شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(12- قسمت)

این آیه به صراحت اشاره دارد که فقط توبه برای این سکولارزده ها کافی نیست، درست است توبه برایشان هست اما فقط توبه برای سکولارزده ها کافی نیست. بلکه باید «أَصْلَحُوا» کنند و چون مُفسد بوده اند باید اعلان برائت کنند و در راه اصلاح عقیدتی و رفتاری مسلمین هر چه از دستشان بر می آید را باید انجام دهند. مفاسدشان را جبران کنند درمورد مفاسدی که انجام داده اند در حد توانشان روشنگری کنند.

در مرحله ی سوم، توکل و امیدشان به الله باشد دیگر توکلشان به این نباشد که استالین، آمریکا، فرانسه، ترکیه، روسیه و سایر کفار از آن ها حمایت کنند. در مرحله ی بعدی و مهم ترین مرحله بعد از توبه «وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ»، این خیلی مهم است. این همان چیزی است که سکولاریست های کافر و سکولارزده ها در آن ناخالصی دارند؛ یعنی همان چهار مفهوم دین را برای الله خالص کنند و از تمام خصلت های سکولاریستی که به آن آلوده بوده اند خودشان را پاک کنند.

در این مرحله، قدرت و حاکمیت را تنها مال دین الله بدانند، قانون و برنامه را تنها مال الله بدانند، اطاعت کردن را تنها مخصوص حکومت اسلامی و قانون شریعت الله بدانند و در نهایت، پاداش دادن ها و مجازات کردن هایشان (که آزاد و ممنوع برای آن ها قرار داده شده) را نیز تنها و تنها مختص دین الله بدانند. به این شیوه دین، خالص مال الله می شود. «وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ» این دستور چهارم هم انجام می شود.

زمانی که الله تعالی می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّاباً رَّحِیماً» ‏(نساء/64)، و هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان بدان هنگام که به خود ستم می‌کردند، به نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌نمودند و پیغمبر هم برای آنان درخواست بخشش می‌کرد، بی گمان خدا را بس توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.‏ از چه کسانی صحبت می کند؟ از کسانی که «إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ» به خودشان ظلم کردند.

این آیه هم به کسانی اشاره دارد که در صف منافقین قرار گرفته اند و قانون شریعت الله را در مواردی زیر پا گذاشته اند اما، زمانی که متوجه می شوند که به خودشان و رهبریت جامعه هم ظلم کرده اند پشیمان می شوند و از الله و سپس رهبریت جامعه تقاضای بخشش دارند.

این ها همان فریب خورده هایی هستند که کفار پنهان داخلی آن ها را فریب داده اند و امکان بازگشت آنان هست، مخصوصاً زمانی که متوجه شوند به خودشان، جامعه، رهبریت و آخرت خودشان ظلم کرده اند.

الله متعال تصریح دارد که هر کسی قوانین شریعت او را زیر پا بگذارد، به خودش و جامعه ی مسلمین ظلم کرده و هر وقت بخواهد جبران کند، اول باید از الله طلب بخشش کند: «فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ»، و این که مى‏فرماید: «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ»، منظور رهبر و فرمانده ی مسلمین است که با زیر پا گذاشتن دستوراتش، باعث آزار، صدمه، توهین به او و زیر مجموعه ای شده اند که او نمایندگی اش را بر عهده دارد؛ «کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعِیَتِه» با زیر پا گذاشتن دستوراتش به کل زیر مجموعه های او توهین کرده اند. چون رهبر، فرمانده و امیر مسلمین، آن ها را به پیروی از قانون شریعت الله دعوت کرده اما، آن ها به این دستورات گوش نمی دادند، و دنبال هوا و هوس خودشان بر اساس دین سکولاریسم بودند. 

در راستای همین ادبیات است که الله تعالی کل دارودسته ی منافقین و سکولارزده ها را در جمع فاسقین جای می دهد و می فرماید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» ‏(توبه/67)، مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروه (و یک قماش) هستند. آنان همدیگر را به کار زشت فرا می‌خوانند و از کار خوب باز می‌دارند و (از بذل و بخشش در راه خیر) دست می‌کشند. خدا را فراموش کرده‌اند (و از پرستش او روی‌گردان شده‌اند)، خدا هم ایشان را فراموش کرده است. واقعاً منافقان فرمان‌ناپذیر (و سرکش و گناهکار) و فاسق هستند.‏ از کلمه ی «فاسق» استفاده کرده، یعنی کلمه ای را به کار برده که عام است هم مسلمان را در برمی گیرد هم کافر را.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجمدشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(11- قسمت)

در این صورت، جمع و دارودسته ای که منافقین کافر با خودشان همراه کرده اند یک دست نیستند. با این که خودشان دو دسته هستند دسته ای که در اساس ایمان نیاوردند و دسته ای دیگر هم هستند که مسلمان شدند یا ایمان هم آوردند و دوباره برگشتند به همان دین سکولاریسم و عقاید سکولاریستی.اما آن جمعی که کل این ها را تشکیل می دهند (و مجموعه ای که آن ها را سکولارزده ها معرفی کردیم و دارودسته ی منافقین و کفار پنهان داخلی هستند) یک دست نیستند. عده ای همین منافقین کافر هستند که تعدادشان معمولاً خیلی کم است، و دسته ای دیگر کسانی از مسلمین هستند که به دلایلی از این ها حرف شنوی دارند یا هنوز در قلبشان بیماری هست و اکثریت قاطع دارودسته ی منافقین یا سکولارزده ها با این هاست:

-وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ‏(احزاب/12)، ‏و (به ياد آوريد) زمانی را كه منافقان و آنان كه در دل هايشان بيماری (نفاق) بود می‌گفتند: خدا و پيغمبرش جز وعده‌های دروغين به ما نداده‌اند. در این آیه «الْمُنَافِقُونَ» را جدا می آورد.

-لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌوَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلاً ‏(احزاب/60)، اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در مدینه باعث اضطراب می‌ شوند  از کار خود دست نکشند، تو را بر ضدّ ایشان می‌شورانیم و بر آنان مسلّط می‌گردانیم، آن گاه جز مدّت اندکی در جوار تو در شهر مدینه نمی‌مانند. نگاه کنید، آشکارا می گوید «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ».

الله تعالی با آن که مجموعه ی منافقین را در دنیا، دو گروه معرفی می کند: «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ». اما، در دنیا همه را جزو همان «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» حساب کرده، و این اقلیت منافقین را جزو همان اکثریت و جزو مسلمین حساب نموده است نه برعکس. یعنی «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» را جزو همان منافقین اصلی و کفار حساب نکرده بلکه، اقلیت کوچک کفار منافقین کافر را جزو «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» حساب کرده است.به همین دلیل است که در جاهای زیادی از قرآن زمانی که سخن از منافقین است با همان لفظ «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» مورد خطاب قرار می گیرند که مشمول همان حکم این ها می شوند.

در بحث کفار آشکار اهل کتاب، شبه اهل کتاب و کفار مشرک یا سکولاریست های کافر اشاره کردیم که دسته ای از این ها هستند که ایمان می آورند، و آن هم مقلدین و پیروان چشم و گوش بسته ی آن ها هستند که به صورت سیاهی لشکر نقش کفار را بازی می کنند، ادای رهبرانشان را در می آورند و خودشان را شبیه کفار کرده اند. در اینجا هم عده ای سیاهی لشکر از مسلمین هستند که همین نقش را برای کفار پنهان داخلی بازی می کنند. بازیگران اصلیِ گروه و دارودسته ی منافقین و کفار پنهان داخلی تعداد کم و ناچیزی هستند، اما سیاهی لشکرهایی که خودشان را در صفاتی شبیه آن ها کرده اند و ادای آن ها را در می آورند بسیار زیاد و انبوه هستند.   

برای همین الله تعالی برای این فریب خورده ها، سیاهی لشکرها و کسانی که خودشان را شبیه کفار کرده اند مسأله ی توبه را مطرح می کند؛ یعنی امکان بازگشت، چیزی که برای کفار وجود ندارد. چون خود منافقین کافرند و کافر قطعاً ایمان نمی آورد. الله تعالی می فرماید: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً* إلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء/146-145)، مگر کسانی (از ایشان) که توبه کنند (تَابُوا) و برگردند و به اصلاح بپردازند (وَأَصْلَحُوا) و به خدا متوسّل شوند (وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ) و دین خودشان را خالصانه از آن خدا کنند (وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ). پس آنان از زمره ی مؤمنان خواهند بود و خداوند به مؤمنین پاداش بزرگی خواهد داد.‏

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(10- قسمت)

این سکولاریست های کافر و منافق داخلیِ پنهان شده، مرده اند. این مثال خوبی است؛ مرده چگونه می تواند از مرده شور خانه به خانه اش برگردد؟ یا چگونه می تواند از قبرستان به خانه اش برگردد؟ برای همین است که الله تعالی می فرماید: «هُمْ لایَرجِعُون»، این ها از مسیر غلطی که انتخاب کرده اند بر نمی گردند، چون ابزار شناخت و برگشت ندارند. یک انسان کر، کور و لالی که خودش را عاقل تر از شما می داند و راه خودش را بهتر از راه شما می داند اما در حال سقوط باشد را به هیچ وجهى نمى توانید از سقوط نجات دهید؛ این بیچاره، نه گوش دارد که صداى هشدار شما را بشنود، نه چشم دارد که جلو پاهایش را ببیند و علامت هاى هشداردهنده را ببیند، و زبان هم ندارد که در صورت سقوط درخواست کمک کند، پس کسی نمی تواند به او کمک کند.

در هر صورت، هر دو دسته از کفار آشکار و پنهان، کر، لال و کورهایی هستند که ایمان نمی آورند. این یک اصل و یک واقعیت است. منافقین هرگز از عقاید فاسد خود برنمی گردند. این ها پس از شناخت حقیقت دست به انکار و لجبازی زده اند و پس از دیدن حق و حقیقت خودشان را به کوری زده‌اند، برای همین اسبابی که برای خودشان فراهم کرده اند الله تعالی به قلب هایشان مهر زده و دیگر دعوت حق در آن نفوذ نمی کند در قلب هایی که مهرخورده دعوت حق در آن نفوذ نمی کند:

  • ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ‏ (منافقون/3)، اين (نفاق و دروغگویی و بازداشتن از دينبدان خاطر است كه ايمان آورده‌اند و سپس كافر شده‌اند، پس بر دل هايشان مهر نهاده شده و اين ها ديگر نمی‌فهمند.
    • وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ‏(قتال/16)، آنان کسانی اند که خداوند بر دل هایشان مهر نهاده است «طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» ، و از هواها و هوس هایشان پیروی می‌کنند «وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ».
    • رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَفْقَهُونَ ‏(توبه/87)، آنان بدین خشنودند که با زنان خانه‌نشین باقی بمانند (یعنی برای جهاد بیرون نروند). دل هایشان مهر زده شده است و لذا نمی‌فهمند.‏

پس، کفار پنهان داخلی یا منافقین که حامل عقاید و باورهای مشرکین و سکولاریست ها هستند هرگز ایمان نمی آورند و دست از دین سکولاریسم نمی کشند. چون اصلاً کسی که کافر می شود طبق قاعده ی «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ» هرگز ایمان نمی آورد، چون ابزار شناخت را از دست داده اند و الله به این ابزارها مهر زده و پرده کشیده: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ».

الله تعالی با معرفی صفات و ابعاد مختلف دارودسته ی کفار پنهان داخلی یا منافقین یا به زبان امروزین دارودسته ی سکولاریست ها و با معرفی این سکولارزده ها می خواهد یک جریان و دستگاه توطئه ای را برای مسلمین چهره نگاری کند و آن را افشا نماید و بشناساند که در زیر پوشش دین، ایمان و عبادت قصد ضربه زدن به دین، ایمان و جامعه ی مسلمین را دارد.

همچنین، به واقعیت غیر قابل انکار دیگری اشاره کند که در میان مسلمین هم، کسانی هستند که حرف های این ها را گوش می دهند و از ایشان حرف شنوی دارند:«وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» (توبه/47)، در میانتان هم کسانی هستند که سخن ایشان را بشنوند. کسانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم از چگونگی صحبت کردن آن ها متعجب می شود: «يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا …» پیامبر از حرف زدنشان تعجب می کند چگونه باعث نمی شود مردم به صحبت هایشان گوش دهند و باعث کشاندن مردم به صحبت هایشان نمی شوند؟! این ها کسانی هستند که پیامبر هم از لحن صحبت کردنشان تعجب می کرد. قطعاً این ها چیزی خلاف شرع نمی گفتند از قرآن و دین و شریعت صحبت می کردند. به اصطلاح از معروف ها صحبت می کردند.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(9- قسمت)

در این صورت، مرجع عقیدتی، منبع عقیدتی و دین اصلی منافقین، سکولاریسم است و تمام مسلمانانی را که در دارودسته ی این ها گیر کرده اند و به بیماری های عقیدتی و رفتاری این ها آلوده شده اند، ما آن ها را «سکولارزده» می نامیم مثل سرمازده یا گرمازده. این اسم حقیقی آن ها در این زمان است و اسمی است که مسلمین را قادر می کند روابط خودشان را با منافقین تنظیم کنند، و از بیماری ها و مصیبت های آن ها خودشان را دور نمایند و از ایمانشان و از خودشان محافظت کنند. 

منافقین و وجود کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب در صورت داشتن قدرت بازدارندگی در میان مسلمین و بخصوص در صورت داشتن قدرت حکومت اسلامی، حکم واکسن را دارند که ایمان مؤمنین را در برابر کفریات و انحرافات مقاوم ترمی کند. ایمان مسلمین را راسخ تر می کند. اما، اگر مسلمین قدرت بازدارنگی یا حکومتی نداشته باشند، فاجعه و تراژدی وحشتناکی برای ایمان و موجودیت مسلمین می شوند که مصیبتی بالاتر از این ها برای ایمان و موجودیت مسلمین ممکن نیست تا به حال وجود داشته باشد.

دقت داشته باشید که منافقین و دارودسته ی آن ها مشمول مسلمین مخالفی نمی شوند که در اجتهاد یا تأویلات فقهی با اعضای شورای مسلمین اختلاف دارند. این اختلاف در شورا نعمتی است که مسلمین را به پیش می برد و مانع تفرق و چند دستگی می شود، به شرطی که در داخل شورا باشد و اجماعی واحد از آن بیرون بیاید. چنین اختلافی یک نعمت است، عاملی است برای پیشرفت و به وجود آمدن دیدگاه های نوین و جدید.

پس، منافقین و دارودسته ای که برای خودشان ترتیب داده اند جریان و گروهی هستند متمایز، که هدفشان فقط و فقط تخریب، تفرقه، و ضرر زدن به حکومت اسلامی و جامعه ی اسلامی است.

نکته ی مقدماتی دیگر در مورد دارودسته ی منافقین یا سکولارزده ها ناهمگونی این گروه، و وجود سیاهی لشکری از مسلمین است که این کفار پنهان داخلی به دور خودشان جمع کرده اند، و آن ها را به اصطلاح سکولارزده کرده اند. می دانیم که الله تعالی طی مثالی در مورد کفار آشکار می فرماید: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ»(بقره/170)، به همین شیوه در مورد منافقین هم فرموده: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» (بقره/18). به کفار آشکار گفته «لاَ يَعْقِلُونَ»، به این ها گفته «لَا يَرْجِعُونَ».

منافقین و سکولارزده ها زمانی که زبان، گوش و چشم که ابزارهای شناخت هستند را از دست داده اند، دیگر چگونه می توانند متوجه شوند راهی که برای خودشان انتخاب کرده اند راه غلطی است؟ و اصلاً چگونه می توانند به انحراف و خطاى خودشان پی ببرند؟ چگونه می توانند برگردند؟ این ها از نظر الله متعال انسان های مرده ای هستند که دیگر تبلیغ و یادآوری برایشان فایده ای ندارد: «اِنْ هُوَ اِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرآنٌ مُبینٌ لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرین» (یس/69-70)، این (کتاب آسمانى) تنها ذکر و قرآن مبین است! تا افرادى را که زنده اند «مَنْ کانَ حَیّاً» ، بیم دهد و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(8- قسمت)

کلمه ی سکولاریسم هم امروزه چیزی است که جای کلمه ی مشرکین را گرفته است. ماهیت و کارکرد، یکی است اما اسم آن ها در جوامع و زمان های مختلف با هم فرق می کند و تغییر پیدا می کند. در هر دوره ای ممکن است اسمی برای خودشان انتخاب کنند، در قالبی بروند ولی ماهیتشان یکی است، کارکردشان هم یکی است. مثل طائفه ای از سکولاریست ها که قبلاً ایرانی ها به آن ها «زُروان» می گفتند یا به زبان عربی «دهری»؛ ممکن است الان کلمه ی زُروانیسم و دهری گری برای مردم نامأنوس باشد، نفهمند آن ها به چه معنایی است برایشان غریب باشد باید خیلی به آن ها توضیح دهید. اما، همان کلمه ای که امروزه همین دهریون برای خودشان انتخاب کردند آشکارتر و واضح تر است و مردم راحت تر آن را متوجه می شوند. کلمه ی ماتریالیست رابرای خودشان انتخاب کرده اند، آتئیست یا به قول مردم کوچه بازاری کمونیست. این کلمات را که به کار می برید مردم راحت تر می توانند این جریان تاریخی را بشناسند و از آن ها حذر کنند همان دستوری که به ایشان داده شده درموردشان احتیاط کنند.

زبان امروزین که می تواند به مسلمین کمک کند از بیماری های کفار پنهان داخلی یا منافقین در امان باشند سکولاریسم است، باورهای سکولاریستی، فرهنگ سکولاریستی، اخلاق سکولاریستی و در کل زندگی بر اساس معیارها و ارزش های سکولاریستی است که روزانه و دقیقه به دقیقه مسلمین را مورد انواع تهاجمات عقیدتی، فکری، فرهنگی و حتی نظامی قرار داده اند.

البته، این بیماری سکولاریستی منافقین تنها مسلمین را آلوده نکرد. قبلاً در مورد شریعت های قبلی به موفقیت کامل رسیده بود،[1] اما در تاریخ آخرین شریعت الله و پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و سلم، و پس از آن که دامنه ی حکومت اسلامی و تصرف سرزمین های جدید گسترش یافت عده ای از کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب هم آلوده شدند، و تظاهر به اسلام کردند، و همان باورهای خاص خودشان را در قالب روایات و تفاسیر خاص از اسلام به جامعه ی مسلمین تزریق کردند.

 تا زمان حکومت اسلامی سیدنا علی بن ابی طالب قدرت اداری و کنترلی حکومت اسلامی، شورای اولی الامر، امت و اجماع ناشی از آن تحرکات آن ها را مدیریت می کرد و جلو مفاسد آن ها را می گرفت. اما با از بین رفتن حکومت اسلامی، بالطبع تمام نهادهای مدیریتی آن هم از بین رفتند و جامعه ی مسلمین جولانگاه منافقین متشکل از سکولاریست های مشرک، کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب شد.

اما در هر صورت، چه مسلمانی به بیماری و صفات کفار پنهان داخلی آلوده شود، چه یک نصرانی یا یهودی، مجوس و صابئی به این بیماری آلوده شوند، منبع و سرچشمه ی عقیدتی مشترک همه ی آن ها دین سکولاریسم است، آن هم سکولاریسمی مسخ شده، فاسد شده، جعلی و تقلبی.

منافقین با مرکز سکولاریست های جزیرة العرب یعنی مکه در ارتباط بودند، و در آنجا و با هماهنگی آن ها طرح های تخریبی شان را علیه مسلمین می ریختند، و حتی به پشتوانه ی آن ها کارهایی را انجام می دادند. البته با یهودیان مدینه هم در ارتباط بودند، اما این ها از یهودیان مدینه استفاده ی ابزاری می نمودند، بیشتر این ها را به خیانت تحریک می کردند، به یهودیان وعده ی همکاری می دادند و در نهایت به همین یهودیان هم خیانت می کردند. همین کاری که سکولاریست ها با تمام پیروان شریعت های آسمانی و مذاهب اسلامی تاکنون کرده اند.

(ادامه دارد…….)


[1] آن ها شریعت ها را به جایی رسانده بودند که شریعت جدید آمد و حتی رسول الله صلی الله علیه و سلم مبعوث شدند.

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(7-قسمت)

در هر صورت، الله تعالی این دارودسته را به عنوان دشمن معرفی کرده و می فرماید: «… هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ…» (منافقون/4)، «…ایشان دشمن اند؛ از آن ها حذر داشته باش و بپرهیز …». پس، آنان که در داخل ما هستند و از حقوق ما هم برخوردارند، و گاه هم زبان و هم محله و گاه ممکن است جزو خانواده ی ما هم باشند، این ها دشمن اند و در این شکی نیست. اما، نکته ی مهمی که در همین ابتدا لازم است به آن اشاره شود این است که کفار پنهان داخلی از نظر عقیدتی چه عقیده ای دارند که آن همه آیه درموردشان نازل شده است؟ یهودی اند؟ نصرانی اند؟ مجوس اند؟ صابئی اند؟ مشرک اند؟ این ها چه هستند و عقیده شان چیست؟ کافرند دیگر.

در عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم کفار پنهان داخلی با ماسک نفاقی که به چهره زده بودند دارای باورها و عقایدی بودند که ممکن است بر خلاف تمام معیارها، ارزش ها و باورهای کفار اهل کتاب و حتی شبه اهل کتاب باشد، و تنها می توان آن را در میان کفار مشرک و سکولاریست ها مشاهده کرد. واقعیت هم این است که منافقین در این دوره را همان مشرکین و کفار غیر اهل کتابی تشکیل داده بودند که به دلایل مختلف ادای مسلمین را در می آوردند. چون کفار اهل کتاب همچون یهودیان و نصارا هر کدام دارای کیان، موجودیت و استقلال داخلی خاص خودشان بودند، خودمختاری خاص داخلی خودشان را داشتند و نیازی به نفاق و تظاهر به دین اسلام نداشتند. یهود و نصارا هر کدام قلعه، روستا و مکان خاص خودشان را داشتند که در این مکان ها حاکمیت خودشان را دارا بودند و بر پیروان خودشان اعمال قدرت می کردند. بخصوص یهود که در پیمان مدینه مثل امت مسلمین از حقوق و مزایای آن ها هم برخوردار بودند.

در این صورت، اسکلت شکل دهنده ی منافقینی که کل آیات قرآن و روایات رسول الله صلی الله علیه و سلم در موردشان نازل شده، دین سکولاریسم است. اما سکولاریسمی مسخ شده، بی غیرت، دروغگو، خائن و در کل سکولاریسمی تقلبی و جعلی که بسیاری از صفات پسندیده ی سکولاریست های آشکار قریش را از خودشان دور کرده اند. تصور کنید ابوسفیان سکولار در دربار نصرانی ها حاضر نمی شود علیه دشمن خودش، رسول الله صلی الله علیه و سلم دروغ بگوید. اما دروغ نزد این  کفار پنهان داخلی یا منافقین به یکی از اصول پذیرفته شده ی اخلاقی تبدیل می شود.

پس، مسلمینی که به بیماری منافقین آلوده شده اند به زبان امروزین می توان آن ها را «سکولارزده» نام برد. مثل کسی که سرمازده یا گرمازده باشد، این ها هم «سکولارزده» هستند، این ها هم «سکولارزده» شده اند. چون دین منافقین کافری که درون گروه و حزب و دارودسته اشان هستند و ما آن ها را نمی شناسیم، سکولاریسم است. این ها به بیماری و به آلودگی های آن ها مبتلا شده اند این ها هم سکولارزده شده اند. البته، علما سعی کرده اند این کفار پنهان داخلی را با شکلی که آن زمان مشرکین به خودشان گرفته اند معرفی کنند. مثلاً در آن زمان، مشرکین چه شکلی چه قیافه ای به خودشان می گرفتند آن را با ادبیات همان زمان معرفی کنند. مثلاً کسانی چون ابن قیم و دیگران به جای کلمه ی منافق از کلمه ی زندیق استفاده می کردند. زبان روز آن زمان برای منافقین این بوده، و کلمه ی زندیق دربردارنده ی تمام صفات و ویژگی های منافقین بود و برای مردم آن عصر ملموس تر و آشناتر بود و مردم راحت تر می توانستند از آن ها حذر کنند و فاصله هایشان را با آن ها تنظیم کنند و از بیماری شان دوری نمایند و از صفات آن ها دوری کنند.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(6-قسمت)

در این صورت ظاهراً اهل قبله در دنیا سه دسته اند:

  • مسلمین
  • مؤمنین
  • منافقین (کفار پنهان داخلی)

رسول الله صلی الله علیه و سلم با آن که اسم بعضی از این کفار پنهان داخلی را از طرف الله می دانست اما هرگز آن ها را مشمول احکام کفار یا مرتدین نکرد. بلکه این ها را مشمول حکم مسلمین کرد، که هم این کفار پنهان از سایر مسلمین ارث می بردند هم دیگران از این ها ارث می بردند.

در میان منافقین و کفار پنهان داخلی کسانی بودند که رسول الله صلی الله علیه و سلم آن ها را معرفی کرده بود، و مردم با علایم و نشانه هائی آن ها را می شناختند، و کسی در نفاق آن ها شک نداشت، و آیات قرآن نفاق این ها را بیان کرده بود؛ مثل عبدالله ابن ابی. با این وجود، زمانی که این منافقین مُردند ورثه ی مسلمانشان از آن ها ارث بردند، و زمانی که کسی از اطرافیان آن ها می مُرد میراث به آن ها هم می رسید، و از جان آن ها هم محافظت می شد.

این کفار داخلی (منافقین) که آشکار کردن کفرشان رابطه ی تنگاتنگی با قدرت بازدارندگی مسلمین و بخصوص قدرت حکومتی و اجتماعی مسلمین دارد، در صدر اسلام به تدریج که احکام شریعت نازل می‌شد موضع گیری های بیمار گونه ای در برابر تطبیق این احکام از خودشان نشان می دادند.

این ها، هم می خواستند از امتیازات مسلمین در جامعه برخوردار شوند و موقعیت اجتماعی خودشان را حفظ  کنند، و هم این که در لباس اسلام و مسلمین در فکر ضربه زدن به مسلمین بودند. این ها چون غیرت برخورد رودرو با مسلمین را ندارند، قصد دارند بدون این که متهم به مقابله و مبارزه با قانون شریعت الله و ارزش های آن و حکومت اسلامی شوند کارشکنی کنند.

با این وجود، الله متعال این به ظاهر مسلمانان را کافر نامیده، هر چند در دنیا جهت محافظت از وحدت اجتماعی مسلمین و محافظت از مسلمینی که فریب این ها را خورده اند و امکان بازگشت آن ها می رود، این کفار پنهان را از امتیازات خاص مسلمین بهره مند کرده است. امتیازاتی که خاص مسلمین اند و کفار آشکار از آن برخوردار نیستند خداوند این کفار پنهان را مشمول این امتیازات مسلمین هم کرده و آن ها را در دنیا جزو آنان حساب کرده است.

با نزول آیات و شأن نزول این آیات و روشنگری های رسول الله صلی الله علیه و سلم کسی چون عبدالله بن ابی سلول، این شخص را همه می شناختند، گروهی هم بودند که تنها رسول الله صلی الله علیه و سلم آن ها را می شناخت اسم این ها را به حذیفه هم گفت، و گروهی از آن ها هم هستند که تنها و تنها الله تعالی از آنان خبر دارد و کسی آن ها را در دنیا نمی تواند تشخیص دهد، نه هیچ صحابه و نه پیامبر و موجود دیگری نمی تواند آن ها را تشخیص دهد. پس سه دسته بودند: دسته ای که همه ی مردم آن ها را می شناختند، گروه دیگری هم بودند که رسول الله صلی الله علیه و سلم اسم آن ها را می دانست و به دیگران نگفته بود، و دسته ای هم بودند که فقط و فقط الله آن ها را می شناخت و کسی از آن ها خبر نداشت حتی خود پیامبر صلی الله علیه و سلم. «وَمِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ» (توبه/۱۰۱)، «لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ» این گروه سومی بودند در میان اعراب بادیه‌نشین اطراف شما و در میان خود اهل مدینه، منافقانی هستند که تمرین نفاق کرده‌اند و در آن مهارت پیدا نموده‌اند. تو ایشان را نمی‌شناسی و بلکه ما آنان را می‌شناسیم «لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ»، ایشان را دو بار شکنجه می‌دهیم. سپس روانه ی عذاب بزرگی می‌گردند.

با مرگ افرادی که از طریق وحی رسول الله صلی الله علیه و سلم آن ها را معرفی کرده بود و با انقطاع وحی، دیگر شناسایی منافقین کافر که در تار و پود جامعه نفوذ کرده اند تا روز قیامت برای انسان ها غیر ممکن است. هر چند که شناخت علایم آن ها و حتی گروه و باند آن ها، و مسلمین فریب خورده ی تحت نفوذ آن ها ممکن است مقدور باشد. گروه و باند آن ها ممکن است مقدور باشد ولی منافقینی که کافرند و در داخل این دارودسته ی شناخته شده هستند شناختشان برای انسان ها غیر ممکن است.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(5-قسمت)

با آن که به دلیل قدرت فردی یا قبیله ای در مکه عده ای از مسلمین از قدرت بازدارندگی برخوردار بودند و دیگران جرأت صدمه زدن به آن ها را نداشتند، اما کفار سکولاریست قریش که در آن جا وجود داشتند در نشان دادن چهره ی واقعی خودشان و بیان باورهایشان از کسی نمی ترسیدند، و آشکارا همانی که بودند را نشان می دادند. برای همین است که بیماری پنهان کردن کفر نزد منافقین زمانی که مسلمین عموماً به قدرت بازدارندگی و بخصوص به قدرت حکومتی دست یافتند در مدینه به وجود آمده است؛ در مکه مسلمین عموماً قدرت بازدارنده نداشتند برای همین عموماً شاهد پدیده ی نفاق و منافقین نیستیم و آیات مربوط به منافقین هم عموماً مربوط به دوران مدنی هستند نه مکی.

با این وجود، «کفر»  بیماری واگیری است که در بدن و رفتار شخص اختلال ایجاد  می کند، و همین اختلالات او را از افراد سالم  جدا می نماید. کفار پنهان داخلی یا منافقین همچون سایر کفار به این بیماری خود «آگاهی» دارند، فرق خودشان با مسلمین را دقیقاً می دانند اما منافقین با ظاهری اسلامی که برای خودشان درست کرده اند باعث می شوند دیگران آن ها را نشناسند و باعث شیوع بیماری در میان سایر مسلمین هم می شوند.

بر این اساس، بعضی از مسلمین بدون آگاهی و جاهلانه، به بعضی از علائم این بیماری گرفتار می شوند (همچون امام مسجد ضرار)، یا ممکن است شخص مسلمان، آگاهانه خودش را به بعضی از صفات کفار پنهان داخلی به خاطر بیماری قلبی و ضعیف الایمان بودن، گرفتار و آلوده کند. حالا زمانی که قدرت حکومت اسلامی وجود نداشته باشد که از شیوع و انتقال این بیماری ها جلوگیری کند، ممکن است شخص مسلمان آلوده، که صفات پسندیده ی زیادی هم دارد، اما بر این بیماری و صفت ناپسند خودش آگاهی هم ندارد، باعث سرایت بیماری به دیگران هم می شود. انتقال بیماری از چنین شخصی که آن همه صفات پسندیده هم دارد بسیار راحت تر و سریع تر انجام می شود. برای همین، این ها بهترین ابزار برای انتقال بیماری و سایر انحرافات در جامعه در اختیار کفار پنهان داخلی بوده اند، که کفار پنهان داخلی از آن ها سوءاستفاده کرده اند و از طریق این ها بیشتر برنامه های خودشان را به جلو برده اند. فرد، این ها را با صفات زیبایی که دارند می بیند ناخودآگاه جریان و منهجی که در آن هستند را تأیید می کند و در آن می افتد بدون پی بردن به تئورسین ها، مفکرین و اهداف این جریان.   

آنچه مهم است زمانی که قدرت بازدارندگی و بخصوص قدرت حکومت اسلامی و قوانین اجرائی آن وجود نداشته باشد، کفار به صورت علنی و آشکارا ابراز وجود می کنند. اما به محض پیدا شدن قدرت حکومتی بخشی از این کفار که غیرت و جرأت ابراز وجود ندارند در قالب مسلمین می روند، و خوشان را شبیه مسلمین می کنند، و در اعمال عبادی به صورت ناقص،  ادای مسلمین را درمی آورند .

در این صورت، در برابر حکومت اسلامی و قدرت ناشی از آن، کفار به دو شیوه اعلام موجودیت می کنند و در برابر برنامه های اسلام و قوانین شریعت واکنش نشان می دهند. عده ای از آن ها که از شهامت و صداقت و ایمان بیشتری نسبت به باورهای خودشان برخوردارند «آشکارا» کفر خودشان را بیان می کنند و در صف مشخصی اعلام موجودیت می نمایند؛ و دسته ای دیگر که از چنین شهامت و غیرتی برخوردار نیستند کفر خودشان را «پنهان» می کنند و در ظاهر اعلام اسلام می کنند و ادای مسلمین را درمی آورند.

(ادامه دارد……)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(4- قسمت)

این آیه، صراحتاً به نکته ای اساسی اشاره می کند و آن این که، منافقین کافراند و قابل هدایت توسط بشر نیستند. البته در جاهای دیگری هم به این مهم اشاره دارد و می فرماید:

  • «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» (بقره/8)، در میان مردم دسته‌هایی هستند که می‌گویند ما به خدا و روز رستاخیز باور داریم. در صورتی که باور ندارند.[1]
  • وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ کُسَالَى وَلاَ یُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ کَارِهُونَ (توبه/54)، آیه می گوید: هیچ‌چیز مانع پذیرش نفقات و بذل و بخشش‌هایشان نشده است جز این که آنان به خدا و پیغمبرش کافر هستند. 
  • فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ ‏‏(توبه/55)، زیادی اموال و اولاد (یعنی نیروی اقتصادی و انسانی) ایشان، تو را به شگفتی نیندازد. چرا که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی دنیا بدین وسیله معذّب کند و در حال کفر جان دهند و قالب تهی کنند.‏

به همین دلیل، کسانی که منافق می شوند تا روز قیامت تغییر نمی کنند: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکذِبُونَ» (توبه/77)، خداوند نفاق را در دل هایشان پدیدار و پایدار کرده تا روزی که خدا را در آن ملاقات می‌کنند. بدین خاطر است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند.‏ پس نفاق در دلشان است تا روز قیامت.

زمانی که الله تعالی منافقین را کافر معرفی می کند و می گوید تا روز قیامت هم همین طور هستند یعنی این ها هم در دنیا مشمول: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ*خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (بقره/6-7)، می شوند، این ها مشمول همین قاعده می شوند و برای آن ها یکسان است چه  آن ها را بیم دهی و چه بیم ندهی، ایمان نمی‌آورند.‏ با این وجود، الله تعالی در دو دسته به معرفی این کفار می پردازد و آن ها را به دو دسته تقسیم می کند:

  1. عده ای از آن ها هستند که در همان اساس ایمان نمی آورند و تنها ادای مسلمین را درمی آورند: «أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا» (احزاب/19)، آنان هرگز ایمان نیاورده‌اند، و لذا خدا اعمال ایشان را باطل و بی‌مزد می‌کند و این کار برای خدا آسان است.‏
  2.  دسته ای دیگر از این کفار، ابتدا مسلمان می شوند بعد ایمان هم می آورند، یعنی یک مرحله بالاتر، اما در نهایت کافر می شوند. این ها ابتدا از درجه ی مسلمان بودن هم بالاتر می روند و ایمان می آورند، اما به دنبال این ایمان، کافر می شوند. برای همین است که بر قلب هایشان مهر گذاشته می شود، و قلب هایشان دیگر قدرت تفقّه و فهمش را نسبت به دین الله از دست می دهد:
  3. إِذَا جَاءکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ* اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ*‏ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ» (منافقون/3)، بدین خاطر است کهایمان آورده‌اند و سپس کافر شده‌اند، پس بر دل هایشان مهر نهاده شد، و ایشان دیگر (حقیقت را درک نمی‌کنند و از ایمان چیزی) نمی‌فهمند.‏
  4. یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیْراً لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ‏(توبه/74)، منافقان به خدا سوگند می‌خورند که نگفته‌اند. در حالی که، قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند و پس از ایمان آوردن، به کفر برگشته‌اند و قصد انجام کاری کرده‌اند که بدان نرسیده‌اند (و آن کشتن پیغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوک بود).

دقت کردید، دو گروه بودند یکی کسانی بودند که اصلاً ایمان نیاوردند از همان اوایل ادای مسلمانان را درآوردند «لم یؤمنوا»، کسان دیگری بودند که «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» اول مسلمان شدند ایمان آوردند و بعد از آن کافر شدند و ادای مسلمانان را درآوردند و  در همان قالب اسلامیشان ماندند ولی کافر، که خدا با «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» آنها را اسم می برد یا می گوید «کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ»، مسلمان شدند بعد کافر شدند. دسته ای مسلمان شدند بعد کافر شدند در همان درجه ی مسلمان بودنشان کافر شدند درجه ای از مسلمان بودن هم بالاتر رفتند ایمان آوردند «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» بعد کافر شدند. این ها دو دسته از کفار هستند.

(ادامه دارد……)


[1] یعنی به خدایی که خودش را قرآن و سنت صحیح معرفی کرده  و روز قیامتی که الله در قرآن و سنت صحیح شناسانده  باور ندارند حالا ممکن است خدایان توهمی یا قیامتهای توهمی و خیالی هم برای خودشان تراشیده باشند . 

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

درس های مقدماتی/ درس پنجم

دشمن شناسی شرعی (3)/ شناسائی اجمالی و روش برخورد با کفار پنهان داخلی یا منافقین و سکولارزده ها 

(3-قسمت)

با این نگرش، علمای لغت شناس گفته اند: کلمه ی نفاق به معنای «اظهار کردن مطلبی بر خلاف اعتقاد» است.[1] و منافق کسی است که در باطن کافر، و در ظاهر شبیه مسلمین[2]اظهار ایمان می کند و کفر باطنی خود را پنهان می کند. از یک درِ آشکاری وارد اسلام می شود، و بدون تخریب یا بستن این در، از یک در دیگری از اسلام خارج می شود. در این صورت، نفاق دارای معانی گسترده ای است؛ مثلاً هر کسی که زبان او با عملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق دارد.

 آنچه در زبان ما و در ادبیات رایج برای منافق ترجمه شده واژه ی «دورو» می باشد، که در زبان عربی «دورو» معادل «ذو الوجهین» است. اما، الله تعالی به جای «ذو الوجهین» از کلمه ی منافق استفاده کرده که ریشه در «نَفَقَ» به معنی شکاف، تونل و راهرو دارد.

شما با کلماتی چون نفقه و انفاق برخورد کردید. یعنی پرداخت مال برای پر کردن شکاف ها و فاصله های اقتصادی به وجود آمده. نفقه و انفاق، کانال هایی هستند که شکاف و فاصله ی بین شخص نیازمند با کسب امکانات اقتصادی را پر می کند، و شخص از این کانال می تواند نیازهای اقتصادی خود را برطرف کند و فاصله و شکاف به وجود آمده ی بین او با نیازهایش را پر نماید.

منافق، بر خلاف نفقه و انفاق، حالت تخریبی دارد و علاوه بر زمینه های روانی- فردی، اصطلاحی حکومتی- اجتماعی است که در نهادهای حکومتی و اجتماعی و حتی اقتصادی شکاف ایجاد می کند، و همچون یک «تهدید داخلی» و «خط انحرافی» عمل می نماید.

در این صورت، صرف «دورو» بودن به کسی منافق گفته نمی شود. هر چند که «دو رو» بودن هم یکی از ویژگی های منافق است که به عنوان یک ابزار در کنار ویژگی ها و ابزارهای دیگر، در جهت ایجاد شکاف، تفرق و تزلزل در جامعه از آن استفاده می کند.

این ها با استفاده ی ابزاری از دین و اخلاقیات مردم، دزدان خانگی و ستون پنجم دشمنان خارج از خانه هستند که در خدمت دشمنان انجام وظیفه می کنند. مجموعه و دارودسته ‌ای هستند که به قصد ضربه‌زدن، مخالفت‌كردن و توطئه‌كردن زير پوشش حق به وجود آمده اند، بدون اين كه اين شجاعت را داشته باشند كه صريحاً اعلام كنند ما دشمنيم. این ها در هر رنگ و لباسی و قالبی در می آیند. این ها مثل روغن سوخته در هر ظرفی که ریخته شوند به همان شکل و قالب درمی آیند. نزد مسلمین نا آگاه چنان وانمود می کنند که اهل علم و اصلاح گری هستند، در حالی که با ترویج شبهات، و آلوده کردن عقاید و ایمان مسلمین از هر مفسدی بدتر هستند و از هر مخربی ویرانگر تر بوده اند، و مسلمین از عصر رسالت تاکنون و طبعاً تا روز قیامت از بلا و مصیب آن ها به دور نبوده و نخواهند بود.

این ها بین در و دالان و تونل ایمان و اسلام، و در و دالان و تونل کفر و کافری سرگردان اند. الله تعالی همچنان که در سوره ی فاتحه آن ها را «ضالین» یعنی گمراهان و سرگردان ها معرفی کرده، برای این که دیدگاه های مختلف مؤمنین در مورد منافقین تمام شود و همه یک رأی شوند، و همه یک دیدگاه در مورد این ها داشته باشند باز، ضمن «ضالین» و سرگردان نامیدن آن ها به نکته ی اساسی تری اشاره و تأکید می کند و می فرماید: «فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَاللّهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً» ‏(نساء/88)، شما (ای مؤمنان) چرا درباره ی منافقان دو دسته شده‌اید (و می‌گویید: آیا آنان جزو مؤمنان یا از زمره ی کافران اند؟ صحیح است با آنان بجنگیم یا نجنگیم‌؟ قابل هدایت اند یا اهل شقاوت اند؟) و حال آن که خداوند به سبب اعمالشان، افکار آنان را واژگونه کرده و به قهقرا کشانده است. آیا می‌خواهید کسی را هدایت نمایید که خداوند (بر اثر کردار زشت) او را گمراه و سرگردان کرده (و نعمت هدایت را از او گرفته است)؟ هر که خدا او را گمراه و سرگردان کند، راهی برای او (به سوی هدایت) نخواهی یافت.

(ادامه دارد……)


[1]– المعجم الوسیط، ص ۹۴۲

[2]– قاموس قرآن، ج ۷، ص ۹۸