هم اکنون القاعده ی نجدی ایمن الظواهری حملات حزب دوله ی بغدادی را به مکانهای عمومی در یمن محکوم می کند و از این حملات برائت کرده، به نظر شما این محکوم کردنها منهجی و ریشه ای است یا فقط تبلیغی و رسانه ای است؟

س3. هم اکنون القاعده ی نجدی ایمن الظواهری حملات حزب دوله ی بغدادی را به مکانهای عمومی در یمن محکوم می کند و از این حملات برائت کرده، به نظر شما این محکوم کردنها منهجی و ریشه ای است یا فقط تبلیغی و رسانه ای است؟

ج: القاعده از زمان تاسیس آن توسط پیروان منهج سید قطبی اخوان المسلمین چون دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن تا زمانی که نجدی هائی چون ایمن الظواهری و ابومصعب زرقاوی به عضویت آن در آمدند اولویت آن متوقف کردن حملات و اشغالگری های کفار سکولار جهانی و بخصوص آمریکا به سرزمینهای اسلامی و بیرون راندن این اشغالگران بود و پرداختن به حکم اهل تصوف یا شیعیان و سایر فرقه ها و مذاهب اسلامی اصلاً در دستور کار این جماعت بین المللی نبود.

در این صورت می توان گفت که دوله از بطن القاعده ی تحت مدیریت عقاید نجدی الظواهری و ابومصعب زرقاوی متولد شد، و دوله در واقع سنتزی بود که از آنتی تز عقاید نجدیت این دو به وجود آمد.

یعنی: زمانی که شما می بینید که در 29 اسفند 1393ش جماعت نجدی دوله در یمن دو مسجد را منفجر می کند که در آن زیدی ها و شافعی ها جهت ادای نماز و مراسم مولودی حضور داشتند و طی آن 140 کشته و 345 زخمی از زنان و کودکان و پیران و جوانان مسلمان بر جای گذاشت و القاعده آن را محکوم می کند به دلیل اختلاف آنها در مشرک خواندن اهل تصوف و شیعیان زیدی نیست، بلکه به دلیل ماندگاری پس مانده های منهج شیخ اسامه بن لادن و اندیشه های ابن تیمیه (نماینده ی سلفیت نوع دوم) در فهم تترس و دوری از کشتار مسلمین در مساجد و بازارها و اماکن عمومی[1] و همچنین به دلیل تطبیق صادقانه ی منهج نجدیت توسط دوله است.

در اینجا هر چند القاعده در جنگ رسانه ای و روانی خود دوله را به بی‌قید و بند بودن و زیاده‌ روی در ریختن خون‌ها متهم می کند و به آراء ابن تیمیه در مساله ی تترس ارجاع می دهند، اما واقعیت این است که منهج هر دوی آنها نجدی است و القاعده نیز در اماکن عمومی صعده و صنعا و عمران و ابین همین زیدی را مورد هدف قرار داده است که صدها مسلمان بی گناه به قتل رسیده اند و نمی توان در این زمینه فرقی بین القاعده ی نجدی الظواهری با جماعت نجدی دوله گذاشت. در این صورت منظور القاعده ی نجدی ایمن الظواهری از به کار بردن مسلمین در واقع مسلمین اهل سنت غیر صوفی و غیر شیعی هستند.

در اینجا ظاهر تفاوت القاعده ی نجدی ایمن الظواهری به این بر می گردد که القاعده ی کنونی در این زمینه، از سلفیت نوع سوم نجدیت نسبت به عوام اهل سنت تبعیت نمی کند، اما دوله نمونه ی عینی و کامل منهج نجدیت در زمان ماست؛ به همین دلیل عده ای اختلاف بین این دو حزب نجدی را به تفاوت سیاسی و یا برسر اداره امور ربط می دهند اما واقعیتها به اختلافات منهجی این دو جریان اشاره دارد هر چند جزئی و التقاطی باشد.  

در این صورت اختلاف بین القاعده ی نجدی کنونی الظواهری با دوله ی نجدی در باره ی مسلمین مخالف خود و بخصوص اهل تصوف و شیعیان اختلافی ریشه‌دار نیست، بلکه اختلاف برسر اولویت‌ها و منافع سیاسی – اداری و التقاطی بودن حزب القاعده است. چون القاعده پس از اسامه بن لادن از جماعتی فرا مذهبی و فرا حزبی – که یکی از «3ابزار» نازل و سقفی برای تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی در جنگ با دشمن مشترک یعنی آمریکا بود، – با روی کار آمدن ایمن الظواهری نجدی تبدیل شده است به حزبی نجدی که مثل سایر احزاب دنبال خواسته های حزبی خودش است.


[1] «مولوی عبدالله»، از اعضای «انصار الشریعه» یمن در صفحه فیس بوک خود نوشت: در مساجد طیف‌های مختلفی تردد می‌کند و به همین دلیل جایز نیست، مورد هدف قرار گیرند و هرکس در این خصوص تردید دارد، به دیدگاه «ابن تیمیه» درباره مسئله «التترس» مراجعه کند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *