شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(136- قسمت)

قبلاً اسامه بن لادن رحمه الله و کسانی چون ابویحیی لیبی رحمه الله هم توانستند از این جنگ انحرافی و فرسوده گر جلوگیری کنند،اما، با کشته شدن این افراد و با کشته شدن شرعی های آگاه، تمام تلاشها جهت ممانعت از شعله ور شدن این جنگ انحرافی و ویرانگر بی نتيجه ماند، و جنگ مذهبی در ميان عده ای از مجاهدين تثبيت شد، و خيال کفار سکولار و اشغالگر خارجی چون انگليس، آمريكا و مرتدين محلی و مفتی های كتابخانه ای چون ابوبصير وامثالهم از اين بابت راحت شد.

اما، اين پايان كار آنها نبود بلكه، در سوريه هم بايد همين سناريو را اجرا می كردند اما نه ميان شيعه و سنی بلكه، ميان خود فرق معروف به اهل سنت؛ آنهم با فتوای بی پايه و اساس خوارج بودن و اخیراً مشرک بودن صوفی های میان فرق اهل سنت. بدون آنکه بفهمد حتی فرق بین یک کافر مشرک با یک کافر یهودی یا یک کافر نصرانی، مجوس و صابئی هم چیست.؟ جنگ به این شیوه نوبتی از جنگ بین فرق معروف به اهل سنت و فرق معروف به تشیع که وظایفشان را تقریباً انجام داده بودند به میان خود فرق معروف به اهل سنت کشیده شد.

جالب است بدانيد كه ابوبصير جزو اولين مفتی هایی (مفتی های کتابخانه ای و مفتی های انگلیس و حتی مفتی های ساکن در دار الکفرها) بود که كه برای قتل عام اهل سنت توسط همديگر، بدون ارائه دادن حتی يك دليل شرعی، اقدام به دادن فتوا مبنی بر خوارج بودن مجاهدين شريعت گرا کرد. فتوا و كلماتی كه اتحاد با كفار خارجی و مرتدين محلی را تسهيل کرد و خون و مال هزاران مجاهد مخلص را حلال نمود، كه در پی آن هزاران مجاهد مسلمان و هزاران مهاجر قتل عام شدند و هزاران زن و بچه ی مهاجرين به كام مرگ فرو رفتند و به ناموس صدها زن و دختر مهاجر تجاوز شد، در همین خاک سوریه. زمانی که فتوا علیه دوله به نتیجه رسید، نوبت رسید به همین گروه دار و دسته ی جولانی. این ها هم گفتند نه این ها همان قماش اند و دوباره به جان همین ها هم افتادند و و و به نوبتی. ببیند نیاز انگلیس و ناتو چیست و دیگران هم بفهمند نیاز طاغوت هایشان چیست متناسب با نیاز آن ها فتوا می دهند.

بدون بررسی فتاوای علمای درباری و فاسد آل سعود که اکثر صوتیات آن هم وجود دارد، سراغ دلایل هفت گانه ای می رویم که ابوبصیر طرطوسی ساکن در سرزمین دارالحرب انگلیس و مجری و سرباز جنگ روانی علیه کل مسلمین در ارتداد کل شیعیان 12 امامی آورده است که ببینیم این دلایل چه هستند:

  • أولاً: من جهة قولهم بتحريف القرآن … ! این ها معتقد به تحریف قرآن هستند.

          وتحريفهم للقرآن الكريم يأتي من جهتين، می گوید از دو جهت این ها معتقد به تحریف قرآن هستند:

  • تحريف في التأويل والتفسير: در تأویل و تفسیر قرآن دچار تحریف شده اند. یعنی چون تفسیر دیگری بر خلاف تفسیر این شخص یا مذاهب دیگر دارند، یعنی چون در آیه یا آیاتی تأویل دیگری بر خلاف تأویل این شخص یا مذاهب دیگر دارند. پس، هر کسی که تأویل یا تفسیری بر خلاف تأویل و تفسیر دیگران داشته باشد مرتد است.چون بعد از آن هم اشاره می کنیم این شخص می گوید هر کسی که یکی از این دلایل را داشته باشد مرتد است و تمام احکام ارتداد باید روی او اجرا شود.
  • قولهم بتحريف التنزيل صراحة: این ها به صراحت معتقدند که در نازل شدن قرآن تحریف صورت گرفته است. همه موردها را بیان می کنیم.
  • ثانياً: يأتي كفرهم من جهة قولهم بقرآن فاطمة، ونزول الوحي عليها … !
  • ثالثاً: يأتي كفرهم من جهة غلوهم في الأئمة، والقول بعصمتهم …!
  • رابعاً: يأتي كفرهم من جهة تكفيرهم للصحابة، وعامة المسلمين …! 
  • خامساً: يأتي كفرهم من جهة إنكارهم للسنة وجحودهم لها …!
  • سادساً: يأتي كفرهم من جهة مظاهرتهم لأعداء الأمة من الكفرة والمشركين على أبناء الأمة من المسلمين الموحدين …! یعنی هر کسی از هر مذهبی، از کفار علیه مسلمین پشتیبانی کرد کل آن مذهب مرتد می شود. سبحان الله، نمی دانم چطوری مسلمانان تا به حال به این مسائل و فتواهای جنایتکارانه دقت نکرده اند.
  • سابعاً: يأتي كفرهم من جهة وقوعهم في الشرك وتوجههم بالعبادة والدعاء للمخلوق … !

اينها تمام دلايل ابوبصير برای ارتداد تمام شيعيان همچون يك طائفه است و خودش ادعا می كند كه هر يك از اين دلايل به تنهايی می تواند باعث ارتداد تمام شيعيان 12 امامی همچون يك طائفه شود و می گوید:خلاصة القول في الشيعة الروافض: هذه هي الأوجه التي ألزمتنا بالقول: بأن الشيعة الروافض ـ الاثنى عشرية ـ طائفة شرك وردة، و واحدة من تلك الأوجه السبعة ـ الآنفة الذكر ـ تكفي للجزم بكفر وردة هذه الطائفة المارقة.

با اين مقدمه می خواهد به اين نتيجه گيری برسد كه هر کسی که یکی از این دلایل در او وجود داشت مرتد می شود و بايد تمام احكام مرتدين كه در كتب حديث و فقه آمده بر آنها اجرا شود. به نظر شما اگر این حکم صحت داشته باشد که ندارد، از میان فرق معروف به اهل سنت چند نفر مسلمان باقی می مانند؟ آیا اکثریت قاطع فرق معروف به اهل سنت مرتد نمی شوند؟ کمی دقت کنید، فکر کنید. این گفته هر کسی که هر کدام از این دلایل را داشته باشد مرتد است. برای همین، می بینیم که کارش با شیعه تمام می شود به جان یک فرقه ی دیگر می افتد که باید روی آن فتوا دهد و کشته شوند، به جان دوله می افتد؛ کارش با دوله تمام می شود به جان جولانی؛ کارش با جولانی تمام می شود به جان کس دیگری می افتد. می گوید هر کسی یکی از این موارد در او باشد مرتد است. اما، فعلاً در آن زمان منظورش توجه به شیعیان بود و اعلام می کند که شيعيان همه همچون يك طائفه مرتد هستند و می گويد: وقولنا أن الشيعة الروافض طائفة شرك وردة؛ يعني أنها تُجرى عليها ـ كطائفة ـ جميع أحكام الردة ومتعلقاتها وتبعاتها المبينة والمفصلة في كتب الحديث والفقه … ! 

خیلی خطرناک است. جميع احكام رده ومتعلقات آن وتبعیات روشن ومفصل آن در كتب حديث وفقه بر آن ها اجرا می شود، تُجرى عليها كطائفة. نگاه کنید، ببینید این جنایت کار، این خون آشام، ببینید یک ذره انسانیت در وجودش هست؟. تُجرى عليها كطائفة.

قبلاً يادآور شده ايم فتوايی مبنی بر اينكه تمام و کل شيعيان 12 امامی دنيا مرتد هستند در ميان امامان اهل سنت يافت نمی شود، هیچ وقت هم در میان سلف صالح این امت وجود نداشته که تمام شیعیان دنیا مرتد باشند و مشخص هم شد كه اين فتوا چگونه از كانال انگليس و دول عربی خلیج وارد ادبيات رسانه ای و عقيدتی بخشی از مجاهدين اهل سنت شده است. البته، قبل از آن تحت عنوان کافر بودن تمام شیعیان 12 امامی توسط مفتی های سوء و علمای خائن و درباری آل سعود ارائه شده بود و کسی این حماقت را نکرده بود که از عنوان ارتداد برای مذهبی استفاده کند که دهها فرقه و گرایش مختلف و گاه متضاد در درون آن وجود دارد و هرگز یکدست نبوده اند و الان هم نیستند. همان علمای فاسد و درباری آل سعود هم از واژه ی کافر استفاده کردند نه مرتد، نمی خواستند این قدر حماقت خودشان را نشان دهند.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(135- قسمت)

می دانیم کسی که ارائه دهنده ی این پروژه بود شخصی بود به اسم ابوبصیر طرطوسی ساکن و مقیم انگلیس و فعلاً یکی از بلندگوهای ناتو از کانال ترکیه و دشمن سرسخت تمام مخالفین حکومت سکولار ترکیه و بالطبع ناتو. چون حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه بخشی از ارتش کفار متحد اروپاست که تحت عنوان ناتو و نماینده ی ناتو در خاک سوریه فعالیت می کند که ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه و ارتش آن، منافع، اهداف و نقشه هایش را در خاک سوریه،عراق، افغانستان و سایر مناطق به پیش می برد و به پیش برده است.

 پس، در این جا زمانی که حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه اقدامی را در سوریه یا در یک منطقه ی دیگر انجام می دهد خیال نکنید که کشور ترکیه است که حمله می کند بلکه، ناتوست. خیلی خوب هم اگر دقت کنید می بینید که در ماه گذشته ناتو تصویب کرد که باید در سوریه دخالت کند. اعضای ناتو تصویب کردند. به دنبال تصویب ناتو بود که ترکیه آرام آرام وارد مرزهای سوریه شد، به مرزهای سوریه نزدیک شد و آرام آرام اقدامات نظامی خود را ابتدا از مناطق تحت کنترل دوله شروع کرد و الان هم به جان نوکران آمریکا که در معامله در حال خرج شدن هستند افتاده است.

در هر صورت، ابوبصیر یکی از بلندگوهای حکومت سکولار ترکیه و بالطبع ناتو شده است. ابوبصیر سابقه ای طولانی تر از این دارد. ایشان ساکن انگلیس هستند ودر زمانی که حکومتهای سکولار آمریکا و انگلیس در حال تدارک جنگ و اشغال عراق بودند در سال 1423 هـ برابر با 3/8/2002نصرانی كتابی تحت عنوان «الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ» را منتشر کرد. هدف از این کتاب این بود که زمینه ها را برای اشغال عراق فراهم کند، و هدفش مشغول کردن شیعه و سنی به هم و باز کردن میدان فعالیت و آزادی عمل برای آمریکا و انگلیس و سایر متحدین آن ها بود. این یکی از اهداف نوشتن این کتاب بود.

این را همه می دانیم که سکولاریستها کلاً از مذاهب موجود که در میان مردم هستند به عنوان یک ابزار در راستای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند و برایشان فرق نمی کند که در اندونزی نصرانی ها و مسلمانان همدیگر را قتل عام کنند، یا در نیجریه ی آفریقایی و آفریقای مرکزی این اتفاق میان نصرانی ها و مسلمانان اتفاق بیفتد، یا در پاکستان، عراق، لبنان، بحرین، عربستان، کشمیر، آذربایجان، سوریه، یمن و … میان شیعه و سنی  یا اینکه در ایرلند مذاهب پروتستان و کاتولیک و در روسیه ارتودوکس با کاتولیکها و یا در اسرائیل میان یهودیان و نصرانی ها یا یهودیان با مسلمین وارد درگیری فرساینده شوند . مهم برای سکولاریست ها این است که این ها به جان همدیگر بیفتند.

در تمام این حالات هدف سکولاریست ها فرسوده کردن، خسته و نا امید کردن پیروان مذاهب از جنگهای داخلی و در نهایت سر سپردگی و راضی شدن به قانون و حکم دیکتاتوری سکولاریسم و بازگذاشتن میدان برای جولان بیشتر اشغالگران کافر و نوکران محلی آن هاست. این مطلوبترین هدفی است که در طول تاریخ، پیروان شیطان آنهمه مقدمات و زمینه سازی های وحشیانه رابرایش فراهم کرده اند. زمانی که پیروان شریعتهای آسمانی و مذاهب و فرق اسلامی اینگونه به جان هم افتادند آنوقت است که سكولاريستهای مرتد داخلی و سكولاريستهای کافر جهانی به ريش همه می خندند و سود آن را به جيب می زنند.

نوشتن کتاب ابوبصیر و نشر فتاوای علمای فاسد و درباری آل سعود و امثالهم در همین راستا صورت می گیرد. اما، این کتاب در آن سالها نه از طرف سلفی های جهادی چون اسامه بن لادن رحمه الله و امثالهم مورد توجه قرار گرفت، نه از طرف سایر فرق معروف به اهل سنت. چون، در میان تمام گروههای مبارز شرعی، گروه ها، دسته ها و شرعی های بزرگی چون ابوانس شامی رحمه الله وجود داشتند و علمای کتابخانه ای چون ابوبصیر، ابوقتاده و مفتی های دربار آل سعود و امثالهم کسانی نبودند که همچون یک رهبر عقیدتی و فکری جهادی به آن ها جایگاهی داده شود. هانی السباعی عددی نبود. طارق عبدالحلیم هم عددی نبود. این ها و امثالهم عددی نبودند که کسی به آن ها اهمیت بدهد، چرا؟ چون آن زمان شرعی های بزرگی چون ابوانس شامی رحمه الله بودند که به صراحت در نوشته هایشان شیعه ها را برادر خطاب می کنند. این علمای کتابخانه ای چون ابوبصیر، ابوقتاده و علمای فاسد آل سعود هرچند که با سکوت در برابر طاغوتی به دشمنی آشکاری با طاغوت مخالف و جناح مخالف این طاغوت می پردازند اما، نوبتی به جنگ با مجریان قانون شریعت الله و آزادی خواهان پرداخته اند و می پردازند.

در هر صورت، کشته شدن شرعی ها و به وجود آمدن خلأ اینها باعث تحکیم روحیه ی نظامی گری در نهضت های جهادی شد و این بار ایدئولوژی و عقیده را اسلحه، هدایت کرد. این خیلی خطرناک است که ایدئولوژی و عقیده را، اسلحه هدایت کند؛ نه اینکه اسلحه تابع و در اختیار عقیده باشد.این خیلی خطرناک است و نکته ی خیلی مهمی هم هست. نباید ایدئولوژی و عقیده تابع اسلحه باشد بلکه، باید اسلحه تابع و در اختیار عقیده و ایدئولوژی باشد. ابومصعب زرقاوی حلقه ی اتصال این دگرگونی آشکار بود و اولین اقدام او پذیرفتن و جادادن عبارت کتاب ابوبصیر تحت عنوان «الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ» شد. ابومصعب زرقاوی حلقه ی اتصال بود بین آن چه در گذشته اتفاق افتاده بود و شرعی هایی چون ابو انس شامی رحمه الله و اسامه بن لادن رحمه الله و امثالهم آن را به وجود آورده بودند و قرن ها سابقه داشت و آن چه که ابو بصیر تدارک دیده بود. ایشان عین همین «الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ» را بخشی از عقيده ی رايج گروهش کرد که تاکنون ادامه دهندگان راه او به این طرح دشمنی چون ابوبصیر و مفتی های آل سعود عمل می کنند با وجود آنکه می دانند این افراد دشمنان آشکار آن ها و خادمی در اختیار کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی هستند. 

عبارتی كه ابوبصير طرطوسی در انگليس و در هنگام زمينه سازی برای حمله به عراق آن را تولید کرده بود و علمای فاسد و درباری آل سعود هم در همین راستا فتاوای خودشان را تنظیم می کردند سابقه ای در ميان امامان فرق معروف به اهل سنت به اين شكل نداشت ندارد. طبق اين، حكم تمام شيعيان جهان ارتداد است، و كسی كه در ارتداد تمام شيعيان شك داشته باشد خودش هم مرتد می شود. حتی كسانی پيدا شدند كه تمام امامان فرق معروف به اهل سنت و کسانی چون ابن تيميه، ابن كثير، ابن حجر، نووی و غيره را هم زير سؤال بردند و شروع كردند به زبان درازی، چرا؟ چون، هيچ يك چنين عقيده ای نداشتند.

 به دنبال آن عليه تمام شيعيان دنيا اعلان جنگ شد، چه آنهایی كه با اشغالگران متحد شده و مرتد بودند و چه آنهايی كه با اشغالگران می جنگيدند و چه آنهايی كه بی طرف بودند و هزاران كيلومتر دورتر از ميدانهای جنگ به سر می بردند. تمام شيعيان تنها به دليل شيعه بودن بايد كشته می شدند و مكانهای عبادی آنهاهم باید نابود می شد، امری كه تاكنون هم ادامه دارد.

 (ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(134- قسمت)

خوب، الان دسته ای دیگر هم هستند از همین ها که صحابه را تکفیر می کنند دسته ی دیگری هم هستند که می دانند و یقین دارند که الله پیامبر را فرستاده و می دانند که الله در کتابش در مورد صحابه و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم چه چیزی گفته؛ با این وجود، به دلیل مخالفت با الله و لجبازی با الله و دین اسلام، اصحابش را تکفیر می کنند. مثل اهل کتاب، آن ها به ما می گویند کافر:«الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (بقره/146) آنان که بدیشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم، او (پیامبر صلی الله علیه وسلم) را می‌شناسند، همان طور که پسران خود را می‌شناسند، و برخی از آنان بی‌گمان حق را پنهان می‌کنند، در حالی که می‌دانند، وَهُمْ يَعْلَمُونَ.‏

خوب، این ها دسته ای هستند که صحابه را تکفیر می کنند ما را هم تکفیر می کنند، این هم گروه دیگری هستند.

در هر صورت، باید نگاه کنی ببینی که این هایی که به اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین می کنند کدام دسته هستند و حکمی متناسب با آن ها را صادر کن.اگر یهودی است اهل ذمه است، نصرانی است اهل ذمه است، اهل کتاب و شبه اهل کتاب، مجوس، صابئی است اهل ذمه است. برادر: آن ها همه ما را کافر می دانند اما، در میان ما هم زندگی می کنند ما امنیت آن ها را هم حفظ می کنیم. تصور کن، عمر بن خطاب در معاهده ای که با نصرانی های بیت المقدس می بندد حتی محافظت از صلیبی که ما آن را بت می دانیم محافظت از آن را هم ضمانت می کند، محافظت از چنین بت آن ها را هم ضمانت می کند از مال اهل کتاب.

خوب، خوارج هم هزاران صحابی و ما را کافر و مرتد می دانند. دلیلی ندارد هر کسی که ما را کافر و مرتد دانست آن ها را بکشی یا حکم ارتداد آن ها را صادر کنی یا طور دیگری با او برخورد کنی. باید ببینی کسانی که به اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین می کنند کدام دسته هستند و حکمی متناسب با آن ها را صادر کنی.

مسلمینی چون خوارج که تأویل کردند و صحابه را تکفیر می کنند را مثل علی رضی الله عنه و سایر اصحاب رضی الله عنهم، برادران خودت بدان و بگو: «إخواننا بَغوا عَلَينَا» یا «قَومٌ بَغوا عَلَينَا».دقت کردید، از روی تأویل، صحابه را تکفیر می کنند، هزاران صحابی را تکفیر می کنند. امام علی رضی الله عنه با این خوارجی که او و هزاران صحابی دیگر را از روی تأویل اشتباه تکفیر کردند همان برخوردی را دارد که با سپاه جملی دارد که ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها در آن است و همه را مسلمان می داند. چون این ها عذر دارند، برای این که این ها را تکفیر کنی باید از آن چهار مرحله و چهار فیلتر بگذرانی. خوب، علی بهتر از من و تو و هزاران نفر مثل من و تو واردتر به شریعت است و شریعت را بهتر می داند. بر غلات هم حکم مخصوص خودشان را صادر کن و بر اهل کتاب هم حکم مخصوص خودشان را، هر چند که هر سه در تکفیر صحابه وجه مشترک دارند اما، هر کدام مشمول یک حکمی می شوند.

سؤالاتتان زیاد است. این ها چند سؤال در مورد صوفیها و گروههای مختلف جهادی هست اما، تقریباً اکثر سؤالات شما در مورد شیعه و غلات شیعه است، این درمورد خمس است، این هم در مورد امامت و ولایت، این هم در مورد صیغه و تقیه است و… . انگار بحث در مورد شیعه نیاز روز و مد روز شده. خوب، اشکالی ندارد تنفسی بدهیم و من هم مثل شما یک کیک و شربتی بخورم بعد آن هایی که مربوط به درس ارتدادمان است را امروز جواب می دهیم بقیه که در مورد سایر عقاید شیعه است را می گذاریم برای درس مفصل فرق بین فِرقمان، ان شاء الله.

 ***

بیشتر سؤالات متأسفانه یا خوشبختانه به هر دلیلی در مورد ارتداد عموم شیعیان 12 امامی است و بیشتر سؤالات در همین زمینه است. انگار گفتم که سؤال روز هم شده و نیاز روز هم شده که باید به شیوه ای به آن پاسخ داده شود. من تمام سؤالاتی که در مورد ارتداد عموم شیعیان 12 امامی با نقاب روافض مطرح شده بود همه ی این ها را مطالعه کردم، فکر کنم ریشه ی تمام این معضلات و سؤالات به جای مشخصی برمی گردد که با هم آن را بررسی می کنیم و در نهایت باید بفهمیم این فتوا به نفع اهل قبله بوده یا به نفع دشمنان اهل قبله؛ دشمنان اهل قبله ای چون کفار آشکار خارجی، کفار پنهان داخلی و مرتدین محلی و بومی؟ کفار پنهان داخلی که همان منافقین و سکولارزده ها هستند.

خوب، در برداشت تنگ نظرانه و محدودبین هم باز باید ضمن بررسی این سناریو و توطئه بفهمیم این فتوا به نفع فِرق معروف به اهل سنت بوده و به آن ها خدمت کرده یا به شیعیان 12 امامی؟ مطرح شدن سناریو و توطئه ی ارتداد عموم شیعیان 12 امامی طبق شریعت الله بوده و خدمت به فِرق معروف به اهل سنت بوده یا خدمت به شیعیان 12 امامی؟ این دربرداشت تنگنظرانه ی کسانی است که پشت مذهبی موضع گیری کرده اند و صرفاً به مذهب و نگرش و تفسیر خاص خودشان اهمیت می دهند، این ها هم برایشان مفید است که متوجه شوند که آیا در این برداشت تنگ نظرانه و محدود بینشان باز این به نفع مذهبشان بوده یا به ضرر مذهبشان بوده؟

اگرامکان دارد همان کتاب ابوبصیر رادر لپ تاپتان باز کنید و به من بدهید، جزاک الله خیراً.

با این چند جلسه ای که در مورد مرتدین به عنوان یکی از دشمنان سرسخت مسلمین داشتیم لازم است که به یک مثال عملی و زنده ی روز در این زمینه اشاره کنیم که سؤالات شما هم در همین زمینه است و نشان دهیم که چگونه دشمنان ما در صورت جهل ما می توانند برای ما تئوریسین و مرجع فکری باشند و مرموزانه اقدامات ما را در همان مسیری که می خواهند هدایت کنند، و به این صورت یک مسلمان طبق برنامه و نقشه ای عمل می کند که دشمنش برایش کشیده است. این خیلی خطرناک است.

 یکی از این مواردی که دشمنان به واسطه ی جهل مسلمین توانسته اند از آن سوءاستفاده کنندهمین کلمه ی مرتدین است.مثالها زیاد است. اما آنی که بیشتر از همه در این چند سال گذشته از طرف جناحهایی برجسته شده یکی مسأله ی خوارج است به دروغ به بسیاری از برادران ما نسبت داده اند و دیگری اصطلاح «مشرکین» و «اهل بدعت» است که به غلط از آن استفاده شده، و سومی هم مسأله ی ارتداد عموم شیعیان 12 امامی جهان است که در فتاواهای آن ها حتی یک استثنا هم وجود ندارد.

(ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(133- قسمت)

  • شیعیانِ رافضیِ مشرکِ مجوسِ یهودی به اصحاب پیامبر توهین می کنند و حتی آنها را تکفیر می کنند حکم این ها چیست؟ غیر از ارتداد حکم دیگری دارند؟

بله، دارند. اولاً، شیعه چیزی است؛ رافضی چیز دیگری است. مشرک هم باز چیز دیگری است، یهودی هم چیز دیگریاست و مجوس هم باز چیز دیگری. سبحان الله، شما معجونی ساخته اید که شامل مخلوطی از مسلمین، منافقین، سکولاریستها، یهودیان اهل کتاب، مجوس شبه اهل کتاب، کفار مشرک و شامل همه می شود و ترکیبی درست کرده اید که اصلاً نمی توان در مورد آن صحبت کرد از بس آشفته است. چون، هر یک از این ها یک حکم جداگانه ای دارند. بلا تشبیه شما گفته اید که انسانِ ماهیِ پرنده ی خزنده، نمی دانم باور کن خیلی خنده دار است. انسانِ ماهیِ پرنده ی خزنده یعنی چه؟ این نشان تنفر است که شما را از عدالت دور کرده است، برادر یا خواهر گرامی : «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (مائده/8)، ای مؤمنان! بر ادای واجبات خدا (چیزهایی که بر شما واجب کرده) مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی و شاهدی دهید، و دشمنی با قومی شما را مجبور و وادار نکند که (با ایشان) عدالت نکنید. دادگری و عدالت کنید که عدالت (به ویژه حتی با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیکتر است. از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید.

اما، در مورد کسانی که به اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین می کنند و یا آن ها را تکفیر می کند باید ببینیم آن ها چه کسانی هستند؟ این خیلی مهم است، آن ها را تجزیه کنیم.چون، این ها خودشان چند دسته هستند. عده ای مثل خوارج اند و طبعاً حکمشان هم مثل حکم خوارج است و تکفیر نمی شوند؛ همچنانکه علی رضی الله عنه و امثال او تاکنون آن ها را تکفیر نکرده اند.

دسته ی دیگر، غلاتی چون دارودسته ی مغیرة بن سعید و ابوالخطاب هستند که خودِ جعفر صادق علیه السلام و پدرش باقر رحمه الله و تمام ائمه ی بعد از آن ها این دسته از غلات را تکفیر کرده اند و علمای فرق دیگر هم آن ها را طبعاً تکفیر کرده اند. تکفیر این ها صرفاً به دلیل تکفیر صحابه نبوده یعنی، تکفیر این ها فقط به این دلیل نبوده که این ها صحابه را تکفیر کردند و صرفاً به این دلیل آن ها را تکفیر نکرده اند، بلکه، به دلیل عقاید دیگری که داشتند آن ها تکفیر شدند و این هم یکی از باورهایشان بوده است. برای همین، زمانی که می دانی فلان عالم در فلان عصر و فلان مکان گروهی از غلات شیعه یا حتی فرق دیگر را تکفیر می کند؛ دقیقاً متوجه باش این هایی که در این مذهب تکفیر شدند کدامها هستند و حکم را بر همه تعمیم نده. مثلاً در همین چند دهه ی گذشته علمای حنفی آمدند و قادیانی هایی که از میان حنفی ها برخاسته بودند را تکفیر کردند، خود حنفی ها در هند و پاکستان آن ها را تکفیر کردند. حالا تو نیا و به بهانه ی قادیانی ها همه ی حنفی ها را تکفیر کن. دقت کن، ببین داری چکار می کنی؟

یا در همین چند دهه ی گذشته در سودان از میان مالکی ها گروهی تحت عنوان الأخوان الجمهوريون توسط یک صوفی منحرف حلولی به نام محمود محمد طه به وجود آمد، که ابتدا این شخص ادعای پیامبری کرد و بعد ادعای خدایی کرد و مثل اکثر غلات حکم داد که نماز از او و مریدانش برداشته شده و تمام شده و نیازی نیست نماز بخوانند. اما، همان علمای مالکی سودان حکم به کفر او دادند و در زمان رئیس جمهوری نمیری به قتل رسید و خیلی از مریدانش را دیدیم که به آمریکا و کانادا پناهنده شدند و خیلی از آن ها هم در گروههای سکولار و سکولارزده ها در رسانه ها هنوز مشغول تخریبات خاص خودشان هستند. نگاه کن ببین حکم در مورد کدام گروه است؟ دلیل تکفیرشان چه بوده؟ دلیل تکفیرشان، این نبوده که این ها مالکی بودند، دلیل تکفیر قادیانی ها هم این نبوده که این ها حنفی بودند، نه.
یا در همین چند دهه ی گذشته در میان کُردهای شافعی هم شخصی به نام سید مصطفی ظهور کرد و ابتدا ادعای مهدویت کرد و می خواست در ایران کسانی را جمع کند که نشد و به دنبال آن ادعای نبوت کرد و با خودش قرآنی جدید به نام کلمات الله آورد که این شخص هم توسط مجاهدین ما در در نزدیکی های هورامان غربی به قتل رسید. بهائی ها و بابی ها هم در ایران همین مسیر را رفتند. 

گروههای منحرف در همه ی مذاهب وجود داشته و الان هم دارند و به دلیل نبود قدرت بازدارندگی حکومت اسلامی در اکثر سرزمین های مسلمان نشین و زمینه سازی های دین سکولاریسم روز به روز در حال تولید شدن هستند، به نام آزادی های شخصی، آزادی های عقیده و آزادی کفر از آن ها حمایت می شود. قرار نیست اگر دسته ای از میان یک مذهب جدا شدند و تکفیر شدند تو هم آنها و هم مذهبی که از آن جدا شدند را همه با هم تکفیر کنی.

 (ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(132- قسمت)

  • سلام، اما کسانی چون امام طلحه بن مصرف و احمد بن یوسف رافضی ها را مرتد دانسته اند. 

بله، در منابع آمده که این ها رافضی های کوفه را مرتد دانسته اند. بله،ابو محمد طلحةبن مصرف، یک تابعی بوده و در کوفه بوده است. فکر کنم در سال 112 هجری قمری هم فوت می کند و هم عصر کسانی مثل حجاج بن یوسف سقفی و از دشمنان سرسخت شیعیان و کسانی بوده که با حجاج بن یوسف سقفی ظاهراً درگیری هایی هم داشته اند.

حالا، من از شما می پرسم شما می دانید که روافض اولاً با شیعیان فرق داشتند؟ که ما قبلاً در مورد آن صحبت کردیم. این را باید بدانید و برای خودتان روشن کنید. این را می دانید که غلات هم چیز دیگری بودند؟ شما می دانید همان روافضی که در زمان این بزرگوار رحمه الله در کوفه بودند چه باورهایی داشتند؟ چکار کرده بودند که آن ها را تکفیر کرده بود و گفت مرتد هستند؟ کدام دسته بودند؟ شما باید خودتان بروید در آن زمان و آن زمان را درک کنید. 

احمد بن یوسف رحمه الله هم که کمی بعد از فوت أبو محمد طلحة به دنیا می آید و از علم بالایی هم برخوردار بوده که حتی عده ای به او لقب شیخ الاسلام هم دادند، ایشان هم باز اهل کوفه بوده و در همان جو حاکم بر کوفه فتوا داده است. باید مشخص کنی کدام دسته از روافض را تکفیر کرده؟ چون، در آن زمان فرقه های غالی چون فرقه ی مغیرة بن سعید و ابوالخطاب بودند که حتی خود ائمه ی شیعه کسی را که در تکفیر آن ها شک می کرده را هم تکفیر و لعن می کردند. خوب، این گروه های غالی طرفداران ابوالخطاب کسی در کفر و ارتداد آن ها شک ندارد و کوفه هم یکی از مراکز ابوالخطاب بوده است. باید دقیقاً روشن بکنی که این عالم بزرگوار در آن سال منظورش کدام دسته هستند با کدام عقاید و باورها، و آن را تعمیم ندهی؛ چون از علم و عدالت به دور است.

  • آیا تنها با گفتن بر کفار اقامه ی حجت می شود؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها با یک پیام به شاهان کافر ایران وروم وغیره اقامه ی حجت کرد. آمدن رسول الله و قرآن برای کفار اقامه ی حجت است. دقت کنید، برای کفار اقامه ی حجت است. پس، مهم رساندن پیام است. مهم رساندن حق است. مهم این است که به عنوان انسان صادقی بگویی فلان جا جشن است شما هم دعوتید، یا یک انسان صادقی یا کسی که متهم به دروغگویی نیست بگوید فلان جا مین گذاری شده است به سمت آن نروید. حالا، تصمیم با طرف مقابل است می خواهد چکار کند؟ شما اقامه ی حجت کردید. فهم آن و عمل کردن به چیزی که شما به او گفتید با خودش است.

 دقت کنید دوستان، اقامه ی حجت بر کفار با اقامه ی حجت روش و چگونگی اقامه ی حجت با مسلمین، ریزه کاری هایی دارد که باید دقت بیشتری روی آن انجام دهید و تفاوت هایی هم با همدیگر دارند. خوب، برای کفار همین آمدن رسول الله صلی الله علیه و سلم و قرآن برایشان اقامه ی حجت است و آن ها را می توانیم کافر بدانیم. چون، الله آن ها را کافر دانسته حتی قبل از این که پیام به آن ها برسد و انسان های جاهلی هم بودند. در حالی که، اهل قبله تا قبل از اقامه ی حجت به شیوه ی نبوی آن و گذراندن آن ها از مراحل چهارگانه نمی توان آن ها را از دایره ی اسلام خارج کرد.

  • سلام، در چه زمانهایی است که خدا توبه را قبول نمی کند؟

یکی زمانی است که شخص مجرم، فرشته ی مرگ را می بیند و یقین پیدا می کند که می میرد و روح به حلقومش رسیده؛ و دیگری زمانی است که خورشید از غروب طلوع می کند و قیامت بر پا می شود.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(131-قسمت)

  • سلام، خدا دستور می دهد از مسیحی ها، یهودی ها و زرتشتی ها جزیه بگیرید اما، در جای دیگری دستور می دهد مشرکین را هر جا پیدا کردید آنها را بکشید. آیا این تضاد نیست؟

نه دوست گرامی، فکر کنم در مصادیق مشرک و مشرکین دچار اشتباه شده اید. یهودی ها و نصرانی ها جزو اهل کتاب هستند و مجوس هم شبه اهل کتاب. این ها قوانین خاص خودشان را دارند، اسلام قوانین خاصی برای این ها تصویب کرده است.در برابر این ها مشرکین هستند که به زبان امروزین به آن ها می گوییم سکولاریست که این ها هم قوانین خاص خودشان را دارند. فکر کنم در چند درس گذشته مان در این زمینه به صورت مفصل صحبت کرده ایم. شما اگر به این درس ها مراجعه کنید بهتر متوجه می شوید.

مشرکین که امروزه به نام سکولاریست شناخته شده اند بین اسلام یا مرگ باید یکی را انتخاب کنند. به همین دلیل است که اگر این ها تسلیم قانون شریعت الله نشوند مشمول «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ‏» می شوند. دقت کردید؟ به جای کلمه ی مسیحی هم اگر نصرانی به کار ببرید بهتر است. الله تعالی این را به کار برده و این هم صحیح تر است. همه هم می دانیم که طبق سؤال شما از مشرکین در هیچ دوره ای جزیه پذیرفته نشده است تا این که بگویند جزیه بدهید اما هر جا آن ها را پیدا کردید آن ها را بکشید. مشرکین هیچ وقت مشمول جزیه نبودند قانون هم مشمول این ها نیست بلکه مشمول کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب است.

  • السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، می خواستم از ماموستا بپرسم آیا می توانیم بچه های مرتدین رامثل منافقی که هرگز ایمان نیاورده، مرتد حکمی دانست و حکم مرتدین را بر او اجرا کنیم؟

فکر کنم شما دوست عزیز مرتد حکمی و این ها را به خوبی متوجه نشده اید به درس مراجعه کنید بهتر است که من دوباره توضیح ندهم. مرتد حکمی و مرتد حقیقی که یک قیاسی است علماء درست کرده اند یک چیز دیگر است. اما برای چه چنین حکمی را باید بدهیم؟ یعنی چرا برای بچه های مرتدین باید حکم مرتد حکمی بدهیم؟ برای چه چنین حکمی را باید بدهیم؟ دلیلتان چیست؟ این بچه ها از چه چیزی برگشتند؟ مگر این ها مسلمان بودند که برگشته باشند؟ مگر این ها مسلمان بودند و از اسلام برگشتند؟ اگر این بچه ها مسلمان بودند شما همان چهار مرحله مثل شروط و موانع تکفیر را در موردشان رعایت کردی و بعد حکم ارتداد حکمی آن ها را صادر کردی؟ یا نه همین طور کیلویی؟

اگر مسلمان نبودند و از بچگی بر دین کفری والدینشان که یکی از عقاید کفار اصلی و آشکار است رشد کردند و بعد از بلوغ هم همان عقاید کفری را داشته و خودش را جزو همان کفار آشکار می داند، در این صورت جزو همین کفار اصلی است، و کسی که از کفار اصلی برگردد یا از یکی از کفار آشکار به یکی دیگر تغییر صندلی بدهد ما نمی توانیم او را مرتد بدانیم. او از همان ابتدای سفر خودش در همان اتوبوس و قطار کفار آشکار است و با این ها در حال حرکت است و تغییر صندلی او باعث نمی شود او را مرتد بدانیم.

مرتد از نگاه شریعت الله یعنی بازگشت از اسلام به کفار، از ایمان به کفر. این بچه ی مرتد هرگز داخل قطار اسلام نبوده تا در یک ایستگاهی پیاده شده باشد و برگشته باشد و سوار قطار کفار آشکار شده باشد و به این شیوه، مرتد شده باشد.

این را با منافقی که در صف مسلمین بوده و این شخص هرگز وارد دایره ی اسلام نشده و در مرحله ای به صف کفار آشکار می پیوندد و مرتد می شود نباید قاطی کنیم. بابا، ما از کجا بدانیم که همین منافق از اول کافر بوده یا نبوده، به دلیل همین جهلمان ما او را جزو مسلمین حساب کردیم، درست است. نه این بچه، اسلام را داشته؛ نه این منافق کافر پنهانی که در مسلمین گم بوده، ما هرگز نتوانسته و نخواهیم توانست این کافر را تشخیص بدهیم که در میان مسلمین پنهان شده است. برای همین به حکم شریعت الله ما او را جزو مسلمین قرار می دهیم و او را از حقوق مسلمین برخوردار می کنیم، و زمانی که مرتد هم می شود ما باز حکم الله را که در مورد احکام مرتدین است در مورد او پیاده می کنیم که مثل سایر مسلمین با او برخورد می کنیم. یعنی وقتی از اسلام مرتد می شود می گوییم آقا یک مسلمانی مرتد شده ما از کجا بدانیم این بنده خدا از اول هم مسلمان نبوده حکم او هم مثل کسانی است که گولش را خوردند و ممکن است کسانی هم باشند که گول این را خوردند و بعد از اسلام یا بعد از ایمان هم حتی مرتد شده باشند. این حکم شرع است. این اطاعت از حکم الله و اطاعت از حکم الله، عبادت است.

اما، یک بچه مرتد چه؟ مگر ما نمی توانیم آشکارا و روشن  تشخیص بدهیم که این شخص قبلاً مسلمان نبوده؟ مگر نمی توانیم تشخیص بدهیم که این شخص هرگز اسلام را رد نکرده؟ مگر نمی توانیم بفهمیم این شخص از بچگی بر اساس عقاید یکی از کفار آشکار و اصلی رشد کرده؟ مگر نمی توانیم بفهمیم که اسلام از طریق امور جنسی به این بچه منتقل نمی شود؟ چرا می توانیم. این که کار سختی نیست. 

جهل، باعث شده که ما نتوانیم یک منافق را از صف مسلمین بیرون بکشیم برای همین به دستور الله ما حکم او را مثل حکم سایر مسلمین می دانیم. اما، در مورد این بچه ای که مثل سایر بچه های کفار آشکار بر اساس عقاید کفار اصلی رشد کرده، اطلاعات و آگاهی کافی داریم، و اینکه بچه را مشمول حکم مرتدین کنیم هم غیر شرعی است، هم ظلم آشکاری است در حق این بچه، و الله متعال از ظلم به بنده هایش پاک و بری است.

(ادامه دارد……..)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(130- قسمت)

اما، اهل یعنی، شک و گمانی در آن نیست و معمولاً به معنی مقیم و ساکن می آید. خوب، به معنی خانواده می آید، به معنی سزاوار، شایسته :

  • ساکن، مقیم مثل این که: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ» (بقره/آیه 126)، آن گاه را که ابراهیم گفت: خدای من! این (سرزمین) را شهر پر از امن و امانی گردان، و اهل آن را کسانی که از ایشان به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند از میوه‌ها روزیشان رسان و بهره‌مندشان گردان. وَارْزُقْ أَهْلَهُ، یعنی ساکن، مال این شهر.
  • یا در مورد خانواده می گوید، اهل به معنی خانواده هم هست: «إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَاراً» (نمل/ آیه 7)،زمانی را که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی می‌بینم.

اهل مثلاً: اهل اسلام = مسلمین، کسانی که داخل اسلام ساکن شدند که سرزمین محل سکونتشان هم دارالسلام است؛ درست است؟ اهل اسلام، مسلمین هستند. سرزمینشان هم دارالسلام است. یا می گویی اهل کفر= کافران، کسانی که در کفر ساکن و مقیم شدند که به سرزمینشان هم می گویند دارالکفر. اهل رده = مرتدین، کسانی که در رده ساکن شدند، اهل ذمه = کسانی که شایستگی ذمه بودن هستند یا مردمان ذمی. اهل سنت هم = مقیمین سنت، ساکنین سنت، کسانی که با سنت شناخته می شوند و موافق آن هستند.

در این موارد شک و گمانی نیست. تو مطمئنی که الان اینجا ساکن هستی و اهل اینجا یا اهل فلان جا هستی. شک که نداری؟ داری؟ نداری؟ شک هم نداری که همسرت، برادر و خواهرت جزو خانواده ات هستند. اهل تو هستند.

خوب، حالا که همه «منتسب» به اسلام هستند و فرقی بین طوایف شیعه با شافعی ها و حنفی ها و غیره نیست؛ در این صورت، باید برای تکفیر آن ها هم به صورت یکسان با ایشان برخورد شود. هر چه باعث می شود یک حنفی یا شافعی در اسلام باقی بماند همان چیزها هم باعث می شوند یک شیعه ی 12 امامی در اسلام باقی بماند. اگربرای یک حنفی یا شافعی و سلفی و غیره عذری وجود دارد، برای این ها هم وجود دارد، برای شیعه ی 12 امامی هم وجود دارد. اگر باید برای یک شخص از فرقه ی معروف به اهل سنت چهار مرحله، چهار فیلتر و قاضیانی متخصص گذاشته شود تا آلودگی شخص تشخیص داده شود برای یک شیعه ی 12 امامی هم باید گذاشته شود. در واقع، طبق همین حکمِ دوله باید با کل اهل قبله که «منتسب» به اسلام هستند به یکسان برخورد کرد. الان اگر می بینیم که در این بیانیه ها تضادی دیده می شود یا مشکلاتی دیده می شود احتمال می دهیم شاید دقت بیشتری نکرده اند و اشتباه کرده اند یا ممکن است دلایل دیگری داشته باشد که ما نمی دانیم.

  • شما چرا از منابع شیعی دلیل می آورید و رأی آنها را هم بیان می کنید؟

چون، بزرگان دین هر جا لازم بوده از آن ها دلیل آورده اند. به عنوان مثال، امام ابن حزم رحمه الله می گوید: «اتّفق جَمِيع أهل السّنة وَجَمِيع المرجئة وَجَمِيع الشِّيعَة وَجَمِيع الْخَوَارِج على وجوب الْإِمَامَة».به عنوان نمونه می گویم: جمیع اهل سنت، جمیع مرجئه، جمیع شیعه و جمیع خوارج را هم می آورد یعنی، همه‌ی اهل سنت، همه‌ی مرجئه، همه‌ی شيعه و همه‌ی خوارج بر وجوب امامت اتفاق نموده اند. نمونه در این زمینه زیاد است. در اینجا اگر دقت کنید از کلمه ی شیعه استفاده شده نه روافض و یا غلات. من هم از شیعه دلیل آوردم نه از روافض یا غلات. شیعه هم که تاریخش مشخص است و فرقه ای است مانند تمام فرق دیگر.

 این یک طرفش که شیعه هم  فرقه ای است مانند تمام فرق دیگر، با این وجود می بینیم که در قرآن هم حرف حق به زبان هر کسی بیان شده الله تعالی آن را بیان کرده است. مهم نیست این حرف حق را فرعون گفته باشد یا یکی دیگر از کفار یا حتی شیطان گفته باشد. مهم این است که حرف حقی را گفته است. همان داستان ابوهریره و شیطان مشهور است که گفت این کلمات را به تو یاد می دهم که بگویی و شیطان به تو نزدیک نمی شود. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: صَدَقَهُ وَ هُوَ کَذبه. این دروغگو راست گفت. مهم نیست حرف حق را از چه کسی بشنوی از یکی از فرق اسلامی بشنویم آن را روایت می کنیم از خود شیطان هم باشد حرف حق باشد آن را روایت می کنیم. مهم نیست. این روشی است که دین، قرآن و سنت صحیح پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما یاد می دهد. الان فِرق شیعه هم مثل تمام فِرق دیگر نکات مثبت خوبی دارند ما از آن ها یاد می کنیم همچنان که از تمام فِرق دیگر یاد می کنیم.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(129- قسمت)

  • اگر کسی نسبت به مجازات و کشتن شخص مرتد انکار داشته باشد و آن را انکار کند حکمش چیست؟

اگر شخص بدون هیچ شک و شبهه ای توسط قضات متخصص و از کانالهای چهارگانه، فیلترهای چهارگانه رد شده باشد و شخص یقین داشته باشد و برایش معلوم و مشخص شده باشد که فلانی بر اساس شریعت الله مرتد است اما، عمداً و با میل خود آن را انکار کند، دقت کنید به کلمات، خوب دقت کنید: آگاهانه، عمداً و با میل خود آن را انکار کند، حکمش مثل کسی است که یکی از احکام الله را انکار کرده است. ابن حزم اندلسی رحمه الله می گوید: «از كفرهای صريح و آشكار اينكه، عقيده ات اينگونه باشد يا گمان بری كه می شود حكم واجب كشتن مرتد را بر كافری كه می دانی مرتد شده است تعطيل كنی. سپس به اين هم قانع نباشی بلكه، بر او نماز هم بخوانی و برايش دعای بخشش و مغفرت نمایی در حالی كه می دانی چنين شخصی كافر است». خوب، این حال و وضع اکثر علمای سوء، ملاهای دین فروش و خائن و وعاظ السلاطین است که به کرات نمونه هایش را دیده ایم. 

  • سلام، چرا امام علی علیه السلام در جنگ با مرتدین به همراه سایر خلفاء شرکت نکرده است؟

 چرا؟على رضی الله عنه هم مثل سایر صحابه در جنگ با مرتدين مشارکت کرد و کنيزى از افراد اسير شده ی بنى‌حنيفه هم به او رسید که از او صاحب فرزندى به نام محمد حنفيه شد.درست است یا نه؟ این نشان می دهد که علی رضی الله عنه هم با سایر صحابه رضی الله عنهم در جنگ با مرتدین هم رأی بوده و از ديدگاه على رضی الله عنه، جنگ با این جبهه ی مرتدین درست بوده و اگر درست نمى‌بود، بدون شک علی رضی الله عنه در چنین جنگی شرکت نمی کرد.

  • سلام، من یک شیعه ی علی هستم و از غلات بیزار هستم، فرق نمی کند از میان شیعه باشند یا از میان اهل سنت. من درسهای شما را دنبال کردم. من شنیدم که داعش همه ی طوایف شیعه و سنی های ایران را منتسب به اسلام می داند نه اهل اسلام. اما، برای غیر شیعیان عذرهایی می آورد اما برای شیعیان نمی آورد، آیا این یک بام و دو هوا نیست؟

خوب، بله، تو جزوه ای که مرکز البحوث و دراسات دوله تحت عنوان حکم شرع در مورد طوایف شیعه فکر کنم در تیر 96 نشر داده بودآمده که: “طوایف شیعه به اسلام «منتسب» هستند و به لا اله الا الله نطق می کنند و نماز می خوانند و زکات می دهند و در رمضان روزه می گیرند و حج می کنند”.خوب، به این دلایلی که گفته بود انجام می دهد گفته بود این ها طوایف شیعه به اسلام «منتسب »هستند. دیوان رسانه ی دوله هم درهفته نامه ی نبأ، در چند روز گذشته فکر کنم درشماره 113که در دیماه1396 بود، طی بیانیه ای تحت عنوان «ای اهل ایران به دستاویز محکم چنگ زنید»، باز در مورد  حنفی ها و شافعی ها و در کل همه ی فرق معروف به اهل سنت ایران، این ها را تحت عنوان «منتسبین» به اسلام و سنت نام می برد و می گوید: چه مناطقی که شیعیان رافضی و مشرک ساکن آنند و چه مناطقی که در آن «مُنتَسبین» به اسلام وسنت (اهلسنت( سکونت می کنند”. بنده خدایی که ترجمه کرده داخل پرانتز نوشته اهل سنت.

یعنی از نگاه این برادران ما، تمام طوایف شیعه «منتسب» به اسلام هستند، در حالی که ما خیلی از آن ها را غلات می دانیم. خوب، از نگاه این ها تمام طوایف شیعه «منتسب» به اسلام هستند و فرق معروف به اهل سنت ایران باز «منتسب»  به اسلام و سنت هستند نه اهل اسلام و نه اهل سنت. چون اهل ایران چیزی است و اهل سنت و اهل اسلام چیز دیگری هستند. کسانی که این کلمات را به کار می برند افراد عادی نیستند، می دانند کلمات را کجا قرار دهند. وقتی که می گویی اهل ایران فرق می کند، درست است؟ و وقتی که می گویی مُنتَسبین به اسلام وسنت یا مُنتَسب به اسلام فرق می کند با اهل اسلام. خوب، در این نگرش این ها منتسب به اسلام و سنت هستند نه اهل آن، و یک شافعی با یک شیعه ی 12 امامی با یک حنفی، سلفی و اخوانی و غیره این ها با هم برایشان فرقی ندارد همگی «منتسب» به اسلام و سنت هستند نه اهل آن.

«منتسِب» یعنی، نسبت داده شده. الان این احتمال هست که درست باشد یا غلط. و در مواردی با تحقیق و پژوهش دقیقتر احتمال اشتباه بودن این انتساب بیشتر می شود. یعنی وقتی که نسبت داده شده است یک شکی در آن هست که درست است یا غلط ؟

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(128- قسمت)

  • سلام، ردّه حدی از حدود شرعی است یا یکی از تعزیرات حکومتی؟  

با اينكه در رده مجازات مجرم كشته شدن و مرگ است و كسی در آن شك و اختلافی ندارد اما، عده ای از علما بر اين باورند كه رده با اينكه حكمش مرگ است اما، حدی از حدود شرعی نيست بلكه، نوعی تعزير است؛ اما رأی غالب بر اين است كه اين حکم هم حدی از حدود شرعی است و حدود بر 7 بخش هستند كه جهت محافظت ضروریات زندگی دنيوی اجرا می شوند:

  • اجرای حد رده و مرتدين برای محافظت از قانون شريعت الله و قدرت اجرایی آن در جامعه و محافظت از سلامت ایمانی مسلمین
  • اجرای حد قصاص برای محافظت از جان انسانها
  • اجرای حد زنا برای جلوگیری از فحشا و محافظت از نسل
  • اجرای حد تهمت زدن (القَذَفُ) برای محافظت از ناموس و آبرو
  • اجرای حد مست كننده و از هوش برنده ها برای محافظت از عقل و سلامت فكری جامعه
  • اجرای حد سرقت و دزدی (السَّرِقةُ) برای محافظت از مال و ثروت
  • اجرای حد گردنه گيری (الحَرّابة) برای محافظت از جان و مال

در این صورت، می توان گفت که رده هم حدی از حدود شرعی است که متناسب با میزان قدرت حکومت اسلامی یا میزان قدرت جماعت های اسلامی اگر حکومت اسلامی نداشته باشیم و بر اساس تشخیص و رأی امیر و رهبر مسلمین در زمان و مکان و موقعیتهای مناسب که ایشان تشخیص داده اند به اجرا درمی آید. خیلی مهم است در اجرای حد مرتد به رأی رهبر، موقعیت و ظروفی که تشخیص داده اند دقت شود.

  • سلام، این مرتد فطری و ملی چیست برادر؟ ما نفهمیدیم این از کجا آمده و فرقشان با هم چیست؟

این از فقه شیعه آمده، آن ها می گویند مرتد دو نوع است: مرتد فطری، کسی است که یکی از پدر یا مادرش یا هر دو درحال انعقاد نطفه ی او یا هنگام ولادت او مسلمان بوده باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام کند و به دنبال آن از اسلام خارج شود. این مرتد فطری است. مرتد ملی هم کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه ی او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر کند، مثلاً یک یهودی، مسلمان شود بعد دوباره یهودی شود. خوب، به این مرتد ملی می گویند.

فرقشان در این است که نزد شیعه به آن مسلمان زاده ای که مرتد شده و به او می گویند مرتد فطری توبه اش به حسب ظاهر و در دنیا قبول نیست و باید کشته شود (هرچند ممکن است نزد خدا پذیرفته هم شود) اما توبه ی مرتد ملی یا کافر زاده پذیرفته می شود.فرقشان در همین است.

(ادامه دارد…….)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی:درس های مقدماتی/ درس پنجم:  دشمن شناسی شرعی (4)/ شناسائی مرتد در ادبیات شرعی و چگونگی برخورد با مرتدین و جبهه ی مرتدین

پیاده شده از نوار صوتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

(127- قسمت)

 یعنی اعتبار شرعی فتوا و نظر اشخاص تنها مبتنی بر دلایل و استدلال است نه خود اشخاص؛ و بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچ شخصی چنان جایگاهی ندارد و نخواهد داشت که شخصیتش پشتوانه ی صحت نظراتش باشد. ما تابع نظرات و دلایل این عزیزان و عالمان عامل هستیم نه تابع شخصیت آن ها و اسم و رسم این بزرگواران. خودشان هم همین را خواسته اند و همین را تبلیغ کردند. خداوند همه ی آن ها را رحمت کند.

من با شناختی که از این امام بزرگوار و سایر ائمه دارم هرگز ندیده ام که این امام بزرگوار کل شیعیان یا کل صوفی ها را تکفیر کرده باشد. بدون شک، این ادعای شما اتهام بزرگی به این امام بزرگ است که باید آن را ثابت کنید. شما مدعی چنین اتهامی هستید و باید با دلایل و مدارک آشکار آن را ثابت و روشن کنید، این وظیفه ی شماست «الْبَيِّنَةُ عَلَى الْمُدَّعِي، وَالْيَمِينُ عَلَى مَنْ أَنْكَرَ».

امام ابوحنیفه رحمه الله یکی از نوابغ روزگار و یکی از بزرگترین علمائی بود که در جلسات مختلفش مناظراتی با خوارج داشت و حتی به این منظور سفرهایی هم به بصره کرد. امام ابوحنیفه رحمه الله به صراحت میگفت که تکفیر اهل قبله جایز نیست:«لا نکفر احدا من اهل القبله بذنب مالم یستحله»؛ ما هیچ کس از اهل قبله را به سبب گناه و معصیت آن تکفیر نمی‌کنیم تا زمانی که آن را حلال نداند».

اما، این را بدانید که امام ابوحنیفه رحمه الله، این عالمِ عامل، خیلی مهم است عالمِ عامل، کسی بود که از تمام نهضتهای شیعی علیه حکومت موروثی بنی امیه و بنی عباس حمایت کرد. ایشان خلافت را موروثی نمی دانست بلکه، معتقد بود باید به سبک اسلامی و شورایی آن برگردد و از میان نوادگان علی و فاطمه یکی انتخاب شود و قیام علیه امام جائر را واجب می دانست. برای همین، فتوا به خروج و قیام مسلحانه علیه این حکومتهای ظالم را صادر می کند و علناً از قیام زید بن علی شیعه حمایت و پشتیبانی می کند و حتی، برایش کمک مادی هم می فرستد و می گوید اگر می دانستم کسانی که با ایشان هستند مثل حسین رضی الله عنه او را رها نمی کنند من هم با او قیام می کردم. یعنی این را هم می دانست کسانی که با او هستند مثل حسین او را رها می کنند ولی به او کمک مادی می فرستد. علت زندانی شدنش هم همین اندیشه های انقلابی او برای بازگرداندن حکومت اسلامی و انتخاب شخصی از قریش و خانواده ی علی و دوری از دم و دستگاه و حاکمیتی بود که آن را شرعی نمی دانست که در همین زندان هم او را مسموم می کنند و جانش را برای اثبات عقایدش می دهد و با جانش به حقانیت راهش شاهدی و گواهی می دهد. امام ابوحنیفه رحمه الله عالمِ عاملی بود که از بسیاری از اتهاماتی که به او وارد می کنند بری است.

  • السلام علیکم، علت اساسی حاکمیت پیدا کردن مرتدین بر مسلمین چیست؟

به صورت مختصر می توان گفت از مهمترین علل تسلط مرتدین بر مسلمین:

  • یکی نبود حکومت اسلامی، قدرت حکومتی اسلامی است که خلأ قدرتی بزرگی ایجاد کرده و بزرگترین فرصت برای ظهور مرتدین در طول تاریخ بوده است.
  • یکی دیگر از علل خود مردم اند که به بیماری شرک آلود تفرق مبتلا شده اند. نمی بینید پس از قرنها هنوز هم یکدیگر را می کشند؟ نمی بینید پس از قرنها هنوز هم بین هم کشتار دارند؟ این ها گناهکارند و مرتکب بدترین گناهان یعنی تفرق و عدم قدرت شدند. ذلیل و سست شدند و نمی توانند از طریق شورا با هم وحدت پیدا کنند و روی نقاط مشترک و منافع مشترک شرعی شان تشکیل قدرت واحدی بدهند. برای همین است که بی ابهتی و سستی و ذلیلی آن ها را در برابر مرتدین متحد، همین طوری قرار داده و حاکمیت مرتدین متحد مثل عذابی بر آن ها ادامه پیدا می کند تا زمانی آن ها در این وضعیت باشند و خودشان را اصلاح نکنند و در مسیر صحیح کسب قدرت قرار نگیرند، این مصیبت همین طور ادامه پیدا خواهد کرد. والجزاء من جنس العمل.
  • یکی دیگر از علل به پشتیبانی بی دریغ و بی سابقه ی کفار آشکاربخصوص کفار آشکار خارجی که در قالب قدرت های سکولاریست جهانی نمود پیدا کرده اند از مرتدین است.

(ادامه دارد……..)