فراهم آوردن بیشترین متحدین ممکن

فراهم آوردن بیشترین متحدین ممکن

مهرداد یکم (1717 تا 137/138 پیش از میلاد) توانست ظرف ده سال از 148 تا 138 پیش از میلاد با پیکارهای سخت و به برکت سپاه و سیاست جلب همکاری دودمان های بزرگ ، پارت را به مقام یک قدرت بزرگ برساند. وی نه تنها دولتی بزرگ ساخت بلکه برنامه ای برای اشکانیان به ارث گذاشت.

فرهاد دوم (از حدود 138 تا 129 ق.م) جانشین مهرداد نیز در جنگ با آنتیو خوس هفتم سیدتس که کوشید در سال های 129/130 ق.م ابتدا با وی وارد گفتگو شد اما شرایط شاه سلوکی را نپذیرفت و مترصد زمان مناسب شد.

آنتیو خوس برای آسان نمودن تهیه آذوقه، سپاه خود را در پایگاه های زمستانی شهرهای گوناگون پراکند. فرهاد به یاری تبلیغات ماهرانه ساکنان این شهرها را به هواداری از خود برانگیخت ، سپس نقشه ای را به اجرا گذاشت که در آن تهاجم همزمانی به سپاهیان آنتیو خوس پیش بینی شده بود که کاملاً کامیاب از آب در آمد و آنتیو خوس در نبرد پس از آن که سربازانش رهایش نمودند شکست خورد و کشته شد (یا خودکشی کرد).

– مبارزین مجاهد باید با دوری جستن از ملاحظات تنگ نظرانه ی رایج جامعه ی جاهلی و انتظارات توهم گرایانه  ,در قالب یک حرکت و جنبش مبارزاتی برای دست یافتن به یک هدف مشترک که در یک سرزمین و کره ی خاکی واحدی مبارزه می کنند هیچ گونه فرصتی را برای وحدت از دست ندهند. وحدت نیروهای پیشتاز وحدت کل خلق و بسیج نهایی آن می باشد.

– جهت حل اختلافات و پیشبرد دقیق و علمی مبارزه باید به مرحله ای بودن حل مشاکل و اختلافات و هم چنین مرحله ای اجرا کردن اصلاحات و تربیت معتقد بود. برای حل مسایل بزرگ یا کوچکی که فعلاً بر سر آن ها اختلاف وجود دارد باید به مرحله بعد و هنگامی که شرایط برای حل آن ها مهیا شده واگذار کرد.

– در شرایطی که اکثر طبقات جامعه منفعل و به دور از عمل و هیجانات بیداری اسلامی به سر می برند و پرداختن به بزرگترین واجب پس از توحید بر عهده ی طبه ی خاصی از غرباء مختص شده و اکثریت خفتگان فریب خورده یا به فکر پولدار شدن هر چه بیشتر و یا خریدن زمین و املاک در جاهایی که امکان پیشرفت در آن وجود دارد و خوشگذرانی و… و دنیا آن ها را به بازی گرفته است. برای مبارزین مجاهد تمام درهای تفرق و انحصار طلبی جاهلانه بسته شده و چاره ای جز وحدت و بهره گیری از انرژی و قدرت همدیگر ندارند.

جامعه چنان در مادی گرایی و فرد گرایی غرق شده است که هر گونه تک روی مجاهدان مبارز را به صورتی خیلی موزیانه و بی رحمانه در خود هضم و خفه می گرداند.

– ما به پیروزی های کوچک خیلی اهمیت می دهیم اما به شرطی که این پیروزی ها هم چون جویبارهای کوچک به هم پیوسته و در یک مسیر و با بهره گیری از قدرت همدیگر در حرکت باشند. اگر پیروزی های کوچک به هم نپیوندند هم چون جویبارهای کوچک چند ده متر آن طرف تر در زمین فرو رفته و گم و نابود می گردند. از به هم پیوستن پیروزی های کوچک و هم مسیر است که پیروزی بزرگ حاصل می گردد.

– در وضع موجود کار ما مبارزین پیشگام تنها تفسیر و نظریه پردازی نیست بلکه تغییر وضع موجود است. تماشا کردن و فال بینی نیست بلکه فراهم کردن ملزومات و شرایط تغییر است ، منتظر  شدن تا فراهم شدن اسباب تغییر نیست بلکه فراهم کردن ملزومات و شرایط تغییر و وحدت و کسب قدرت واقعی است.

باید آموزش عملی داد. این آموزش عملی است که می تواند اثر گذار باشد و بس. نباید همبستگی و اتحاد که ضرورت درست کردن «قدرت» است را گدایی کرد و نباید منتظر ترحم دیگران شد. تدارک قدرت در خود قدرت است. در مبارزات آزادی خواهانه وحدت و در نتیجه ی آن کسب «قدرت» و در برابر ، اصل پراکنده کردن نیروهای دشمن اصلی است بی نهایت مهم و اساسی (هم چون جنگ احزاب).

وحدت برای حرکت اسلامی هم استراتژی است هم تاکتیک. تاکتیک از این لحاظ که وسیله ای ست برای بسیج و سازماندهی تمام انرژی و قدرت مردم و استراتژی محسوب می گردد چون مسئله ی نابودی دشمن صهیو صلیبی ومرتدین سکولار  از طریق یک جنگ مردمی را مد نظر خود دارد.

جاهلیت هرگز «مؤدبانه» و «با خواهش و تمنی» دست از قدرت ظالمانه اش بر نمی دارد و تنها با «قدرت» آزادی خواهان است که قدرت دشمن منهدم می گردد. تاریخ هم روش دیگری را تجربه نکرده و به اثبات نرسانده است که در آن با خواهش و تمنا و دعا و گریه زاری حکم خدا جایگزین حکم جاهلیت گشته و جاهلیت داوطلبانه کنار کشیده و دست از منافعش بکشد. کسب قدرت یگانه حل است و تفرقه اساسی ترین سم کشنده و از بین برنده ی وحدتی است که از سرچشمه های اساسی قدرت به شمار می رود.

پروژه ی وحدت در زندگی واقعی روزمره ی مسلمانان صورت می گیرد نه در کتابخانه ها. به کار گیری قدرت علیه تفرقه اندازان مسلمان جهت کسب قدرت بزرگ بر ضد قدرت بزرگ دشمن امریست که در حالت اضطرار بر مبارزین مجاهد تحمیل می گردد.

جنبش و حرکت آزادی خواهانه با یکی شدن است که وحدت طولانی مدت به دست می آورد و دوام می یابد. این به معنای یک دست شدن در تمام جنبه های زندگی در وضع موجود نیست بلکه باید گفت با توجه به نسبی بودن عقل و پیشرفت های رو به تکامل انسان و علمی بودن انقلاب از یک طرف و جبری بودن قوانین حاکم بر جنگ از طرف دیگر وجود آراء مختلف و گوناگون درون جماعتی که قانون و نظم بر آن حکمروایی می کند و مانع تفرق می گردد، موجب پویایی و شکوفا شدن جنبش نیز می گردد.

وحدت حرکتی یعنی یکسان بودن روش و خط مشی جماعت و وجود یک مجموعه از اعتقادات روشن و بی ابهامی که استراتژی حال و آینده را در مواجهه با واقعیات عینی موجود هدفمند در نظر می گیرد.

وحدت عین قدرت است و تفرق عین ذلت ، خواری ، مستی و بی ابهتی است. این سنتی است که هر کسی آن را رعایت کند به قدرت می رسد و خداوند سنت خود را تغییر نمی دهد.

کشوری امپریالیستی چون انگلستان را به خاطر بیاورید که چگونه با آن جمعیت اندک و مساحت محدودش آن همه توانسته در گذشته و حال بر جهان تاثیر بگذارد. یکی از ابزارهای قدرتش در درک صحیح سنت هایی است که پدید آورنده ی قدرت و سیطره بر دیگران است. برای نمونه حزب کارگر که به گروه بندی های مختلفی دچار شد و در این میان «انجمن فابیان» و «گروه تریبون» جهت کسب قدرت ، سال ها در برابر همدیگر صف آرایی و مبارزه کردند اما چون پایبند به قانون و سلسله اعتقادت مشترک و مجهز به تحمل و صبر در برابر هم بودند ، هرگز این اختلاف نظر درون گروهی موجب از هم پاشیده شدن حزب و تفرقه نگردید. این نمونه ای است از روش برخورد با یکی از سنن الهی هم چون شورا و… به عنوان ابزار و وسیله ای مفید که هر کسی آن را به دست آورد و به نحو احسن از آن استفاده کرد و مهم تر از همه دقیق تر از آن نگهداری کرد می تواند قدرتمندانه به پیش رود.

الحمد لله رب العالمین

الله اکبر

ابو حمزه المهاجر هورامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *