی خیال هستند. و اگر از دستشان بر بیاید اگر بر خلاف منافعشان هم باشد قطعاً به آن ها صدمه می زنند و باعث صدمه زدن به آن ها می شوند.

علاوه بر این، در این داستان جهت آنالیز و جدا کردن صف مسلمین باید به مسأله ی کم یا زیاد شدن ایمان مؤمنین در حالتهای مختلف توجه کرد. یعنی در همین آنالیز مسلمین و جدا کردن صف مسلمین از منافقین و سکولارزده ها باید به مسأله ی کم یا زیاد شدن ایمان مؤمنین در حالتهای مختلف توجه نمود.

در روایات آمده که وقتی ابوبکر حال حنظله را جویا شد، حنظله در جواب گفت: حنظله منافق شده! ابوبکر پرسید؟ مگر چه شده؟ حنظله در جواب ابوبکرگفت: وقتی پیش رسول الله صلی الله علیه وسلم هستیم ما را به یاد جهنم و بهشت می اندازد، انگار آن را با چشمان خود می بینیم، اما همین که از نزد رسول الله خارج می شویم و به همسر، فرزندان و اسباب معیشت مشغول می شویم بسیاری از آن سخنان را فراموش می کنیم. ابوبکر گفت: من هم چنین حالتی دارم. پس، به راه افتادند تا اینکه به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند واو را از این حال خودشان آگاه کردند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست اگر شما بر آن حالتی که نزد من هستید و بر یاد خداوند دوام بیاورید ملائکه با شما سرجاهایتان و در راه ها مصافحه می کنند و با شما دست میدهند، اما ای حنظله ساعتی این حالت است و ساعتی حالتی دیگر».

بله، ایمان زیاد و کم می شود و ممکن است انسان در این حالت ها مرتکب اعمالی شود. ایمان زیاد و کم می شود:

  • هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (فتح/4).
  • إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (انفال/2).
  • وَلَمَّا رَأى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً (احزاب/22).

با این اوصاف، متوجه می شویم که ایمان زیاد و کم می شود و با چیزی که گفته شد و آوردیم؛ دقتِ در احوال مسلمینی که به ظاهر یکی از جرمهای منافقین و سکولارزده ها را مرتکب شده اند، و آنالیز و جدا کردن مسلمین خطاکاری که به اشتباه یا از روی تأویل، باز به صفاتی از صفات منافقین و سکولارزده ها آلوده شده اند یک راهکار برای محافظت از آبرو وخون مسلمین است. پس، این هم یک وظیفه است.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(66- قسمت)

اما،حاطِب مؤمن به الله بود نه مؤمن به طاغوت، و این کار را به خاطر ایمان به کفر یا تلاش جهت پیروز گردانیدن کفر بر شریعت الله نکرد، بلکه مطمئن بود که مسلمین پیروز میشوند و به نصرت الله یقین داشت. آگاه بود که این کار باعث کفر و ارتداد او میشود؛ اما او به خاطر ضرر رساندن به دین الله ورسولش این کار را نکرد، و «تأویل» کرده بود که این کار وی هیچ ضرری به دین الله و مسلمین نمی رساند.

 بله، او آگاه بود که هر کسی این کار را بکند باعث کفر و ارتداد او می شود چون ضرر می رساند به دین الله و شریعت الله، اما او تأویل کرده بود که این کار وی نه به دین الله ضرری می رساند، نه به شریعت الله و نه به مسلمین. و تأویل کرده بود این کارش«موالات» با کفار سکولار قریش نیست، بلکه به خاطر اغراض دنیوی و خوشحال کردن سکولاریستها در حمایت از خانواده اش این کار را انجام داد؛ و مهمتر اینکه، اقدام او باعث ضرر و صدمه ای به مسلمین نشد تا به خاطر این ضرررسانی مجبور به جبران ضرر یا حتی قصاص شود. داستان «تأویل» قدامة بن مظعون و حلال کردن شراب توسط وی هم چیزی است شبیه به همین.

  • نکته ی بعدی در مورد داستان حاطباینکه، عمر بن خطاب جلو رسول الله صلی الله علیه وسلم حاطب را با الفاظی چون:منافق، كفر، خان الله ورسولهتکفیر کرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفت چنین علائمی از علائم منافق بودن نیست، و نگفت چنین کاری باعث کافر شدن نمی شود بلکه، نشان داد دلایل و علائمی وجود دارند که نشان میدهندحاطِب صادق است و کافر نیست و موانعی وجود دارند که اجازه نداده اند به ایمان حاطِب صدمه ای زده شود، و عمر در تکفیر کردن وی عجله کرد و دچار خطا واشتباه شد.این مهم است.
  • مورد دیگر در داستان حاطب اینکه، در همین دنیا خوبیهای حاطِب باعث پوشاندن گناهش شد. او در جنگ بدر و در بیعت رضوان شرکت کرده بود و خوبیهای دیگری هم داشتکه همه می دانستند. چنین گناهی با چنان خوبیهایی مورد بخشش قرار می گیردچون، اشتباه و خطأ کرده بود.امیر مسلمین در هر دوره ای باید اینگونه مسلمین مجرم را آنالیز و تجزیه کند، و چنانچه راهی برای بخشش گناهان وجود دارد، با در نظر گرفتن خوبیهای شخص، چنین کاری را باید انجام دهد. این به مصلحت مسلمین، باعث رضایت الله، خوشحال کردن الله و تطبیق یکی از احکام الله در همین دنیاست که می فرماید: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» (هود/114).
  • نکته ی دیگری که در این رویداد می توان به آن اشاره کرد این است که، الله تعالی گواهی داده که ما خویشان غیر مسلمان و سکولار خودمان را دوست داریم اماآن ها ما را دوست ندارند: «هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ» (آل عمران/119)، هان! آگاه باشید (ای مؤمنان!) این شمائید که آنان را (به خاطر قرابت یا صداقت) دوست می‌دارید، و ایشان شما را (به خاطر تعصّب دینی خود) دوست نمی‌دارند. تعصبی که به دین سکولاریسم، احزاب سکولاریستی، کفار، عقاید و باورهای خودشان دارند. این ها ما را دوست ندارند این گواهی است که الله متعال می دهد.

این را تقریباً هریک از ما هم تجربه کرده ایم که چگونه اطرافیان سکولار ما، ما را به خاطر عقاید سکولاریستی، کفری و به خاطر احزاب کفری شان دور ریخته اند و چگونه بی رحمی و قساوت خودشان رابه ما نشان داده اند،دیده اید؟ درسته دیده اید؟ بله، همه ی ما به نحوی دیده ایم. ما آن ها را دوست داریم اما آن ها ما را دوست ندارند. این را الله متعال خالق آسمانها و زمین گواهی میدهد.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(65- قسمت)

  • إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ(ممتحنه/2)، اگر بر شما دست یابند دشمنان شما می‌گردند، و دست تعدی به سویتان دراز می‌کنند و زبان را در حق شما به بدی می‌گشایند، و آرزو می‌کنند که کاش می‌شد شما مثل آن ها کافر شوید!‏.
  • لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ ۚ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ. هرگز خویشاوندان و فرزندانتان سودی به حالتان نخواهند داشت. روز قیامت، خدا در میانتان قضاوت و داوری خواهد کرد. خدا می‌بیند هر کاری را که خواهید کرد.

در ادامه ی همین آیات که در این زمینه نازل شده الله تعالی می فرماید:

  • قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ (ممتحنه/4)،در ادامه ی همین  تذکراتی که الله تعالی بعد از عمل حاطب می دهد می فرماید :  (رفتار و کردار) ابراهیم و کسانی که با او بودند، الگوی خوبی برای شما است، زمانی که به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهائی که به غیر از الله پذیرفته اید و می‌پرستید، بیزار و گریزانیم و شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم، و دشمنی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما به وجود آمده است، تا زمانی که به خدای یگانه ایمان بیاورید و او را به یگانگی بپرستید. (کردار و رفتار ابراهیم و کسانی که با او بودند، سرمشق خوبی برای شما است) «إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ»مگر سخنی که ابراهیم به پدر خود گفت(این چیزی نیست که به آن اقتدا کنید) چه گفت: من قطعاً برای تو طلب آمرزش می‌کنم، و در عین حال برای تو در پیشگاه خداوند هیچ کار دیگری نمی‌توانم بکنم.«لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ» یعنی دعا کردن برای پدر کافر، مهم نیست کدام یک از کفار باشد آیا کفار اهل کتاب است، شبه اهل کتاب و یا سکولار و مرتد. چنین دعایی که ابراهیم برایش کرد چنین کاری جایز نیست و ابراهیم در این مورد که این دعا را کرده الگوی ما نیست. پدرش بت پرست بود یعنی سکولار بود، پدر ابراهیم جزء سکولاریست ها بود اهل کتاب که نبود شبه اهل کتاب هم که نبود. در ادامه ی همین آیه می گوید:
  • رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(ممتحنه/5)، پروردگارا! به تو توکل می‌کنیم، و به تو روی می‌آوریم، و بازگشت به سوی تو است.‏ پروردگارا! ما را گرفتار دست کافران مکن، پروردگارا! ما را بیامرز که تو چیره کار بجائی هستی.‏

از این رویداد حاطِب نکات جالبی را می توان برداشت کرد:

  1. کار حاطب نوعی موالات با سکولاریستهای کافر بود و ظاهراً، کار او نشان از دوست داشتن و تمایل به پیروز شدن کفار سکولار بر مسلمین، شوکت یافتن و عزت پیدا کردن کفار سکولار بر مسلمین بود. و چنانچه دلایل، این را ثابت می کرد بدون کوچکترین شکی تبدیل به یک کافر آشکار و محارب می شد، و به جرم جاسوسی برای دشمن کشته می شد.

یعنی به دلیل «موالاة المشركين» تکفیر «مُعَيَّن» می شد و قطعاً شروط تکفیر و موانع تکفیر باید رعایت شود، و از مهمترین  شروط تکفیر به سبب موالات سکولاریستها این است که تشخیص داده شود این کار به دلیل تأییدعقاید آنها، پیروز گرداندن آنها بر مسلمین، و حاکم گرداندن قوانین شرکی و سکولاریستی آنها به جای قانون شریعت الله بوده یا نه. این نشان میدهد که اگر چنین بوده شخص واقعاً بر دین آنهاست، و گرنه غیر ممکن است کسی مخالف فلان حزب، گروه، جماعت و حکومت باشد، اما از آن هاطرفداری کند و حتی به آن ها کمک نماید که در جنگ هم پیروز شوند و قوانینشان حاکم شود، تمام این کارها به دلیل(آگاهی)، رضایت و همسو بودن با آن هاست.

الان فلانی که در ارتش آمریکا رفته علیه مسلمانان می جنگد، علیه قوم و خویش های خود می جنگد، علیه هم مذهبی های خودش جنگ می کند. دلیل مخالفت با آمریکاست؟ نه، برای آمریکا و متحدین آمریکا جاسوسی می کند، از متحدین آمریکا علیه مسلمین حمایت می کند. آیا این به دلیل مخالفت با آمریکاست؟ نه، دلیل بر موالات سکولاریست های آمریکاست.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(64- قسمت)

رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت پنهانی و به دور از چشم سکولاریستهای قریش و هم پیمانان آن ها، شروع به تهیه ی تدارکات و فراخواندن متحدین خود به مدینه کرد. هدف رسول الله صلی الله علیه وسلم این بود که کفار سکولار قریش نتوانند نیروهای متحد خودشان را جمع کنند، و قدرت جنگیدن پیدا نکنند و جنگی پیش نیاید و کسی هم کشته نشود. اما،حاطِبرضی الله عنه به صورت مخفیانه به سکولاریستهای قریش نامه‌ای نوشت، و در این نامه آن ها را از تصمیم رسول الله صلی الله علیه وسلم با خبر کرد، و ظاهراً مرتکب جرم جاسوسی به نفع کفارعلیه مسلمین شد. دستگیری قاصد در بین راه و گرفتن نامه از او توسط علی بن ابی طالب و همراهانش باعث تعجب و ناراحتی و حتی عصبانیت مسلمین شد.عمر بن خطاب گفت:«يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَدْ خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالْمُؤْمِنِينَدَعْنِي أَضْرِبْ عُنُقَ هَذَا الْمُنَافِقِفَإِنَّهُ قَدْ كَفَرَ».

در اینجا عمر بن خطاب، حاطِبرا«خائن»به خدا و رسول و مؤمنین و او را«منافق» و سپس «کافر»خواند و در واقع با تکفیر حاطب بود که گفت:دَعْنِي أَضْرِبْ عُنُقَ هَذَا الْمُنَافِقِ. ای رسول خدا! مرا رها کنید تا گردن این منافق را بزنم. اما، رسول الله صلی الله علیه وسلم با ذکر کارنامه ی قبلی حاطب خواستار تحقیق بیشتر و علت یابی مسألهشد.چون پای آبرو و خون یک مسلمان در میان است، نه پای تخریب و ویرانی کعبه؛ چون خون مسلمان از کعبه هم بالاتر است.خود رسول الله صلی الله علیه وسلم گواهی داده است.

حاطِب،علت را نه دوستی و ولاء و حمایت از کفار علیه مسلمین، بلکه صرفاً حمایت از خانواده و قوم و خویش های تنهای خودش ذکر می کند، تا با این کار به گونه‌ای بر سکولاریستهای قریش منّت بگذارد و آنها هم در عوض این کار، به  خانواده ی او اذیّت و آزاری نرسانند. رسول الله صلی الله علیه وسلمهم با شناختی که از کانامه ی قبلی او داشت عذر او را قبول کرد و پذیرفت.

رسول الله صلی الله علیه وسلمبه حاطب فرمود: ای حاطب، این چیست؟ (چکار کردی؟ چه شده؟) حاطب گفت: یا رسول الله در موردم عجله نکن؛ یا رسول الله هر یک از اصحاب تو در مکه کسی دارند که از قوم و جماعت او دفاع می کند، و من در آنجا کسی راندارم. این نامه را نوشتم تا نسبت به بستگانم در مکه مراعات کنند.من این کار را به خاطر کفر یا مرتد شدن یا راضی شدن به کفر بعد از اسلام نکردم. رسول الله صلی الله علیه وسلم هم فرمود: راست گفتی و بر خلاف تهدیدات عمر، او را عفو کرد.

آیات اولیه سوره ی ممتحنه هم به همین مناسب نازل شدند و روشنگریهای بسیار ریز و دقیقی را ارائه دادند و به مسلمین یادآوری کردند، و چنین مسأله ای را به برائت از سکولاریستها ربط میدهد، و ابراهیم را به عنوان الگو و نمونه در زمینه ی برائت از سکولاریستها معرفی می کند. هر چند که سوره ی توبه و دستور به برائت از سکولاریستهای عربستان پس از فتح مکه نازل شد. نگاه کنید، این مسأله این کار حاطب را الله متعال به ابراهیم ربط می دهد، به برائت از سکولاریستها ربط می دهد، به قرن ها پیش، به ابراهیم وصل می کند. الله تعالی می فرماید:

  • يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ ۙ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي ۚ تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ ۚوَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (ممتحنه/1)، ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی و سرپرستی نگیرید. شما نسبت بدیشان محبت می‌کنید و مودت می‌ورزید،[1]در حالی کهآنان به حق و حقیقتی ایمان ندارند که برای شما نازل شده است. پیغمبر و شما را به خاطر ایمان آوردن به خدا که پروردگارتان است (از شهر و دیارتان) بیرون می‌رانند. اگر شما برای جهاد در راه من و طلب خشنودیم (هجرت کرده‌اید و از زادگاه خویشتن) و بیرون آمده‌اید (با ایشان پیوند دوستی برقرار نسازید، ولاء خود را به این ها ندهید). در نهان با آنان دوستی نکنیدو اظهار ولاء ننمایید، در حالی که من نسبت به هرچه پنهان می‌دارید یا آشکار می‌سازید(از همگان) مطلع‌تر و آگاه‌تر هستم. هر کس از شما چنین کاری را بکند، از راه سرراست منحرف شده است.‏
  • (ادامه دارد……….)
  •  

[1]در حالی که تأکید روی مودت خیلی جالب است چنین چیزی را از طرف مسلمانان می خواهد، به طرف آن ها ابراز می شود مودت را مسلمین ابراز می کنند در حالی که آن ها الله تعالی می گوید و مودت می ورزید «وَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ»

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(63- قسمت)

اگر دقت کنیم، روش برخورد و تعامل رسول الله صلی الله علیه وسلم با اهل قبله متفاوت با چیزی است که هم اکنون در میان بسیاری از گروهها، جماعتها و احزاب مسلمین می بینیم.داستان «حاطِب بن أبي بَلْتَعَة» نمونه ی کامل و مشروحی است.  

برای مسلمین کاملاً واضح و روشن بود که مسأله ی موالات با کفار، بخصوص موالات با سکولاریستها و عدم برائت از سکولاریستها انسان را مستقیماً وارد دایره ی منافقین می کند؛ و قبلاًدر سوره های مختلف هشدار داده شده بودف و به مسلمانان آموزش داده شده بود، و مسلمانان آن را می دانستند چنین کاری آن ها را مستقیماً وارد دایره ی منافقین می کند، و حتی آن ها را از اسلام خارج می کند. به عنوان مثال می دانیم که الله تعالی می فرماید:

  • لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الكافِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ ومَن یَفعَل ذلِكَ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فی شى‏ءٍ اِلاّاَن تَتَّقوا مِنهُم تُقةً ویُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفسَهُ واِلَی اللهِ المَصیر (آلعمران/28)،مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به سرپرستی و به عنوان ولی بگیرند و هر که چنین کند رابطه ی او با خدا گسسته و پاره می شود. مگر آن که (ناچار شوید و (خویشتن را از (اذیّت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید) و خداوند شما را از (نافرمانی) خود برحذر می‌دارد و بازگشت (همگان) به سوی او است .
  • يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْکُمْ سُلْطاناً مُبيناً (نساء/144)، ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کافران را به جای مؤمنان به سرپرستی نگیریدمگر می‌خواهید حجّت و برهان آشکاری علیه خود به دست خدا دهید (بر این که شما هم جزو منافقان هستید؟).‏
  • و آیات دیگری که به روشنی مسأله ی ولاء و براء را توضیح میدهند.

حاطِب، یکی از همین مسلمانان بود که آگاهی های کافی به او داده شده بود و می دانست جزء چیزهای بالضروره ظاهر و روشن بود در آن زمان. حاطب،ظاهراً دچار جرمی شده بود که عمر بن خطاب به راحتی حکم منافق بودن او را صادر می کند، یعنی او را تکفیر نموده و حکم کافر بودنش راهم میدهد.

توضیح این مسأله این که،می دانیم براساس پیمان صلح حدیبیه بین سکولاریستهای قریش با حکومت اسلامی، قبیله ی سکولار«خزاعه» هم‌سوگند و هم‌پیمان مسلمانان می شوند، و قبیله ی سکولار«بنوبکر» که حریف و مقابل خزاعه بودند با سکولاریستهای قریش هم‌پیمان شدند. صلح حدیبیه تا حدی موجب امنیت و آرامش شده بود، برای همین سکولاریستهای بنوبکر تصمیم به انتقام از سکولاریستهای خزاعه گرفتندو ناگهان بر خزاعه حمله کردند، و در این جنگسران سکولار قریش هم علناً از آن ها حمایت کردند.یعنی به شیوه ای پیمان صلح حدیبیه شکسته شد.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(59- قسمت)

زمانی که در صدر اسلام و با وجود رسول الله صلی الله علیه و سلم و قدرت حکومت اسلامی و آن همه صحابه ی بزرگوار، باز می بینیم که در میان جمعیت نزدیک به ۹۰۰ نفری مردان واجد الشرایط جنگ، 300 نفر ( یعنی یک سوم سپاه اسلام) جزو دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها از آب در می آیند، و در احد از جنگ با سکولاریست های قریش خودداری می کنند و به خانه‌هایشان برمی گردند؛ الان، در این جمعیت انبوه مسلمین با وجود نبود حکومت اسلامی،با نبود رسول الله صلی الله علیه و سلم و آن همه صحابی و با نبود هیچ قدرت اسلامی در اکثر قاطع سرزمین های مسلمان نشین، باید چند میلیون دارودسته ی منافقین و سکولارزده وجود داشته باشد؟ روش برخورد با این گروه انبوه، که در بسیاری اوقات خودشان صاحب حکومت شده اند و قدرت حکومتی در اختیار آن ها قرار داردو یا در پناه و با پشتوانه ی حکومت های کافر و مرتد وارد عمل شده اند و ویژگی های درون خود را بی محابا و بدون ترس ظاهر می کنند، و مناصب کلیدی در امر جنگ روانی و اجرائی چنین حکومت هائی را هم در اختیار می گیرند، باید وضع مسلمینچگونه باشد؟باید روش برخورد با این ها چگونه باشد؟

رسول الله صلی الله علیه و سلم در هر امری اسوه و سرمشقی مناسب در همه ی عصرها و نسل ها برای مسلمین است: «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (احزاب/۲۱)، حالا در روش برخورد با کفار پنهان و سکولارزده ها در میان مسلمین، چگونه می توانیم این همه حکم در مورد آن ها را به سبک رسول الله صلی الله علیه و سلم تطبیق دهیم؛ در حالی که، از وجود دولت و حکومت اسلامی و ابزار مناسب عملی کردن این حکم بی بهره هستیم و صدمات غیر قابل انکار آن ها به زندگی عقیدتی و دنیوی مسلمین را هم مشاهده می کنیم؟

الله متعال این کفار داخلی و منافقین به ظاهر مسلمان را مشمول حقوق و امتیازات دنیوی مسلمین کرده، نگاه کن،اما عده ای بر آنند که مسلمین بیچاره و مصیبت زده ی کنونی را از چنین حقوقی محروم کنند، حسبنا الله و نعم الوکیل.

کسانی که بی انصافانه و بی رحمانه به مسلمین نگاه می کنند، هرگز اندیشیده اند که این همه کافر و دشمن پنهان داخلی سکولارزده که قرن هاست در قالب مسلمان، آزادانه به جان باورها و عقاید مسلمین افتاده اند تاکنون چه صدماتی به بار آورده اند؟

پس، کسی که خواهان رسیدن آگاهی «کامل»، شناخت «کامل» و واکنش «کامل» است باید بر تولید قدرت حکومتی اسلامی و ازدیاد آن متمرکز کند. هیچ راه دیگری وجود ندارد.

البته، شایعه سازی و نشر آن هم یکی از بزرگ ترین و اصلی ترین ابزارهای کفار پنهان داخلی بوده که حتی خود رهبریت جامعه و خانواده ی ایشان هم از زخم چنین سلاح نرمی در امان نبوده اند. راه حل شریعت الله در این زمینه هم بیان حقایق و رفع شبهاتی بوده که این کفار پنهان داخلی در دل مسلمین به وجود آورده اند. در حالی که، اگر همین حرف ها را یک کافر آشکار می زد بلافاصله سعی می شد با او برخورد فیزیکی شود. 

 رسول الله صلی الله علیه و سلم در عین برخورداری از قدرت حکومتی زمانی که روشن شدن حقایق نیاز به زمان داشت صبر می کرد و سکوت می کرد، مثل قضیه ی افک، اما در هر صورت روش روشنگری را در پیش می گرفت.

در این روش،روش روشنگرانه سعی بر این است که در پناه قدرت و با دادن آگاهی های لازم، مسلمین ضعیف الایمان و ساده و حتی صادقی که فریب خورده اند را از توهمات و شعارهای کاذب نجات دهند، و دوباره آن ها را جذب صف مؤمنین کنند.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(57- قسمت)

افکار مختلف علمای سوء، کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها در میان عده ای از مسلمین همچون یک مذهب در برابر دعوت اهل توحید عمل می کند و مسلمین را به نوعی مقاومت در برابر اهل توحید سوق می دهد. این ها در برابر دعوت اهل توحید مقاومت و ایستادگی می کنند چون چیزهای دیگری را به نام دین به آن ها خورانده اند و این ها واقعاً مخلصانه خیال می کنند که این دین اسلام است.

هر ملا، شیخ و مولوی با همان ادبیات عربی و با استفاده از آیات و احادیث، احکام را به طرق مختلفی به آن ها رسانده اند، و چنان آن ها را با نام اسلام، دین، قرآن و حدیث سرگردان کرده اند که به این گفته های فریبنده دل خوش کرده اند، و در برابر هر دعوتگری واکنش منفی نشان می دهند، و ملاهای سکولارزده ی این ها هم ضمن برخورداری از پشتوانه ی قدرت حکومتیطاغوت ها و نهادهای طاغوتی از همین مردم همچون یک ابزار برای مقابله و سرکوب مخالفین و اهل توحید استفاده می کنند.

مسلمینی که به چنین موجوداتی گرفتار شده اند در موقعیت تازه مسلمانان قرار گرفته اند، که ممکن است حتی بعضی از فرایض را نادیده بگیرند، یا در برابر آن مقاومت هم بکنند، و مثل تازه مسلمانانی هستند که نیاز به مراقبت و دلسوزی ویژه ای دارند.

بله، این بخشی از واقعیت جامعه ی مصیبت زده ی مسلمین در چند قرن سابق است. بخصوص در دهه های گذشته و اين عصر كه اكثر سرزمين‌های اسلامی تحت اشغال و سيطره‌ ی یکی از مذاهب دین سکولاریسم و يهود بوده و مشکلات مضاعفی بر مسلمین تحمیل شده، و این باعث شده که بدنه ی دعوت اسلامی هم شدیداً دچار آسیب شده، و خوبی ها و ارزش های اسلامی ناشناخته باقی بمانند و چهره ی نورانی دین، معیوب و مخدوش جلوه گر شده است. این ها عده ای ملا هستند که وجود دارند و جامعه را به چنین جایی کشانده اند.

در برابر این گروه، ما هنوز در بعضی از سرزمین های مسلمان نشین روستاها و جاهایی را داریم که از وجود مسجد و چنین امامانی هم محروم هستند، و با ترک نماز، روزه و سایر عباداتچنان آشفته و سرگردان شده اند که انگار مورد حمله ی دزدادن قرار گرفته اند و غیر از شهادتین و نامگذاری اسلامی فرزندانشان چیزی ازاسلام برای آنان باقی نمانده است.[1] 

در کل، این مسلمیندر دارالکفر و شرایطی رشد کرده اند و پرورش یافته اند که از علوم شرعی محروم بوده اند. اساسی ترین و مهم ترینعامل محرومیت آن ها نبود حکومت اسلامی و نهادهای تحت حاکمیت آن بوده است. مهم ترین و اساسی ترین عامل محرومیت آن ها علاوه بر این، وجود دارالکفری است که تمام این نهادها را به تسخیر خود درآورده که با قدرت حکومتی و حذف یا منزوی کردن علمای اهل توحید، از طریق مزدورانش جنگ روانی ایجاد کرده و مانع رسیدن حقایق و آگاهی های شرعی به چنین مسلمانانی شده است. در این صورت، مسلمین در سرزمینی رشد می کنند که در این سرزمین جهل و خرافات به نام دین اسلام  رواج پیدا می کند و این را به صورت ارثی از پدرانشان و جامعه می گیرند.

زمانی که در چنین جوامعی مسلمین در مساجد حضور پیدا می کنند، خطبه ها را گوش می دهند، سخنرانی شیوخ در ماهواره ها را می بینند، سخنرانی های ضبط شده را بارها و بارها مرور می کنند، در مدارس دینی مطالبی تحت عنوان علوم شرعی را می خوانند، در دانشگاههای دینی چون مدینه، ازهر و غیره هم ادامه تحصیل می دهند، با این وجود در بخش ناچیزی از شریعتِ دست کاری شده، لیسانس یا فوق لیسانس یا حتی دکترای خود را می گیرند و سال ها در امر دعوت و تبلیغ مشارکت دارند اما، باز می بینیم که به اموری از «لا اله- الا الله» کفر به طاغوت و ایمان به الله و بسیاری از اولویت ها، مقاصد و احکام شریعت الله جاهل اند.[2]

(ادامه دارد…….)


[1]قبلاً اشاره کردم بعضی از دوستان که از چین آمدند یا قبلاً تحت نفوذ حکومت سوسیالیستی شوروی بوده اند این ها می گفتند ما چنین مسلمانانیرا دیده ایم، هستند و وجود دارند.

[2]خوب، البته می دانید در این دانشگاه ها عمداً علومِ از فیلتر رد شده را باز به شاخه های مختلف و متنوعی تقسیم کرده اند و هرگز عمر یک انسان کفاف تخصص در تمام این علوم شرعی را نخواهد داد. برای همین، هرگز از چندین هزار نفری که این دانشگاه ها، مدارس و مؤسسات سالانه تولید می کنند هرگز یک بلال یا یک سمیه و امثالهم تولید نخواهند شد

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(56- قسمت)

قال صلى الله عليه وسلم: «إِنَّ اللَّهَ لا يَنْزِعُ الْعِلْمَ بَعْدَ أَنْ أَعْطَاكُمُوهُ انْتِزَاعًا، وَلَكِنْ يَنْتَزِعُهُ مِنْهُمْ مَعَ قَبْضِ الْعُلَمَاءِ بِعِلْمِهِمْ، فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَيَضِلُّونَ»،خیلی جالب است.رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «علمی را که خداوند به شما عنايت کرده است، از شما پس نخواهد گرفت. البته علم با قبض روح علما از بين خواهد رفت. و در اين صورت، مردمی نادان باقی خواهند ماند که ديگران از آنان استفتاء (طلب فتوا) می کنند. و آنان هم بر اساس رأی خود، فتوا می دهند و مردم را گمراه می کنند (فَيُضِلُّونَ) و خودشان هم گمراه می شوند(وَيَضِلُّونَ). جزو ضالین قرار می گیرند همان که ما هر روز در نمازهایمان می گوییم خداوند ما را جزو این گروه قرار ندهد.

زمانی که حکومت اسلامی و نهادهای تحت پوشش آن نباشند، و علمای اهل توحید با مرگ طبیعی یا با خفه کردن صدای آن ها و منزوی کردن آن ها از میان مردم برداشته شوند، علمای گمراه و گمراه گر، یعنی ضالّ و مضلّ، یعنی سرگران و سرگردان کننده باعث آلوده کردن عقاید و باورهای مردم می شوند، و با صحیح و حق نشان دادن باورها و رفتارهای غلط، مسلمین را در مسیر سرگردانی، ضالین و سکولارزده ها قرار می دهند؛ و به همین سادگی گمراهی و ضلالت و جهل را بر مسلمین و جوامع مسلمین در قالب دین، تحمیل می کنند.  

 زمانی که حکومت اسلامی و نهادهای تحت پوشش آن نباشند مسلمین متفرق و تکه تکه می شوند، و عده ی زیادی از آن ها در مناطق پرت و دورافتاده از خدمت رسانی عقیدتی و فکری محروم و حتی فراموش میشوند، و طعمه و لقمه ای آماده برای کفار پنهان داخلی، سکولارزده ها و غلات می شوند تا با نام دین اسلام و تحت پوشش دین اسلام، و به صورت تدریجی و حرفه ای، باورهای شرک آلود خودشان را به آن ها تزریق کنند.[1] این مسلمین گرگ زده به مرور زمان تحت آموزش هائی به نام دین قرار گرفته اند که نه تنها دین اسلام از این عقاید و باورها بری است، بلکه انحراف آشکاری در مسائل عقیدتی و رفتاری اسلامی محسوب می شود.

نبود حکومت اسلامی، نهادها و سازمان های تحت پوشش آن باعث شده این مسلمین از نعمت شناخت و علم شرعی خواسته شده محروم شوند. جهل این ها به صورت اجباری توسط به ظاهر علمایان فاسدی بر آن ها تحمیل شده که نبود حکومت اسلامی و وضع موجود باعث آن شده است.

علت و سبب جهل این مسلمین بلا زده، به دلیل نبود حکومت اسلامی و کوتاهی در رساندن علم و آگاهی شرعی به آن ها از طریق علمای اهل توحید بوده و هست، نه کوه و بیابان و جنگل. این ها قشر محروم جامعه اند که از حداقل امکانات زندگی توحیدی هم محروم  شده اند.

 جهل این مسلمین و مشابهین آن ها اجتناب ناپذیر است، جبری بر آن ها تحمیل شدهو کار آن ها به چنان فاجعه ای کشیده می شود که حذیفه رضی الله عنه آن را از زبان رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین توصیف می کند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَدْرُسُ الْإِسْلَامُ كَمَا يَدْرُسُ وَشْيُ الثَّوْبِ، حَتَّى لَا يُدْرَى مَا صِيَامٌ، وَلَا صَلَاةٌ، وَلَا نُسُكٌ، وَلَا صَدَقَةٌ، وَلَيُسْرَى عَلَى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِي لَيْلَةٍ، فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مِنْهُ آيَةٌ، وَتَبْقَى طَوَائِفُ مِنَ النَّاسِ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ وَالْعَجُوزُ، يَقُولُونَ: أَدْرَكْنَا آبَاءَنَا عَلَى هَذِهِ الْكَلِمَةِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَنَحْنُ نَقُولُهَا فَقَالَ لَهُ صِلَةُ: مَا تُغْنِي عَنْهُمْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَهُمْ لَا يَدْرُونَ مَا صَلَاةٌ، وَلَا صِيَامٌ، وَلَا نُسُكٌ، وَلَا صَدَقَةٌ؟ فَأَعْرَضَ عَنْهُ حُذَيْفَةُ، ثُمَّ رَدَّهَا عَلَيْهِ ثَلَاثًا، كُلَّ ذَلِكَ يُعْرِضُ عَنْهُ حُذَيْفَةُ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فِي الثَّالِثَةِ، فَقَالَ: «يَا صِلَةُ، تُنْجِيهِمْ مِنَ النَّارِ» ثَلَاثًا. یعنی از این مسلمین تنها کلمه و لفظ شهادتین باقی می ماند و نسبت به همه چیز جاهل می شوند و حتی ممکن است منکر خیلی از احکام هم شوند. باز این ها مسلمینی صدمه دیده و مورد ظلم واقع شده و بیماری هستند که باید دلسوزانه با اقامه ی حجت نبوی به شیوه ی صحیح آن و در پناه قدرت حکومت اسلامی یا حداقل و در حالت ضرورت، در پناه قدرت مردمی درمان شوند.

(ادامه دارد……)


[1]این همان چیزی است که ما درمورد پیدایش علی اللهی های هورامان، یزیدی ها، اسماعیلی ها و غیره در طول تاریخ دیده ایم و هم اکنون هم در قالب احزاب سکولار و کافر که خودشان را به روز کرده اند شاهد آن هستیم.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(55- قیسم)

الان، همین حاکمیتی که بر اساس قانون گذاری و حکم کردن بر اساس همین قانون و مراجعه به همین قانون شکل گرفته، در مسأله ی آموزش چارچوب و قوانینی را وضع می کند که باید بر اساس این قوانین عمل شود، و معیار پاداش و مجازات هم همین قوانین مختص پرورش و آموزشمی شود. یعنی کسی که به خوبی از این قوانین پیروی کند به او پاداش می دهند و کسی که از این قوانین سرپیچی کند مجازات می شود. این روند پذیرفته شده در هر جامعه ی بشری تاکنون بوده است.[1]

خوب،آموزش یکی از حقوق فردی افراد جامعه برای غلبه بر جهل است.یکی از حقوق افراد جامعه است. امروزه، علاوه بر نمازهای جمعه و مجالس سخنرانی به شیوه ی سنتی آن، حاکمیت از سازمان ها و نهادهای دیگری هم برخوردار است که از کانال هایآن ها مسأله ی آموزشو غلبه بر جهل را به پیش می برد، و از طریق همین کانال ها می خواهد ارزش های خودش را نهادینه کند. یعنی از آن کانال ها آموزش، غلبه بر جهل و نهادینه کردن ارزش های خودش را به پیش می برد.کانال هائی چون:

  • آموزش همگانی در مدارس، دانشگاه ها و دیگر اماکن تحصیلی
  • آموزش از طریق نشر کتاب، مجلات، روزنامه ها، تابلوها و تراکت های تبلیغاتی
  • آموزش از طریق کانال های رادیوئی، تلویزیونی و ماهواره ای
  • آموزش از طریق کانال های اجتماعی و اینترنت
  • آموزش از طریق انجمن ها و گروه های مستقل حرفه ای (چیزی مثل حلف ها، سندی کاها و غیره)
  • و کانال های مختلفی که هر حکومتی از طریق نهادهای مختلفی که در اختیار دارد می تواند این آموزش خودش را به مردم برساند.

واضح و روشن است، زمانی که حکومت، اسلامی باشد تمام این کانال ها در خدمت آگاهی رساندن کامل به مسلمین می شود و قدرت شناخت مسلمین را روز به روز بیشتر می کند، اما زمانی که حکومت بر اساس تحکیم به قانون شریعت الله و حکومت اسلامی فرو می ریزد و دارالاسلام مسلمین از دست می رود؛ تمام این کانال ها و ابزارها خود به خود در اختیار دشمنان آشکار و پنهان مسلمین قرار می گیرند، و مثل گرگ به جان عقاید، باورها و ارزش های مسلمین می افتند، و بدون آن که رقیب جدی داشته باشند باعث آلوده کردن عقاید، نگرش مسلمین و تثبیت و طولانی تر کردن عمر مفاسد اعتقادی و رفتاری در میان مسلمین می شوند كه علمای اصول این پروسه را در بحث «عوارض الاهليه» ذكر كرده‌اند.

پس، اساسی ترین، مهم ترین و پیوسته ترین روش برخورد با کفار پنهان داخلی و دارودسته ای که دور خودشان جمع کرده اند آگاهی بخشی و روشنگری در بخش جنگ نرم و روانی با آن ها، آن هم در پناه قدرت حکومت اسلامی است. چون دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها، بر خلاف کفار آشکار، آنچه که به آن اعتقاد دارند را آشکار نمی کنند و در میان مسلمین خودشان را گم کرده اند. تكیه ی قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر این است که ابتدا دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها باید از طریق صفات و ویژگی هایشان به بهترین شیوه ی ممکن شناسانده شوند و با چنین شناختی در پناه قدرت، روش برخورد مناسبی با آن ها داشته باشند. [2]

دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها  گفتار و کردارشان با عقاید و درونشان فرق دارد، و تنها زمانی می توان این افراد را شناخت که در روابط اجتماعی و عمل به قانون شریعت الله همچون جهاد، زکات، نماز و سایر عبادت ها عمل آن ها با گفتارشان تضاد پیدا می کند، و این زمانی است که دوگانه بودن آن ها برای همه آشکار می شود.

در این صورت، برای ما شناخت، (شناختی که باید از این ها به دست بیاوریم) تنها به مرور زمان و از طریق اعمال ظاهری آن ها امکان پذیر است، و تنها با چنین شناختی است که یک مسلمان می تواند برخورد مناسب و بجایی با آن ها داشته باشد و درون آن ها به قیامت و الله متعال واگذار می شود.

در پناه قدرت حکومتی، آگاهی ها «کامل» داده می شود و از طرف مسلمین هم«کامل»گرفته می شود و شناخت «کامل» کسب می شود نه ناقص. مسلمین هم می توانند در پناه قدرت حکومتی، واکنشی که لایق دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست را نشان دهند. اگر قدرت حکومتی نباشد علاوه بر آن که آگاهی و شناخت، ناقص به مسلمین می رسد، واکنش مسلمین هم در برابر دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاناقص می شود.

اگر قدرت حکومت اسلامی و نهادهای تحت کنترل آن نباشد، علمای راستین و داعیان واقعی هم یا در میان مردم بر اثر پروبال گرفتن علمای سوء، الرویبضه، کفار پنهان داخلی و سکولارزده ها در اقلیت قرار می گیرند، یا به کلی در میان مردم گم می شوند. چون حکومت های فاسد تمام منابر، کانال ها و رسانه ها را از وجود این ها پاکسازی کرده اند و در اختیار بازیگران دست پرورده ی خودشان قرار داده اند و صدای این علما و دست و پا زدن های آن ها هم به جایی نمی رسد.

(ادامه دارد………)


[1]همه ی جوامع این را پذیرفته اند. قوانینی را که می پذیرند کسانی که از آن پیروی کنند و خوب آن را انجام دهند به آن ها پاداش می دهند و کسانی که از این قوانین سرپیچی می کنندآن ها را مجازات می کنند و او را جریمه می کنند، همه ی جوامع بشری اینگونه بوده اند.

[2]روش برخورد درست با آن ها یکی با شناخت است که این شناخت هم در پناه قدرت باشد. در این صورت است که می توان روش برخورد مناسبی با آن ها داشت.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(54- قسمت)

به دلیل نبود قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص نبود قدرت حکومتی و نهادهای مرتبط با آن، دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها قرن هاست جامعه را جولانگاه خودشان کرده اند، و هزاران و بلکه ملیون ها مسلمان را به بیماری های مختص خودشان آلوده کرده اند. جامعه ی کنونی ما هم این رفتارهای آلوده را به عنوان دین دریافت کرده و به ارث برده است، و به شکل امروزین و مدرنی، مورد هجوم تبلیغات وسیع آلودگی های دارودسته ی منافقین و سکولارزده های امروزین در نهادهای حکومت های وابسته و احزاب رنگارنگ که قیافه ی اسلامی هم به خودشان گرفته اند،ما و جوامع ما را هم مورد هجوم قرار داده اند و همه ی ما به نحوی مورد هجوم قرار گرفته ایم.

این مجموعه که کنترل نهادهای دینی، تبلیغی و سیاسی جامعه را هم در اختیار گرفته اند باعث شیوع و رواج وسیع و سریع انواع بیماری های دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها در تمام لایه های جامعه ی مسلمین و مانعی در روشنگری و بیداری شده اند، و با پشتوانه ی قدرتی نظامی و مادی طاغوت ها و قدرت تبلیغی خود باعث تثبیت این اخلاقیات مذموم و آلوده در میان مسلمینهم شده اند.

این ها در تمام نهادها تبدیل به متخصصین خاص همان حرفه شده اند. ملای متخصص شده اند، حافظ قرآن متخصص شده اند، حدیث دان خبره شده اند، عربی دان و بلاغه دان خبره ای شده اند، و در هر چه مربوط به دین و کاسبی کردن با دین باشد، خبره شده اند.

برای همین، اولین اقدام، پاک سازی این ها از این احزاب و نهادهاست و این امر مهم، تنها و تنها از طریق قدرت حکومتی صورت می گیرد. در این صورت، کسی که قصد مبارزه با این جریان مخوف را دارد که در تاروپود مسلمین ریشه دوانده و ریشه کرده است. اولین و مهم ترین راه این است که حکومت اسلامی تشکیل دهد و اگر چنین حکومتی وجود دارد، باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.الاناین حکومت حتی اگر یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی هم باشد و بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی تشکیل شده باشد با تمام عیب هایی هم که دارد باز این تنها راهکار است. باید آن را تا جایی که می تواند قدرتمند کند.این قدرت حکومتی بزرگ ترین و مهم ترین راهکار برای مدیریت و مهار بحران و جریان کفار پنهان داخلی و سکولارزده هایی است که شب و روز با آن ها سر و کله می زنیم و از مفاسد آن ها هم آگاهیم.

  • روش دوم در پناه قدرت حکومتی، آگاه كردن مسلمین و آشكار کردن ابعاد، مواضع و ماهیت واقعی دارودسته ی منافقین و سکولارزده هاست، در پناه حکومت اسلامی. باید در پناه قدرت حکومتی اسلامیجهت آگاه کردن مسلمین و آشکار کردن از ماهیت واقعی ،ابعاد گسترده، وسیع و مواضع(موضع گیری های) این دارودسته ی منافقین و سکولارزده اقدام شود

می دانیم که حاکمیت در جامعه ی اسلامی و دست یابی به قدرت اسلامی هم بر سه پایه استوار است:

  • قانون گذاری و تشریع: «أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ وَ لَوْلا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِىَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (شوری/۲۱)، شاید آنان شریکان و معبودهائی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است (و از آن بی‌خبر است‌) اگر این سخنِ قاطعانه و داورانه ی (خدا، مبنی بر مهلت کافران و تأخیر قیامت تا وقت معیّن آن)نبود، میانشان (با هلاک کافران و باقی گذاشتن مؤمنین) داوری می‌گردید. قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند.‏پس، اولی قانون گذاری و تشریع است.
  • حکم کردن بر اساس همین قانون: «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴)، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»،«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْظالِمینَ»،و هر کس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است او و امثال او بی گمان کافراند، «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ». پس موضوع دوم از پایه های حکومت، حکم کردن بر اساس همین قانونی است که تشریع کردهاست.
  • مراجعه به همین قانون در صورت نیاز، قانون تشریع شده، بر اساس همین قانون حکم هم می شود. مرحله ی سوم مراجعه به همین قانون در صورت نیاز است[1]: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء/60)،(ای پیغمبر!) آیا تعجّب نمی‌کنی از کسانی که می‌گویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند اما، می‌خواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند (و حکم او را به جای حکم خدا بپذیرند؟!). و حال آن که بدیشان امر داده شده است که به طاغوت ایمان نداشته باشند «وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ»و شیطان می‌خواهد که ایشان را بسی گمراه  کند. «أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» شیطان می خواهد آن ها را در مسیر ضلالت، گمراهی و ضالین قرار دهد. کسی که بر اساس قانون شریعت الله حکم نمی کند و خودش را مسلمان می داند جزو همان گروه ضالین و سرگردانان قرار می گیرد.

(ادامه دارد…….)


[1]پس، سه پایه ی حکومت: قانون گذاری و تشریع می کند، بعد حکم می کند پس از آن که الله قانون را گذاشته حکومت حکم بر اساس همین قانون می کند و بر مردم هم واجب است هنگام مشکلاتشان و در صورت نیاز به این قانون و به این حکم مراجعه کنند.